سعید ساویز – تحلیلگر نفت و انرژی
برای اقتصادی که حیات و مماتش تمام قد با فروش یک محصول رقم خورده است، از دست دادن سهم بازار یعنی قدم گذاشتن در سراشیبی رکود. حالا این شده است حکایت اقتصاد تک محصولی ما که به صورت کلاسیک یک اقتصاد نفتی وابسته به خام فروشی است.
این اقتصاد تک محصولی در روزهایی که به نظر به غروب عصر امپراطوری نفت می ماند، گرفتار پیش دستی رقبا و مخالفین سیاسی شده و سهم اندک خود در بازار رقابتی فروش نفت را به ضرب تحریم های غیر منصفانه اما کاربردی آمریکا از دست داده است.
اهمیت استراتژیک جایگاه یک کشور به عنوان فروشنده نفت خام در جهان بر کسی پوشیده نیست، چرا که اگر چنین جایگاهی دارای اهمیت نمی بود کشورهایی چون ایالات متحده، روسیه و عربستان تا به این حد برای بازیگری در سطح اول آن تلاش نمی کردند.
اما اینکه تنها برگ بر روی میز اقتصاد یک کشور تکیه بر خام فروشی باشد آسیب پذیری آن اقتصاد را به شدت بالا می برد؛ چه بسیارند کشورهایی که از موهبت داشتن منابع نفت و گاز محرومند اما با واردات نفت و پالایش آن آرام آرام حود را به قطب پالایشی منطقه تبدیل کرده و سهم بازار را در دست می گیرند که از این دست می توان به کشور هند اشاره کرد که می رود تا روزانه 5 میلیون بشکه نففت را در داخل کشور خود پالایش کند.
با توجه با آنکه فروش نفت خام بیش از هر چیز نیاز به تضمین هایی چون امنیت عرضه و تعهد صادرات دراز مدت را دارد، فروش چمدانی و به اصطلاح خرده فروشی برای محصولی چون نفت خام مرسوم و معمول نیست.
از اینرو و با عنایت به اینکه محصول نهایی مخازن هیدروکربوری نه نفت خام بلکه محصولات پالایشگاهی و پتروشیمی است که امکان انتقال و استفاده از بخشی از انها در هر دهات دور افتاده ای نیز ممکن است، این تئوری را تداعی می کند که اگر به سمت تولید محصول بیشتر در پالایشگاه و پتروشیمی می رفتیم و به قول معروف نفت تولیدی داخل کشور را خودمان مصرف می کردیم تا به محصول نهایی تبدیل شود، شاید امروز راههای بیشتری برای مقابله با شرایط موجود داشتیم.
قطعاً صادرات چمدانی محصولاتی چون بنزین و گازوییل بسیار آسانتر از صادرات نفت خام است، اما در این میان نباید یک نکته را فراموش کرد که اگر چه در شرایط فعلی این کار بسیار می تواند موثر باشد، اما در دراز مدت ممکن است قابل رصد شدن و محدود شدن باشد و از سوی دیگر در صادرات حجم های بیشتری از محصولات پالایشگاهی و پتروشیمی مشکل تراکنش مالی نیز پیش خواهد آمد.
به زبان ساده با شرایط فعلی و به علت در هم تنیدگی بیش از پیش اقتصادی کشورهای جهان با اقتصاد آمریکا و پیروی و تبعیت همه کشورها از تحریم های ایالات متحده هر راهکاری حتی فروش محصول به جای خام فروشی در مقیاس بزرگ و به قصد تامین بودجه کشور قطعاً با دشواری های جدی همراه خواهد بود.
اقتصاد ایران بدون داشتن در هم تنیدگی در اقتصاد مشتریان خود به سادگی قابل حذف است. ما به بعضی از کشورها نفت صادر می کنیم اما شرایط ما با انها به گونه ای نیست که تارو پود اقتصادمان با آنها در هم تنیده شده باشد. بخش خصوصی در ایران مفهومی ندارد درنتیجه نه بخش های خصوصی ما، نه بخش های خصوصی شرکای ما در اقتصاد داخلی ما فعال نیستند.
آنهایی هم که در اقتصاد ایران فعالند کاملا به صورت دولتی و گرفتن امتیازات چرب پیشقدم حضور در بازار ایران هستند و نه جذابیت یک بازار رقابتی پرسود و از اینرو به مجرد اینکه تحریم های آمریکا هزینه آنها را برای کار در ایران بالا برد عطایش را به لقایش بخشیدند.
حتی اگر امروز تمام نفت صادراتیمان را نیز به محصول تبدیل می کردیم باز هم دشواری های زیادی بر سر راه تامین بودجه کشور وجود می داشت.
اینها گفته شد تا ضمن تایید دوستانی که منتقد خام فروشی هستند این تبصره اضافه شود که اگر چه تولید محصول بسیار منطقی تر و بهتر از خام فروشی است و مزایای آن بر هیچ کس پوشیده نیست اما شرایط موجود به قول بزرگان شرایط جنگی است و به فرض مثال اگر تمامی دو میلیون و هفتصد هزار بشکه صادرات نفت ایران نیز در داخل با بالاترین کیفیت به سوخت تبدیل شود باز هم به طور کامل چاره ساز شرایط موجود نبود.
به نظر می رسد اقتصاد ایران لازم است بیش از انکه به دور زدن تحریم ها که خود با فساد همراه است فکر کند. لازم بود تا به چند وجهی شدن و آشتی با اقتصاد بین المللی فکر می کرد.
شعارهایی که بیشتر خوراک انتخابات سیاسی داخلی است، مانند تولید تماماً ملی و تبلیغ اقتصاد ملی ایزوله از دنیا همانقدر اشتباه است که روزگاری نکوهیدن سرمایه و سرمایه داری به عنوان زالوی اقتصاد؛ و خصوصی سازی به سادگی ثابت کرد که شما به سرمایه دار نیاز دارید تا با سرمایه اش برای تمام اقشار کارآفرینی کند و دولت نیز با قوانین کافی سرمایه و سرمایه دار را کنترل نماید.
به عنوان کلام آخر از نظر اقتصاد انرژی،شرایط جنگی فضای مناسبی برای تولید و توسعه نیست. همچنین اگر چنانچه شرایط به حالت عادی بازگردد اقتصاد ایران نیاز دارد تا به سرعت به دو مقوله وارد شود؛ نخست فعالیت های اصلی صنعت انرزیی خود را متنوع کند و ضمن افزایش تولید، با پالایش بخشی از تولیدات خود برندی از محصولات پالایشی را در منطقه معرفی کرده و به حسن شهرت برساند؛ دوم تمامی موانع و قوانین دست و پاگیر را برای سرمایه گذاری بخش خصوصی و بخش خصوصی بین المللی مرتفع کند چرا که در دنیای امروز هیچ فضیلتی در ایزوله بودن نیست.