بررسی درباره آینده روابط اقتصادی ایران و عراق در گفت و گو با حمید حسینی
سیدحمید حسینی، دبیر و عضو هیات مدیره اتاق مشترک ایران و عراق بر این باور است که روابط اقتصادی این دو کشور همسایه، چندان تحت تاثیر گرایش دولت جدید عراق نخواهد بود. حسینی در گفت و گو با تجارت فردا به نقش عوامل مختلف به عنوان موانع توسعه مناسبات اقتصادی ایران و عراق اشاره می کند و می گوید:« سیاستهای کلی کشور در مورد عراق به گونه ای است که اولویت با توسعه روابط اقتصادی نبوده است.» او البته انتقاداتی را هم به عملکرد بخش خصوصی در این بازار وارد می داند. فهوای کلام او این است که فعالان اقتصادی ایران نیز حضور و ماندگی در بازار عراق را جدی نمی انگارند و حضور آنها عمدتا سنتی و بدون پشتوانه مطالعات کارشناسی است.
اگرچه اختلاف گروه ها در انتخابات عراق چندان فاحش نیست؛ اما ائتلافی به عنوان برنده این انتخابات معرفی شده است که سران آن گاها مواضعی در ضدیت با حضور ایران در عراق اتخاذ کرده است. فکر می کنید این مساله چه چالشی برای تداوم حضور ایران در بازار عراق ایجاد کند؟
سهمی که گروه برنده انتخابات عراق توانسته از کرسی های پارلمان این کشور کسب کند، ۵۲ کرسی در مقابل حدود ۳۲۵ کرسی است. بنابراین این سهم چندان تعیین کننده نخواهد بود. اما ائتلاف سائرون که برنده این انتخابات شناخته شده، نهتنها با ایران، بلکه با حضور همهی خارجیها در عراق مساله دارد. یعنی این گونه نیست که بگوییم آنها فقط با ایران زاویه دارند. یک جریان ملیگرا که اعتقاد دارد، هیچ کس نباید در تصمیمگیریها و در تعیین سرنوشت مردم عراق دخالت داشته باشد؛ درحالیکه برای مثال، آمریکاییها در این کشور، برای خود حقوقی قائل هستند و اعتقاد دارند، این آمریکا بوده که عراق را از وجود صدام نجات داده است؛ یا عراقی ها در قبال ایران که به مقابله با داعش پرداخته، نمی توانند بگویند، شما هر کاری کردید به امان خدا رها کنید. قطعا تصمیماتی که در عراق اتخاذ می شود، بر تصمیمات ما هم اثر میکند و وضعیت امنیت عراق بر امنیت ایران نیز تاثیر می گذارد. از طرفی روابط ایران با عراق صرفا در حد ارتباط گروههای سیاسی نیست. رابطهی چندصد ساله حوزهی علمیهی ایران و نجف، رابطهی مردم ایران و مردم عراق و البته روابط اقتصادی که بدون تاثیرپذیری از روابط سیاسی همواره جریان داشته، پیوندهای عمیقی در روابط ایران و عراق به شمار می آید که گسستنی نیست. تجربه هم نشان داده که در انتخابات عراق، کسی که رای اول را کسب می کند، الزاما موفق به تشکیل دولت نمی شود. همان گونه که در سال ۲۰۱۰ آقای ایاد علاوی بیشترین رای را به دست آورد، اما نتوانست در پارلمان ائتلاف ایجاد کند و مجبور شد نخستوزیری را به آقای مالکی واگذار کند. یا در انتخابات ۲۰۱۴ با آنکه آقای مالکی بیشترین سهم را در کرسی های پارلمان داشت، اما سایر گروه ها حاضر به ائتلاف با او نشدند و مالکی نخستوزیری را واگذار کرد. بنابراین، اینکه گروه سائرون چه امیال و آرزوهایی دارد و اینکه این گروه، تا چه حد در ایجاد ائتلاف موفق عمل کند هنوز مشخص نیست. احتمالا، مواضع بعضا افراطی و چندگانه آقای صدر، تا حدودی اعتماد سایر گروهها را به این گروه دچار تنزل می کند. این مواضع متغیر، نشاندهندهی آن است که چندان نمیشود روی اسب آقای صدر شرطبندی کرد و بعید میدانم که گروههایی هم بتوانند با ایشان به توافق برسند. بنابراین نباید به این فضای رسانهای و شعارهای افراطی که سرداده می شود، توجه کرد؛ ضمن اینکه من فکر میکنم ما ابزارهای لازم را برای توافق و همراهی کردن آقای صدر با ایران را در اختیار داریم. بالاخره ایشان جزیی از جریان شیعه بوده و متعلق به جریان انقلابی عراق است. اگر او، یک بار به عربستان سفر کرده، صدها بار به ایران آمده. یا شخصیتهایی در ایران هستند که آقای صدر، روابط نزدیکی با این شخصیتها داشته و میتوانیم از این ظرفیت و پتانسیلها در جهت حل این شکاف یا دلخوریهایی که ایجاد شده استفاده کنیم. به نظر می رسد، عملکرد ایران در عراق به گونه ای بوده است که برخی جریان ها که پیش از این به ایران نزدیک بودند، به هر دلیلی اکنون آزرده هستند و از این رو به سوی کشورهایی چون عربستان و اردن و سایر کشورها گرایش پیدا کرده اند. من فکر میکنم این شکاف قابلترمیم است. رسانهها هم باید کمک کنند و به این بحثهای اختلافی دامن نزنند.
در روزهای گذشته، خبرهایی مبنی بر ملاقات آقای صدر با اغلب نمایندگان کشورهای منطقه منتشر شد که ایران در این ملاقات ها حضور نداشته است.این چه پیامی میتواند داشته باشد؟
البته شنیده شده که ایران هم در عراق رایزنیهایی را آغاز کرده و با گروهها جلساتی برگزار شده که آقای صدر نیز در این مذاکرات جایی نداشته است. من فکر میکنم، طرفین در حال یک زورآزمایی هستند تا ببینند هر یک چقدر شانس و قدرت برای جمعآوری آراء دارند. اما احتمالا در مرحله بعد، مواضع آنها در قبال یکدیگر تعدیل خواهد شد. اما به نظر می رسد، برای تحلیل این مسایل خیلی زود است. چرا که هنوز به شکایت های انتخاباتی رسیدگی نشده و اعتراض جدی در مورد نتایج ۷ الی ۸ حوزهی رای گیری از جمله نجف مطرح است. یعنی ممکن است، تغییراتی در ترکیب آرا اتفاق بیفتد. توجه داشته باشید که عراق از چند اقلیم متفاوت تشکیل شده، کسانی که حاکمیت در عراق را برعهده می گیرند باید بتوانند با ساکنان این اقلیم ها عم از شیعه سنی، با سران عشایر، سران احزاب، با مراکز ذینفوذ و بالاخره با کشورهای همسایه تعامل برقرار کند. بدون در نظر گرفتن این مسایل کسی نمی تواند ادعا کند که می تواند پیشرفتی را در عراق حاصل کند. تشکیل دولت به سادگی ممکن است اما مهم آن است که این دولت، در فضای سیاسی- اقتصادی منطقه بتواند به نفع ملت عراق کاری انجام دهد. مدافعان رویکرد های تند و افراطی حتی اگر به موفقیت های سیاسی نیز دست پیدا کنند، در عراق دوامی نخواهند داشت. بنابراین دولت آینده عراق باید همه ذینفعان را در نظر بگیرد و با آنان وارد تعامل شود. برای مثال، هیچ کس نمیتواند حشد شعبی را در عراق حذف کند؛ جریانی که جنگید و عراق را از دست داعش نجات داد. هیچ کس نمیتواند آقای مالکی یا کُردهای عراق را نادیده بگیرد. نهایتا این که به نظر می رسد، دولت آینده درعراق، باید دولتی ائتلافی باشد که همه جریانات در آن مشارکت داشته باشند تا شاهد وقوع تحولاتی در عراق بود.
فعالان اقتصادی که در بازار عراق فعالیت می کنند، اخیرا از برخی تحرکات عربستان در این بازار صحبت می کنند؛ اینکه عربستان در تلاش است، عرصه فعالیت در این بازار را برای بخش خصوصی ایران تنگ کند. اساسا در حال حاضر نسبت ایران و عربستان در بازار عراق چگونه است؟ فکر می کنید اگر این ائتلاف ملی گرا موفق به تشکیل دولت شود، موقعیت عربستان در بازار عراق دچار چه تغییراتی شود؟
عربستان بعد از آنکه بازار قطر را از دست داد، تحرکات خود را در بازار عراق گسترده تر کرد. یعنی اغلب به دنبال آن بود که در حوزه های نفوذ ایران کارشکنی کرده و مشکلاتی را ایجاد کند. در بعضی از نمایشگاههای برپا شده و رویدادهای تبلیغاتی در عراق نیز حضور پر رنگی داشته و مقامات این کشور و کشور عراق نیز هیات هایی را با یکدیگر تبادل کرده اند. به ویژه آنها روی آقای صدر، سرمایهگذاری نسبتا بالایی انجام دادند و تصور می کردند که با این اقدامات میتوانند هم در اقتصاد عراق و هم در عرصه سیاسی این کشور نقش بازی کنند. جالب اینکه، آقای صدر در مقابل توییت سفیر سابق عربستان در عراق که همه جریان های شیعی را به نحوی محکوم کرده و علاقهی خود را به جریان صدر نشان داده بود، موضع گرفت تحرکات عربستان البته تاثیر چشمگیری در فعالیتهای اقتصادی این کشور در عراق نداشته است. عربستان هنوز هیچ مرز گمرکی مستقیمی با عراق ندارد و کالاهای عربستان باید از کانال های اردن یا امارات وارد عراق شود. سهم عربستان در اقتصاد عراق، سهم ناچیزی است و ارزش مبادلات تجاری عربستان و عراق از۷۰۰ میلیون دلار فراتر نمی زود. عربستانی ها این ادعا را مطرح کردند که بیش از ۵۰ میلیارد دلار در عراق سرمایه گذاری کرده و به بازسازی آن کمک خواهند کرد. اما در نهایت آنچه در اجلاس کویت مطرح شده این بود که عربستان فقط معادل یک و نیم میلیارد دلار برای بازسازی عراق کمک میکند و آن هم با این شرط که ۵۰۰ میلیون دلار این رقم را به شرکتهای عربستانی اختصاص دهد. عربستان بیشتر بهدنبال آن است که ایران نتواند،در حوزهی سنینشین عراق نفوذ کند. یعنی تلاش می کند، ایران به بازارهای موصل و کرکوک و مناطقی از این دست، دسترسی نداشته باشد. اما در مورد مناطق جنوبی و در مناطق کردنشین عراق، نمی تواند تحرکات موفقیت آمیزی داشته باشد.
اما نظر میرسد، دولت عراق درحال افزایش گام به گام محدودیتها در مقابل ورود کالاهای ایرانی به بهانه حمایت از تولید داخل است. چنانکه مرحله به مرحله، محدودیت های و ممنوعیت هایی را برای محصولات کشاورزی و صنعتی ایران ایجاد کرده است.
حضور ایران در بازار عراق هم برای ما و هم برای عراق دارای مزیت بالایی است. حال اینکه گفته می شود، عراق تعرفهی کالاهای ایرانی را افزایش داده و از تعرفهی کالاهای عربستانی کاسته، صحت ندارد و هیچ یک از این ادعاها مستند نیست. آنچه که در بازار عراق قابل مشاهده است، این است که عربستان حضور پررنگی در این بازار ندارد و حضور آن، بیشتر تبلیغاتی و شعاری است. اما اگر عربستان در جریان بازسازی عراق سرمایهگذاری قابل توجهی کند، در آن صورت میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
درحال حاضر، مانع مشارکت فعال ایران در بازار عراق چیست؟ چرا به رغم تاکیداتی که در مورد حضور فعالانه ایران در این بازار صورت میگیرد، همچنان سخنان مسئولان دولتی، بازرگانان و پیمانکاران بخش خصوصی در مورد این بازار با افسوس و تاسف آمیخته می شود؟
در پاسخ به این پرسش باید بگویم که ایران حضور خوبی در بازار عراق دارد و ۱۵ درصد صادرات غیرنفتی ایران به این کشور صورت می گیرد. یعنی چنین به نظر می رسد که ما در این کشور با جمعیت حدود ۳۰ میلیون نفر حضور خوبی داریم، اما اینکه آیا پتانسیل ایران برای حضور در بازار عراق همینقدر است؟ پاسخ منفی است و قطعا ایران پتانسیل آن را دارد که سهم بیشتری از بازار عراق را تصاحب کند.
اگر داعش ظهور نمی کرد و اتفاقات سال ۲۰۱۴ رخ نمی داد و متعاقب این مسایل، واردات عراق به شدت کاهش پیدا نکرده بود، صادرات غیر نفتی ایران به عراق اکنون به چهارده،پانزده میلیارددلار می رسید و حجم عظیمی از پروژههای فنی-مهندسی در بازار عراق قابل انجام بود. اما باید پذیرفت که وقتی واردات یک کشور از۷۰-۷۵ میلیارد دلار به حدود یک دوم یعنی ۳۲ الی۳۳ میلیارد دلار کاهش پیدا می کند، صادرات ایران به این کشور نیز تحت تاثیر قرار می گیرد. البته در این سال ها، صادرات ما به عراق کاهش نیافته اما آن رشد مورد انتظار هم محقق نشده است.
این در حالی است که سهم سایر کشورها از جمله ترکیه و هند در عراق کاهش پیدا کرده است؛ چنانکه هند با تمام تلاشهایی که به افزایش سهم خود در بازار عراق معطوف کرد، نتوانست سهمی بیش از یک میلیارد و۲۰۰-۳۰۰ میلیون دلار در این بازار کسب کند. سهم آمریکاییها با وجود همهی تلاشهایی داشته اند، حدود ۵ درصد است. سهم کره ای ها نیز به بیش از۵ درصد نمی رسد. درحالیکه اغلب این کشورها، خریدار نفت عراق هستند؛ اما موازنهی تجاری مثبت به نفع است و در مقابل ۸ میلیارد دلار صادرات ایران به عراق، فقط ۷۵ میلیون دلار کالا در سال گذشته از عراق وارد شد. ایران پس از چین و کره، بیشترین سهم را در بازار عراق دارد اما به هر حال، بخشی از ناکامی های ما در بازار عراق به مشکلاتی که بخش خصوصی و بنگاه های کشور دارند. اینکه هنوز بسیاری از برندها وارد بازار عراق نشده اند یا ورود آنها به این بازار بعضا بدون مطالعه و سنتی بوده است. ضمن آنکه، بیشتر، این عراقی ها بوده اند که کالای مورد نیاز خود را در ایران شناسایی کرده و آن را در بازار عراق عرضه کرده اند. نه تبلیغات شایسته ای در بازار عراق صورت گرفته و نه چندان به حضور پر رنگ در بازار بغداد توجه شده است. یعنی ۶۰ تا۷۰ مسایلی که در مورد بازار عراق مطرح می شود، به ضعف قوانین و مقررات داخلی ایران بازمی گردد و حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد مسایل ناشی از سختی کار در عراق است. البته مساله دیگر این است که ایران نتوانسته است، تناسبی میان حضور و نفوذ سیاسی- امنیتی و نفود اقتصادی در عراق ایجاد کند. حتی در چینش کابینهی عراق در سالهایی که ایران میتوانست تاثیرگذار باشد، عمدتا در مورد پُستهای وزارت خارجه و وزارت کشور رایزنی صورت گرفت، حال آنکه، هیچ یک از وزرای اقتصادی عراق متعلق به جریانات موافق ایران نبودند. یعنی چنین به نظر میآید که در سیاستهای کلی کشور در مورد عراق، اولویت با توسعه روابط اقتصادی نبوده است. درحالیکه ایران، حدود ۲۷ نفر رایزن فرهنگی و دهها نفر رایزن نظامی در این کشور دارد، فقط یک رایزن بازرگانی به عراق اعزام شده است. اما امسال با پیگیریهایی که انجام شده بناست که تعداد رایزن ها به دو یا سه نفر افزایش پیدا کند.
در عین حال، هیچ سند راهبردی و هیچ استراتژیای برای حضور در بازار عراق تدوین نشده است. وجود چندگانگی در تصمیمگیری در رابطه با عراق نیز موانع یرا در توسعه همکاری ها ایجاد کرده است؛ چنانکه در حال حاضر بیش از۱۰ ارگان درگیر کار با عراق هستند و هیچ ستاد هماهنگی و ستاد کلی نیز وجود ندارد که بر امور مربوط به عراق نظارت کند. البته در تلاش هستیم که این انسجام را از طریق معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه ایجاد کنیم. اکنون در شرایطی از نفوذ و ارتباط شدید ایران و دخالت ایران در عراق مباحثی مطرح می شود که ما حتی برای گرفتن ویزای معمولی تجاری از عراق مساله داریم. چنانکه بازرگانان مجبور هستند با ویزای زیارتی به عراق سفر کنند که اگر او را در شهر دیگری بیابند، به طور حتم با مشکلاتی مواجه می شود. به نظر می رسد در مورد ارتباط ایران با عراق دچار اغراق شده ایم و در عین حال، ظاهرا فعالیت بخش خصوصی در این کشور چندان برای مسئولان حائز اهمیت نبوده که حتی کوچکترین مسایل از قبیل ویزای فعالان اقتصادی حل نشده باقی مانده است.
با این وصف دولت ایران برای تسهیل فعالیت بیشتر فعالان اقتصادی در بازار عراق باید چه تمهیداتی بیندیشد؟ با این فرض که ممکن است دولتی روی کار بیاید که چندان موافق حضور ایران در عراق نیست.
من فکر میکنم، حتی اگر ائتلاف مخالف ایران در عراق روی کار بیاید، تاثیری بر روابط ما با عراق نخواهد داشت. اما چرا با وجود آنکه دولت فعلی عراق و در راس آن آقای عبادی با ایران مساله ای ندارد و بارها دیدارهایی میان مسئولان ایرانی و او شکل گرفته، سال گذشته، کمیسیون مشترک بازرگانی دو کشور برگزار نشد؟ همکاری با دولت عراق حتی اگر دولتی موافق ایران بر سر باشد، امری دشوار است. عمدهی روابط اقتصادی ایران و عراق، روابطی است که بخش خصوصی دو کشور ایجاد کرده اند. بنابراین این روابط چندان نمی تواند از تصمیمات دولتی تاثیر بپذیرد به این دلیل که دولت عراق که مانند دولت ایران بنگاهداری نمی کند. دولت عراق در واردات و صادرات نقش چندانی ندارد و بیشتر قراردادهای ایران با این دولت در حوزه برق وگاز است. از طرفی به دلیل اینکه کالاهای ایرانی در بازار عراق رقابت پذیر است، تا زمانی که بتوانیم با سایر کالاها رقابت کنیم، در این بازار باقی خواهیم ؛ حتی اگر دولتی بر سر کار بیاید که با ایران روابط حسنهای نداشته باشد؛ بنابراین، گرایش دولت آینده عراق اثر چندانی بر روابط اقتصادی دو کشور به ویژه بخشی که در اختیار بخش خصوصی است، نخواهد داشت. در عین حال باید به دیپلماتهایمان اعتماد کنیم و خیلی نگران این نباشیم که دولتی در عراق روی کار بیاید که مخالف ایران باشد.
مواضع بعضا افراطی و چندگانه آقای صدر، تا حدودی اعتماد سایر گروهها را به این گروه دچار تنزل می کند. این مواضع متغیر، نشاندهندهی آن است که چندان نمیشود روی اسب آقای صدر شرطبندی کرد
اگر داعش ظهور نمی کرد و اتفاقات سال ۲۰۱۴ رخ نمی داد و متعاقب این مسایل، واردات عراق به شدت کاهش پیدا نکرده بود، صادرات غیر نفتی ایران به عراق اکنون به چهارده،پانزده میلیارددلار می رسید و حجم عظیمی از پروژههای فنی-مهندسی در بازار عراق قابل انجام بود
رمز ماندگاری
دولت عراق در واردات و صادرات نقش چندانی ندارد و بیشتر قراردادهای ایران با این دولت در حوزه برق وگاز است. از طرفی به دلیل اینکه کالاهای ایرانی در بازار عراق رقابت پذیر است، تا زمانی که بتوانیم با سایر کالاها رقابت کنیم، در این بازار باقی خواهیم ماند.