تولید اوپک رو به افزایش است

آیا روسیه به عربستان کمک می کند؟

آیا روسیه به عربستان کمک می کند؟
رضا مدیرقمی – تحلیلگر ارشد نفت و انرژی

طی دو ماه گذشته تولید نفت خام اوپک به رغم نزولی شدن قیمت نفت در بازارهای جهانی رو به افزایش گذاشت و در ماه می به 39/30 میلیون بشکه در روز بالغ گردید. این امر در حدی است که طی روزهای آینده اجلاس اوپک باید علاوه بر حفظ منافع اعضاء نظر متضاد قدرت های جهانی را نیز مورد توجه قرار دهد. ترامپ آشکارا از اوپک و عربستان خواسته است با افزایش تولید خود مانع بالا رفتن قیمت نفت خام در بازارهای جهانی شوند تا آمریکا بتواند سیاست های تحریمی خود علیه ایران و ونزوئلا را ادامه دهد. فضای سیاسی آمریکا طی ماههای آینده هر چه بیشتر تحت تأثیر انتخابات ریاست جمهوری این کشور خواهد بود و برای ترامپ خیلی مهم است که با کنترل قیمت های بازار نفت، کماکان قیمت بنزین در آمریکا را که برای غالب مردم مهم است پایین نگهدارد.
از سوی دیگر یکی دو سالی است که روسیه به عنوان مهمترین صادرکننده نفت خام غیراوپک، بصورت پای ثابت هماهنگی با اوپک ظهور کرده و مایل است به این وسیله از یک سو درآمد صادرات نفت و گاز خود را در سطح بالا حفظ کند و از سوی دیگر در غیاب تک روی آمریکا در برخورد با کشورها و بلوک های مهم جهان، جایگاه بین المللی خود را به عنوان عامل استراتژیک و مهم در نقشه سیاسی خاورمیانه تقویت نماید. البته کاهش بهای نفت طی دو سه هفته اخیر سبب گردیده فشار آمریکا بر عربستان کمتر شود، ولی این کاهش نگرانی های درآمدی عربستان را تشدید کرده است.
ناظران اقتصادی عقیده دارند کاهش بهای نفت اهداف بلند پروازانه داخلی و خارجی عربستان را تأمین نمیکند و این کشور مایل نیست بهای نفت سبد اوپک به زیر 80-75 دلار هر بشکه سقوط کند حال آنکه بهای نفت در حال حاضر در دامنه 65-60 دلار قرار دارد. در ظاهر امر روسیه می گوید با این دامنه قیمت نیز مشکلی ندارد، لکن در واقع برایش قیمت بالاتر بهتر است و مایل نیست به عنوان یک رادیکال علناًاز قیمت بالای نفت حمایت کند.
طی پنج سال گذشته قیمت نفت بیشتر تحت تأثیر طرف عرضه نوسان داشته و طرف تقاضا روندی معتدل و با ثبات البته با افزایش داشته است. در این مورد بویژه زیاد شدن عرضه نفت غیر متعارف شیل از سوی آمریکا سبب تشدید فشار بر اوپک، روسیه و سایر صادرکنندگان نفت گردید که مجبور شدند از ژانویه 2017 برنامه کاهش عرضه را به مورد اجراء بگذارند. می توان تصور کرد که در وضعیت جاری اگر صادرات ایران، ونزوئلا و لیبی بطور طبیعی جریان داشت، شاید بازار نفت شاهد سقوط قیمت ها لااقل در کوتاه مدت به سطح 40- 30 دلار هر بشکه را نیز تجربه می کرد، ولی به نظر می رسد نقش آفرینان اصلی در شکل دهی قیمت نفت از جمله دولت آمریکا، شرکت های بزرگ نفتی آمریکائی و اروپایی و غیره سطح مطلوب قیمت نفت را کمتر از دامنه 70- 60 دلار ارزیابی نمی کنند.
تقاضای نفت طی دو سال اخیر سالانه بیش از یک میلیون بشکه در روز افزایش‌یافته، حال‌آنکه رقم ازدیاد تقاضا در سال 2015 حدود دو میلیون بشکه در روز بوده و در سال جاری بالغ‌بر 3/1 میلیون بشکه در روز خواهد بود. ولی تقاضا روندی کاهشی دارد و زمزمه‌های تشدید جنگ تجاری بین آمریکا و چین نیز بیش‌ازپیش این احساس را تقویت کرده است. در این مورد محمد بارکیندو دبیر کل اوپک در کنفرانس RBC در تاریخ 5 ژوئن می‌گوید: رکود نسبی اقتصادی باعث شده بسیاری از موسسات برآورد رشد اقتصادی خود را کاهش دهند که به معنی کاهش تقاضا برای نفت خواهد بود. همین احساس است که به بازار منتقل‌شده و قیمت نفت رو به کاهش گذارده است. از سوی دیگر افزایش ذخیره‌سازی در آمریکا نیز این احساس ضعف بازار را تشدید کرده و بهای نفت برنت را به حدود 60 دلار هر بشکه و بهای نفت آمریکا (WTI) را به نزدیک 50 دلار هر بشکه سوق داده است؛ بنابراین اوپک هم از ناحیه کاهش تولید و هم ازنظر قیمت دچار خسران شده و درآمدش کاهش‌یافته است. نمودار زیر درآمد اوپک را در پنج سال اخیر و پیش‌بینی آن برای سال 2019 نشان می‌دهد.

درآمد اوپک طی پنج سال گذشته و برآورد آن برای سال جاری میلادی (میلیارد دلار)
                                                                             درآمد اوپک طی پنج سال گذشته و برآورد آن برای سال جاری میلادی (میلیارد دلار)

تحولات ذکرشده حاکی از آن است که اجلاس آتی اوپک دوباره کار دشواری را پیش رو خواهد داشت و علائم آن نیز به نحوی ظاهرشده که حتی اعضاء در مورد تاریخ اجلاس و تعویق احتمالی آن نیز نتوانسته‌اند به اجماع برسند ولی به نظر می‌رسد در چنین حالت بلاتکلیفی، اوپک توفیق اجباری تمدید موافقت‌نامه فعلی را در دستور کار قرار دهد و آن را به‌عنوان موفقیت برای حفظ خود خرج نماید. به‌هرحال این سناریو محتمل‌ترین حالت برای اجلاس آینده اوپک است، تصمیم‌گیری دشوار را فقط 6 ماه به تعویق می‌اندازد و در دسامبر سال جاری باید اوپک در امتحان دیگری شرکت نماید.
• رقابت بین ایران و عربستان
رقابت سیاسی – نظامی بین دو قدرت نفتی منطقه یعنی ایران و عربستان موضوع جدیدی نیست. ناظران بین‌المللی عربستان را رهبر سنتی کشورهای اسلامی و متحد راهبردی کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا قلمداد می‌کنند و ایران را نماینده اسلام انقلابی و صدور انقلاب و بی‌ثباتی به ممالک و گروه‌های شیعه در منطقه و کل جهان به‌حساب می‌آورند. درعین‌حال معتقدند ایران سر سازگاری بانظم اقتصادی – سیاسی با محوریت آمریکا و قدرت‌های جهانی را ندارد.
با توجه به این تقابل راهبردی است که عربستان در دهه 1980 میلادی در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، طی یک سیاست راهبردی نفتی که زیان اقتصادی کلانی را نیز برای خودش داشت، قیمت نفت را از سطح 30 دلار هر بشکه به زیر 10 دلار هر بشکه سوق داد. این سیاست که با خشنودی و حتی کمک کامل کشورهای واردکننده نفت به‌ویژه آمریکا و اروپا عملی شد، هدفش کاهش درآمد نفتی ایران برای رضایت دادن به پایان جنگ و نیز ضربه زدن به اقتصاد نفتی – گازی شوروی سابق بود. امروز پس از 30 سال می‌توان پذیرفت که هردوی این هدف‌ها کمابیش تحقق‌یافته و مشاهده می شود که عربستان به‌عنوان متحد جدایی‌ناپذیر آمریکا و غربی‌ها خدمات زیادی به آن‌ها کرده و خود را شریک راهبردی وفاداری معرفی کرده است. علاوه بر آن عربستان مقادیر قابل توجه ای از درآمد نفتی خود را صرف خرید تسلیحات نظامی از کشورهای یادشده کرده که موجبات مزید قدردانی آن‌ها از این کشور شده است.
طی سه‌چهار دهه گذشته تقابل عربستان و ایران به صور مختلف و با شدت و ضعف دنبال شده لکن هیچ‌کدام نتوانسته‌اند دیگری را به‌طور کامل از میدان به درکند. آتش این تقابل مستقیم و نیابتی از حدود 5 – 4 سال پیش تحت تأثیر چند عامل تشدید گردید. مهم‌ترین عامل این افزایش تنش بین دو کشور، ظهور زمامداران جدید در عربستان می‌باشد که با نمایندگی شاهزاده ماجراجو و جاه‌طلب آن یعنی محمد بن سلمان، منطقه و کشورش را وارد فاز جدیدی از درگیری‌های سیاسی، نظامی و بین‌المللی منطقه‌ای کرده است. شاهزاده تازه‌کار با روی کار آمدن ترامپ جان تازه‌ای گرفت و اعتمادبه‌نفس کاذب وی باعث شد علاوه بر برخورد اقتدارگرایانه با خانواده‌ها و شاهزاده‌های سنتی عربستان و سرکوب ایشان برای اخاذی مالی با هدف عملی ساختن برنامه‌های بلندپروازانه، دست خود را به جنایت یکی از مخالفین مهم آل سعود یعنی جمال خاشقچی در ترکیه آلوده نماید. مجموعه این کارهای ماجراجویانه ناشی از بی‌خردی و خامی شاهزاده جوان سبب گردید عربستان چندید سال ازنظر سیاسی عقب‌گرد نماید و هنوز هم به‌طور کامل از زیر بار آن خلاصی نیافته هرچند که معلوم است اختیارات وی به نحو قابل‌توجهی کاهش‌یافته است.
به‌هرحال باوجود کاهش اختیارات شاهزاده بن سلمان، به نظر می‌رسد پروژه مقابله با ایران در عربستان بایگانی نشده و رژیم آل سعود مایل است به کمک آمریکای ترامپ برخورد با ایران را به نقطه‌ای غیرقابل‌بازگشت سوق دهد. این در حالی است که رژیم سعودی علی‌رغم بسیج تمامی عده و عده و یارکشی‌های منطقه‌ای و بعضاً نمایشی خود در جریان تقابل نیابتی سوریه و یمن بالنسبه از ایران متحمل شکست شده است. با توجه به همین شکست‌ها است که سعودی‌ها مترصدند با واردکردن ضربه‌ای سخت به ایران ازنظر اقتصادی و شاید نظامی (از طریق آمریکا) انتقام خون دل شکست‌های سه یا چهار دهه اخیر را از ایران بگیرند.
در دهه 1980 میلادی که زکی یمانی وزیر نفت عربستان بود و از قیمت‌های نازل نفت حمایت می‌کرد عربستان سقوط بهای نفت به زیر 10 دلار هر بشکه را پذیرفت تا هم سعودی‌ها به صدام حسین کمک کنند جنگ را به نفع عراق خاتمه دهند و هم آمریکا بتواند ضربه اقتصادی چشمگیری به رقیب دیرینه خود یعنی شوروی سابق وارد نماید. ولی این سناریو در سال 2019 حالت دیگری گرفته و عربستان و آمریکا هیچ‌یک سقوط بهای نفت را نمی‌خواهند، چراکه عربستان برای جاه‌طلبی‌های خود به درآمد بیشتر نیاز دارد و آمریکا نیز در سال جاری به خودکفایی تولید نفت و در سال آینده به صادرکننده مازاد تبدیل خواهد شد.
نزول راهبردی روسیه
هرچند که روسیه پوتین هنوز ازنظر نظامی قدرت دوم جهان محسوب می‌شود، لکن طی دو سه دهه اخیر قدرت این کشور ازنظر سیاسی و اقتصادی دچار تزلزل بوده است. البته پس از فروپاشی شوروی سابق در دهه 1990، پوتین توانست جلوی متلاشی شدن کامل روسیه را بگیرد و از این نظر اکثریت مردم این کشور به او علاقه نسبی دارند. ولی مشکلات اقتصادی روسیه به‌قدری عمیق و فساد در این کشور به حدی وسیع بوده است که دولت موفق به سامان دادن موفق اقتصادی در آن نشده و روسیه برخلاف تصویر نظامی آن، در حال حاضر یک کشور متکی به درآمد مواد خام و ازنظر تولید اقتصادی در حد برزیل و حتی کمتر از آن می‌باشد. بر این اساس است که روسیه مجبور است با قدرت‌های درجه سوم و چهارم نظیر ترکیه و عربستان کنار بیاید، با ایران مدارا کند و تهدیدهای اقتصادی اروپا و امریکا را نیز تحمل کند و چهره‌ای ملایم از خود ترسیم نماید.
با این زمینه، دو سال پیش روسیه به درخواست اوپک و عربستان برای همکاری پاسخ مثبت داد. درگذشته هر زمان عربستان مایل بود به نفع روسیه مانوری انجام دهد تا از غربی‌ها به‌ویژه آمریکا امتیازاتی بگیرد، با یک نگاه اخم‌آلود از سوی آن‌ها عقب‌نشینی می‌کرد و اصولاً سعی می‌کرد کمتر از این حربه استفاده کند در این وضعیت روشن بود که هر زمان اعضا دیگر اوپک ازجمله ایران یا ونزوئلا و سایر اعضا ضرورت همکاری با روسیه را مطرح می‌کردند، اولین و مهم‌ترین مخالف آن عربستان بود که بقیه کشورهای عرب اوپک به‌ویژه کویت و امارات نیز از آن حمایت می‌کردند.
ولی با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا تا حدی این خط قرمز کمرنگ شد چراکه خود ترامپ متهم به تبانی با روسیه پوتین برای کسب مقام ریاست جمهوری بود. بنابراین عربستان با حاکمان جدید به‌ویژه محمد بن سلمان از این فرصت استفاده کردند تا به روسیه نزدیک شود تا از یکسو باقدرت سیاسی اقتصادی خود این کشور را از ایران دور کنند و از سوی دیگر از پتانسیل قدمت نفتی و گازی آن بهره‌برداری نمایند. این رابطه برای پوتین نیز که مایل است هر چه بیشتر خود را به‌صورت یک نقش‌آفرین سازنده در روابط بین‌المللی و تجاری جهان معرفی نماید، مغتنم بود و به آن پاسخ مثبت داد. این در حالی است که روسیه فعلی و شوروی سابق سالیان سال است که با فراغ بال و بر دوش کاهش تولیدهای اوپک سواری مجانی گرفته و از قبال افزایش قیمت نفت و گاز سود برده‌اند و نیازی نداشته‌اند با پیوستن و همکاری با اوپک خود را در قیدوبند قرار دهند.
به‌هرحال به نظر می‌رسد در وضعیت فعلی عربستان برای جلوگیری از کاهش بیشتر بهای نفت به روسیه نیازمند است و این نیاز عربستان بیشتر از نیاز روسیه به عربستان است که بیشتر جنبه سیاسی و کلی دارد. هرچند اقتصاد روسیه نیز به درآمد صادراتی نفت و گاز وابسته است. لکن این درجه وابستگی به‌مراتب کمتر از وابستگی عربستان و کشورهای اوپک به درآمدهای نفتی است. ضمناً پوتین به نحوی واقف است که آمریکا در قضیه قیمت نفت در حال فاصله گرفتن از اروپا است، یعنی آمریکا چندان مایل به پایین آمدن قیمت نفت به سطح زیر 70 دلار هر بشکه نیست ولی اروپائی‌ها قیمت نفت را هرچند نازل‌تر می‌خواهند که به‌تناسب آن قیمت گاز هم پایین می‌آید و سود مضاعف می‌کنند. ولی عمده روابط تجاری روسیه ازنظر صادرات و واردات نفت و گاز و کالاهای دیگر با اروپا است و نه آمریکا؛ بنابراین پوتین مایل نیست با معرفی خود به‌عنوان یک باز نفتی (طرفدار قیمت بالاتر) روابط خود را با اروپائی‌ها بدتر از وضع موجود نمایند. بر این اساس در اوایل خردادماه پوتین در کنفرانس سن‌پترزبورگ اعلام کرد که قیمت عادلانه‌ای برای ما کمتر از قیمتی است که اوپک می‌خواهد. وی خاطرنشان ساخت که روسیه باقیمت نفت 65-60 دلار هر بشکه نیز اموراتش می‌گذرد، حال‌آنکه اوپکی‌ها قیمت‌های بالاتری می‌خواهند. ضمناً پوتین تصریح کرد روسیه قصد ندارد عضو سازمان اوپک شود و همکاری فعلی با اوپک تا سامان دادن بازار نفت ادامه خواهد داشت.
رهبری عربستان بر اوپک
رسانه‌های غربی از عربستان به‌عنوان رهبر عملی (دوفاکتو) سازمان اوپک یاد می‌کنند که چندان دور از واقعیت نیست. ولی برخلاف ظاهر امر ما این لقب در بسیاری از برهه‌ها به‌ویژه در شرایط حاضر برای عربستان خوشایند نبوده است. در شرایط فعلی گفته می‌شود که تلفن‌های کاخ سفید نسبت به سابق خیلی فعال‌تر شده و به‌طور مستمر در حال تماس یا ارائه شماره تلفن به کشورهای مختلف ازجمله عربستان، ایران، کره شمالی، چین، اروپایی‌ها هستند. گزارش‌ها حاکی از آن است که این تماس‌ها برای حکام عربستان دردسرساز شده و خلاف سیاست‌های پنهان کارانه ایشان است. همچنین چند هفته قبل ترامپ در توئیتی غیرمتعارف نوشته بود به شاه عربستان ملک سلمان تلفن زدم و گفتم قیمت نفت باید پایین بیاید. در نقلی دیگر از رئیس‌جمهور آمریکا گفته‌شده که به شاه عربستان خاطرنشان کرده که اگر قدرت آمریکا نبود، الآن شما در عربستان به زبان فارسی صحبت می‌کردید!
این تحقیرهای بدون سانسور از سوی رئیس‌جمهور آمریکا دیگر جای زیادی برای خشنودی عربستان از رهبری اوپک باقی نگذاشته است. از سوی دیگر اروپایی‌ها و سایر کشورهای واردکننده نفت هرگونه افزایش قیمت نفت و جلوگیری از کاهش قیمت آن را به بیشتر به‌حساب عربستان می‌گذارند و این امر سیاستمداران عربستان را آزار می‌دهد. ولی باید درک نمود که ماهیت رهبری عربستان بر اوپک نه‌تنها مطلق نیست، بلکه معمولاً جز از طریق کدخدا منشی و جلب رضایت سایر اعضا میسر نیست، چراکه اساسنامه سازمان اوپک تصریح دارد که برای تصمیم‌گیری در آن اتفاق‌نظر کامل لازم است. برای نمونه سالها است که عربستان درصدد بوده دبیر کل اوپک از اتباع این کشور باشد و افراد شایسته‌ای را نیز که به نحوی می‌توانند این سمت را احراز کننده دارد و معرفی کرده است. لکن همواره وتوی ایران که مسبوق به سابقه وتوی نامزدهای ایران توسط عربستان بوده، مانع این کارشده است.
ولی باید اذعان کرد که در قضیه تصمیم اصلی اوپک یعنی افزایش یا کاهش سطح تولید اعضاء سازمان، حرف اول و آخر از طرف عربستان دیکته شده است. این امر در مورد تصمیم به افزایش بیشتر صادق بوده چراکه عربستان هر زمان که صلاح دیده تولید اوپک افزایش یابد، قبل از اعلام تصمیم سازمان این کار را عملی کرده و فقط به اطلاع اوپک رسانیده است و طبیعی است که در چنین شرایطی هر عضوی که قادر بوده تولید خود را افزایش دهد، این کار را کرده است. ولی در مورد تصمیم کاهش تولید، عربستان دشواری زیادی برای قبولاندن آن به سایرین داشته و در غالب مواقع هم که بر روی کاغذ و موافقت‌نامه پذیرش اعضاء را گرفته، در عمل از این قضیه طرفی نبسته است چراکه دیگران بیشتر تولید کرده‌اند و اوپک و عربستان کار چندانی نتوانسته‌اند انجام دهند.
تولید ماه قبلی میلادی نمونه بارز این پارادوکس است. عربستان در ماه می 97/9 میلیون بشکه در روز تولید کرده که 140 هزار بشکه نسبت به ماه آوریل زیادتر است لکن هنوز مقدار چشمگیر 340 هزار بشکه کمتر از سهمیه 31/10 میلیون بشکه‌ای این کشور در اوپک است. این در حالی است که عراق که در ماه آوریل تقریباً در حد سهمیه خود تولید کرده بود، تولید ماه می خود را به 67/4 میلیون بشکه افزایش داد که 160 هزار بشکه بیش از تعهدات خود به اوپک است. طنز ماجرا اینجاست که عراق به تازگی عضو کمیته تنظیم بازار اوپک شده که بایستی بررسی و کنترل تولید اعضا را زیر نظر بگیرد. ونزوئلا، لیبی و ایران هم که با توسل به مشکلات سیاسی و تحریم از هفت‌دولت آزادند.
در چنین شرایطی که اوپک شدیداً ضعیف شده عربستان در اوپک مسلوب الید است، ولی به دلایل مختلف در برابر جامعه جهانی مایل نیست به‌تنهایی بار افزایش و حتی کاهش‌های شدید بهای نفت را بر عهده بگیرد، حضور روسیه و برخی دیگر از تولیدکنندگان کوچک غیر اوپک لااقل ازنظر روانی و سیاسی می‌تواند از استیصال سعودی‌ها جلوگیری کند. ولی پوتین که نشان داده در چند سال اخیر از مهارت‌های دیپلماتیک نیز بیشتر برخوردار شده، حاضر نیست بدون پیش‌شرط با اوپک و سعودی‌ها همکاری کند.
این نکته نیز حائز اهمیت است که وزیر نفت فعلی عربستان و کلاً تیم مدیریت و رهبری نفتی عربستان از افراد مجرب و حرفه‌ای تشکیل‌شده است. آقای فالح وزیر نفت سعودی قبل از این سمت برای سال‌ها مدیرعامل شرکت معظم آرامکو بوده و از تکنوکرات ها و دیپلمات‌های نفتی عربستان است که تلاش می‌کند بین مطالبات ناهمگون حکام سعودی، زیاده‌خواهی‌های ترامپ و دولت آمریکا و نیز توجیه سیاست‌ها و اقدامات عربستان در برابر جامعه جهانی گزینه‌های مناسبی را انتخاب کند و در این قضیه نیز کمابیش موفق بوده است.

۲۹ تیر ۱۳۹۸ ۱۰:۵۳
تعداد بازدید : ۸۰۶