اقتصاد تک محصولی معمولاً دو ویژگی مشخص دارد، اول فساد که جزء جدایی ناپذیر ازآن است و دوم شکنندگی در مقابل اتفاقات اقتصادی و سیاسی غیر قابل پیش بینی ؛ اما از آنجایی که انرژی را باید حیاتی ترین عنصر زندگی بشر امروزی دانست، صادر کنندگان انرژی فسیلی دارای اقتصاد تک محصولی، به دلیل درامد سرشار و قدرت سیاسی قابل توجه، کمتر به فکر تغییر استراتژی اداره کشور و فرار از تک محصول وابسته به نفت و گاز هستند. همین عامل باعث شده است که بسیاری از این کشورها با نوسانات اقتصاد بین الملل دچار نوسانات شدید در اقتصاد و گاها تغییر رژیمهای حکومتی شوند. در یک جنگ اقتصادی با کشوری تک محصولی فقط کافیست تا شاهرگ های حیاتی بسته شود، آنگاه است که پیدا کردن گزینه جایگزین اندکی سخت می شود. دردهه های 70 و 80 قرن بیستم حتی فکر تحریم تولید کنندگان نفت با توجه به نیاز رو به رشد بازار و محدودیت تولید کنندگان و همچنین کارتل متحد و قدرتمندی به نام اوپک دور از عقل می نمود اما اکنون با توجه به تنوع عرضه کنندگان نفت و گاز و وضعیت مازاد عرضه، دیگر حذف یک تولید کننده رده دوم و سوم آنچنان اتفاق دور از ذهنی نیست. شرایطی که عنوان شد دقیقاً شرایطی است که در حال حاضر اقتصاد کشور ما در گیر آن است یعنی اقتصادی تک محصولی که به شدت غرق در فساد و رانت است و از سوی دیگر تحریم هایی که اگر چه نتوانست صادرات ایران را کاملاً به صفر برساند اما توانست راه در آمدهای ارزی حاصل از فروش نفت و گاز را ببندد. هم پیمانی عربستان و آمریکا در کنار فرصت طلبی روسیه و چین نیز باعث شده است که کسی چشم امید چندانی به کمک از سوی اوپک یا هر ائتلاف سیاسی دیگر نداشته باشد و این به این معنا است که اگر صادقانه با مخاطب صحبت کنیم، ما درگیر یک جنگ اقتصادی تمام عیار نا برابر شده ایم که حداقل حاصل آن احتمالا افزایش نفت و میعانت گازی روی آب خواهد بود.درآمدهای ارزی کشور کاهش خواهد یافت و حتی بعید نیست که نگهداری میعانات گازی به معضلی جدی برای وزارت نفت تبدیل شود.در این شرایط دو راه پیش روی اقتصاد ایران است؛ اول سازش و پذیرفتن شروط طرف قویتر و دوم اتخاذ تدابیر خلاقانه و تقویت روحیه مقاومت.از گزینه اول عبور می کنیم؛ اما راهکار وزارت نفت و به طور کلی اقتصاد ایران برای برون رفت از این بحران چیست؟ و این راهکارها تا چه حد خلاقانه و هوشمندانه است؟ آیا می توان بر تحریم های هوشمند غالب آمد؟
یکی از راهکارهایی که اخیراً از سوی وزارت نفت مطرح شده است عرضه نفت خام در بورس است؛ طبیعی است که این اقدام به این امید انجام می شود که خریدار در بورس می تواند نفت را در بازار بین المللی عرضه کند و آن را به ارز یا ارز مرجع تبدیل کند و البته دوباره در رقابتی دیگر اقدام به خرید نفت از بورس نماید.
با یک بررسی ساده دو سوال پیش می آید که اول: آیا تنها دولت ایران و بخش دولتی ایران مشمول تحریم هاست یا اینکه این تحریم ها شامل همه ایرانیان و یا هر کسی که بخواهد با اقتصاد ایران معامه کند نیز می شود؟ و دوم: به فرض وجود امکان فروش نفت در بورس و انتقال آن به بازار مصرف و همچنین فروش آن آیا پالایشگاهی در دنیا حاضر است خوراک ورودی خود را به امید رسیدن نفت ایران از دل بورس معطل کند؟ آیا به دنبال یک تامین کننده مطمئن و یک قرارداد بلند مدت، مشتریان ایران عرضه کننده مطمئن تری را جستجو نخواهند کرد؟
توضیح و توجیه کارایی عرضه نفت در بورس را به زمان واگذار می کنیم و توجه برنامه ریزان استراتژیک صنعت نفت و اقتصاد ایران را به یک نکته ظریف جلب می کنیم.وقتی یک اقتصاد و تمامی تراکنش های مالی آن زیر ذره بین است، هر قدر جبهه مبارزه گسترده تر شود و نقش مردم و خرده فروشی در انتقال محصول و تبدیل آن به ارز و یا کالا پررنگ تر شود شکنندگی آن پایینتر می آید.شاید نتوان نفت خام را به صورت خرده فروشی و چمدانی توسط بنگاهها و کسب و کارهای کوچک مردمی صادر کرد اما محصولاتی چون بنزین، گازوئیل و حتی بسیاری از مواد شیمیایی و حلال ها که مستقیماً با بازار مصرف و محصول نهایی در ارتباطند را می توان از طریق مرزهایی که هم اکنون نیز پدیده قاچاق در آنها نشان دهنده تقاضای بالا در آنسوی آن است صادر و به ارز تبدیل کرد.هر چه از توان و ظرفیت داخلی بیشتر برای تولید محصول و عرضه ان در بورس به جای عرضه نفت خام استفاده شود، شانس بازیابی بخشی از درآمدها را بیشتر زنده نگه خواهد داشت. بدین ترتیب حتی می توان پدیده قاچاق را برنامه ریزی، هدفمند و کنترل کرد و به قولی با یک تیر دو نشان زد.