طرح برداشت نفت از لایه نفتی پارس جنوبی، فردا (یکشنبه ٢٧ فروردین ماه) همزمان با افتتاح پنج فاز پارس جنوبی توسط رئیس جمهوری در حالی به طور رسمی افتتاح می شود که حائز چند ویژگی تاریخی نیز هست.
به گزارش شانا، طرح مستقل لایههای نفتی پارس جنوبی از معدود طرحهای توسعهای است که بهصورت مستقیم از سوی شرکت ملی نفت ایران اجرایی شد. این طرح در ابتدا به عنوان یکی از طرحهای زیرمجموعه شرکت نفت و گاز پارس در سال ١٣٩٣ آغاز به کار کرد و مطابق برنامه زمانبندی اولیه قرار بود در طول ١٩ ماه به بهره برداری برسد که به دلایل متعدد، زمان اجرای پروژه به درازا کشید. پس از جدا شدن طرح از شرکت نفت و گاز پارس، سازمان مستقل این طرح با نام اختصاری SPOL از ابتدای سال ٩٣ با معرفی مجری، زیر نظر مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران فعالیت خود را شروع و با بازتعریف اهداف پروژه و در اولویت قرار گرفتن آن توانست سرانجام آرزوی برداشت نفت از لایه نفتی را جامه عمل بپوشاند و به این ترتیب تولید آزمایشی در لایه نفتی، ٢٩ اسفندماه پارسال همزمان با سالروز ملی شدن صنعت نفت آغاز شد. طرح لایه نفتی پارس جنوبی، ٢٧ فروردین ماه امسال و همزمان با افتتاح پنج فاز پارس جنوبی توسط رئیس جمهوری به طور رسمی افتتاح می شود و در این میان، تشریح جزئیاتی از این طرح خالی از لطف نیست.
طرح توسعه لایه نفتی پارس جنوبی در فاز نخست با هدف تولید ٣٥ هزار بشکه در روز مدنظر قرار گرفت و در این فاز علاوه بر انجام مطالعات اولیه، ٢ پروژه تعریف شد:
*قرارداد خدماتی بیع متقابل که در سال ٨٣ با شرکت پتروایران امضا شد و در این محدوده کاری، فعالیتهایی همچون مطالعه و تهیه مدلهای استاتیکی و دینامیکی مخزن، مطالعات لرزه نگاری سه بعدی، تهیه MDP، ساخت و نصب شابلون حفاری، حفاری سه حلقه چاه دوشاخه، حفاری سه حلقه چاه تک شاخه، حفاری مجدد یک حلقه چاه که قبلا در ناحیه A٢ حفاری شده بود و ساخت سکوی چهارپایه و نصب و راهاندازی آن در برنامه قرار گرفت.
*قرارداد تامین شناور پالایشی (FPSO) به صورت EPCIC-O&M به یک شرکت خارجی تحت خدمات مدیریت شرکت پتروایران واگذار شد. همچنین با هدف پوشش تجربه ناکافی پیمانکار ایرانی برای چنین پروژهای، قراردادی با یک MC خارجی برای مدیریت فنی پروژه و نظارت بر اجرای کار تحت مدیریت پیمانکار ایرانی منعقد شد که این قرارداد به پایان رسیده است.
نه به گزینه احداث سکوی فراورشی و خط لوله
نخستین FPSO در جهان به نام شل کاستلون (Shell Castellon) در سال ١٩٧٧ در کشور اسپانیا ساخته شد و در حال حاضر بیش از ٢٧٠ شناور پالایشی در دنیا وجود دارد. در نگاهی اجمالی می توان مواردی مانند استفاده از ظرفیت نفتکشهای موجود، ساخت سریع، کاهش هزینه های بعدی (مانند جابجایی، برچیدن، بهره برداری و ...)، قابلیت استفاده مجدد و امکان اسکان بهتر پرسنل عملیات را از مزایای استفاده از شناورهای پالایشی دانست و در مقابل، نیاز به سکو یا تاسیسات زیرآبی و وابستگی زیاد به شرایط آب و هوایی برای بارگیری نفتکشها از مصائب استفاده از این دست شناورهاست.
در ایران برای ساخت FPSO از روش خرید یک نفتکش حمل نفت خام و تبدیل آن به شناور پالایشی استفاده شد. البته برای انتخاب گزینه بهینه تولید از مخزن، امکانسنجی مبسوطی انجام شد.
یک گزینه پیش رو، احداث سکوی فراورشی و نصب خط لوله و ارسال نفت به لاوان یا عسلویه بود. راهکاری که نتایج بررسی فنی، آن را از دستور کار خارج کرد. نتایج این بررسی نشان میداد با توجه به API نفت لایه نفتی که در حدود ٢١ است و در شمار نفت خامهای سنگین قرار دارد، احتمال تشکیل مواد رسوبی و آسفالتین و واکس در طول ١٠٠ کیلومتر خط لوله همراه با رزین وجود دارد و باعث ایجاد مشکل در عملیات انتقال از طریق خط لوله ١٢ اینچ شده که رفع آن طولانی، زمانبر و پرهزینه خواهد بود.
علاوه بر این، وضعیت مخزن پارس جنوبی که بر اساس اطلاعات اولیه موجود، ضریب تولید آن کمتر از میزان متعارف و دارای افت فشار نسبتا بالایی است، موجب افت قابل توجه تولید در مدت کوتاهی پس از برداشت از مخزن می شود و از این رو، گزینه فوق از توجیه اقتصادی برخوردار نبود چرا که با افت فشار، بخشی از مجتمع به حالت بی استفاده درمی آمد.
همچنین بررسی ها نشان داد در صورتی که از سکوی کوچکتری جهت ارسال نفت استفاده شود و باقی تاسیسات تثبیت سازی، نمکزدایی، H٢S زدایی و ... در خشکی نصب شود، از لحاظ عملیاتی و انتخاب Material مشکلات و هزینه های کلانی به دنبال خواهد داشت.
برآورد هزینه با استفاده از روش قیاسی و پارامتریک نیز نشان داد هزینه ساخت و نصب سکوی سرچاهی با توجه به طراحی انجام شده برابر ٥٠ میلیون دلار است. در این روش با توجه به مشخصات نفت، نصب سکوی بهره برداری ٦ پایه شامل تاسیسات فراورش مثل تفکیکگر بهرهبرداری، سیستم نمکزدایی الکترواستاتیکی و برج stipper، مدل های حرارتی سیستم خنک کننده، سیستم تهویه آب و شستشوی نفت و تاسیسات جانبی شامل پمپهای ارسال نفت به عسلویه و یا لاوان هزینه ای بالغ بر ١٦٠ میلیون دلار لازم داشت. هزینه احداث و نصب سکوی LQ جهت اسکان ٣٠ نفر پرسنل نیز حدود ٥٠ میلیون دلار برآورد شد. همچنین برای ارسال نفت تثبیت شده به عسلویه، خط لوله ای به قطر ١٢ اینچ به طول ١٢٠ کیلومتر لازم بود که هزینه آن نیز حدود ١٠٠ میلیون دلار برآورد شد. پس از ارسال نفت به عسلویه، با فرض اینکه نفت ورودی به عسلویه تثبیت شده باشد، ظروف و ابزار مورد نیاز و مخزن نگهداری هم حدود هفت میلیون دلار تخمین زده شد.
چرا ساخت FPSO؟
اما روش دیگری که مدنظر بود، احداث سکوی بهرهبرداری و اجاره FPSO بود که این گزینه هم پس از بررسی و امکانسنجی از دستور کار خارج شد. بر اساس اطلاعات حاصل شده از پروژه های مختلف شناور پالایشی، تجهیزات فراورش نفت مورد نیاز در پروژه لایه های نفتی وزنی در حدود ٢٥٠٠ تا ٣٠٠٠ تن خواهد داشت و این گزینه هم به دلیل استقرار تجهیزات و نیز حداکثر وزن قابل تحمل امکان استفاده از جکت موجود جهت استقرار Production Unit کاملا منتفی شد.
برای طراحی WHP-SPOL، وزن Production Platform حدود ٨٥٠٠ تا ٩٠٠٠ برآورد شد و با توجه به قیمت فولاد و سایر تجهیزات در بازار فعلی نفت، ساخت چنین سکویی هزینه ای حدود ١٢٠ میلیون دلار در برداشت. ضمن اینکه در صورت استفاده از این روش، یک سکوی دیگر جهت استفاده پرسنل مورد نیاز بود که حداقل ٥٠ تا ٦٠ میلیون دلار هزینه آن بود. همچنین در این صورت به یک FSO هم نیاز بود که اجاره آن خیلی ارزانتر از FPSO نبود و در طول پنج سال، بالغ بر ١٨٠ میلیون دلار ایجاد هزینه می کرد.
این نکته مورد توجه است که با استفاده از FPSO در فاز اول، می توان از آن در بهره برداری از فازهای بعدی هم استفاده کرد و با انجام تغییرات بر روی تاپساید، استفاده از FPSO برای فازهای بعدی پروژه ای عملی و سهل الوصول است اما در صورت استفاده از سکوی بهره برداری، اجرای چنین پروژه ای بسیار پرهزینه و حتی به احتمال فراوان غیرممکن است.
در مجموع این گزینه با برآورد مجموع هزینه ٤٠٥ میلیون دلاری مورد نیاز و اجاره FSO و زمان حدود سه تا چهار سال، از دستور کار خارج شد.
اما گزینه سوم، رهن شناور بود که آن نیز به دلیل امکانپذیر نشدن پیدا کردن FPSO با مشخصات فنی همخوان با مولفه های اصلی تولید میدان، کنار گذاشته شد.
سرانجام با توجه به شرایط پروژه در فاز نخست و همچنین برنامه ریزی برای تداوم روند توسعه این میدان، ساخت FPSO همراه با WHP منطقی برآورد شد؛ چراکه FPSO شناور بوده، قابلیت انعطاف پذیری داشته و می توان پس از پایان برداشت از فاز نخست، آن را به فازهای بعدی انتقال داد و در کوتاهترین زمان ممکن، بیشترین برداشت را محقق کرد.
موضوع بعدی، انتخاب روش تامین FPSO بود که به این منظور سه روش مشتمل بر ساخت نفتکش و روسازه از ابتدا (New Built)، خرید نفتکش و تبدیل آن به FPSO (Conversion) و خرید FPSO کارکرده و ارتقا و نوسازی آن (Upgrading) در جهان مورد استفاده قرار می گیرد. هر سه روش برآورد اقتصادی شد که بر اساس این برآورد، گزینه ساخت کامل اگرچه روشی ایده آل و منجر به استفاده از تجهیزات نو و دست نخورده بود، اما روشی بسیار هزینه بر و زمانبر برآورد شد. گزینه ارتقا FPSO نیز به دلیل عدم تطابق مشخصات فنی شناور با مشخصات نفت خام، مناسب تشخیص داده نشد و در نهایت گزینه تبدیل نفتکش که هم به نسبت از زمان و هزینه قابل قبولی برخوردار بود و هم روشی معمول به شمار می رفت، انتخاب شد.
باز شدن فضای سیاسی کشور و تغییر یارد کشتی سازی
عقد قرارداد ساخت FPSO در زمان محدودیتهای سیاسی و تجاری در سال ١٣٩٢ بود؛ زمانی که یاردهای کشتی سازی محدودی حاضر به همکاری با پروژه بودند. با باز شدن فضای سیاسی و اساس قرار دادن ماتریس اولویت های پروژه، یکی از مهمترین تصمیمهای پروژه یعنی تغییر یارد کشتی سازی از شرق دور به منطقه که دارای شرایط کیفی به مراتب بهتری بود گرفته شد.
همزمان با شرکتهای اروپایی معتبر ارائه دهنده گواهینامه و کلاس اروپایی برای نظارت بر بخش های مختلف کشتی عقد قرارداد شد که این تصمیم، کیفیت اجرای پروژه را به شدت بالا برد.