به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، با توجه به عقبماندگی ایران نسبت به کشور کوچک قطر در بهرهبرداری از بزرگترین میدان گازی جهان، کشورمان برای رساندن برداشت گاز و میعانات از این میدان به اندازه مشابه قطر تلاش میکند و در این راه ظرفیتهای زیادی به کار گرفته شده است. در این راستا ۸ فاز باقیمانده و بدون قرارداد پارس جنوبی در ۲۵ خرداد ۸۹ صاحب قرارداد شدند و بلافاصله کار روی آنها آغاز شد. این فازها به دلیل وعده بهرهبرداری ۳۵ ماهه از آنها به فازهای ۳۵ ماهه معروف شدند.
با وجود تلاش جمعی بسیار زیاد در بخشهای کارفرمایی و پیمانکاری برای بهرهبرداری هر چه سریعتر از فازهای در دست اجرای پارس جنوبی، به نظر میرسد رسیدن به زمان مطلوب برای بهره برداری از این فازها به زیرساختهایی نیاز دارد که پیش از این به کمبود آنها به اندازه کافی توجه نشده بود.
از سوی دیگر با توجه به تعدد میادین دریایی کشور و آینده صنعت فراساحل یا offshore در صنعت نفت جهان، به نظر میرسد سرمایهگذاری برای ایجاد زیرساختهای لازم با تکیه بر سیاستگذاریهای بلند مدت وزارت نفت و شرکت ملی نفت علاوه بر تامین نیازهای فعلی و آینده کشور بتواند به دستیابی به دانش فنی صنعت فراساحل نفت و صادرات آن در آینده کمک کند. قابل توجه است که با وجود میدان عظیمی چون پارس جنوبی و میادین متعدد دریایی کشور، هنوز بخش بزرگی از فنآوری و دانش فنی مورد نیاز برای کار روی میادین دریایی در کشور بومی نشده و با وجود پیشرفتها و دست آوردها در بخشی از این نیازهای این صنعت، در بعضی موارد حتی برای دسترسی به دانش فنی یا فن آوری قدم مؤثری برداشته نشده است.
فارس برای آگاهیبخشی نسبت به مشکلات زیرساختی و دیگر مشکلات موجود در راستای تحقق بهرهبرداری از فازهای در دست احداث پارس جنوبی در سریعترین زمان ممکن، سلسله گزارشهایی را در این باره منتشر میکند.
به طور کلی در بخش فیزیکی، پروژه های پارس جنوبی به چهار بخش اصلی تقابل تفکیک هستند که پالایشگاههای گازی، حفاری چاهها، ساخت و نصب جکتها و سکوها و لولهگذاری را شامل میشود.
هر کدام از این بخشها مشکلات خاص خود را دارند که قطعا برای رفع آنها تلاش میشود اما در این گزارشها قصد داریم به بعضی کمبودها و مشکلات اصلی زیرساختی که قابلیت ایجاد اختلال در روند توسعه سریع فازهای پارس جنوبی دارند اشاره کنیم.
* کمبود لوله و لولهگذار: مشکلات قدیمی و جدید
خصوصیت اصلی و مثبت انجام لولهگذاری در میان مراحل و بخشهای چهارگانه اجرای پروژههای پارس جنوبی آن است که قابل انجام در دورههای زمانی مختلف در طول اجرای پروژههای توسعه فازهای پارس جنوبی است. اما کمبود کشتیهای لولهگذار قابل اتکا حتی در چنین شرایطی نیز میتواند در ایجاد تاخیر در بهره برداری از فازهای در دست توسعه پارس جنوبی تاثیر گذار باشد.
بر این اساس کشتی لولهگذار اصلی فعال در پارس جنوبی C- MASTER نام دارد که همراه با کشتیهای پشتیبان خود تحت مالکیت شرکت تأسیسات دریایی فعالیت میکند.
از یکسال پیش تاکنون درباره خرید و ورود کشتی دیگری در رسانهها و از زبان مسئولین صحبت می شود. یک کشتی جدید که گفته میشود تحت مالکیت تاسیسات دریایی قرار دارد و به سفارش این شرکت ساخته شده است، ظاهرا در سواحل جنوبی خلیجفارس پهلو گرفته و آماده ورود به ناوگان کشتیهای لولهگذار است. این کشتی نسبت به همه کشتیهای دیگر ناوگان دریایی فعال در پارس جنوبی پیشرفتهتر است و بزرگترین مزیت آن وجود یک دکل و جرثقیل تناژ بالای مورد استفاده در نصب سکوهای سنگین نفتی اعلام میشود.
البته لولهگذارهای دیگری نیز در خلیج فارس فعال هستند اما نکته آن است که بعضی از این کشتیها به صورت تخصصی برای لولهگذاری ساخته نشدهاند که این مسئله مشکلات زیادی از نظر ایمنی این کشتیها ایجاد کرده و میکند. خاطرات مربوط به این مشکلات و آسیبها چندان هم خاطرات دوری محسوب نمیشوند.
از سوی دیگر خطوط لولهفازهای پارس جنوبی طولانی هستند چنانکه هر فاز به طور میانگین دو خط لوله ۱۲۰ کیلومتری نیاز دارد و لولهگذاری هر دو فاز 4.5 تا 5 ماه زمان میبرد. یعنی برای هر سکو 2.5 ماه زمان برای لولهگذاری مورد نیاز است که این مسئله به آماده و در دسترس بودن لولههای مورد نیاز نیز بستگی زیادی دارد.
بر این اساس اگر کشتی C-MASTER به عنوان لولهگذار اصلی همه لولهگذاری پارس جنوبی را برعهده بگیرد که فعلا با توجه به عدم ورود کشتی جدید همینگونه است، باید برای هر دو فاز استاندارد حداقل ۱۰ ماه زمان اختصاص دهد. با توجه به تعدد فازهای در دست اجرا کمبود کشتی لولهگذار نیز میتواندعاملی در تأخیر اجرای فازهای پارس جنوبی باشد.
بر اساس این گزارش، در حال حاضر لولهگذاری فاز ۱۸ که کلید توسعه آن سالها پیش زده شده هنوز به پایان نرسیده است و برای لولهگذاری ۸ فاز جدید نیز هنوز هیچ فعالیتی انجام نشده است.
*چالشهای ساخت داخل لولههای گاز ترش
در واقع، سال گذشته مشکل کمبود لوله در پارس جنوبی جدی بود که خوشبختانه در سال جاری این مشکل به میزان زیادی برطرف شده است چنانکه شرکتها موفق شدهاند لولههای مورد نیاز خود را با واسطه از شرکتهای هندی خریداری کنند.
البته در کشور شرکتهایی وجود دارند که معتقدند میتوانند لولهگاز ترش تولید کنند اما لولههای تولیدی این شرکتها مورد تایید شرکتهای اصلی کارفرما مانند نفت و گاز پارس قرار نگرفتهاند. تنش بین این شرکتها و شرکتهای پیمانکار در مقاطعی نیز بسیار بالا گرفت و این شرکتها یکدیگر را به صورت متقابل متهم کردند. شرکتهای لولهگذار معتقد بودند به دلیل منافع خرید لوله ساخته شده از خارج برای پیمانکاران، لوله های آنها خریداری نمیشود. در مقابل پیمانکاران اصلی پارس جنوبی میگفتند پیش از این ورقهای مورد استفاده برای تولید لولههای گاز ترش توسط خود آنها برای لوله سازان داخلی از خارج خریداری میشده است اما با توجه به اینکه به دلایل مختلف قادر به تهیه این ورقها نیستند، مجبورند از لولههای ساخته شده خارجی استفاده کنند.
تکنولوژی ساخت ورق لولههای گاز ترش مشابه تکنولوژی ساخت بدنه موشک است و ظاهرا در کشور وجود ندارد.
توجه به این نکته نیز خالی از اهمیت نیست که تجربه لولهگذاری صدرا در فاز یک پارس جنوبی، تجربه خوشایندی در استفاده از لولههای ساخت داخل نبود و تا مدتها این فاز به دلیل مشکلات خط لوله قادر به استفاده از همه ظرفیت خود نبود. در عین حال نشتیابی خطوط لوله دریایی نیز کار چندان سادهای نیست و مشکلات ایجاد شده به سختی برطرف میشوند.
*دکل شکسته تنها کشتی نصاب سکو و صف ناوگان دریایی ایران در نوبت تعمیر ابوظبی
بخشی از مشکلات ناوگان دریایی پارس جنوبی به کمبود کشتیهای نصاب باز میگردد. سال گذشته در زمان نصب جکت میدان هنگام توسط یکی از شرکتهای زیرمجموعه صدرا، کشتی نصاب 5000 SL که نصب جکت اغلب پروژههای قبلی پارس جنوبی را نیز برعهده داشت دچار حادثه شد و علاوه بر غرق جکت هنگام، جرثقیل اصلی 5000 SL نیز آسیب جدی دید و از دور خارج شد.
اما دیگر مشکل ناوگان دریایی انجام همه تعمیرات آنها در ابوظبی است و به همین دلیل تعمیر 5000 SL نیز باید در ابوظبی انجام شود.
با کمال تأسف باید به این نکته اشاره کرد که از ۱۵ یا ۲۰ سال پیش ابوظبی به مرکز تعمیر کشتیهای فعال در صنعت نفت و گاز منطقه تبیدل شده است و با وجود اینکه ایران بیشترین میادین و در نتیجه بیشترین پتانسیل را برای انجام این فعالیت اقتصادی سودآور در اختیار دارد، عملا در کشور توانایی انجام تعمیرات دورهای این کشتیها را نیز در اختیار نداریم.
به جز عدم وجود یارد مناسب در سواحل پهناور و طولانی ایرانی خلیج فارس، دیگر مشکل این صنعت ایجاد نشدن حوضچههای مناسب برای پهلوگیری و تعمیرات مورد نیاز است. واقعیت آن است که در کشور ما به دلیل وجود درآمدهای کلان نفتی، همواره به این نکته بیتوجه بودهایم که یک فعالیت کلان اقتصادی مانند استخراج نفت و گاز میتواند به قلب فعالیتهای متعدد اقتصادی و سودآور دیگری تبدیل شود که سودآوری و اشتغالزایی مجموع آنها شاید سودی کمتر از فعالیت اصلی اقتصادی نداشته باشد.
احداث زیرساختهای لازم برای ساخت و تعمیر ناوگان کشتیهای نفتی از جمله چنین فعالیتهایی است. بر این اساس است که امارت کوچک ابوظبی با وجود در اختیار داشتن حداقل میادین نفت و گاز در خلیجفارس خود را تبدیل به قطب تعمیر کشتیها کرده چنانکه ناوگان دریایی آسیب دیده ایران نیز باید در صف تعمیرات دورهای و غیر دورهای ابوظبی ماهها زمان را از دست بدهد. در واقع ما خودمان را به طور مداوم از چنین فعالیتهای سودآوری که با تکیه بر منابع خداداد ارزش افزوده آنها را چندین برابر میکند، محروم میکنیم. بر خلاف ما، کشورهای کوچک و ناتوان همسایه تلاش میکنند از حداقل داشتههای خود بزرگترین بهرهها را ببرند. کلیت رفتار قطر در خاورمیانه از جمله چنین تلاشهایی است.
به همین دلیل بعد از حادثه پیشبینی نشده برای 5000 SL هنوز نوبت تعمیر این کشتی در ابوظبی قرا نرسیده است و برای نصب جکتها و سکویهای بعدی در پاس جنوبی عدم وجود این کشتی مشکلاتی ایجاد خواهد کرد. اگرچه گفته میشود ظاهرا 5000 SL هنوز برای تعمیرات به ابوظبی ارسال نشده است.
بر این اساس ورود کشتی جدیدی که قول ورود آن به پروژههای پارس جنوبی مدتها پیش داده شده است میتواند نیاز اورژانسی به کشتی نصاب سکو را تا حدود زیادی برطرف کند. در عین حال برای نصب جکتهای جدید مذاکراتی با کشتیهای خارجی فعال در خلیج فارس انجام شده است.
دو سال پیش در جریان نصب جکت فاز 17 پارس جنوبی یک کشتی 5000 SL لولهگذار که برای نصب جکت تغییر کاربری داده شده بود نیز دچار مشکل شد و جرثقیل آن نیز قابل استفاده نیست.
این مشکل در آینده در زمان نصب سکوهای چند هزار تنی بیش از نصب جکتها خودنمایی خواهد کرد چراکه معمولا دو کشتی نصاب به همراه هم یک سکو را نصب میکنند. برای اجاره کشتیهای نصاب نیز مانند کشتیهای لولهگذار باید از مدتها قبل از زمان نصب برنامهریزی شود.
در واقع راه اندازی فعالیتی چون ساخت کشتیهای نفتی از قبیل کشتی FPSO، کشتیهای حمل LNG و CNG، کشتیهای نفتکش، ناوگان نصب تاسیسات فراساحل و امثال آنها با توجه به ظرفیت کلان کشور در کنار ظرفیتهای موجود در خلیجفارس قطعا میتواند به یک فعالیت سودآور ضمنی تبدیل شود که در صورت ایجاد زیرساختها و اداره مدبرانه، فارغ از پروژههای کنونی نفت و گاز کشور نیز بتواند به حیات خود ادامه دهد.