رای تاجر آلمانی قابل هضم نبود که من به عنوان یک تولید کننده بزرگ ، برآوردی از قیمت کالایی که خودم تولید می کنم نداشته باشم و نتوانم حتی یک چشم انداز سه ساله ارائه کنم. می گفت که در آلمان ، نهادهای حکومتی ، ریز به ریز قوانین و مقررات ، درصدها، تعرفه ها، ممنوعیت ها و خلاصه همه آن چیزی که یک صنعتگر و تاجر باید بداند تا برای دهه ها برنامه ریزی کند را اعلام می کنند و خبری هم از تغییرات "دفعی و محاسبه به هم ریز" وجود ندارد.
زهرا نظری مهر -یکی از تولیدکنندگان مواد غذایی در ایران خاطره ملاقات خود با یک تاجر آلمانی را این گونه روایت می کند:
" بعد از مدت ها رفت و آمد و مکاتبه و تماس تلفنی و ایمیلی و مذاکرات گسترده و بعد از آن که طرف آلمانی ، نمونه محصولات ما را گرفت و تأییدیه های فنی و بهداشتی شان را از آلمان اخذ کرد ، مقرر شد برای نهایی کردن قرارداد ، جلسه فینال را در شهر دوبی برگزار کنیم.
در هتل محل اقامت ، مذاکره به خوبی پیش رفت ولی موضوعی که تاجر آلمانی مطرح کرد همه چیز را به هم زد.
او گفت: "لیست قیمت ها تا 15 سال آینده را بدهید!" و ادامه داد: " می خواهم دقیقاً بدانم امسال قیمت هایتان چند است؟ سال بعد چقدر خواهد بود و همین طور هر سال تا پایان سال پانزدهم چند درصد تفاوت قیمت خواهیم داشت؟ "
به یاد نوسانات قیمت در ایران افتادم و پاسخ دادم: "متأسفم! امکان ارائه قیمت برای 15 سال برایم میسر نیست." و درباره اوضاع اقتصادی کشورمان برایش توضیح دادم تا علت را متوجه شود.
تاجر آلمانی گفت: "پس لااقل قیمت ها را تا 5 سال آینده بدهید." و همین طور چانه زنی کرد تا لیست قیمت ها را لااقل تا 3 سال آینده برایش مشخص کنم.
برای تاجر آلمانی قابل هضم نبود که من به عنوان یک تولید کننده بزرگ ، برآوردی از قیمت کالایی که خودم تولید می کنم نداشته باشم و نتوانم حتی یک چشم انداز سه ساله ارائه کنم.
می گفت که در آلمان ، نهادهای حکومتی ، ریز به ریز قوانین و مقررات ، درصدها، تعرفه ها، ممنوعیت ها و خلاصه همه آن چیزی که یک صنعتگر و تاجر باید بداند تا برای دهه ها برنامه ریزی کند را اعلام می کنند و خبری هم از تغییرات "دفعی و محاسبه به هم ریز" وجود ندارد.
خلاصه آن که سر همین یک موضوع ، معامله شکل نگرفت و هر کدام مان ، با پروازهای جداگانه و دست های خالی به کشورهای خودمان بازگشتیم.
این خاطره را ، مدت ها قبل شنیده بودم ولی این روزها که دولتی ها ، در هر لحظه ، تصمیم خلق الساعه ای را برای واردکنندگان و صادرکنندگان می گیرند ، بار دیگر به یاد این ماجرا افتادم و حال نزار تولیدکنندگان و بازرگانان ایرانی که نمی دانند به کدامین ساز ناکوک مسؤولان برقصند؟!
یک روز از تشویق صادرکنندگان سخن می گویند و روز دیگر ، درست هنگامی که کامیون های حامل محصولات صادراتی آنان پشت مرزهاست ، بخشنامه می کنند که صادرات فلان کالاها ، "از این لحظه" ممنوع است ، تا کار به جایی برسد که تولید کننده ایرانی ، ولو با تخلیه محصولات صادراتی فاسد شدنی مانند تحم مرغ در بیابان های پشت مرز ، متضرر شود!
کسی هم از جمع آنانی که این تصمیمات خلق الساعه را می گیرند ، با خود نمی گوید که صادر کننده بخت برگشته ایرانی ، برای این که صادراتی ولو اندک داشته باشد ، چه خون دل ها که نخورده و چه مذاکراتی که انجام نداده و چه نمایشگاه هایی که شرکت نکرده است!
و باز کسی ککش هم نمی گزد که با این ممنوعیت های لحظه ای ، هم بازارهای تسخیر شده از دست می رود و به دلیل بی اعتمادی ایجاد شده ، به آسانی به دست نمی آید و هم ای بسا ، تاجران ایرانی متحمل جرائم قراردادی ناشی از عدم اجرای تعهد شوند!
روز دیگر هم واردات 77 قلم کالا را منع می کنند و فردایش می گویند این 77 قلم نبود و کمتر بود و همین طور الی آخر!
ماجرای ارز هم که حکایتی شده بی انتها و فعالان اقتصادی ایران ، هر روز باید با قیمت و سیاستی جدید مواجه و سورپرایز شوند.
حال در چنین حال و روزی ، آیا می توان به حفظ کار و سرمایه ایرانی ، در سالی که به این عنوان نامگذاری شده است امید بست؟
تحریم ها ، هر چند فارغ از شعارزدگی ها ، آسیب رسانند ولی گویا عده ای بدشان نمی آید بر پیکر اقتصاد ایران که از تحریم ها زخم خورده است ، تیر خلاص بی تدبیری بزنند!