دکتر پدرام سلطانی نائب رئیس اتاق بازرگانی،صنایع،معادن و کشاورزی ایران بی گمان شخصیتی کاریزماتیک در میان فعالان اقتصادی محسوب می گردد، فحوای کلام موثر وی در بیان مباحث اقتصادی، نشان از مطالعات گسترده در این زمینه دارد . رویکرد این فعال اقتصادی در بیان مشکلات با ارائه راه حل نیز همراه است و دیدار واحد روابط عمومی اوپکس با وی در دفتر اتاق بازرگانی ایران، با پرسش و پاسخ های متعددی توام شد که اهم آنها در پی می آید :
عواقب تحریمهای نفتی ایران توسط آمریکا
با
توجه به
اینکه این
بار از
سوی سازمان
ملل تحریم
نمی شویم
نمیتوان یک نظر کلی راجع به این موضوع داد. اما در بازار چین، فروش نفت خود را به این کشور کماکان ادامه خواهیم داد و با آنها احتمالاً مشکلی نداریم اگر چه عواید فروش نفت ما در حساب های آنها میماند
ودر نهایت
مجبور به
روابط پایاپای خواهیم شدکه این موضوع
فساد در
سیاست های
ارزی ایجاد
خواهد کرد.
صادرات نفت خام توسط بخش خصوصی
به نظر من بخش خصوصی توان صادرات نفت خام را ندارد، صادرات نفت شرایطی پیچیده مشتمل بر نفتکش، بیمه، مشتری و مقصد و ... دارد که در این شرایط این ریسک را نباید کرد چون به محض اینکه بخش خصوصی به این کار مبادرت ورزد و یک محموله به فروش برساند شناسایی شده و برای دفعات بعد دچار مشکل میشود ضمن اینکه عواید مربوطه هم میتواند بلوکه شود. این کار از عهده بخش خصوصی ما و بخش خصوصی خریدار بر نمی آید . نفت ما فروشش بیشتر باید یک پروسه دولت با دولت را طی بکند چون این امکان برای بخش خصوصی وجود ندارد و فراهم شدن بستر آن مجدداً تجارب تلخ گذشته را برای کشور به وجود خواهد آورد.
در داخل کشور یک ظرفیت حداقلی برای خرید نفت وجود دارد. یعنی پالایشگاههای کوچک میتوانند در ماه 50 تا 100 هزار بشکه را خریداری کنند که به غیر از سهمیه ای است که به پالایشگاههای اصلی اختصاص میدهند.
یک رویکرد توأم با گشایش یا آزادسازی در سیاستهای دولت در حوزه تجارت نفت است که بخش خصوصی بتواند نفت خام را خرید کند ولی این رویکرد بسیار دیر اجرایی شده است
اگر در
سالهای گذشته این اتفاق می افتاد البته با حفظ شفافیتهای لازم
که یکی
از دغدغه
های جدی
اقتصاد ما است، میتوانست بخش خصوصی را به وجد آورد که خریدار نفت، پالایش کننده و فروشنده اش هم باشد . ولی رویکرد دولت در حوزه نفت متأسفانه کاملاً با بی اعتنایی و بی اعتمادی به بخش خصوصی بوده است و هر کس هم که در این سیستم ورود کرده است با ارتباطات خاصی ورود کرده است و خیلی از آنها هم متأسفانه تبعات ناخوشایندی برای
کشور داشته
اند.
اقتصاد بدون نفت
واقعیت این است که داشتن ذخایر نفتی و اتکای بالای دولت به درآمدهای نفتی، دولتها را در ایران مغرور و خودرأی کرده است و با نگاه بالا به پایین به بخش خصوصی همراه بوده است. این قضیه از قبل از انقلاب تا هم اکنون وجود داشته است . این غرور نفتی مردم را کوچک، شهروندان را ضعیف و بخش خصوصی را ناتوان می بیند و وقتیکه دولت ها در فروش نفت خام دچار مشکل می شوند . نتیجه آن منجر به اختلال در کل
اقتصاد می شود.
در هیچ دولتی سیاست درستی را در قبال بهرهمند
کردن کل
اقتصاد کشور از نفت به عنوان یک پیشران نتوانستیم پیاده کنیم و نه یک حکمرانی خوب را بنا گذاشتیم که خیلی متاثر از نفت نباشد . حکمرانی خوبی که با شفافیت، پاسخگویی و
برقراری عدالت تجارت اقتصادی برای همه فراهم نماید.
این غرور کاذبی ایجاد کرده که تصور می کند پول
در جیب
دولت است
و هر
زمان که
بخواهد میتواند نفت
بفروشد و در انزوا هم کار کند و مستغنی از همه کشورها باشد.
در تعاملات بین المللی لطمه های سنگینی به خود وارد کردیم و تبدیل به یک کشور منزوی شدیم که هیچ شریک استراتژیکی در
دنیا نداریم
که بتوانیم روی آن حساب کنیم. نه کشورهایی که ژستهای پوپولیستی میگیرند و به واسطه این مسائل بعضاً با ما همنوا میشوند و نه آنها که به واسطه منافع تاکتیکی خودشان به ما نزدیک میشوند، مثل روسیه که وقتی منافعش اقتضا نکند از ما فاصله میگیرد .بنابراین متأسفانه نفت همیشه چشم دولت ما را بسته است.
بودجه سال 97 و اعلام
رشد اقتصادی دولت فعلی در سه سال
گذشته
رشد اقتصادی دولت روحانی در سال گذشته براساس اعلام صندوق بین الملل پول و بانک جهانی حاصل برجام و حاصل بازگشت فروش نفت بوده است به همین دلیل قابل رؤیت نیست رشد فروش نفت یا رشد تولید ناخالص داخلی ما در بخش نفت در سال 95 حدود 78 درصد محاسبه شده و موقعی که این با سایر رشد اقتصادی ما جمع بسته شد و متوسط همین نرخ رشد را روی بقیه سالها سرشکن کردیم به یک میانگین بالاتر از میانگین منطقه رسیدیم .
در مورد بودجه سال 97 و رکودی که ایجاد میشود هم اقتصاددانها به دولت هشدار داده بودند در این رابطه با اینکه آثار اجتماعی و سیاسی این قضیه چه باشد و اینکه اصولاً دولت ترامپ بخواهد چه رویکردی را اتخاذ کند اختلاف نظر وجود دارد گروهی تصور میکردند که این ها بلوفی بیش نیست اما فارغ از این تهدیدات ترامپ، طبیعتاً مسائل و مشکلات انباشته در اقتصاد ما پیش آگهی یک جهش ارزی و تورمی دیگر را از سال گذشته میداد واختلال در اقتصاد کشور وقتی بروز کرد که هیچ تحریمی آغاز نشده بود.
اقتصاد متزلزل
و بازار ثانویه ارز
سیاست های ارزی دولت بعد از جهش ارز، سیاست کاملاً اشتباهی بود و نمی توان آن را سیاست بر مبنای آزمون و خطا تصور کرد چرا که آزمون و خطا را معمولاً زمانی انجام میدهند که در آن تجربه موجود نباشد. در همه دولتها ارز دو نرخی سالها کشور و اقتصاد را گرفتار خودش کرده بود. موضوع پیمان سپاری ارزی از بعد از جنگ تا سال 82 آثار خودش را روی صادرات کشور نشان داده بود و همه این موضوعات را در دوره های قبل تجربه کرده ایم.
تفکر دولت این است که دانش خود را عمیق تر از بخش خصوصی و کارشناسان اقتصاد میبیند
و دولت
می پندارد
که مسئله
ارز را
کارشناسان اقتصادی نمیتوانند حل کنند و خود مبادرت به صدور بخشنامه های متعدد می کند و این موضوع دولتهای ما را گرفتار کرده است. دولتهای ما باورشان شده است که خیلی هنر دارند که کشور را اداره میکنند. در
صورتی که
هنر نفت
است نه
دولتها
تحریم های
نوامبر، شکل گیری فساد و تجربه بابک
زنجانیها
تحریم های کنونی شرایط را از قبل خیلی سخت تر خواهد کرد و باید منتظر مشکلاتی بیش از دوره قبل باشیم چرا که چهارچوب و الزامات وسخت گیریهای نظام بانکی در دنیا خیلی بیشتر از 7 - 6 سال پیش
است.
سیستم های جدید بانکی مثل FATF و CFT و ... که سالهای قبل خیلی مورد توجه کشورهایی که با آنها کار میکردیم مثل چین، ترکیه، امارات، نبود در حال حاضر همه مبادلات بانکی را رصد می نمایند و به لطف همین مراجع بانکی، هر تراکنشی که شفاف و مشخص نباشد که منشأ و مقصد آن کجاست بلافاصله در گروه پرریسک متوقف و بررسی میگردد و در شرایط کنونی دور زدن تحریمها روشهای خیلی پیچیده و ماهرتری را نیازمند است.
بنابراین خواسته بخش خصوصی این است که تا آن جایی که میتوانیم با اقتصادهای مانده در برجام مشخصاً با اروپا، چین و تا حدی روسیه سعی کنیم به مدلهایی از همکاری برسیم که اگر این همکاری ها تداوم نداشته باشد و بخواهیم اصطلاحاً با دور زدن تحریمها ادامه دهیم با شرایط سختی مواجه خواهیم شد.
نظام جامع مالیاتی ، سیستم بانکی و مشکلات آن
نظام جامع مالیاتی هنوز اجرایی نشده است و یک سری کانونهای قدرتی در کشور وجود دارند که نمی خواهند این نظام اجرایی شود نهادهای غیر شفافی که پشتوانه مالی خوبی هم دارند . گروهی که نمیخواهند FATF اجرایی شود هم آنهایی هستند که جلوی نظام جامع مالیاتها را گرفته اند. اتاق بازرگانی ایران برای حل مشکلات مالیاتی پیگیری مداوم میکند.
انباشت نقدینگی نیز حاصل همین نظام مالیاتی معیوب است به ویژه مؤسسات غیر مجاز که تیشه به ریشه اقتصاد این کشور زده اند . این مؤسسات غیر مجاز نظام بانکی ما را نابود کرده است و این نظام بانکی در این شرایط نمیتواند احیا شود مگر اینکه یک فرمت بازسازی در یک شرایط عادی اقتصادی داشته باشد.
ایجاد رگولاتوری در صنعت نفت ایران و برگزاری نمایشگاه های پایین دستی نفت
این مبحث از خیلی وقت پیش مطرح بود و دنبال میکردیم. باز هم برمیگردیم به تعریف دولت که به آن اشاره کردم وزارت نفت نمیخواهد از اقتدارش کم شود و نهاد دیگری برای آن تصمیم بگیرد. باید پیگیریها ادامه
داشته باشد
در مجلس
تا حدودی
این قضیه
جلو رفته
است ولی
باید روی
این موضوع پافشاری کنیم . اتفاقاً بهترین گزینه خروج از بحران ها و نظم در قوانین، تصویب و اجرای رگولاتوری است.
برگزاری نمایشگاه کار بسیار خوبی است اتاق بازرگانی ایران از سال 83 با وزارت نفت و سازمان توسعه و تجارت مکاتبه کرد که مجری برگزار کننده نمایشگاه نفت، گار و پتروشیمی باید بخش خصوصی باشد. الان 14 سال گذشته ولی همچنان این کار انجام نشده است.
معرفی یک صنعت به عنوان پیشگام رونق اقتصادی در ایران
اختلالات مختلفی روی مزیت های نسبی اقتصاد ما سایه انداخته و تا زمانی که این اختلالات که یک سری قوانین و مقررات دولتی، مجلس، سوء مدیریتها و عدم شفافیتها است مرتفع نشود نقشه اقتصاد ما آشکار نمیشود که شما بگویید که در کجا ما مزیت داریم. امروز در جایی مزیت داریم که رانت داده میشود و چون اقتصاد ما را با رانت منحرف کرده اند، انرژی های ارزان را به سمت صنایعی با ظرفیت های مضاعف و هزینه های تمام شده غیراقتصادی و
با مصرف
بالای انرژی
برده اند.
ما در حوزه انرژیهای نو هم بسیار مزیت داریم درIT وICT ظرفیت انسانی بسیار خوبی داریم در صنایع کوچک و متوسط معدنی ظرفیت بسیار عالی داریم در گردشگری هم به این ترتیب و
تمام اینها
زیر سایه
سیاستگذاریهای غلطی است که آدرس میدهد به سمت سرمایه گذاری در بخشهای دیگر و سرمایه گذاری به سمتی که توجیه درست و رقابتی ندارد. ضمن اینکه اصولاً دیگر فضا برای سرمایه گذاری نیست زیرا سرمایه گذاری نیاز به یک چشم انداز بلند مدت دارد برای تولید باید در حداقل 5 سال چشم انداز داشت. وقتی که 5 سال کم میشود اندازه سرمایه گذاریها کوچک میشود. از صنایع بزرگ میآید به سمت متوسط و کوچک یا دولتی میشود. کمتر از آن هم که بشود می آید در حوزه واسطه گری و نهایتاً دلالی و خرید و فروش ارز و طلا به جهت اینکه چشم اندازی نیست. بخش خصوصی نمیداند 6 ماه دیگر کجای کار است. نمیداند اگر امروز مثلاً فرض کنید یک وام ارزی 10 میلیون دلاری بگیرد، سال دیگر این مبلغ را باید با چه نرخ ریالی پس بدهد. نمیداند که اگر تولید کند میتواند سال دیگر صادر کند یا نه؟ گردشگری هم در شرایطی که مرتب اخبار بد از ایران در رسانهها منتشر میشود نیز به همین بلیه دچار شده است .