ناصر حکیمی، مدیرکل فناوری اطلاعات بانک مرکزی در کافه خبر در مورد ضرورت های حفظ شبکه پرداخت داخلی هم از نظر امنیت ملی و هم از لحاظ توجیه اقتصادی در شرایط پس از تحریم توضیح داد
پس از نهایی شدن توافق هسته ای، مسائل فراوانی درباره آینده اقتصاد ایران پس از رفع محدودیت ها مطرح شد؛ دامنه مطالب بسیار گسترده بود از احتمال ورود مک دونالد به ایران گرفته تا سرمایه گذاری شرکت های بزرگ نفتی. در این میان یکی از حوزه هایی که بسیار مورد توجه قرار گرفت، اتصال مجدد شبکه پولی و بانکی کشور به نهادها و زیرساخت های جهانی بود. در همین راستا نیز مباحث فراوانی در مورد حضور شرکت های بزرگ بین المللی مانند «ویزاکارت» و «مسترکارت» در میان فعالان حوزه پرداخت الکترونیکی درگرفته است.
ناصر حکیمی مدیرکل فناوری اطلاعات بانک مرکزی در این باره نظرات خاصی دارد؛ نظراتی که می توان احتمال داد رویکرد بانک مرکزی را در آینده شکل خواهد داد.
حکیمی در کافه خبر بایدها و نبایدهای تعامل با شرکت های پرداخت بین المللی را تشریح کرد و تصویری کلی از آنچه باید در آینده اتفاق بیفتد، ترسیم کرد.
به اعتقاد حکیمی ساختار و امکانات پرداخت الکترونیکی کشورمان طی دهه گذشته خصوصا در سال های اخیر به نقطه ای رسیده است که کاملا جوابگوی نیازهای داخلی است و اگر ضرورتی برای حضور شرکت های بین المللی حس می شود عمدتا بابت تسهیل و تقویت گردشگری در داخل و خارج از کشور است.
مدیر کل فناوری اطلاعات بانک مرکزی در گفت و گو با خبرگزاری خبرآنلاین گفت:« بحث اصلی این است که ما به لحاظ مبلغ و تعداد تراکنش ها، بزرگترین سیستم پرداخت خرد خاورمیانه و شمال آفریقا را داریم حتی با احتساب ترکیه. با وجود اینکه تولید ناخالص ملی ترکیه به لحاظ اسمی دوبرابر ایران است ولی پرداخت های خردی که در ایران صورت می گیرد به علل مختلف که یکی از آن ها شاید ریز بودن اسکناس باشد، بر پرداخت کارتی متمرکز شده بنا بر این مکانیزم های انتقال وجه بین بانکی در ایران بسیار پیشرفته تر است. به عبارت دیگر شکی وجود ندارد که ما در مورد به یک سیستم پرداخت بسیار پیشرفته صحبت می کنیم که تراکنش های غیرقابل تصوری را هر روز مدیریت می کند؛ چه سمت بانک مرکزی، چه سمت بانک ها و چه سمت پی اس پی ها».
پس در این صورت نقطه ضعف خاصی نباید داشته باشیم. درست است؟
خیر. یک نقطه ضعف وجود دارد و آن هم جدایی ما از دنیا است. به همین خاطر هم اکون که توافق هسته ای حاصل شده و تحریم ها احتمالا لغد خواهد شد، این پرسش بسیار مطرح می شود که چگونه باید عدم تطابق با استانداردها و روش هایی که در دنیا وجود دارد رابرطرف کنیم در عین اینکه روش های بومی خودمان را نیز حفظ کنیم.
این فاصله از چه جنسی است؟
فاصله از جنس رعایت استانداردهایی است که در دنیا وجود دارد. مثلا در مورد صدور کارت. در دنیا استاندارد صدور کارت های بانکی، احراز اصالت توسط دارنده یا گیرنده اش و حتی مشخصات ظاهری و فیزیکی، بسیار سختگیرانه است در حالی که در کشور ما چنین استانداردهایی اصلا به این دقت تدوین و اعمال نمی شود. این تفاوت در حوزه سخت افزاری، به صورت طبیعی و منطقی، تغییرات نرم افزاری را هم به دنبال دارد چرا که باید استانداردهای جدید تدوین و ابلاغ شود.
نوع کارت،جنس مرکب، برجستگی شماره و اطلاعاتی روی کارت، محل درج مشخصات و.... از جمله مواردی است که در استانداردهای جهانی به شدت مورد تأکید قرار دارند در حالی که در ایران شما می توانید به یک شعبه بروید و سریع یک کارت بگیرید حتی در خودپرداز هم می توانید کارت شخصی شده را با یک پرینتر دریافت کنید.
این سرعت در کشور ما به عنوان یک مزیت معرفی شده ولی با استانداردهای دنیا فاصله دارد. شما سرویس را خیلی سریع می گیرید ولی در شرایط استاندارد، دو هفته طول می کشد تا کارت اعتباری بگیرید. یک کارت موقت داده می شود که کارکرد خاصی ندارد. به همین خاطر اولویت و دغدغه اصلی ما این باید باشد که بین انتظاراتی که اکنون ایجاد شده با روش های بومی شده ما که البته خیلی هم استاندارد نیست و آن اتفاقی که در دنیا رخ می دهد به عنوان روش استاندارد، طیق یک برنامه نزدیکی ایجاد کنیم. تأکید می کنم که اولویت و هدف ما بهم رساندن است نه این که با استانداردهای بین المللی لزوما تطابق پیدا کنیم.
این برنامه ریزی برای نزدیک شدن تدریجی یک تاکتیک است؟
بله. فرض کنید به مردمی که در لحظه کارت بانکی دریافت می کردند بگوییم، مثلا از فردا صبح دو هفته طول می کشد تا کارت اعتباری به در خانه بیاید طبیعتا نارضایتی ایجاد می شود. به همین خاطر باید سرویس های موجود را ادامه دهیم و در عین حال سرویس های استاندارد را هم ارائه کنیم.
تجربه این روند را در مورد توقف واریز آنی داشته ایم. با وجود اینکه در استانداردهای بین المللی، زمان واریز حداقل 48 ساعت است اما ما برای تسویه سیکل های 4 ساعته تعریف کردیم. اگر در همان مرحله اول تسویه را 48 ساعته می کردیم با مقاومت شدیدتری روبه رو می شدیم و دیگر نمی توانستیم کار را ادامه بدهیم ولی دو ساعت نسبت به واریز آنی قابل تحمل تر بود.
واقعیت این است که انتظارات باید تعدیل شود و نمی توان این انتظارات را از بین برد. از طرفی اصل ضرورت تطابق با استانداردها هم هست. برای این نزدیک شدن باید استراتژی داشته باشیم و روش های مناسب را پیدا کنیم. یکی از روش ها این است که شما بگویید کارت های بومی در شبکه های بومی کار می کند ولی کارت هایی که در سطح بین المللی کار کند باید مشخصات بین المللی استاندارد داشته باشد.
در این حالت یک چیز قطعی است؛ چه بگوییم صد در صد با استانداردهای بین المللی تطابق داشته باشیم چه یک مرحله گذار داشته باشیم و چه این که سیستم دوگانه را همچنان حفظ کنیم، کار کارت های بومی با همین روشی که مردم به آن عادت کرده اند ادامه پیدا می کند. این روش بیگانه ای در دنیا نیست مثلا در کانادا یک کارت و شبکه اینترانتی وجود دارد که بومی است و در داخل خود کشور کانادا کار می کند. این کارت ها مشخصات خاصی دارند و کارت های ویزامستری که جاهای دیگر دنیا کار می کنند مشخصات و ویژگی های دیگری دارند.
در حال حاضر بانک مرکزی به این نتیجه رسیده است که کدام استراتژی را دنبال کند؟
نه. در حال بررسی هستیم که قطعا زمان می برد و هزینه دارد. باید انتخاب درستی داشت. ممکن نیست در چند جلسه به نتیجه رسید چرا که باید تمام جزئیات فنی و مالی بررسی و در اختیار تصمیم گیرندگان گذاشته شود که تصمیم بگیرند. واقعیت این است که تصمیم راحتی نیست و اساسا و یک تصمیم نیست بلکه باید بین سناریوها و حالت های مختلف، بهترین گزینه ای را که به نظر حاکمیت مطلوب می رسد، انتخاب کنیم. در این میان اما در این سه سناریو یک چیز قطعی است؛ سیستم بین بانکی، بانک های صادر کننده و پی اس پی ها باید استانداردهای بین المللی را بشناسند و خودشان را با آن تطبیق بدهند چه به صورت کامل چه به صورت مرحله ای. باید آشنایی لازم و برنامه ریزی مناسب برای سیستم ها، پیام ها و روشهای ارتباطی در یک زمان کوتاه تا قبل از لغو عملی تحریم ها صورت بگیرد تا هماهنگ سازی آغاز شود. اما این که چطور اجرا شود چیزی است که باید خود حاکمیت و نظام بانکی در کل راجع به آن تصمیم بگیرد.
حالا فرض کنید مشکلات حقوقی برطرف شود آیا شرکت های بین المللی تمایلی برای حضور در ایران دارند؟
بله قطعا. به نظر من ایران بازار خیلی خوبی است و صادر کنندگان و پذیرندگان کارت های اعتباری مشتاق هستند از این بازار استفاده کنند و اگر موانع از بین برود، این اتفاق خواهد افتاد. نکته مهم این است که ما باید از این موقعیت چانه زنی بخوبی استفاده کنیم. به همین خاطر نیز مذاکره با ارائه دهندگان اصلی خدمات کارت اعتباری در دنیا باید به صورت متمرکز و هماهنگ انجام شود چرا که اگر این کار را به صورت متفرق انجام دهیم، مزیت چانه زنی ما از بین می رود. سرمایه گذاران و شرکت های خارجی باید این واقعیت را بپذیرند که در ایران با توجه به انسجام سامانه های ملی پرداخت باید با یک طرف مذاکره کنند؛ نمی توانند جداگانه مذاکره کنند.
وقتی در حال خروج از تحریم هستیم، پارادیم دور زدن تحریم ها دیگر موضوعیت ندارد و قرار است خیلی شفاف مذاکره و همکاری کنیم. هماهنگی و انسجام برای مذاکره کردن با کسانی که اندازه و دامه فعالیت هایشان خیلی بزرگ است، بسیار حساس است. نظام بانکی ما باید با یک زبان و از یک کانال با اینها مذاکره کند اگر تفرق ایجاد کنیم بازنده اصلی ما هستیم چون شرکت های خارجی فقط به دنبال افزایش تراکنش بوده و آشفتگی در سیستم پرداخت ما برای آنها یک مزیت است. به همین خاطر نباید اجازه بدهیم تراکنش های داخلی ما به هیچ عنوان به خارج از کشور برود یا توسط یک سرویس دهنده دیگر مدیریت شود. اگر مذاکره ای انجام می دهیم فقط برای تراکنش های بین المللی است. تراکنش داخلی ما نباید به خارج از کشور برود این هم از لحاظ مالی برای ما مهم است هم به لحاظ بحث های امنیتی و بحث های خودمختاری.
بسیاری از کشورها که به لحاظ تاریخی شرکت های بین المللی در آنها شبکه درست کردند بعد از سی سال تلاش می کنند شبکه ملی خودشان را داشته باشند ولی بسیار دشوار است.
این کشورها به ما می گویند شما که خودتان شبکه بومی دارید نباید آن را از بین ببرید چرا که شبکه ای که دیگران تازه به دنبال ایجادش هستند در دوران ایزوله بودن برای خودتان ایجاد کرده اید.
پس سرویس ما برای صادرکنندگان کارتهای اعتباری خارجی می شود که از سیستم ما استفاده کنند و احیانا اگر مردم ما بخواهند به خارج از کشور بروند از همین جا بتوانند کارت بگیرند؟
دقیقا دو چیز برای ما مزیت ایجاد می کند؛ این که خارجی ها بتوانند از کارت های بین المللی در ایران استفاده کنند برای ما مزیت خیلی خوبی است. ما توریست در داخل کشور زیاد داریم، توانایی مالی دارند و خرج هم می کنند ولی پول نقد زیاد با خودشان نمی آورند بنا بر این اگر امکان استفاده از کارت را داشته باشند، درآمد قابل توجهی در صنعت توریسم برای ما ایجاد می شود. در مورد مسافرهای ایرانی که به کشورهای دیگر می روند هم به لحاظ امنیت خودشان که پول نقد زیاد با خودشان نبرند هم به لحاظ کرامت خودشان و هم به لحاظ رزرو هتل و ماشین و ... این یک مزیت است. مزیت دیگر این که من بی دلیل ارز به شکل اسکناس در داخل کشور نگه نمی دارم که نیاز مسافر خارجی را تامین کنم. این خودش مزیت است نیاز به اسکناس و ارز خارجی که حمل و نقل و آوردن و تامینش هزینه بر است، نداریم و این نیاز مرتفع می شود.
حتی در مورد روش ها و ابزارهای دیگر پرداخت هم همین موضوع صادق است؟
فرض کنید همین ای تی ام ها پول نقد گرفتن هزینه اش خیلی بیشتر از حواله کردن است مثلا در سیستم شتاب شما وقتی پول نقد را می گیرید 15/1% مبلغ کارمزدش است. درست است که این کارمزد را مشتری نمی دهد و بانک می پردازد ولی این کارمزد در اصل هزینه این خدمت است. اگر این مبلغ را به جای حواله کردن نقدا گرفته شود بیش از 30 هزار تومان هزینه دارد ولی برای حواله کردن 500 تومان کارمزد دریافت می شود.
در سطح بین المللی هم همین نسبت ها وجود دارد؛ این که شما پول نقد در قالب ارز بین المللی بیاورید باید برای تأمین آن هزینه کنید. بعد دوباره این اسکناس را به مشتری می دهید که به آنجا پس بدهد ولی اگر این کار به شکل الکترونیکی انجام شود، هزینه های مبادله برای مسافران به شدت پایین می آید که بسیار مطلوب خواهد بود چرا که هزینه های ارزی ما را کاهش می دهد. به همین خاطر هم این ارتباطات برای ما فرصت است ولی باید حواسمان باشد که خودمان را شیفته سیستم خارجی نشان ندهیم مبادا که تراکنش های داخلی هم روی شبکه های خارجی سوار شود تا جایی که حتی سحاب هزینه مبادلات ریالی را هم به ارز پرداخت کنیم.
این را باید در نظر داشته باشیم شبکه ای که با تجربه و سیزده سال کار کردن ایجاد شده نباید در مواجهه با شبکه خارجی که ممکن است استانداردهای بهتری هم داشته باشد، از بین ببریم. ما اگر بخواهیم ارتباطی هم برقرار کنیم صرفا در فاز فعلی در همین حد است که کارت بین المللی برای شهروندان داخلی صادر کنیم که خارج از کشور بتوانند هزینه هایشان را پرداخت کنند و مسافر خارجی وقتی می آید از کارتش بتواند مثل شهروند ایرانی استفاده کند.