اگر غربیها پای میز مذاکره نشستهاند تا از یک سو ژست رفتار مسالمت آمیز گرفته و از سوی دیگر از عکسالعمل به موقع ایران در برابر تحریمها جلوگیری کنند، ایران میتواند دوباره ابتکار عمل را بدست گرفته و با اتخاذ موضع فعال در مذاکرات با استفاده از اهرم انرژی دست بالاتری را در اختیار داشته باشد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، اتحادیه اروپا درخواست کره جنوبی برای معافیت این کشور از تحریم بیمه ای تانکرهای حامل نفت ایران را که از ابتدای ماه جولای اجرایی خواهد شد، رد کرده است. این آخرین خبری است که تا دیروز در رسانههای جهان درباره تحریم نفت ایران منتشر شده است.
کشورهای اروپایی انحصار بیمه تانکرهای حامل نفت را در اختیار دارند و از این عامل به عنوان اهرم فشاری علیه ایران استفاده می کنند. به همین دلیل برخی دولت ها وارد این مقوله شده اند و تصمیم گرفته اند راساً کشتی های حامل نفت ایران را بیمه کنند. دولت ژاپن نیز در نظر دارد لایحه ای را در این خصوص به پارلمان ارائه کند.
بر این اساس یک مقام وزارت امور خارجه کره جنوبی روز یکشنبه گفته است: « گفتگوهای غیر رسمی با فرانسه انجام گرفت، و خواسته هایی در مورد تحریم ایران مطرح شد، اما همانند گفتگوها با ایتالیا و اسپانیا، که نفت زیادی را از ایران وارد می کنند، این مذاکرات هیچ پیشرفتی در پی نداشت.»
در صورت عدم پوشش بیمه ای شرکت های اروپایی، بدون ورود دولت کره پالایشگاه های کره ای نظیر اس کی انرژی و هیوندا بانک اویل، قادر به دریافت محموله های نفت ایران نخواهند بود.
بر این اساس به نظر نمیرسد با وجود ادعاهای مطرح شده در مذاکرات غیر رسمی، کوچکترین تغییری در راهبرد فشار بر ایران با توسل به تحریم نفت ایجاد شده باشد. یعنی با وجود اینکه غربیها تلاش میکنند نشان دهند برای پیشقدم نشدن در ایجاد یک بحران مصمم هستند اما واقعیت در صحنه عمل چیز دیگری را نشان میدهد. در واقع به جز مثالی که در بالا به آن اشاره شد، بقیه اخبار مرتبط با تحریم نفت ایران نیز از همین جنس هستند؛ یعنی جدیت و سختگیری در حوزه عمل در مقابل لبخندهایی که پس از مذاکرات به دوربینهای خبری تحویل داده میشود. چنانکه سنای آمریکا در تازهترین اقدام خود دو روز مانده به آغاز مذاکرات ایران و 5 + 1 در بغداد تحریمهای جدیدی علیه بخش انرژی ایران وضع کرد.
اما چرا غربیها در مورد نمایش جلوگیری از بحران جدیت به خرج میدهند و آیا شواهدی وجود دارد که چنین ادعایی را تصدیق کند؟
واقعیت آن است که غربیها و به خصوص اروپاییها به جد از بحرانیتر شدن بازار جهانی انرژی و بالاتر رفتن قیمت نفت خام در این بازار نگران هستند. کما اینکه رسانههای غربی یکی از جدیترین چالشهای انتخاب مجدد باراک اوباما به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده را بحران سوخت در این کشور دانسته و درباره آن تحلیلهای متنوعی ارائه کردهاند.
در واقع ایجاد بحران انرژی و افزایش قیمت حاملها بة خصوص در دوره رکود اقتصادی وضعیت غیر قابل توجیهی را برای رهبران غربی در کشورهای خودشان ایجاد میکند. پاسخگویی غربیها به افکار عمومی درباره تولید بحران انرژی و مضاعف کردن بحران اقتصادی آن هم با توجیهات سیاسی آسان نخواهد بود.
در این باره پایگاه تخصصی تحلیلی اویل پرایسز نوشته است:" همچنان که ایران و کشورهای 1+5 قرار است در بغداد دور دوم مذاکرات خود را فردا آغاز کنند، اروپا باید پیامدهای تحریم برنامهریزی شده نفت ایران را که از اول جولای اجرایی خواهد شد به طور جدی مدنظر قرار دهد. اوباما نیز قطعا این مسئله را مدنظر قرار میدهد.
یونان در حال فروپاشی و کل منطقه یورو با مشکل مواجه شده است. اولاند، رئیس جمهور جدید فرانسه، معتمد مهمی برای اوباماست و هر دو میخواهند با یا بدون کمک آلمان، یونان و یورو را نجات دهند. این برنامههای جاهطلبانه که باید قبل از انتخابات ریاست جمهروی آمریکا پیشرفتی در آن مشاهده شود، با تحریم نفت ایران عقیم خواهند ماند.
اگرچه واشنگتن نمیتواند به صورت علنی تمایل خود را برای منصرف شدن و عقب نشینی اروپا از اجرایی کردن تحریم نفت ایران از تابستان سال جاری ابراز کند، دولت اوباما میداند که نتیجه تحریمهای اروپا، میتواند نفت گرانتر و سرنوشتی شوم برای اوباما و منطقه یورو را به ارمغان بیاورد."
در واقع غربیهای درگیر بحران و رکود اقتصادی به هیچ عنوان حاضر به پذیرش تبعات تصمیمات سیاسی خود به خصوص تحریم نفت خام ایران نیستند و به همین دلیل با وجود ادامه راهکار فشار، تلاش میکنند مسئولیت عواقب آن را لااقل در افکار عمومی کشورهای خودشان به عهده نگیرند.
به همین دلیل بود که مذاکرات استانبول دو روی بیرونی و درونی داشت. غربیها در استانبول اقدام قابل توجهی در پیشبرد مذاکرات انجام نداده و بر مواضع قبلی خود درباره محروم ساختن ایران از حقوق خود پافشاری کردند. اما خارج از محل مذاکره با لبخند و سخنان امیدوار کننده اما مبهم و نامشخص به سراغ خبرنگاران رفتند تا نشان دهند از سوی آنها مشکلی وجود ندارد و اگر در آینده مذاکرات با موفقیت همراه نشود مسئولیت آن با طرف مقابل مذاکره یعنی ایران خواهد بود.
یعنی با وجود اینکه همه طرفهای مذاکره از مذاکرات استانبول با لبخند بیرون آمدند اما این بازی دوگانه در واقع استراتژی غربیها برای اطمینان بخشی به بازار نفت بوده است تا بدون دادن امتیازی به ایران، فضای بازار نفت و قیمتها را مدیریت کنند کما اینکه بسیاری از پیشبینیها نشان دهنده آن بود که در صورت بالاتر رفتن قیمت نفت، خارج شدن اقتصاد اروپا از رکود با چالشهای جدی مواجه خواهد شد.
در اجلاس استانبول طرف غربی حاضر به واگذاری هیچ امتیازی در قبال خواستههایش از ایران نشد اما سخرانیهای پس از مذاکرات در فضایی مثبت و امیدوارکنند انجام شد..
شواهد دیگری نیز در این باره قابل رصد کردن است چنانکه در آستانه مذاکرات بغداد نیز سفرا و نمایندگان بعضی کشورهای اروپایی طرف قرارداد صادرات نفت با ایران بدون آنکه هیچ سفارش جدیدی برای خرید نفت خام ارائه کند، در گفتوگوهای غیر رسمی پیام میدهند که بعد از مذاکرات، تبادلات نفتی با ایران را از سر خواهند گرفت.
در شرایطی که اگر این کشورها در ادعاهای خود صادق بودند، با توجه به زمان مورد نیاز برای نافذ شدن و اجرای قراردادها که لااقل یک ماه زمان میان سفارش خرید و تحویل آن را طلب میکند، این اقدام باید پیش از این انجام میشد و شرکتهای متبوع این کشورها یا قراردادهای جدیدی میبستند یا لااقل سفارشهای خرید نفت به شرکت ملی نفت ایران ارائه میشد.
این موارد نیز در راستای تلاش غربیها برای کاهش تبعات تحریم نفت ایران و جلوگیری از اعمال تحریمهای پیش دستانه نفتی از سوی ایران ارزیابی میشود تا ابتکار عمل در این زمینه از ایران گرفته شده و آنها خود سرنوشت قیمت نفت و بازار را با حاکمیت مطلق در اختیار بگیرند.
خبرهای اخیر درباره قیمت نفت نیز این استدلال را تقویت میکند. چنانکه بر اساس گزارش رسمی مدیریت امور بینالملل شرکت ملی نفت، در اردیبهشت ماه جاری متوسط قیمت نفت خام صادراتی سبک و سنگین ایران در محدوده قیمتی 110 تا 112 دلار در هر بشکه قرار داشته است. این در شرایطی است که در زمستان گذشته که بهترین زمان برای اعمال تحریمهای پیشدستانه ایران علیه اروپا بود و ظاهرا با تعلل نفتیها از دست رفت، قیمت نفت ایران به 126 دلار در هر بشکه رسید و در محدوده این قیمت در طول زمان قابل توجهی ثابت ماند.
این قیمت که در زمان رکود اقتصادی اروپا ثبت شد در یکسال و نیم پیش از آن بی سابقه بود و قیمت نفت تنها یکبار پیش از آن از این حد فراتر رفته بود. بعضی تحلیلگران معتقدند در صورت رسیدن قیمت نفت در آن برهه به محدوده 140 دلار در هر بشکه یا حتی 135 دلار در هر بشکه تصمیم اتحادیه اروپا درباره تحریم خرید نفت ایران با تجدید نظر جدی مواجه میشد.
اما اگر پایین نگه داشتن قیمت نفت در شرایط رکود و بحران جهانی تا این حد برای غربیها مهم و روی مذاکرات هستهای تاثیرگذار است، چرا ایران نباید از این مساله در راستای منافع ملی خود بهره ببرد؟ در واقع اگر غربیها پای میز مذاکره نشستهاند تا از یک سو ژست رفتار مسالمت آمیز به خود گرفته و از سوی دیگر از عکسالعمل به موقع ایران در برابر تحریم غربیها به خصوص تحریم نفت خام جلوگیری کنند، ایران میتواند دوباره ابتکار عمل را در اختیار گرفته و از موضع فعال با مساله تحریم ها برخورد کند تا در مذاکرات هستهای نیز با استفاده از اهرم انرژی دست بالاتری را در اختیار داشته باشد.
اتخاذ چنین موضعی به بازی چابکتر و فعالتر نفتیها به خصوص امور بینالملل شرکت ملی نفت که فروشنده انحصاری نفت ایران محسوب میشود، در این حوزه نیاز دارد. در واقع با وجود ادعای مدیران بینالملل شرکت ملی نفت به ارائه نقشه راه تحریمهای پیشدستانه به نهادهای تصمیمگیر درباره امنیت ملی، این مدیریت علیرغم در اختیار داشتن ابزار مناسب و کافی برای طراحی و اجرای این تحریمها در طراحی یک نقشه راه قابل اتکا در این باره چندان موفق عمل نکرده است.
بر این اساس لازم است با در پیش گرفتن سیاستگذاریهای متناسب با این راهبرد و حتی در صورت لزوم با تغییر ساختارهای مدیریت بینالملل نفت، شرایط برای چابکتر شدن رفتار شرکت ملی نفت و به تبع آن وزارت نفت با تحریمها فراهم شود.
علی فروزنده