واقعیت این است که ما در مسائل ارزی دچار یک انحراف مدیریتی هستیم. میتوانستیم ارز را خیلی بهتر از این مدیریت کنیم. من در اتاق تهران بودم که رئیس بانک مرکزی نرخ ارز 1226 تومان را اعلام کرد. همان روزها بازار دچار بحران شد و نرخ به 1600 تومان رسید
تهران امروز - هما کبیری: موضوع تجارت بینالملل و مراودات با کشوری همچون چین، از آنجایی اهمیت دارد که 25 درصد از کل حجم تجارت خارجی ایران با این کشور انجام میشود. اسدالله عسگراولادی از آن دست تجار ایرانی است که بیش از نیم قرن است در این عرصه تجربه کسب کرده و امروز در اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین روی این کشور خاوردور تمرکز کرده است. او معتقد است مجذوب چشم بادامیها نشده و تنها در مقابل بداخلاقیهای غرب لبخند شرق را پذیرفته است.
طبق آمار سال 2011، مبادله ایران با چین با احتساب نفت، میعانات گازی و مواد پتروشیمی 46.5 میلیارد دلار بوده که خالص صادرات ایران به چین 7.5 میلیارد و واردات 20 میلیارد بوده و این یعنی صادرات ایران فزونی داشته است. در روزهایی که نرخ ارز در کشور تب و تاب تازهای پیدا کرده، با رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
قبل از ورود به بحث اصلی، به نظر شما التهابات امروز بازار ارز ناشی از چیست؟
واقعیت این است که ما در مسائل ارزی دچار یک انحراف مدیریتی هستیم. میتوانستیم ارز را خیلی بهتر از این مدیریت کنیم. من در اتاق تهران بودم که رئیس بانک مرکزی نرخ ارز 1226 تومان را اعلام کرد. همان روزها بازار دچار بحران شد و نرخ به 1600 تومان رسید. آن روز من هشدار دادم و امروز شاهد کمبود کالا به دلیل همان مدیریت غیرخوب آن روزها هستیم. امروز هم عرض میکنم و مجددا هشدار میدهم که ارز 1226 تومانی باید اصلاح شود و این نرخ باید با نرخ متعادلی که به اعتقاد من بین 1600 تا 1700 تومان است، مدیریت شود تا بتوانیم ارز تکنرخی را به جامعه بقبولانیم وگرنه تکنرخی شدن، هیچ گاه عملی نیست.
چرا ارز تکنرخی یک اتفاق دور از ذهن است؟
به دلیل اینکه از زمانی که 1226 تومان ابلاغ شد، تا به امروز هیچگاه عملی نشده است. امروز ارز دارای 5 نرخ غیر از نرخ آزاد است. اولین نرخ همان 1226 تومان است که تنها نرخی است که نام آن مرجع است و دولت برای ردیف یک و 2 تخصیص میدهد. همین هم را بهراحتی تخصیص نمیدهد. نرخ دومی وجود دارد که برای بیماران و محصلین مورد استفاده است. این ارز به طور اسمی همان 1226 تومان است اما بین 10 تا 12 درصد اضافه تحت عنوان کارمزد دریافت میکنند که میشود 1360 تا 1370 تومان. نرخ سوم به بعضی کالاهای ردیف 3 و 4 و 5 تخصیص پیدا میکند که با نرخ 1226 به علاوه 20 درصد دریافت میکنند یعنی 1500 تا 1600 تومان. میگویند وقتی برگه سبز (پروانه ترخیص کالا) را بیاورید پس میدهیم، اما در واقع پس نمیدهند.
از نرخی تحت عنوان رانت هم یاد میشود...
یک نرخ رانت وجود دارد که بعضیها در ردیف 4 و 5 و 6 به کشوری مانند روسیه، ترکیه، مالزی و چین پول محلی آنها را تخصیص میدهند که باید با این پولها از آن کشور کالا وارد شود و چون از آن کشورها کالایی وجود ندارد که بیاید، واسطههایی در آن کشورها پیدا شدند که با یک نرخ 3 تا 4 درصد، نرخ محلی آن کشورها را به نرخ ارز آزاد تبدیل میکنند. بعد آن ارز را در بازار آزاد، 100 تا 200 تومان ارزانتر از نرخ آزاد میفروشد.نرخ پنجم دست قاچاقچیان است. حرف من با وزارت صنعت، معدن و تجارت این است که ثبت و سفارشها انجام شود، منتها به متقاضی بگویید ارز نداریم و ارز را از بازار آزاد و صادرکننده تهیه کنند و چون نمیتواند تهیه کند، اگر ثبت و سفارش صورت نگیرد، دلیلی ندارد از صادرکننده تهیه کند. وقتی واردکننده یک کالایی را تشخیص دهد که برای عدهای ضروری است، وارد میکند. اما اگر ارز نداشته باشد و ثبت و سفارش هم صورت نگرفته باشد، از قاچاقچی میخرد. این نرخ هم حدودا 2000 تومان است. آخرین نرخ هم نرخ دوبی است. با نهایت تاسف، نرخ بازار آزاد ما را ایران تعیین نمیکند. صرافهای دوبی نرخ بازار آزاد ما را براساس درهم تعیین میکنند.
توصیه موکد و تقاضای من از بانک مرکزی این است که نرخ مرجع را از این وضع بد به وضع بهتری بیاورد و اگر لازم است تکنرخی شود، که میتواند، با مدیریت صحیح این کار را انجام دهد.
برگردیم به بحث اصلی؛ یکی از چاشنیهایی که دشمن علیه ایران استفاده میکند، تحریمهایی است که نظام سلطه به بدنه اقتصاد کشور وارد میکند. با توجه به تسلط شما به حوزه تجارت بینالملل چه راهکاری برای دور زدن تحریمها وجود دارد؟
من خیلی صریح بگویم، راههای مختلف و خوبی وجود دارد که به تجار میگویم ولی نمیخواهم این راهحلها رسانهای شود. در شرایط فعلی مصلحت نیست رسانهای شود؛ رسانهای شدن همانا و پادزهر دشمن همان.
لازم است بانک مرکزی و تجار با من مشورت کنند که خیلیها هم مشورت میکنند و من به آنها میگویم و موفق هم شدیم. به چه دلیل صادرات ما متوقف نشد؟ همه کاهش صادرات ما در این مدت دولتی بوده و از بخش خصوصی چیزی کم نشده است؛ چرا که به راحتی تحریمها را دور زدیم.
این درباره تجار بود، چطور در جامعه میتوان فشار تحریمها را کم کرد؟
اگر تجار و صاحبان صنایع ما بتوانند برای تهیه مواد اولین و ارسال پول تحریمها را دور بزنند، خود به خود فشار اجتماعی کم میشود. داستان مرغ را همهمان میدانیم. این داستان بیخود ایجاد شد. گله مرغداریها را نباید با تعزیرات پاسخ گفت. آن زمان مرغداریهای ما با منفعت کار نمیکردند، بلکه با قیمت تمام شده کار میکردند. ولی وقتی یکی به آنها بگوید باید به این قیمت بفروشید، دیدند نمیتوانند و ضرر میکنند. بههمین دلیل تعطیل کردند. این یک ماجرای بیخودی و بچهگانه است. باید التهاب جامعه بشکند. اگر مردم بدانند همه چیز به میزان کافی وجود دارد و تامین میشود، التهاب از بین میرود. کاری که وزارت صنعت نتوانست انجام دهد. من واقعا از اتاق ایران و اتاق تهران هم گله دارم. اینها میتوانند به از بین بردن التهابها کمک کنند. درست است که ما انتقاد داریم؛ اما الان زمان مناسبی برای انتقاد تند نیست. امروز وقت وحدت است. حالا هم مرغ وارد شده، اگر به بازار بیاید، آن التهاب میشکند.
دولت در این فشارها آن هم در زمانی که صحبت از وحدت است، آیا کمکی هم میکند؟
دولت دلش میخواهد کمک کند ولی ارکان دولت خیلی با هم هماهنگ نیستند. مدیریت ارکان دولت، مدیریت زمان جنگ مقاومت نیست. الان زمانی است که مدیریت باید انسجام داشته باشد. امروز زمان اختلاف بین وزارت جهاد و صنعت نیست. من میبینم بین وزارت اقتصاد و دارایی سر وصول مالیاتها، ارزش افزوده و... با کارخانههای تولیدی اختلاف است. من نمیگویم که نباید قانون اجرا شود، معتقدم باید به کارخانهها وقت داد. اینجا اختلاف سلیقههاست. اینجا که بخش خصوصی میتواند به کمک مشورتی بیاید، اما مشورت نمیکنند.
من رسما به وزارت دارایی عرض میکنم مالیاتها را قسطبندی کند و به اجرا نگذارد. اینها ناهماهنگی مدیریتی است. همین حالا میگویند در گمرک ما دو ماه است بیش از چند میلیون تن کالای ترخیصنشده خوابیده؛ در حالی که زمان جنگ، زمان اضطرار است. اگر از نظر بهداشتی است، درست است باید رعایت شود اما اگر حداقل بهداشت رعایت شده، بعضی چیزهای استاندارد را الان فراموش کنیم. مشکل دیگر هم این طرح شبنم است که از نظر من بسیار ناشیانه و نابخردانه است.
یکی از مواردی که در مورد چین مطرح میکنند این است که دولت چین در مقابل نفتی که از ایران میخرد، کالای مورد نیاز ما را تامین نمیکند و هر کالایی را که دلش بخواهد با هر کیفیتی به ازای نفت میدهد. این را تایید میکنید؟
اینکه چین در مقابل نفت ایران کالا میدهد درست است، اما کالای مورد نیاز ایران را میدهد و درصدی را هم ارز برخی کشورهای آسیایی را میدهد که از آنها کالاهای مورد نیازمان را بخریم.
در ماه ابتدای سال جاری مراودات ایران با چین به تفکیک صادرات و واردات چقدر بوده؟
13 میلیارد بوده که هنوز صادرات و واردات آن تفکیک نشده و خود ما باید تا چند روز آینده این کار را انجام دهیم. چون گمرک فقط صادرات مستقیم یا واردات مستقیم را دارد. ما صادرات و وارداتی با چین از طریق دوبی و افغانستان و سایر کشورها داریم که در واقع صادرات مجدد یا واردات مجدد داریم.
پیشبینی شما از ارتباط اقتصادی ایران با شرق آسیا چیست؟
ما به درازمدت رابطه با چین میاندیشیم. برنامه ما برای ارتباط با چین و روسیه درازمدت است؛ برخلاف تصوری که اگر ما با غرب آشتی کنیم رابطهمان را با چین قطع میکنیم. برای همین است که اتاق ایران و چین تا پایان برنامه پنجم توسعه، تلاش میکند کالاهای مصرفی کمتری از چین خریداری شود و سرمایهگذاری را تشویق کند؛ چه سرمایهگذاری ایرانیها در چین و چه سرمایهگذاریهای آنها در ایران که ثبات سرمایهگذاری درازمدت را در روابطمان تضمین کنیم. علت آن هم این است که تجارت و خرید و فروش در توفانهای سیاسی یکشبه به هوا میرود اما سرمایهگذاری در توفانهای سیاسی ثابت میماند. اما این را هم بگویم که غرب ملزم به آشتی با ایران است.
اینکه گفته میشود چین همه کالاهای درجه 3 و نامرغوبش را به ایران یا کشورهای منطقه خاورمیانه میفرستد چقدر صحت دارد؟
آن ماییم که کالای نامرغوب میخریم. چین به ما ارزان نمیفروشد، ماییم که ارزان میخریم. ما دائما به تجار تذکر میدهیم و از آنها میخواهیم که جنس ارزان و بیکیفیت چینی نخرند. یکسری الزاماتی هم در اتاق ایجاد شده که حجم کالاهای بیکیفیت کاهش پیدا کند. همین حالا خیلی از کالاهای برقی کممصرف که وارد میشوند، قاچاق است. بنابراین چین کالای درجه یک دارد. آمریکا 280 میلیارد دلار با چین مبادله دارد. در فروشگاههای بزرگ آمریکا کالاهای چینی با قیمتهای بالا فراوان است.