حوادث اخیر منطقه خلیج فارس که موجب بروز نگرانیهایی از افزایش ریسک عرضه نفت خام به دنیا مخابره کرد، هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد. در ابتدا هدف قرار گرفتن بندر فجیره، اندکی بعد انفجار دو نفتکش در دریای عمان و در آخر هم سرنگونی پهباد جاسوسی آمریکایی در خلیج فارس زنجیره تنشهایی است که ناخواسته پای ایران را به میان میکشد. از سویی دیگر اما بررسی ابعاد این حوادث، شناسایی مقصران اصلی، منتفعان و متضرران این ماجرا و تاثیرگذاری آن بر آینده قیمت جهانی نفت خام میتواند بسیار حائز اهمیت باشد. از این رو نظر چهار تن از کارشناسان ارشد بازار نفت در مورد مسائل فوق جویا شدیم.
تاب آوری قیمت نفت در برابر ناآرامی ها تا کجا ادامه مییابد؟
سید مهدی حسینی، رئیس پیشین کمیته بازنگری قراردادهای نفتی وزارت نفت معتقد است، برای موشکافی آثار کوتاه مدت و بلندمدت ناامنیهای مقطعی در منطقه خلیج فارس باید نگاه کنیم به ماهیت جریان انفجارها در فجیره و دریای عمان و بررسی میزان احتمال تکرارپذیری این نوع حوادث. مسلما در منطقه خلیج فارس که به واسطه عهدهداری بخش اعظم صادرات عربستان و عراق، همه صادرات کویت، عمارت، ایران و عمان، گلوگاه صدور انرژی به دنیا است، امنیت حرف اول را می زند. بنابراین دنیایی که امروز به شدت به نفت و گاز وابسته است، نمی تواند ناامنی سمت عرضه انرژی را تاب آورد. در نتیجه حوادثی همچون فجیره و دریای عمان میتواند در صورت تکرار شدن به ریسک بزرگی برای عرضه نفت از هاب انرژی خلیج فارس تبدیل شود.
به گفته حسینی، در صورت تکرار حوادث مشابه، نگرانیهای بین المللی به شدت افزایش مییابند، خصوصا کشورهایی که متقاضی انرژی هستند از جمله ژاپن، چین، هند، کره جنوبی و اروپای غربی این نگرانی را خواهند داشت که نفت، گاز و منابع انرژی به اندازه کافی و به موقع به صنایع کشورشان تزریق نشود. بنابراین افزایش نگرانیها از اختلال در عرضه و ارسال نفت سبب خواهد شد تا قیمت نفت از سقفهای قبلی خود عبور کند و میزانی هم برای این افزایش قیمت نمیتوان متصور شد.
مرتضی فیروزی عضو کمیته سواپ و بنکرینگ اتحادیه صادرکنندگان فرآورده های نفت، گاز و پتروشیمی هم تاکید دارد که اگر این ناامنیها محدود باشد، باتوجه به وضعیت عرضه و تقاضای بازار نفت، چندان نمیتواند بر قیمت نفت تاثیرگذار باشد. همانطور هم که مشاهده شد، تنها یک روز پس از حوادث دریای عمان، قیمت نفت مجددا وارد فاز اصلاحی شد. اما اگر ناامنیها بصورت گسترده، ممتد و یا درگیری نظامی به وقوع بپیوندد، دیگر معادلات فعلی برهم خواهد خورد و جهشهای شدید قیمت در بازارهای جهانی بروز می کند.
به نظر هدایت الله خادمی عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی هم این شرایط ماندگار نبوده و زودگذر است و آرامش به منطقه باز می گردد چراکه دنیا تحمل نرسیدن نفت به مشتریان را ندارد. از سویی دیگر متقاضیان نفت تحمل افزایش بیرویه قیمت نفت را ندارند.
پشت پرده این ناآرامیها کدام کشورها هستند؟
حسینی معتقد است که اگر انفجار نفتکشها در دریای عمان از سمت اسرائیل و احتمالا امارات برای تحریک آمریکا بوده باشد، میتوان امیدوار بود که تنشها ادامهدار نباشد. در این صورت همانطور که مشاهده شد، نوسانات مثبت قیمت نفت پس از این حادثه چندان پایدار نبود. در نتیجه، بازگشت قیمت نفت به محدوده ۶۱ دلار نشان میداد که ارزیابی بازار از حادثه، بیانگر مقطعی بودن آن است و احتمالا دنبالهدار نخواهد بود. حسینی در ادامه این بحث تاکید دارد، رفتار بازار این نکته را تلقین میکند به اطلاعاتی دست یافته که تایید میکند سر منشا حوادث از آمریکا نبوده و تنها تحریک مقامات این کشور برای باز کردن پای ایران به درگیریها هدف بوده است.
اما اگر خود آمریکا در این حادثه دخیل باشد، تا حدی باید نگران روزهای آینده و بالا رفتن ضریب تکرارپذیری حوادثی از این نوع بود.
حسینی در ادامه میافزاید: از آنجاکه به زمان انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نزدیک میشویم، شطرنج سیاست نیز به مراحل حساس خود نزدیک میشود. باید توجه داشته باشیم که ترامپ به شدت نیازمن به نتیجه مثبت مزاکرات با ایران و کره شمالی برای انتخابات ۲۰۲۰ است. اما موضعگیری اخیر مقام معظم رهبری در دیدار با نخست وزیر ژاپن در خصوص مذاکره نکردن با آمریکاییها، رئیس جمهور این کشور را در موضع ضعف و نا امیدی برای برنده نشان دادن خود در صحنه انتخابات قرار داد.
اما فیروزی در خصوص ادامه دار بودن ناامنیها و پشت پرده تنشهای اخیر در منطقه خلیج فارس نظر قابل توجهی دارد. به عقیده وی ما باید بسیار هوشمندانه عمل کنیم تا وارد درگیری ناگهانی نشویم چراکه در مجموع ایران و آمریکا تمایلی به درگیری و ورود به جنگ نظامی علیه هم ندارند. این کارشناس اما تاکید دارد که متحدین منطقهای آمریکا یعنی اسرائیل، عربستان و ابوظبی، خواهان درگیری ایران با امریکا هستند و زمینه را برای این درگیری فراهم میکنند چراکه شخص ترامپ خواهان جنگ و درگیری نظامی با ایران نیست.
به گفته فیروزی، متحدین منطقهای آمریکا بر این باورند که آمریکا باید ایران را با یک حمله نظامی یکباره و نه جنگ بلندمدت، تنبیه کند. گفتنی است عربستان و امارات نیز به دلیل به مخاطره افتادن منافعشان خواهان جنگ منطقه ای در خلیج فارس نیستند و تنها حمله یکباره و مقطعی به ایران را زمینه چینی میکنند. اما واقعیت امر این است که ترامپ به دلیل خوی اقتصادی تمایلی به جنگ نداشته و صرفا علاقه دارد تا به اهدافش در زمینه ایران با مذاکره به نتیجه برسد. از سوی دیگر ولی اطرافیان رئیس جمهور آمریکا نظیر بولتون و پمپئو خواستار تغییر نظام ایران هستند. تاسف بارتر اینکه متحدان منطقهای آمریکا نه تنها دنبال تغییر نظام ایران هستند بلکه رویای تجزیه ایران را نیز در سر میپرورانند. از این رو تمایل دارند که ایران وارد جنگ منطقهای شود تا در موضع ضعف قرار گرفته و آنها به اهداف شوم خود در زمینه تقسیم ایران دست یابند.
پیشبینی آینده بازی خطرناک آمریکاییها
حوادث اخیر در منطقه خلیج فارس تاحدی دست آمریکاییها را در بازی سیاسی با ایران رو کرد. حسینی معتقد است، ماهیت خود این جریان از دریچه ای نگران کننده و از دریچه دیگری خوشحال کنده خواهد بود. در این بین به گفته او، برنامه ریزی آمریکایی انفجارهای اخیر در دریای عمان بسیار ناشیانه بود. وی در این رابطه گفت: ما میبینیم که انفجار در دو نفتکش اتفاق میافتد و تنها در فاصله چند ساعت و حتی نه به فاصله چند روز، ما شاهد موضعگیری وزیر امور خارجه آمریکا هستیم که در مقابل دوربین خبرنگاران اعلام میکند که مقصر اصلی این اتفاق ایران بوده است. حسینی در ادامه افزود: این شیوه از متهمیابی بدون ارائه مدرک، هیچگاه و در هیچ برهه از تاریخ اتفاق نیافتاده است. از این رو میتوان به ماهیت اصلی انفجار و دستهای پشت پرده آن پی برد که از دیدگاه حسینی این جنبه نگران کننده ماجراست. چراکه این سناریو بدون هدف دنبال نشده است. حسینی معتقد است پشت این انفجارها، گروه شرور آمریکایی مستقر در کاخ سفید قرار دارد که پیادهسازی و اجرای آن احتمالا به دست اسراییل، امارات و عربستان به انجام رسیده است. در این صورت موضوع نگران کننده از منظر این کارشناس، اجماع میان نیروهای شرور آمریکایی، اسرائیلی و اعراب منطقه است.
کدام کشورها منتفعان و متضرران اصلی ناامنی خلیج فارس هستند؟
فیروزی معتقد است که یقینا زیان اصلی ناامنی در منطقه خلیج فارس، متوجه اروپا و آسیای جنوب شرقی خواهد شد. از سویی دیگر اما آمریکاییها در این تنشهای بازار انرژی زیان نمیکنند چراکه در حال حاضر آمریکا دیگر به یک صادرکننده بزرگ نفت تبدیل شده و از نرسیدن انرژی به صنایعش آسیبی نمیبیند. در نتیجه این طور میتوان گفت که منتفعان افزایش تنش در خاورمیانه کشورهایی همچون آمریکا، روسیه و تولیدکنندگان نفت خارج از منطقه خلیج فارس هستند.
وی میافزاید: البته کشورهای تولیدکننده نفت در منطقه خلیج فارس مانند عربستان و امارات دچار مشکل ثانوی میشوند بدین معنا که با افزایش تنش در منطقه، نرخ بیمهنامه نفتکشها و همچنین هزینه انتقال محصولات، سرسامآور شده که در نهایت موجب افزایش قیمت تمام شده صادرات و تعلل و تردید متقاضیان برای خرید انرژی از این کشورها می شود. در این رابطه، اخیرا و پس از هدف قرار گرفتن یک پهپاد نظامی آمریکا توسط ایران پالایشگاههای این کشور در حال بررسی اقداماتی برای مقابله با اختلالهای احتمالی در عرضه نفت خام از خاورمیانه هستند. این اقدامات شامل خرید نقدی و فوری نفت از سایر مناطق مثل غرب آفریقا یا آمریکا میشود.
گفتنی است امارات و عربستان برای دور زدن تنگه هرمز، اقدام به تاسیس بندر فجیره نمودند تا از این بندرگاه بتوانند نفت خام را به مقاصد صادراتی آسیای جنوب شرقی برسانند. اما انفجار اخیر در بندر فجیره نشان داد که امنیت این منطقه نیز شکننده است. از سویی دیگر عربستان تاحدی دلخوش به صادرات نفت خام به مقاصد اروپایی از دریای سرخ است. لازم به ذکر است که در حال حاضر وجود حوثیهای یمن، این منطقه را نیز برای صادرات نفت خام عربستان ناامن کرده است. نتیجه اینکه در شرایط فعلی هیچکدام از گذرگاه ها و بنادر صادراتی، نمیتوانند امنیت صد درصدی را برای عربستان و امارت تامین کنند. کما اینکه عربستان ناچار است برای صادرات محصولات پتروشیمی خود همچنان مسیر خلیج فارس را انتخاب کند. همانطور که شاهد هستید در انفجار اخیر دریای عمان نیز دو کشتی مورد هدف، دارای بار اتانول و متانول از محصولات سابیک عربستان به مقصد ژاپن بودند. در نتیجه ناامنی در تنگه هرمز و خلیج فارس که مسیر اصلی صادرات محصولات سابیک عذبستان قلمداد می شود، می تواند بزرگترین لطمه را به اقتصادعربستان وارد کند.
به عقیده خادمی نیز، بزرگترین لطمه را عرضه کنندههای نفت از ناامنی مسیرهای تردد نفتکش ها می بینند. به گفته وی زمانیکه امنیت مناطقی مانند بندر فجیره یا تنگه هرمز و دریای عمان به خطر می افتد، خریداران نفت برای آنکه متحمل هزینه و همچنین معطلی احتمالی برای دریافت نفت نشوند، سعی میکنند نیاز خود را از کشورها و مناطق دیگری تامین کنند. از این رو ریسک کاهش تقاضا برای نفت خام خاورمیانه افزایش مییابد.
به نظر خادمی اما در این بین کسی از ناامنیهای خلیج فارس، سود نمیبرد. شاید در نگاه اول به نظر برسد با این ناامنی که از سوی آمریکاییها بر منطقه تحمیل شده است، ایالات متحده امریکا سود میبرد چرا که تقاضا برای نفت کم خطر افزایش مییابد. در این صورت است که سرمایهگذاری آمریکاییها در نفت شیل توجیه اقتصادی میباید. اما باید به خاطر داشته باشیم که تداوم این وضعیت میتواند منافع آمریکا در منطقه را به خطر بی اندازد.
پدیدارعضو کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی، اما تاکید دارد که سود اصلی از ناامنی ها به جیب آمریکایی می رود که بسیار دورتر از منطقه خاورمیانه با سرعت بسیار بالا در حال استخراج نفت خام است. این کشور که تا چند سال پیش وارد کننده بزرگ نفت بود، اکنون به لطف نفت شیل به یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت خام بدل شده است. از این رو افزایش قیمت نفت، تا حد زیادی می تواند اقتصاد آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد. از سویی دیگر آمریکا به دنبال کاستن از قدرت اوپک بوده و تمام تلاش خود را برای راه اندازی نئواوپک انجام داده است. حال با افزایش تنش ها در خاورمیانه و درگیر کردن کشورهای عضو اوپک و متحدانشان در این ماجراها، آمریکا تاحد زیادی می تواند به هدف خود یعنی تضعیف جایگاه حاکمیتی اوپک در بازار نفت دست یابد.
استراتژی شکستن قیمت نفت، منقضی شده است
در پاسخ به این سوال که آیا همچنان استراتژی شکستن قیمت نفت در شرایط تحریمی میتواند به حفظ مشتریانمان بیانجامد، حسینی بیان میکند: زمانی ما میتوانیم با کاهش شدید قیمت به بازارهای جهانی نفت شوک وارد کنیم که میزان صادرات قابل توجهی داشته باشیم. از این رو استراتژی شکست قیمتها چند ماه پیش و در شرایطی که صادرات نفت خام کشورمان بالغ بر دو میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه بود، میتوانست کارساز باشد.
اما در شرایط فعلی که برآورد میشود صادرات نفت خام ایران کمتر از یک میلیون بشکه در روز باشد، میزان اثرگذاری ایران در بازارهای جهانی کاهش یافته است. به عقیده حسینی، سال گذشته اگر ما اقدام به کاهش قابل توجه قیمت می کردیم، قادر بودیم بازارهای جهانی را متحول کنیم. امروز اما شاید کارآیی این تئوری به میزان چند ماه قبل نباشد.
گفتنی است به اعتقاد کارشناسان نفتی، اگر ایران در زمان مناسب و بطور رسمی قیمت نفت خام را در بازارهای جهانی به میزانی بسیار پایینتر از حد معمول اعلام میکرد، میتوانست با ایجاد شوک و تحول در این بازارها ضربه سختی به صنعت نفت شیل آمریکا وارد کند. بنابر بررسیهای انجام شده، اگر قیمت نفت به عدد ۳۵ دلار در هر بشکه کاهش یابد، نفت شیل آمریکا قادر خواهد بود تنها با ۱۴ درصد ظرفیت امروز یعنی معادل یک میلیون بشکه در روز، تولید داشته باشد و این یعنی کاهش هفت میلیون بشکه ای تولید نفت شیل در دنیا!
حسینی همچنین تاکید دارد که اگر ما بتوانیم سبب سقوط قیمت نفت به اعداد بسیار پایین شویم، توجیه اقتصادی نفتهای گران و به اصطلاح uncommercial مانند نفت شیل آمریکا، نفت دریای شمال و نفت خلیج مکزیک، از بین خواهد رفت. در این زمان است که ما میتوانیم از موضع قدرت در بحث های تحریم و برجام وارد شویم. اما به دلیل کاهش یافتن صادرات نفت خام در ماههای اخیر، به نظر میرسد فعلا زمان مناسبی برای پیادهسازی این استراتژی نباشد.
فیروزی در باره استراتژی شکستن قیمت ها و فروش نفت در بازارهای خاکستری اما نظر دیگری دارد. وی معتقد است: فروش نفت در بازارهای خاکستری قواعد و الزامات مخصوص به خود را دارد که حضور در این بازارها میطلبد تا دولتمردان ما ریسک بالایی را متحمل شوند. یکی از این ریسکها، مختص نکول وجه نفت فروخته و پیدایش امثال بابک زنجانیها است. نکته دیگری که فیروزی در خصوص شکستن قیمت ها و فروش نفت در بازارهای جهانی به آن اشاره کرد، نادیده گرفتن بخش عمدهای از درآمد حاصل از نفت برای کشور است چراکه در صورت دادن تخفیف بیش از حد، عملا خود را از بخش عمدهای از پول نفت محروم کرده ایم. اما در مجموع به نظر این کارشناس بازار نفت، حضور در بازارهای خاکستری نفت در حال حاضر می تواند تاحدی مشکل فوش نفت را جبران کند.
بازارها در انتظار نفت 100 دلاری
به گفته پدیدار از آنجاکه تجارت و بازرگانی همواره با ریسک های متعددی روبرو بوده است، نمی توان گفت که این ناامنیها در حد مقطعی میتواند تاثیر بلندمدت بر نوسانات قیمت نفت داشته باشد. اما از آنجا که همواره در بازارهای جهانی، سمت تقاضا برای نفت از سمت عرضه سنگینتر است، تداوم چنین تنشهایی میتواند قیمت نفت را در دو ماه آینده با نوسانات قابل توجهی روبرو کند که بازگشت نفت 75 دلاری دور از ذهن نخواهد بود. این در حالی است که پدیدار پیش بینی میکند اگر عرصه بر عرضه نفت به دلیل وجود ناامنی و همچنین تشدید تحریم کشورهایی همچون ایران و ونزوئلا، قیمت نفت میتواند تا پایان سال جاری میلادی به 100 دلار نیز صعود کند.
وی یکی از اصلیترین دلایل این ادعای خود را تعلل برخی کشورهای متقاضی نفت برای ثبت سفارش جدید خرید میداند. وی در این باره میافزاید: در حال حاضر میزان تقاضای خرید بالاتر از میزان عرضه نفت خام است ولی سوال اینجاست که چرا قیمت ها در بازارهای جهانی افزایش نیافته است؟ به گفته این عضو کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی، بسیاری از کشورهای بزرگ که مصرف کننده عمده نفت خام هستند، در حال حاضر از ذخایر استراتژیک خود مصرف کرده و به طور موقتی از ثبت سفارش جدید خرید نفت خودداری می کنند. در نتیجه تقاضای فعال جدیدی به بازار ارائه نشده و قیمت ها افزایش نیافته است. به نظر پدیدار تا سطح معینی کشورها میتوانند از ذخایر استراتژیک خود برداشت نمایند و پس از آن شاهد در رفتن فنر تقاضای نفت خام خواهیم بود.
این عضو کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی، دلیل عمده تعلل در خرید نفت خام توسط این کشورها را، برهم زدن تعادل عرضه و تقاضا دانست. همانطور که در حال حاضر نیز سستی در سمت تقاضا را شاهد هستیم و همین نیز سبب فشار بر قیمت نفت خام شده است.