از سویی بخش خصوصی که پیش از این در صادرات فرآوردههای نفتی نیز تجربه عملی و فنی کسب کرده بود به دنبال اجرای اصل 44 قانون اساسی در زمینه تجارت نفت بود.
حسن خسروجردی، رییس اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفتی از توان، تجربه و تخصص بخش خصوصی در زمینه تجارت نفت سخن میگوید و معتقد است کسانی که عرق ملی و نظام دارند با پذیرش ریسکها و خطرات ورود به بخش خصوصی فروش نفت منافع ملی و نظام را دنبال کردهاند.
با وی درباره سازوکارهای ورود بخش خصوصی به این کار گفتوگو کردیم.
هنگامی که خسروجردی از راهکارهایش برای دور زدن تحریمها حرف میزد گویی روی میدان مین نشسته است و رفع دشواریها و موانع کارش را به میدان جنگ تشبیه کرد که برای پیروز شدن در این میدان نبرد باید مقاومت کرد، نترسید و از همه تلاش و توان برای کشور استفاده کرد.
هرچند وی توضیحات مناسبی درباره نقل و انتقالات و جابهجایی پول حاصل از فروش نفت ارائه کرد، اما تاکید داشت طرح این راهکارها، دشمن در کمین نشسته را آگاه میکند و نباید گذاشت در شرایط فعلی که شرایط دشواری است دشمن از استراتژی اقتصادی ما آگاهی پیدا کند. آنچه در پی میآید، حاصل این گفتوگوست.
اتفاق تازهای در فروش نفت رخ داده و بخش خصوصی وارد صادرات نفت شده است، سازوکار و فلسفه ورود بخش خصوصی به تجارت نفت چیست؟
فلسفه ورود ما به فروش نفت اصل 44 است. ورود ما به تجارت نفت هم براساس این اصل است.
تجارت نفت در تعاریف، جزو فعالیتهای حاکمیتی نبود؟
خیر، تجارت نفت صددرصد در اختیار دولت بود که طبق برنامه اصل 44 باید به بخش خصوصی واگذار شود. ما دیدیم کسی نیست که آن را واگذار کند، لذا فکر کردیم اگر اصل 44 بخواهد اجرایی شود، ما در بخش تجارت و صادرات نفت میتوانیم فعالیت کنیم. پس خودمان پیشقدم شدیم.
ایده ورود به این کار از خودتان بود؟
بله، نه اینکه مسوولان ایده نداشتند، بلکه به دلیل نگاه نگرانی ارگانهای نظارتی، به راحتی جرات تصمیمگیری درباره این قسمت را نداشتند. فکر کردیم باید از طرف ما هم حرکتی انجام شود. اولا باید خودمان را معرفی کنیم. برای معرفی کردن باید بگوییم توان آن را داریم. اسنادمان هم موجود است. ما 18 میلیارد دلار صادرات محصولات نفتی پاییندستی و هشت نه میلیارد دلار فرآورده را داریم و از طرفی عملیات سوآپ نفت و فرآورده را نیز انجام میدهیم که البته به اسم امور بینالملل نفت یا شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی تمام میشود، چون آنها اظهارات گمرکیاش را دارند، لذا به نام آنها ثبت میشود، در صورتیکه ما صادرکننده آن هستیم و این رقم کمی نیست که سعی کردیم به مسوولان بقبولانیم که در بعد فنی کسری نداریم. ضمن اینکه استدلال ما هم این بود که بسیاری از مدیرانی که در نفت بازنشسته میشوند و اتفاقا حرفهای و کارآمد هستند جذب فعالیت بخش خصوصی میشوند، عدهای از آنها توسط شرکتهای خارجی جذب شدند و آنهایی که عرق ملی و انقلابی دارند و نمیخواهند از کشور بیرون بروند جذب بخش خصوصی شدند و مغز متفکر فعالیتهای این بخش هستند. بخش خصوصی هم از پختگی آنها استفاده کرده است.
با وجود این با امور بینالملل شرکت ملی نفت وارد مذاکره شدید؟
اول با ارگانهایی که خودشان مسئول بودند وارد شدیم، دیدیم نتیجه نمیدهد. در ذهن آقایان این نبود که بخش خصوصی میتواند فروش نفت را انجام دهد، استدلال آنها این بود که ما ورزیدهتر و محقتر هستیم و این هم مال ماست احساس مالکیت به نفت داشتند. غافل از این که آنها نماینده ملت هستند نه مالک. در مرحله بعد با مسئولان صحبت کردیم و گفتیم بین اصل 44 و دیدگاه مسئولان تضاد وجود دارد و آقایان باور ندارند که کس دیگری میتواند عملیات فروش نفت را انجام دهد. لازم است شما حاکمیتی تصمیم بگیرید.
اگر اصل 44 باید اتفاق بیفتد این یک بخش آن است. نگرانیهایتان را هم به ما عرضه کنید تا ما ببینیم میتوانیم آن را برطرف کنیم یا نه. اگر نتوانستیم که کار روال خود را خواهد داشت، اگر هم توانستیم حداقل این میدان به ما داده شود که از یک جایی شروع شود. ما پیشنهاد کردیم که احتیاطا 20 درصد معاملات و فروش را به ما بدهند. قریب به اتفاق مسئولان این مطلب را پذیرفتند، اما جا انداختن آن کمی سخت بود. با توجه به فشاری که در مسائل مختلف بر سر مسئولان بود، نتوانستند به این موضوع بپردازند.
بالاخره تلاش کردیم از بعد روانی روی این قضیه کار کنیم تا شرایط ایجاد شود. از طرفی تلاش کردیم تا از طریق مطبوعات و رسانهها موضوع را به گوش کسانی برسانیم که در تصمیمگیریها اثرگذار هستند تا همه باخبر شوند که چنین مجموعهای با این ویژگیهای تخصصی و توان عملیاتی وجود دارد و عرق نظام و ملی هم دارد.
نگرانی مسوولان چه بود؟
چون نفت شاهرگ اقتصادی ماست و پایه اقتصاد ما روی درآمد نفت تعریف شود اگر این دچار خدشه و مشکل شود کشور صدمه میخورد. همه حق داشتند این نگرانی را داشته باشند باید خیالشان راحت میشد. دوم این که به مسئولان گفته میشد بخش خصوصی به فکر خودش است و جیب خودش را میبیند. این که فکر میکنید مثل یک مدیر دولتی احساس مسوولیت کند و بخواهد تعهد داشته باشد این طور نیست ما تلاش کردیم این دو اعتماد را در دولت و مسئولان بوجود بیاوریم و تاکید کردیم نگران نباشید چون تخصص و توان فروش نفت در ما وجود دارد.
تضمینتان چه بود؟
همان اسناد و تجربیات و سوابق کاری. تاکید ما بر این بود پیشنهادی که میدهیم این نیست که دنبال رانت باشیم. خیلیها فکر میکنند بخش خصوصی به فکر خودش بوده و دنبال رانت است. بحث ما این بود که روشتان را عوض کنید این روش غلط است. با این روش در درگیریهای اقتصادی راحتتر امکان قفل شدن وجود دارد. گفتیم بیایید جبههتان را گسترش دهید و فضا را بازتر کنید.
اگر تمامی عملیات فروش از کانال شرکت ملی نفت یا چهار تا حساب در بانک مرکزی باشد وقتی فشارها و تحریمها باعث شد دست روی شرکت یا بانک مرکزی بگذارند، معاملات ما قفل می شد. پیشنهاد ما درست در مقطعی مطرح شد که تحریمها وجود داشت. به نظرم پیشنهاد ما راهحل مناسبی برای جلوگیری از قفل شدن فعالیتهای اقتصادی بخش دولتی بود.
چقدر زمان برد که مسئولان را درباره کارتان مجاب کردید؟
یک سال طول کشید. و ای کاش در آن یک سال انجام شده بود. چون در این صورت بسیاری از تصمیمات و تحریمهایی که علیه ما اتخاذ میکنند، اتفاق نمیافتاد یا اگر اتفاق میافتاد نگرانی وجود نداشت البته ما نگران نیستیم ولی من معتقدم دیر شروع کردیم. الان هم برای بخش خصوصی ایران سنگ میاندازند آنهایی که تحریم کردهاند در حال رصد و شناسایی هستند که کار را قفل کنند. این طبیعی است ما انتظاری از آنها نداریم.
اما کسی که دم میزند بخش خصوصی نمیتواند و مرتبا سعی در القای این دارد که بخش خصوصی دنبال رانت خودش است، اصلا به این فکر نیست که کاری برای نظام انجام دهد.
این تفکر کجا غالب است؟
فکر نمیکنم کسی که دستاندرکار نظام است یا قبلا مسئولیت داشته این تفکر را داشته باشد. این نظر عدهای در وزارت نفت است که قبلا بشدت مخالف حضور بخش خصوصی بودند اما حالا به صورت دستوری و حکم آن را اجرا میکنند.
روش فروش نفت توسط شما چگونه است. آیا این کار را با ساز و کارهای امور بینالملل شرکت ملی نفت انجام میدهید؟
خسروجردی: عدهای از مردم کشورهای اروپایی هستند که دوست دارند اقتصادشان را نجات دهند، آنها باور دارند تحریم نفتی ایران غلط است. اینها در کنار بخش خصوصی ایران قرار میگیرند تا بتوانند فضا را آرام کنند
وقتی که ما پیشنهاد دستمزد کردیم (دستمزد بسیار سادهای که در عملیات بانکی انجام میشود) نیامدیم کیسه بدوزیم. شما این کار را به هر کس که بدهید، به خارجی هم که بدهید همین گونه عمل میکند. ما به وزارت نفت گفتیم هر قیمتی که شما برای فروش نفت اعلام کنید همان را به مشتری خارجی اعلام خواهیم کرد بدون هر دخل و تصرفی در این میان ما فقط یک دستمزد میگیریم که کاملا منطقی است.
با چه فرمولی؟
فرمول را نمیتوان گفت، محرمانه است. چون مربوط به همان روش امور بینالملل نفت با مشتریان خارجی است.
تخفیف هم دارد؟
اصلا قیمت را تخفیف نمیدهند و به ما هم گفتند وارد بازارهایی که خودشان در آن فعال هستند نشویم بلکه باید بازارهای جدید را شناسایی کنیم.
در حال حاضر که در بسیاری از بازارها مشکل وجود دارد؟
بحث آن بازارها نیست. بازارهای بدون مشکل مدنظر بود مانند چین، هند و ژاپن. میگویند اینها که دارند نفت میخرند شما به چه دلیل به آن بازار میروید؟ درست هم میگویند. ما قبول کردیم وارد فضا و حریم آنها نشویم و تعریف کردیم که میخواهیم مکمل و در کنار شما باشیم و نمیخواهیم مزاحم شما باشیم، هم از بعد قیمت و هم از بعد از دست ندادن مشتری.
چه میزان دستمزد را پیشنهاد کردید که مخالفت کردند؟
دستمزد را پذیرفتند چون بسیار ناچیز است. شاید کل آن یک درصد نباشد آن هم داخل کشور عمل میشود. سیستمی که ما عمل کردیم از هزینه پولی که صرافیها جابهجا میکنند کمتر است.
شما در این شرایط چه مزیتی نسبت به شرکت ملی نفت دارید که وارد عملیات فروش نفت خام شدید؟
بخشی از نفت که فعلا صادر نمیشود و تحریمی است. ما تلاش میکنیم این بخش را احیا کنیم.
تا الان چقدر صادر کردید؟
تازه شروع کردیم. دو ماه است که به طور کلی به ما گفتند شما میتوانید شروع کنید در یک ماه اخیر البته فعالیت ما کمی جدیتر شده است.
طبیعی است اگر بخواهیم بستر این کار را فراهم کنیم مقداری زمانبر است. اتحادیه اروپا شش ماه وقت گذاشت که جایگزینی برای نفت ایران پیدا کند و بعد تحریم را شروع کرد. هنوز هم خیلی از پالایشگاههای اروپایی نتوانستهاند نفت ایران را جایگزین کنند و به عناوین مختلف تلاش میکنند یا از ذخیرهشان استفاده کنند یا به شکلی راهی پیدا کنند که بتوانند همچنان به واردات نفت ایران ادامه دهند.
ما تاکنون در فروش نفت نبودیم، نفت نمیفروختیم، مشتریها ما را نمیشناختند به خاطر نفت با ما حرف نمیزدند اگر من به آنها مازوت میفروختم، در مورد نفت حرفی نبود چون نفت ادبیات مخصوص خودش را دارد. خریدار با کسی حرف میزند که بداند کاملا کننده کار و عملیاتی است. یعنی با هر کسی وارد صحبت نمیشود لذا اگر در چنین فضایی و در یک فرصت بسیار کوتاه ادعا کنیم که این کار را انجام میدهیم به نظرم اعتقاد غلطی است، ولی فقط میتوانم به شما اطمینان دهم که این کار انجام شده و در حجم بالا نیز بوده است.
تا الان چقدر فروش داشتید؟
ما به عنوان کنسرسیوم چیزی نداشتیم، اما شرکتهایی بودند که این کار را کردهاند.
خب، چرا رقم را عنوان نمیکنید؟
برخی اعداد و ارقام قابل ذکر نیست. شرایط را میدانید.
برای نقل و انتقالات پول با توجه به شرایط تحریم چگونه اقدام میکنید؟
مشکلی نداریم. توافقهایمان را کردهایم. باید روشهای جاری را عوض کنیم. ما روشها را عوض کردیم و قانع کردیم که...
چه روشهایی؟
با روشی که الان داریم، کار میکنیم. نمیتوانیم منافذ و راههای خود را اینجا مطرح کنیم تا مورد شناسایی قرار گیرند. دشمن هر لحظه در کمین نشسته و رصد میکند، بنابراین این مسائل گفتنی نیست.
قبلا گفته بودید نفت را به پالایشگاهها میفروشید، یعنی ابتدا نفت را پالایش میکنید بعد فرآورده را میفروشید؟
فروش نفت دو شیوه دارد. یکی فروش مستقیم است که خریدار ظرف نفت را میخرد و خودش پالایش میکند و دیگری شیوه تولید فرآورده است.
یعنی ما نفت را میگیریم با یک پالایشگاه قرارداد میبندیم. پالایشگاه آن را به فرآورده تبدیل کرده و فرآورده را وارد بازار میکنیم.
کدام روش مزیت دارد؟
برای بخش خصوصی تبدیل نفت به فرآورده بهتر است، چون به عنوان فروشنده نفت وارد بازار نمیشود خودش نفت میخرد به فرآورده تبدیل میکند با فرآورده وارد بازار میشود و ارزش افزوده هم به دنبال دارد.
با توجه به این که امور بینالملل نفت شما را از ورود به بازارهای سنتی خود منع کرده، بازاریابی نفت خام چگونه صورت میگیرد؟
این هم از نکاتی است که امکان بازگویی آن وجود ندارد، اما ما به همه قارههای جهان و بازارهایی که در آن نفت طلب میکنند دسترسی داریم و مشکلی از این بابت نداریم. البته در بازار آفریقا به دلیل بعد مسافت شاید اقتصادی نباشد که نفت بفروشیم، مخصوصا که نرخ نفت در آنجا ارزان است.
شرکتهای خریدار نفت از بخش خصوصی تخفیف میخواهند؟
ممکن است آنها توقع تخفیف داشته باشند، اما تا الان دولت به کسی تخفیف نداده. مشتری متوقع است بخصوص با تبلیغاتی که خارجیها کردند که ایران رقمهای بالایی را تخفیف میدهد، ولی این یک دروغ محض است.
وقتی شرکت ملی نفت 70 درصد نفت را با نرخ رسمی و به صورت عادی میفروشد برای 30 درصد، آن 70 درصد را خراب نمیکند این معقول نیست.
امکان افزایش 20 درصدی فروش نفت که قبلا توسط شما مورد توافق قرار گرفته، وجود دارد؟
بله، چون این کشش با روشی که ما در فروش نفت دنبال میکنیم، وجود دارد.
عملیاتی که اشاره کردید یکی دو ماه است جدیتر شده. چقدر زمان نیاز دارد که بازار را در دست بگیرد؟
زمان زیادی لازم نیست. ما تا پاییز در بازارهای نفت جا میافتیم.
20 درصد معادل چقدر نفت است؟
از حجم 2 میلیون و صد هزار بشکه صادرات حدود 500 ـ 400 هزار بشکه سهم فروش توسط بخش خصوصی میشود.
چه تعداد شرکت این کار را انجام میدهند؟
یکسری از آنها کنسرسیوم تشکیل دادند. کنسرسیوم اول 65 شرکت بود و بیش از 200 شرکت در این برنامه حضور دارند.
کثرت شرکتها در کار تجارت نفت تاثیری دارد؟
همهشان طرف نیستند. مجموعهای که طرف هستند متمرکز شدند و یک کنسرسیوم تشکیل دادند. یک شرکت بخش خصوصی به تنهایی از عهده کار برنمیآید. خصوصا که در نفت رقمهای بالا مطرح است، لذا هر چند شرکت یک کنسرسیوم تشکیل دادند.
این موضوع برای طرف خارجی قابل پذیرش هست که با شما وارد معامله شوند؟
الان دو کالا در تمام دنیا قاچاق میشود. مواد مخدر و اسلحه. تقریبا پلیسهای تمام کشورها با این پدیده شوم مبارزه دارند. شاید خیلی از سرویسهای امنیتی هم درگیر این مساله باشند. این دو موضوع از نظر روانی و اجتماعی کار بسیار منفوری است. همه آن را رد میکنند، اما در تمام اینسالها آماری که پلیس بینالملل اعلام میکند، حداکثر توانستند در شرایط عادی سه درصد حجم کالای قاچاق را کشف کنند. حالا ما کالایی را داریم که مخدر و اسلحه نیست و منفور هم نیست و مورد نیاز تمام جوامع است و در شرایط فعلی به خاطر خرابی اقتصاد دنیا میتواند به اقتصاد خریداران کمک کند مثل خود اروپا و حتی آمریکا.
اکنون آیا ما برای این کالایی که اینقدر طرفدار و هواخواه دارد، نمیتوانیم چند پالایشگاه و شرکت پیدا کنیم که با ما همسو شوند و بتوانند این بار را خریداری و عمل کنند؟
قطعا پیدا کردن این بازار برای ما امکانپذیر است. بسیاری از مسئولان اروپایی و آمریکایی قبول دارند که تحریم ایران غلط است. آنها میدانند در چنین شرایط اقتصادی اگر به ایران نزدیک شوند، تاثیر بسیار زیادی در دفع بحران اقتصادی خودشان دارد و میتواند بازارشان را آرام کند، اما دولتها اجازه نمیدهند. البته این کشورها فکر میکنند ما را دچار بحران میکند اما خودشان دچار بحران شدند و میشوند. آنها نمیتوانند بدون این که خودشان ناراحت شوند، ما را ناراحت کنند.
نمیشود نفت ما را قطع کنند بدون این که به پالایشگاهی صدمه بزنند. جایگزین کردن پالایشگاهی که نفت ما را مصرف میکرده غیرممکن نیست اما ساده هم نیست وقتی مجبور شوند از فرآوردهای استفاده کنند که فرآورده سنگین آن چهار ـ سه درصد بیشتر باشد کلی ضرر خواهند کرد.
اینها روی همه چیز اثر خواهد داشت. آنها فضایی از نظر روانی به وجود میآورند. فکر میکنند اگر بازار داخل ما را ملتهب کنند و مردم را ناراحت کنند، خودشان در آرامش خواهند بود اما چنین نیست. با این همه بعضی شرکتها یا پالایشگاهها جرات ندارند برخلاف سیستم حاکمشان حرکت کنند. حتی اگر ورشکست شوند.
خسروجردی: هنوز هم خیلی از پالایشگاههای اروپایی نتوانستهاند نفت ایران را جایگزین کنند و به عناوین مختلف تلاش میکنند یا از ذخیرهشان استفاده کنند یا به شکلی راهی پیدا کنند که بتوانند همچنان به واردات نفت ایران ادامه دهند
اما در این میان، عدهای از مردم کشورهای اروپایی سختکوش، تلاشگر، دلسوز و عاشق مملکت و اقتصادشان هستند و دوست دارند اقتصادشان را نجات دهند، آنها باور دارند تحریم نفتی ایران غلط است. نه خلاف قانون عمل میکنند، نه خلاف شرع.
در کنار بخش خصوصی ایران قرار میگیرند تا بتوانند فضا را آرام کنند؛ البته این را هم بگویم کشورهای بزرگ از فضای روانی ایجاد شده هم حداکثر بهرهبرداری را میکنند. شما ببینید 53 میلیون بشکه نفت روزانه توسط کشورهای غیر عضو اوپک تولید میشده و اوپک حدود 30 میلیون بشکه تولید دارد.
وقتی اتحادیه اروپا اعلام میکند نفت ایران تحریم است، نرخ نفتی که عرضه آن سه میلیون و 600 هزار بشکه بیشتر از تقاضاست، 10، 12 دلار بالا میرود، در حالی که باید پایین بیاید. چه کسی از این فضای روانی استفاده میکند و نرخ را بالا میبرد؟ آیا بالا بردن نرخ دست ماست؟
ما از حدود 88 ـ 87 میلیون بشکه نفت در بازار حداکثر دو میلیون و صد هزار بشکه را در شرایط عادی صادر میکنیم، بقیهاش مال ما نیست. این دولتمردان زیر نفوذ کدام مجموعه هستند که امضا میکنند تا نرخ را بالا بکشند؟ شرکتهای نفتی ذخالت دارند؟ از آنها پشتیبانی میکنند؟ یا صهیونیسم است؟
کدام یک از این موارد مطرح است که این همه علیه کشورشان کار میکنند؟
صدمه اقتصادی میزنند و باعث گران شدن همه چیز میشود؟ در کشور ما وقتی بنزین گران میشود، روی همه چیز اثر میگذارد. آنها هم همین مشکل را دارند و با اینتحریمها استانداردهای اقتصادی خودشان پایین آمده. کارگری که مثل طبقه متوسط ما در اروپا زندگی میکرد، امروز به رده فقرا رفته است. این بحران را خودشان هم دارند.
متاسفانه بسیاری از تحریمهایی که بر ما تحمیل میکنند، قانونی نیست. فرض کنید نفت و بنزین را قانونی تحریم کرده باشند، اما آیا نفروختن دارو، گندم و تجهیزات پزشکی قانونی است؟
فکر میکنید با این شرایط راهکار حقوقی چیست؟
یک وحدت حقوقی لازم داریم. دولت باید کادر حقوقی درست کند. عدهای از متخصصان قوانین بینالملل را دعوت کند. 300ـ200 وکیل را دعوت کند و به شرکتها بگوید هر کدام که حقوقتان پایمال شد، اعاده حق کنید تا کشورها جرات نکنند براحتی به یک کشور صدمه بزنند یا ضعف خودشان را تحمیل کنند.
برویم به موضوع ماجرای توقف عملیات سوآپ نفت و فرآورده. این کار چه فواید و منافعی داشت و با توقف آن چه مشکلاتی برای کشور ایجاد شد؟
ما از شش سال قبل سوآپ فرآوردههای نفتی را آغاز کردیم. آن موقع بنده مسوولیت پروژه را داشتیم. قراردادی با نفت امضا کردیم که براساس آن بخش خصوصی سوآپ (معاوضه فرآورده یا نفت خام) را نیز انجام دهد.
روزهای اول حدود 33 شرکت شروع به کار کردند. بعدها بیش از هفت، هشت شرکت در این فعالیت اقتصادی باقی نماند.
چون سودآوریاش زیاد نبود. کسانی که عرق ملی بیشتری داشتند و دلشان میخواست خدمتی کنند، ماندند.
به چه شیوهای این معاملات صورت میگرفت؟
در عملیات سوآپ ما فرآوردهها را از آسیای میانه و در راس آن از ترکمنستان میخریدیم. به مناطق شمال و جنوب نکا آورده و تحویل دولت میدادیم. معوض آن را در جنوب به ما تحویل میدادند و ما آن را میفروختیم. یعنی اگر میخواستیم سوآپ را ترانزیت کنیم باید مبلغی را پرداخت میکردیم که بسیار بیشتر از آن کارمزد سوآپ بود. این کار برای دولت مستلزم پرداخت هزینه بالا بود.
ما ابتدا مازوت را از ترکمنستان میخریدیم و به نیروگاهها در شمال تحویل میدادیم. البته مازوتی که ما در شمال کشور وارد میکردیم با کیفیت بود و سولفور آن خیلی پایین است زیر نیمدرصد سولفور دارد. در صورتی که سولفور مازوت تولیدی در داخل بیش از 3 درصد بود و بنابراین ارزش حرارتی آن هم به مراتب بالاتر بود. از نظر ارزش دلاری هم در خلیج فارس حدود 70 ـ 50 دلار از نرخ مازوت ما بیشتر بود.
بخش خصوصی کالای مرغوبی را میگرفت و کالایی با ارزش کمتر تحویل میداد. یک سوآپ فی (مبلغی که بابت سوآپ گرفته میشود) نیز میگرفت.
استدلال برای توقف این عملیات اقتصادی چه بود؟
استدلال آنها را نمیدانم، ولی ضرر ناشی از این کار را میدانم. ضررش این بود که مازوت با سولفور بالاتر که در منطقه از لحاظ بهداشتی مشکل داشت را توزیع میکردند. از آن طرف هم حجم صادرات را پایینتر میآوردند. اینکار صددرصد به ضرر کشور بود و یکی از مشکلاتی که درخصوص آلودگی هوا ایجاد شده در تهران ناشی از همین است زیرا مازوت با سولفور بالا وارد پالایشگاه تهران شد و بنزین تولیدی از کیفیت پایین برخوردار بود.
اما این که فلسفه قطع سوآپ چه بود، ما متوجه نشدیم عمدی بود یا سهوی.
هنوز هم متوقف است؟ وزیر نفت دستور پیگیری داده بودند به کجا رسید؟
تقریبا متوقف است. بدنه کارشناسی که مخالف انجام این کار است و قبلا هم گزارشی در این خصوص ارائه کرده و همچنان در این زمینه مقاومت میکند.
ارزش اقتصادی سوآپ بالاست یا پایین است؟ آیا همچنان میتواند به عنوان یک رویه اقتصادی ادامه داشته باشد؟
صددرصد در مورد ارزش اقتصادیاش اگر بخواهید حداقل نیروگاههای قسمت شمال و شمال غرب را پوشش دهید باید از جنوب سوخت بیاورید. ما در حال حاضر بیشترین مازوت را در بندرعباس داریم.
انتقال مازوت از جنوب به شمال صرفه اقتصادی ندارد؟
خیر، فرض کنید مازوتی که در جنوب 600 دلار از شما میخرند الان 140 ـ 120 هزار تومان در هر تن هزینه میکنید و به نیروگاه نکا میرسید. در حالی که اگر از کشورهای همسایه شمالی مازوت بگیرید و در جنوب معادل آن مازوت فروخته شود و سوآپ فی هم نداشته باشد باز هم 140 ـ 130 هزار تومان در هر تن برای دولت سود و منفعت دارد.
دوم اینکه سوآپکنندگان در این زمینه فعال شده و با بهکارگیری تعداد زیادی نیروی کار ایجاد اشتغال درآمدزایی نیز دارند.
نکته سوم که اهمیت زیادی نیز دارد این است که کشورهای سوآپ کننده از نظر استراتژیک به ایران وابسته میشوند یعنی وقتی منبع خرید و فروششان از محل سوآپ فرآوردههای نفتی باشد ما میتوانیم آنها را در شمال کشور به خودمان وابسته کنیم و این نوع تجارت میتواند بر مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... اثرگذار باشد.
وقتی ایران سرویس مناسبی در سوآپ ارائه کند، این کشورها از نظر تجاری به ما وابسته میشوند. چون به دریای آزاد راه ندارند باید از روسیه، آذربایجان یا از ایران بروند و ما با توقف عملیات سوآپ، مسیر بزرگی که به دریای آزاد راه دارد و بیشترین مشتریان را نیز دارد به روی این کشورها بستهایم. حالا چگونه توقعی داریم که وقتی ویزا میخواهیم بر ما سخت نگیرند و بر روابط سیاسیشان تاثیر نداشته باشد.
با این عملیات هم راه را بر آنها باز میکنیم، هم برای بخش خصوصی و سوآپکننده منافع دارد و هم برای دولت. سوآپ از هر نظر به نفع کشور است.
ظاهرا وزیر نفت دستور دادند این عملیات دوباره انجام شود.
وزیر انصافا بسیار خوشفکر و دلسوز است و این راهها را خیلی خوب میشناسد و دلش میخواهد اجرا شود اما هنوز در مدیریت بدنه این همسویی پیدا نشده و به بهانههای مختلف عملیاتی نمیشود.