سهیلا روزبان – دنیای انرژی
نشانههای حکمرانی بد انرژی در ایران . قیمت بنزین در 40 سال گذشته 3 هزار برابر شده اما بازهم میگوییم ارزان است .تامین انرژی در یک قدمی بحران است، دولت سیزدهم فرصتی برای تکرار اشتباهات قبلی ندارد
« تامین انرژی ایران در یک قدمی بحران قرار دارد.» این را رئیس هیات مدیره انجمن بهینه سازی مصرف انرژی میگوید. اما پرسش اینجاست که سرانه بالای مصرف انرژی در ایران محصول کدام شرایط وعوامل است؟ آیا ما جامعه بدمصرفی هستیم یا سیاستگذاریها درست نبوده است؟ آرش نجفی در گفتوگویی اختصاصی با « دنیای انرژی » درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده است. این فعال اقتصادی که معتقد است اقتصاد ایران دچار پدیده روزنانس یا همان پروانه ای شده است، ریشه مشکلات را در حکمرانی بد انرژی دانسته و معتقد است : قیمت انرژی در ایران بدون اینکه زیرساختهای لازم برای کاهش مصرف در کشور ایجاد شود، افزایش پیدا میکند اما بعد از مدتی به دلیل هم افزایی قیمتی که در کشور ما وجود دارد، بازهم احساس می کنیم که سطح قیمت ها پایین است. به دلیل افزایش شدت مصرف انرژی، یک شکنندگی در تأمین رخ داده که در صورت بی توجهی به آن، کشور بزودی نیازمند واردات انرژی خواهد شد و اینگونه سوت پایان خودکفایی در تأمین انرژی برای یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر هیدروکربوری جهان به صدا درمیآید. رئیس انجمن بهینه سازی مصرف انرژی می گوید: کشور ما از نظر تامین انرژی در یک قدمی بحران قرار دارد .دولت سیزدهم دیگر فرصتی برای تکرار اشتباهات دولتهای قبلی ندارد و باید از همان ابتدا روی بهینه سازی انرژی تمرکز کند. متن کامل گفتگوی دنیای انرژی با آرش نجفی رئیس انجمن بهینه سازی مصرف انرژی را در ادامه می خوانید :
• بر اساس آنچه اوجی وزیر نفت اعلام کرده ایران با 200 میلیون کسری گاز در زمستان امسال مواجه خواهد شد. چرا باید کشوری که خود دارنده دومین ذخایر گازی دنیاست، حتی در تامین نیاز داخلی خود با مشکل مواجه شود؟
مشکل اصلی ما به سیاست گذاریهای اشتباه و حکمرانی بد در حوزه انرژی برمیگردد. سیاستهای کشور هیچ گاه به گونه ای نبوده که مردم را به سمت مدیریت مصرف انرژی هدایت کند. اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، ایران در سال 2020 میلادی، به تنهایی حدود 16.5 درصد از یارانه مصرف سوختهای فسیلی در جهان (۱۸۱ میلیارد دلار) را پرداخت کرده و از این حیث در صدر جدول جهانی قرار دارد. آنگونه که در این گزارش آمده، ایران در سال 2020 حدود پنج میلیارد دلار یارانه در بخش نفت، ۱۲.۵ میلیارد دلار در بخش برق و ۱۲.۲ میلیارد دلار در بخش گاز پرداخت کرده که در مجموع ۲۹.۵ میلیارد دلار (740 هزار میلیارد تومان ) یارانه به انرژی اختصاص داده است. بر این مبنا، سهم هر ایرانی از یارانه انرژی در سال حدود 9 میلیون تومان و روزانه حدود 25 هزار تومان است. اما آیا پرداخت این حجم از یارانه توانسته کمکی به بهبود سطح معیشت مردم کند.؟
• یعنی شما موافق حذف یارانه انرژی و واقعی شدن قیمتها در اقتصاد ایران هستید ؟
متاسفانه جامعه ما در ۴۰ سال گذشته فرتوت اقتصادی شده است. بنیه اقتصادی ضعیف کشور، شکنندگی جامعه در برابر افزایش قیمتها را به شدت بالا برده است. از طرفی سیستم مدیریت و نظارت درست و کافی را هم برای افزایش قیمت سوخت در کشور ایجاد نشده است. شاهد بودیم که رشد قیمت بنزین در آبان سال 98 خیلی بیشتر از سهم واقعی خود قیمت کالاها و خدمات را بالا برد. در اینکه قیمت انرژی باید واقعی شود، شکی نیست. اما واقعی سازی قیمتها هم خود هم شرایطی دارد. نمیشود بدون اینکه ابزار کاهش مصرف را در اختیار مردم بگذاریم انتظار داشته باشیم که مصرف کاهش یابد. به عنوان مثال وسایل سرمایشی که در اختیار مردم هستند، بهره وری پایینی در برابر میزان انرژی مصرفی خود دارند؛ در خانههایمان هم مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان رعایت نشده، اما انتظار داریم که مصرف برق مردم کاهش پیدا کند یا در زمستان گاز کمتری بسوزانند.! فرهنگ سازی تنها میتواند سی درصد مصرف انرژی کشور را کاهش دهد، باقیمانده بر دوش مدیریت است. اگر میخواهیم اقتصادی پویا داشته باشیم باید ورودی و خروجیهایمان با هم بخواند در غیر اینصورت با خطر فروپاشی اقتصاد مواجه میشویم. برخلاف آنچه تصور میشود اگر قیمت انرژی در کشور بدون کاهش مصرف بالا رود، هزینه مردم افزایش یافته و این رشد هزینهها به سایر بخشها هم منتقل میشود. جالب است که بدانید بهای بنزین در طول 40 سال گذشته 3 هزار برابر شده با این وجود همچنان مدعی هستیم که شدت مصرف انرژی در ایران به دلیل پایین بودن قیمتها بالاست.
• اینطور که از صحبتهای شما استباط میشود بیشتر ازاینکه به دنبال افزایش ظرفیت تولید و توسعه میادین گازی باشیم باید درصدد بهینه سازی مصرف انرژی برآییم؟
در سالهای گذشته کاهش مصرف به عنوان یکی از استراتژیهای تحت تولید مورد توجه قرار گرفته است. برخلافه آنچه تصور میشود تنها راه برون رفت از کمبود گاز در کشور اصلاح الگوی مصرف است. این همان نکته ای است که مقام معظم رهبری 12سال پیش به آن اشاره کردند. قرار بود که از پر مصرفی به سمت خوش مصرفی حرکت کنیم و بعد در مسیر کم مصرفی و بعد هم بهینه سازی مصرف قرار بگیریم. در سال 88 اما انحراف بزرگی در نحوه پرداخت انرژی در کشور صورت گرفت و یه جای اینکه سرمایههای کشور را صرف ایجاد زیرساختهای کاهش مصرف انرژی کنیم، شروع کردیم به پرداخت یارانه نقدی دست مردم. در آن سالها یارانه ماهانه دریافتی هر نفر معادل 53 دلار بود. به عبارت دیگر یک خانواده 4 نفره سالانه حدود 2500 دلار یارانه دریافت میکردند. با همان پول دولت وقت میتوانست یک خودروی هیبریدی کم مصرف به مردم بدهد و در عوض قیمت بنزین را واقعی کند. اما سیاستگذاران در کشور ما معمولا به سراغ ساده ترین راه حل میروند که اتفاقا بهترین هم نیست . حالا دیگر بحران در یک قدمیایران قرار دارد. اگر برای مدیریت مصرف بخشهای مختلف بویژه صنعت فکری نکنیم، بزودی یک کشور بحرانزده در زمینه انرژی خواهیم شد. از دو سال پیش شاهد کمبود برق بودیم. امسال صحبت از کسری گاز میشود و سال آینده در زمینه تامین بنزین به چالش خواهیم خورد. همه اینها نشانههای حکمرانی بد و سیاست گذاریهای اشتباه در زمینه مدیریت مصرف انرژی است.
• آیا واقعا قیمت انرژی در ایران، البته به تناسب سطح درآمد مردم ارزان است؟
اینکه انرژی در ایران بسیار ارزان است، ادعای درستی است . اما دلیلش این نیست که قیمتها در سالهای گذشته کم تغییر کرده است. دلیل ارزانی انرژی در ایران همان پدیده پروانه ای یا روزنانس است . جالب است که بدانید در سال 98 قیمت بنزین در ایران ازقیمت فوب خلیج فارس هم بالاتر رفت. بر اساس برآوردهای صورت گرفته این گرانی بنزین 68 درصد تورم به کشور تحمیل کرد. این در حالی است که تغییر قیمت بنزین نباید به ذاته تورم بیش از 5 درصدی داشته باشد. اما وقتی هم افزایی اتفاق میافتد،چنین تورمیبه کشور تحمیل میشود و بعد مدتی قیمتها به نظر کم و ارزان میآید. هم اکنون قیمت بنزین در کشور ما حدود 10 سنت است. اگردوباره قرار باشد قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی در کشور افزایش یابد دوباره برای مدتی قیمت سوخت در کشور ما به فوب خلیج فارس نزدیک میشود. اما بعد از مدتی به دلیل خاصیت تورمیافزایش قیمت بدون کاهش مصرف، دوباره ارزش سوخت در کشور کاهش پیدا میکند و دوباره همان آش و همان کاسه. شک نکنید که 1400 سال بدی برای کشور از نظر گاز خواهد بود و با کمبود شدیدی مواجه خواهیم شد.
• برآوردهای صورت گرفته نشان میدهد که بیشترین انرژی کشور در بخش خانگی مصرف میشود، مدیریت مصرف در این بخش تا چه اندازه میتواند از سختی امسال کم کند؟
38درصد مصرف انرژی کشور مربوط به بخش خانگی است. از طرفی 40 درصد هم بد مصرفی داریم. با این حساب با مدیریت مصرف در بخش خانگی میتوان شدت مصرف انرژی در کشور را تا 15 درصد کاهش داد. این حجم از کاهش مصرف میتواند بخش زیادی از مشکلات کشور را حل کند. اگر مصرف گاز در بخش خانگی را متوسط 600 میلیون مترمکعب درنظر بگریم با بهینه سازی مصرف انرژی دست کم میتوان حدود 100 میلیون مترمکعب در مصرف صرفه جویی کرد. این رقم نصف همان کمبود گازی است که وزیر نفت اعلام کرده است.
• کسری برق به 11 هزار مگاوات و گاز به 200 میلیون مترمکعب رسیده است. وضعیت منابع آبی کشور هم به هیچ وجه مناسب نیست و امکان تامین آب بسیاری از بخشها دیگر ممکن نیست . با این وجود دولتهای قبلی عملا هیچ تلاشی برای بهینه سازی مصرف انرژی نکردند. ریشه بی توجیه در چیست ؟
مگر میشود که بدون کاشت دانه؛ گندم درو کرد. دولتهای قبلی بهینه سازی مصرف انرژی را فراموش کردند و هیچ سرمایهگذاری در این بخش نکردند. در سال های گذشته شرکت بهینهسازی مصرف انرژی به یک دکور تبدیل شد و وزارت نفت و نیرو هیچ توجهی به این مساله نداشتند. حتی وزارت نفت آییننامه ماده 12 قانون رفع موانع تولید را به گونهای تدوین کرد که طرحهای بهینهسازی انجام نشود. اما حالا دیگر تامین انرژی ایران در یک قدمی بحران قرار دارد. دولت سیزدهم فرصتی برای تکرار رفتارهای اشتباه دولت های قبلی ندارد و باید هر چه سریع تر بهینه سازی مصرف انرژی در بخشهای مختلف را آغاز کند. شاید این سوال پیش آید که چرا دولت ؟ نباید فراموش کرد که همه امور و البته ابزارهای مربوط به نفت و انرژی در اختیار دولت بوده و عملا بخش خصوصی هیچ سهمیندارد. از طرفی ذی نفع اصلی در مدیریت و کاهش مصرف انرژی خود دولت است. جالب است که بدانید هر سرمایه گذاری که در حوزه مدیریت مصرف انرژی در کشور صورت گیرد ظرف مدت 3 تا 7 سال بر میگردد.
• اما تجربه نشان داده که واگذاری امور به دولت نتیجه خوبی را در پی نداشته است. آیا میتوان به دولت در زمینه کاهش مصرف انرژی و افزایش بهره وری اعتماد کرد؟
منظورم این نیست که دولت خود عهده دار این وظیفه شود. منظورم تامین مالی توسط دولت است. کافی است که نگاهی به تجربههای دنیا در این حوزه داشته باشیم. هم اکنون در دنیا شرکتهایی برای کاهش مصرف و ارتقای راندمان و بهرهوری فعالیت میکنند که هزینه این طرح را از محل سوخت صرفهجویی شده دریافت میکنند. در ایران نیز امکان این کار وجود دارد و اگر مسئولان اراده لازم را داشته باشند، شرکتهایی هستند که حاضر به اجرای چنین طرحهایی باشند. این اتفاق علاوه بر کاهش شدت انرژی، بهبود محیط زیست و ایجاد ظرفیت صادرات انرژی یک دستاورد مهم دیگر نیز خواهد داشت و آن هم اشتغالزایی است. به نظر میرسد که حدود ۲ میلیون شغل را بتوان تنها از طریق کسب و کارهای بهینهسازی مصرف ایجاد کرد.
• چه طرح هایی می تواند به بهینه سازی مصرف انرژی در کشور ما کمک کند؟
دایره تعریف پروژههای بهینهسازی بسیار وسیع است و از احداث بنا و ساختمان با عمر مفید بالا تا نوسازی ناوگانها و خرید لوکوموتیو و واگن، احداث اتوبان در حوزه بهینهسازی مصرف انرژی محسوب میشود. یعنی هر آنچه که باعث کاهش مصرف انرژی شود در این زمره است حتی احداث پارکینگ طبقاتی و همچنین نوسازی صنعت برق و نوسازی ترانسها و تولید خودروهای هیبریدی.