یکم: معاون وزیر بازرگانی در همایش اتحادیههای سراسری کشور نقل کردهاند که «به دنبال اقتصاد مردمی هستیم نه اقتصاد خصوصی.» یا للعجب.نایبرییس اول اتاق بازرگانی و صنایعومعادن تهران، (خانه فعالان بخش خصوصی تهران، اتاقی که دهها هزار فعال بخش خصوصی با آن سر و کار دارند) اقتصاد خصوصی را قبول ندارد و معتقد است در نظام بازرگانی باید تکیه بر اصناف باشد. جا دارد بپرسم که برادر از کی تا به حال چنین اعتقادی پیدا کردهاید؟ سه سال پیش هم که برای نایبرییسی اتاق بازرگانی تهران کاندیدا شدید، چنین باوری داشتید؟ پس حضور فعالتان در جلسات اتاق بازرگانی تهران بابت چه بود؟ آیا در طول سه سال نایبرییسی اتاق بازرگانی تهران تغییر عقیده دادهاید یا سیاستهای دولت دهم تغییر پیدا کرده و شما هم به عنوان یک مدیر دولتی راه جدید دولت را میپیمایید؟
دوم: این اقتصاد مردمی که از آن صحبت میکنید، چیست؟ تئوریهای آن کدامند و از کجا آمدهاند؟ در کدام کشور آن را امتحان کردهاند؟ ما طی سالهای گذشته سعی کردهایم که با دور انداختن اقتصاد شرق و غرب تعریف جدیدی از تئوریهای اقتصادی را در کشور بیان کنیم. لکن فقط به ذکر عنوان بسنده کردهایم و هیچ تئوری خاصی را ارائه نکردهایم. صرفا خلاءای را ایجاد کردهایم که نه خود و نه دیگری مبنایی برای بحث و فحص نداشته باشیم.
سوم: از آنجا که اقتصاد علم الانسان است، پس هر نوع فعالیت اقتصادی، غلط یا صحیح، متوجه انسانها است؛ بنابراین اقتصاد «مردمی» است. آنچه که مهم است دیدگاهها و تئوریهای اقتصادی و از همه مهمتر نحوه بهکارگیری این تئوریها است. وقتی نمیتوانیم تئوریها را به درستی به مرحله عمل درآوریم، گناه را نباید به گردن تئوریها انداخت. پاک کردن صورت مساله چاره کار نیست.
چهارم: میگویید: «ما معتقدیم که اصناف باید در تمامی حلقههای تامین، تولید، توزیع، واردات و صادرات حضور داشته باشند و تمامی بخشهای مربوطه را ساماندهی کنند.» اولا حداقل اجازه دهید وزارت صنایعومعادن برای بخش تولید تصمیم گیری کرده و سیاستگذاری کند. ثانیا تصور نمیفرمایید که باز به اقتصاد دستوری و بخشنامهای قدیم برگشته اید؟ چرا این رویه را که طی سی سال گذشته امتحان کردهاید و بیاثر بوده، باز هم تکرار میکنید؟ آزموده را آزمودن خطا است. ثالثا چگونه میخواهید بار تمام اقتصاد کشور را به دوش اصناف و اتحادیههای کشوری آنان بگذارید؟ آن هم سازمانهایی که هنوز تشکیل نشدهاند. به نظرم نمیرسد که این رویه راه به جایی ببرد.
پنجم: شما که ساماندهی تمام اقتصاد کشور را به اصناف سپردید، نقش اتاقهای بازرگانی و صنایعومعادن را چگونه تعریف میکنید؟ نکند از توانمندی این اتاقها ناامید شدهاید؟ اگر شدهاید، ایرادی ندارد. اگر فکر میکنید که اتاقها، برای مثال اتاق تهران، وقت خود را با مطالب بیهودهای تلف میکند، حق با شما است. ولی مگر شما خود نایبرییس اول اتاق تهران نیستید؟ مگر وظیفه راهبری و هدایت اتاق را به عهده ندارید؟ پس چرا راه راست را به ما نشان ندادهاید؟ انصاف داشته باشید کدام مجموعهای را طی سالیان اخیر همچون هیات نمایندگان اتاق تهران با تجربه، دانش اندوخته، با همت و دلسوز ملک و ملت یافتهاید که بیمزد و منت نیمی از وقت خود را صرف کارهای فعالان اقتصادی کشور میکنند که از اتاق تهران دل بریدهاید؟
حرف زیاد و سوال و گله بسیار است. آنها را برای جلسه آینده هیات نمایندگان اتاق تهران که انشاءا... حضرتعالی هم مانند بسیاری از اوقات در آن حضور خواهید داشت، میگذاریم. اما باور کنید که «ما زیاران چشم یاری داشتیم.» هیچ هم دوست ندارم بگویم «خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم.» به هر تقدیر «گفتوگو آیین درویشی نبود - ورنه با تو ماجراها داشتیم.»
* عضو هیات نمایندگان اتاق تهران
تاریخ: 01/10/1388
زمینه: بخش خصوصی و اصل44
ارائه دهنده: دکتر فرهاد فزونی
منبع: دنیای اقتصاد