نود درصد رسانههایی که در حوزه نفت و گاز حضور دارند، با شرایط حامی پروری و باندی محفلی اداره میشوند و به معنای واقعی کلمه، رسانه نیستند و جریانی در قدرت و لابیهای نفتی به شمار میروند /// تیم فعلی وزارت نفت به شدت سیاسی هستند و این تفکر به نوعی ضدیت با رسانه آزاد خواهد داشت/// نقدی که من به روابط عمومی وزارت نفت فعلی دارم این است که به شدت فضا را دو قطبی کردند و دائما هر اتفاقی که در نفت میافتد، امروزی ها و دیروزی ها میکنند /// ما بیست سال پشت در بازار ال انجی ماندیم و ورود نکردیم چرا که تکنولوژی آن را به ما ندادند و فکر کردیم خودمان می توانیم و هیچی نشد .
مطبوعات،
رسانه های آزاد و خبرگزاری ها به نوعی در شکل گیری توان و توسعه صنایع کشور خصوصا
صنعت نفت و گاز از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند . جریان های رسانه ای در طی ده
های گذشته با تغییرات دولتها، شرایط اوج و حضیضی را تجربه کرده اند .اما در حال
حاضر به لحاظ نبود انحصارات رسانه ای، صرفنظر از خواست یا ممنوعیت های رسانه ای
دولتها، افشاگری بی تدبیری ها، انتصابات سلیقه ای، رانت ها و هرگونه تحریف های
رسانه ای از سوی رسانه های مستقل صورت می پذیرد و اگرچه با ارعاب و شکایتی هم
همراه باشد، اما در عمل اطلاع رسانی مفید خبری، ساری و جاری گشته است . برای تحلیل
اوضاع رسانه ها و خبرگزاری های حوزه نفتی بی مناسبت نبود که با "مهدی
افشارنیک" خبرنگار، نویسنده و مستندساز این صنعت به گفتگو بنشینیم .
گفت و گو : امیرعباس امامی
جایگاه رسانه در حوزه نفت به چه شکلی تبیین شده، آیا عملکرد مثبتی
داشته، تاثیرگذار بوده یا نبوده ؟
رسانه در ایران به عنوان بنگاه اقتصادی که کالای فرهنگی تولید میکند در جایگاه کلی
خود دچار مشکل است و به طور خاص هم در حوزه نفت دچار مشکل اساسی است . چرا که نمیتواند
کالای تولیدی خود را به فروش برساند، البته مشتری دارد اما مشتری اینگونه کالاها
با سلیقه خود آن را میخواهد و پول زیادی نیز قادر به پرداخت نیست. لذا اقتصادی در
این حوزه شکل نمیگیرد و نود درصد رسانههایی که در حوزه نفت و گاز حضور دارند، با
شرایط حامی پروری و باندی محفلی اداره میشوند و به معنای واقعی کلمه، رسانه
نیستند و جریانی در قدرت و لابیهای نفتی به شمار میروند. از سویی نیز شرکتها و
اتحادیهها نیز هر یک برای خود رسانهای فراهم کرده و هزینه میکنند، اما رسانه به
معنای واقعی کلمه که روی پای خود بایستد در صنایع نفتی نبوده است و این موضوع میتواند
نقد اساسی به همه سردمداران نفتی در دول قدیم و فعلی باشد که چرا یک رسانه جدی شکل
نگرفت، سرمایهگذاری خاصی نیز انجام ندادند و بسنده به خبرگزاریهای رسمی کردند که
بعضاً محصولاتی که تولید میکنند بسیار فرودست میباشد و محصولی که تولید میکنند
نیز قابل عرضه در بازار نمیباشد. به عنوان یک فعال رسانهای احساس میکنم که خیلی
کارهای بزرگی در این عرصه میشد انجام داد و مشکل اینجاست که سرمایهگذاری خیلی
کلان و گستردهای می خواهد و تیمی که فراتر از این فضای موجود، محصول فرهنگی رسانهای
مفیدی تولید نماید. محصولی که کالای عام بوده و بتوان با آن مانور تبلیغاتی و
هنجار بازاری انجام داد. در دوران وزارت زنگنه رونق مطبوعاتی حوزه نفت و گاز بیشتر
بود و شرکتهای مختلف برای حضور خود در عرصه صنایع نفتی، سرمایه گذاری های خوبی در
رسانه ها داشتند. اما در حال حاضر، این شرایط کاملاً افت نموده است و عامل این بی
اعتنایی ها به رسانه ها در این موضوع است که تیم فعلی وزارت نفت به شدت سیاسی
هستند و این تفکر به نوعی ضدیت با رسانه آزاد خواهد داشت. البته در دولتهای قبلی
هم این برخوردها بود اما در دولت کنونی، این تفکر با غلظت و شدت بسیاری افزایش
یافته است.
عملکرد زنگنه مبنی بر بحث خام فروشی نفت و عدم توسعه پالایشگاهی را
چگونه ارزیابی می کنید ؟
البته من جزو کسانی بودم که شایع بود از طرفداران آقای زنگنه هستم، اما به طور کلی
زنگنه دارای دو شأن مهم و شخصیت چند بعدی قدرتمندی است. در بعد انسانی خود، شخصیت
توسعهگرا داشت، شخصیتی که توسعه ایران خیلی برای او مهم بود، خصوصاً توسعه نفت و
گاز ایران در جایگاه بزرگ و جهانی و همکاری با شرکتهای معظم نفتی که همگی آرمان و
آرزوهای آقای زنگنه بوده و هست و تا حد زیادی نیز پیاده سازی و اجرا نمود. و شأن
دوم وی که به عنوان وزیر یک وزارتخانه عریض و طویل به نام وزارت نفت بود . من موافق
و حامی تفکرات توسعه گرایانه زنگنه بودم، اما در مدیریت وی در وزارت نفت همیشه جز
منتقدین بودم و درباره بحث منابع انسانی وزارت نفت مباحث انتقادی مختلفی را در
رسانهها منتشر کردم. اگر چه این محتویات کمتر دیده شد، اما عناوینی که در جهت
حمایت از حضور شرکتهای خارجی اعم از توتال در ایران بود بیشتر دیده شد. البته
اینکه به عنوان رسانه طرفدار زنگنه شناخته شده بودیم، ملاک عمل مناسبی بود، چرا که
آقای زنگنه شخصیت ملی و توسعه گرا هستند و همنشینی و کسب دانش با وی نیز دارای
افتخار است و در وضعیت امروز و آینده کشور شخص موثری بوده است.
چرا دولتها انفعال مطبوعات و رسانهها را به پویایی آن ترجیح میدهند؟
البته دولتها هر یک در جهت انفعال رسانهای نقش داشتهاند، اما در دوره کنونی،
شورای اطلاع رسانی دولت به دادستان نامه مینویسد و خواستار برخورد با منتقدین
دولت میشود. این رویه در دولت کنونی با حساسیت بیشتری دنبال شده و فشار بر روی
مطبوعات هم افزایش یافته است و حتی در جایی گزارش یک روزنامه نگار حکم ۷ سال زندان را به
همراه داشته است. بگذریم از اینکه خودم نیز بارها به دادگاه رسانه احضار شدم.البته
در این رویه وزارت نفت کنونی دست به شکایت نداشته که خبر خوبیه . ولی به طور کلی
سپهر مطلوب و روشنی نداریم و از گذشته هم تلخ تر و سیاه تر شده و نقدی که من به
روابط عمومی وزارت نفت فعلی دارم این است که به شدت فضا را دو قطبی کردند و دائما
هر اتفاقی که در نفت میافتد، امروزی ها و دیروزی ها میکنند و در افتتاح پروژهها
عنوان می کنند که ما امروزی ها چه کردیم و دیروزی ها چه ها نکردند . این شرایط دو
قطبی ایجاد کردن در نفت سم مهلکی است که دامن خود همین دولت را هم میگیرد . به طور
طبیعی پروژه های نفتی با توجه به زمانبر بودن آنها، همیشه بین دولت ها دست به دست
شده و هیچ پروژه نفتی نبوده است که یک دولت صفر تا صد آن را انجام داده باشد .
مشخصا فاز ۱۱ پارس جنوبی را مثال می زنم که رفتار تبلیغی و ترویجی دولت به شدت سیاسی بود و
اتفاقاً در آن برهه کل کشور نیاز به همدلی داشت و دولت از همان زمان شرایط دو قطبی
را از همین پروژه در بیانات رئیس جمهور و وزیر نفت پیش برد. در دولت قبل چهارسال
تعلل واقع شد در حالی که اگر انتقادی به دولت روحانی است اما دایره این مشکلات به
دولت احمدی نژاد برمیگردد که دست آویز چینی ها شدند و اینگونه تفسیرها از عملکرد
گذشته بی انصافی می باشد . اما نقد واقعی به این دولت است که در فاز یازده عملا
کاری صورت نداده است . فازی که فاقد خط لوله و پلتفرم است و سکوی آن نیز قبلاً
ساخته شده بود و یک سکو را از فاز دوازده جابجا کردند که این جابجایی هر آن امکان
ایجاد یک فاجعه می کرد که باعث غرق شدن سکو گردد . این حجم از شواف رسانه ای در
افتتاح این پروژه عجیب بود که مثلا توتال انگشت حیرت به دهان گرفته و الخ ...
نبود کمپانیهای بزرگ نفتی اعم از شل و توتال و حضور قرارگاهها را در
مناقصات چگونه ارزیابی میکنید؟
در این خصوص نمیتوان وارد جزئیات شد اما حضور قرارگاهها در صنایع نفتی اتفاق
خاصی را رقم نزده است، ستاره خلیج فارس بدون حضور بخش خصوصی واقعی ساخته نمیشد و
توتال هم در قطع همکاری با ما با قطر قرارداد امضا کرده است. حالا وقتی ما
تکنولوژی و سرمایه لازم را نداریم باید با شرکتهای بزرگ بین المللی نفتی همکاری
داشته باشیم. مسیری که قطر و عربستان با این کمپانیها رفتهاند و حتی عراق هم با
این شیوه همکاریهای بینالمللی، مسیر توسعهای نفتی خود را رقم زده است. متاسفانه
ما یک مقاومتی در الگو پذیری داریم که منشا آن مشخص نیست و به نوعی داعیه دانستن و
آگاهی به هر موضوعی را داریم. ما بیست سال پشت در بازار ال انجی ماندیم و ورود
نکردیم چرا که تکنولوژی آن را به ما ندادند و فکر کردیم خودمان می توانیم و هیچی
نشد. قطر هم اکنون به بازار تولید ۱۲۰ میلیون تن ال ان جی فکر میکند، در
حالی که ما در سال ۸۱ چهار قرارداد برای تولید ۳۰ میلیون تن داشتیم و قطر هم همین حجم
تولید در آن سال داشت، اما توانست ظرفیت خود را طی این سالها افزایش دهد و اهمال
کاری این موضوع نصیب ما شد و کسی هم بر عدم نفع ما پاسخگو نبوده است .
شاید نگاه یک سویه خودکفایی بانی این اتفاقات بوده است ؟
معمولا به طور استراتژیک کشورهایی که برای رشد صنایع داخلی هدف گذاری میکنند،
مشخصا برای صنعت خود عرصههایی را به وجود میآورند که در این عرصه ها، شرکتهای
خارجی هم حضور دارند. مثال بارزی بزنم: شرکت نفت و گاز پتروبراس برزیل مجموعه
بزرگی از شرکتهای بینالمللی در آن حضور دارند و شرکتهای کوچک برزیلی نیز در
کنار کسب تجربه به فعالیت با این کمپانی مشغول هستند. توسعه به این شکل صورت میپذیرد.
امری که در کشور ما نیز اتفاق افتاد . بزرگترین صنایع دریایی ایران یا صنایع
مختلف ایران توی عرصه رقابت با همان خارجی ها و همکاری با همان خارجی ها شکل گرفت،
مشخصاً لوله گذاری، سکوسازی و یا لوله گذاری دریا به ساحل . همینطور شرکت هایی مثل
تاسیسات دریایی و صدرا و ایزوایکو و اینها همگی با آنکه عرصه داخلی آنها را شکل
داد اما همکاری با بزرگان نفت و گاز دنیا بود که توانست آنها را قدرتمند نماید .
چرا الگو پذیری از یک سری جریانات توسعه یافته جهانی در کشور ما تبعیت
نمی شود مانند نروژ که صندوق ذخیره ارزی قابل توجهی از محل درآمد نفتی دارد ؟
مشخصا میگویم نیروهای ضدتوسعه در کشور ما دست بالا دارند! زمانی در لفافه و مصاحبه
ها به تعریف از توسعه می پرداختند اما همکاری با خارجی ها را مشکل ساز می دانستند
اما الان به صراحت، خود توسعه را زیر سؤال میبرند چالش اصلی کشور همین توسعه و
ناتوسعه است، توسعه و ضد توسعه است که عرصه اصلی رقابت دو تا گفتمان در کشور شده و
من نمیفهمم روایت ضد توسعه دنبال چه الگویی هست، کشور در فرسودگی افتاده، همه
زیرساخت ها دچار فرسودگی شدید شده، جاده ها، هواپیمایی، نیروگاه ها و ... نیاز
شدید به توسعه و سرمایه گذاری مجدد دارد، کشور ده سال است هیچ سرمایه گذاری بزرگی
در زیرساخت نشده و رشد اقتصادی منفی بوده و در همه عرصهها دچار ناترازی شده و کسی
یا جایی نیست که این ترمز دستی رو بکشد وتوقف کند . اراده ای برای این توقف نیست و
هنوز نیروهای ضد توسعه به این قضیه میبالند و به این روش هایی که پیاده کردند
افتخار میکنند . این خیلی عجیب به نظر می رسد .
حالا اگر خیلی تیره و تار هم قضاوت نکنیم، عملکرد سه دولت اخیر را در
بحث نفت چگونه ارزیابی می کنید ؟
چراغ توسعه کشور از سال 84 خاموش شد و بین دولت احمدی نژاد و روحانی در کلیت فرقی
نیست و اتفاق خاصی نیز نیفتاد . با این حال دولت روحانی چهار سال اول به
آواربرداری و بعد به موضوع برجام پرداخت و در توسعه نفت و گاز کارهایی داشت می شد
که تحریم های ترامپ به همه این جریانات توقف داد و فکر می کنم تحریم ها یک
همپوشانی با جریانات داخلی کشور داشت و هردو با
هم ریشه توسعه کشور را قطع کردند . دوره آقای رئیسی که کلا شوخیه، نابلدی و
نابجاییه ! افتتاح بیمارستان توسط وزیر نفت هم از عجایب این زمانه است . دولت
رئیسی به این مباهات می کند که در زمستان اگر میتوانست گاز ۲۰ روز قطع شود آن
را به پانزده روز تقلیل داده است و چیزی بیشتر از این نیست . امثال ما که بیست سال
درحوزه خبرنگاری کار کردیم و شاهد حمل سکوهای نفتی دریا و لوله گذاری های مختلف کف
دریا و ... بودیم و همه اینها یک فعالیت معمولی در صنایع نفتی به شمار می رفت، اما
اکنون جابجایی یک سکو به عنوان یک دستاورد بزرگ تلقی می شود و اینگونه نمایشها
از نگاه من خبرنگار، عاری از محتواست .
حالا اگر واقعاً حاکمیت الان یک دست شده چرا با توتال قرارداد نمی
ببندند تا این دستاورد را به نام خود مصادره کنند ؟
جواب پیش روست، چرا که نیروی ضد توسعه در کشور الان دست بالاست. به شخصه وقتی آقای
رئیسی رای آورد از این موضوع خوشحال بودم که آقا دولت یک دست شد و حاکمیت، مسئله
برجام، توسعه، FATF و ... را حل خواهد کرد .
اما عملا دیدیم که نهتنها مسیر به این سمت نرفت بلکه عناوینی مانند زمستان سخت و
این گونه موارد بنظر می رسد نیروی ضد توسعه کشور را به جلو می برد، نیرویی که با
مسئله توسعه ایران، پیشرفت و جایگاه مناسب بین المللی مسئله دارد . واقعا این قدرت
غالب جریان ضد توسعه در ایران بسیار مشکوکه و هر چقدر ما داد میزنیم هیچ اتفاق
خاصی نمی افتد . کشور در معرض شدیدترین فرسودگی های زیرساختی خودشه و به شدت عطش
توسعه و پیشرفت داره و اتفاقاً جریان ضد توسعه شکاف را بیشتر میکند و ضمن اینکه
اصلا درد و جراحت را به رسمیت نمیشناسد، بر روی آن نمک می پاشد . بسیار وضعیت
عجیبی است اگرچه خیلی ها از عوامل نفوذی یاد می کنند اما من اعتقادی به این تحلیل
ها ندارم، تئوری توهم توطئه ووابستگی به جریان و کشوری خاص مثل روسیه، اسرائیل و
یا اعراب، تحلیل اشخاص تنبل است . اگر همه منتقدین سیاسی و اصلاح طلبها را کنار
می زنید ولی ایران را بسازید.
نگاه ضد توسعه که به اشاره می کنید در نهایت بروز ناترازی ها در بخش
انرژی شرایط را به نارضایتی عمومی سوق می دهد که برای حاکمیت مشکل زا خواهد بود .
آیا کماکان به این مناقشات بی اعتنا هستند ؟
تعبیر شما درسته اما باید از جهات گوناگون آن را بررسی کنیم، از نظر من ایران دچار
پنج بحران کلان است که فارغ از اینکه چه کسی در حاکمیت دولت است مارا به سمت و سوی
خوبی هدایت نخواهد کرد : پرداخت یارانه انرژی ۱۰۰ میلیارد دلاری
مستقیم و غیر مستقیم انرژی، ورشکستگی صندوق های بازنشستگی، مسئله زیست بوم، محیط
زیست و اقلیم ایران، مسئله چهارم جایگاه ایران در جهان و در آخر رابطه حاکمیت و
مردم . هیچ تعریفی از این موضوعات نداریم، در روابط بین الملل هم تعریفی نداریم و
در حالی که دم از دوستی با روسیه و چین می زنیم، حجم سرمایه گذاری چین در پاکستان،
اسرائیل و عربستان در مقایسه با کشور ما بسیار کلان است . و حتی خط راه ابریشمی که
به طور سنتی از ایران میگذشت از بالای ایران گسترش دادند . در حالی که جایگاه
مناسب ین المللی نداریم اما برای همه دنیا جنگیدیم و برای خود نفرت درست کردیم .
بی اعتنا به حقوق اساسی ملت شدند و هر سال هم نسبت به سال قبل بدتر میشود و جمهوری
اسلامی به طور کلی عادت دارد همه چیز را تا مرحله ضرورت خفه کننده معطل کرده و همه
فرصتها را سوزانده و بر اساس ضرورت، بدترین انتخاب را پیش ببرد .
البته این دیدگاه شماست اما از نگاه حاکمیت وضعیت توسعهگرا بوده و
ایران در حوزه های گوناگون موفق عمل کرده است ...
وقتی شاخصهای توسعه انسانی و اقتصادی در ده سال گذشته بررسی شده و رشدی نداشتیم،
داشتن چنین دیدگاهی بدون ارائه آمار و درصد، بسیار نسنجیده و ساده است . ما در همه
شاخص ها در افت و سراشیبی هستیم و این یک واقعیت هست .
جنگ اوکراین و روسیه را در حوزه انرژی چگونه تحلیل می کنید ؟
برای ما بسیار فرصت خوبی بود که از نگرانی اروپاییها استفاده کنیم و مسئله لاین
صادرات انرژی با اروپا را حل کنیم . موضوع در همان دوره برجام سپتامبر پارسال به
نتیجه رسیده بود و بسته شده بود، اما اگر تحلیل مسخره و ضد ایرانی زمستان سخت برای
اروپا پیش نمیاومد و حاکمیت به آن دل نمیبست و امضا میشد احتمال زیاد در آن دوره
هم اروپا خیلی نگران موضوع امنیت گازش بود و میتوانستیم قرارداد خوبی داشته باشیم
و استفاده خیلی خوبی از جنگ اوکراین بکنیم. ما متاسفانه دستیار جنگ روسیه با
اوکراین عمل کردیم و تعللی که ایران در امضای برجام کرد کاملا به نفع و ملاحظه
روسیه بود.
آینده سوخت های فسیلی و انرژی های تجدیدپذیر چه افقی پیش روی ایران می
گذارد ؟
اگر شما طالب یک جریان توسعه گرا باشی در تالارهای گفتگوی جهانی حضور خواهی داشت .
در این تالارها گفتگوهای توسعه محورانه ردوبدل می شود. یکی از مهمترین
گفتگوهای توسعه محورانه کنونی همین بحث انرژی های غیر فسیلیه که
متاسفانه کشور ما از این فرصت ها به دور مانده است . وقتی که در حوزه سوخت های
فسیلی هیچ برنامه ای برای بهینه سازی مصرف اجرا نمی شود، انرژی های نوین هم در
کشور ما کماکان با بی اعتنایی روبرو می شوند . وزیر نفتی که دم از اعتبار هشتاد
میلیاردی برای توسعه میادین می کند باید بداند که مصرف بنزین و گاز و سایر فرآورده
ها را مدیریت کرده و بهینه کاهش دهد و در انرژی های تجدیدپذیر سرمایه گذاری نماید
.