دنیای انرژی: نادی صبوری
حالا دیگر تمام داد و قالها بر سر بستن قرارداد با شرکت فرانسوی توتال خوابیده است، یک سالی از این میگذرد که توتال اعلام کرد به خاطر تحریمهای ایالات متحده نمیتواند کارهایش را در فاز 11 پارس جنوبی پیش ببرد، به این ترتیب به صورت خودکار شرکت چینی سی ان پی سی به رهبر این پروژه تبدیل شد که شنیدهها حاکی از آن است که برای پیشبرد پروژه مهلت خواسته و به نوعی ایران را در یک دو راهی گذاشته است؛ «صبر و دادن وقت به شرکتی از کشوری که با آن رابطه استراتژیک دارد»، «جلو بردن کار با شرکتهای داخلی و با منابع صندوق توسعه ملی». اما فارغ از اینکه شورای عالی هماهنگی اقتصادی چه تصمیمی برای سرنوشت مگاپروژهی فاز 11 بگیرد، این قصه حرفهای گفتنی زیادی دارد. مثلا اگر قرار بود توتال پروژه را پیش ببرد آن را چطور مدیریت میکرد و اساسا این شرکت فرانسوی در مدت کوتاه حضورش در فاز 11 و مهمتر از آن در اولین سالهای حضورش در ایران در فاز 2 و 3 پارس جنوبی چه عملکرد و دیسیپلینی داشته است؟ عجیب و جالب است که هم اولین قرارداد نفتی بعد از انقلاب و هم اولین قرارداد نفتی بعد از برجام در ایران هر دو با توتال فرانسوی که حاصل تلاشهای پاریس بعد از جنگ جهانی اول برای تقابل با آلمان بوده بسته شد. البته در حالی که شاید کمتر کسی باور کند، اولین قرارداد نفتی بعد از انقلاب اسلامی قرار بود با کنکو فیلیپس امریکایی بسته شود، همه چیز هم خوب پیش رفته بود تا اینکه بیل کلینتون زیر میز زد و تمام شرکتهای امریکایی را از سرمایهگذاری در ایران منع کرد. اینجا بود که ایران برای میدان گازیای که هنوز عظمتش برای هیچ کس در دنیا معلوم نبود با غول فرانسوی به توافق رسید. سال 1376 بود و ایران که از قراردادهای فاینانس برای توسعه انرژی ناامید بود کارتی جدید را به نام قراردادهای بیع متقابل رو کرده بود. توتال با 40 درصد سهم در کنار گازپروم روسیه با 20 درصد و پتروناس مالزی هم با 20 درصد قرار شد فازهای 2 و 3 پارس جنوبی را توسعه بدهند. ضمنا توتال قرار بود درباره ذخایر مخزن برای ایران مطالعه بکند که آن موقع تصور میشد که کل کار این میدان گازی که هنوز نام نداشت 80 تریلیون فوت مکعب است. ولی میشود گفت توتال خوشقدم بود و یکی از بهترین خبرهای بعد از انقلاب را برای ایرانیها پیشکش کرد؛ ایران صاحب یکی از بزرگترین میدانهای گازی دنیاست.
جدا از اینکه به این ترتیب سرنوشت پارس جنوبی به نوعی با توتال گره خورد، نگاهی به صحبتهای کسانی که در جریان نوع و شکل فعالیت این شرکت در سالهای اولیهی توسعه پارس جنوبی بودهاند، نکات جالبی را در مورد تفاوتهای نوع کاری توتال دارد. «سختگیری» توتال ویژگی اصلی این شرکت است، از اسدلله صالحی فروز نخستین مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس نقل میکنند که موقعی که توتال لیدری کنسرسیوم فاز 2 و 3 پارس جنوبی را داشت در رعایت اصول HSE تا آنجا پیش رفته بود که اولا تابلوهایی که در سایتهای کاری نصب میشد طراحی کاملا به خصوص با جملات متفاوتی داشت و دوما هر از چند گاهی تمام تابلوها و جملهها عوض میشد تا برای افراد تازگی داشته باشد. این سختگیری در تمام ابعاد خود را نشان میداده است؛ آقای شعبانپور مدیرعامل سابق نفت و گاز پارس در بازگویی چالشهای سالهای اولیهی توسعه پارس جنوبی میگوید: «آن زمان هیچ پروازی از تهران به این منطقه انجام نمیشد، لذا تردد ما به منطقه پارس جنوبی به این صورت بود که با یک پرواز به بوشهر میآمدیم و چون پرواز تهران بوشهر تنها یک پرواز و در ساعت 20:45 بود در ساعت 22:30 به بوشهر میرسید. در آن موقع جاده ایمنی وجود نداشت و دستورالعملهای HSE شرکت توتال هم مانع رانندگی در شب میشد» تصورش سخت نیست که وقتی شرکتی برای ساعت تردد مدیران در شب این چنین قوانینی دارد، وقتی پای انتخاب پیمانکار برای پروژه وسط بیاید چه استانداردهایی خواهد داشت. محمد مشکین فام مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس فروردین ماه 97 پیش از آنکه توتال اعلام کند مجبور است از فاز 11 کنار برود گفته بود که توتال 700 میلیون یورو مناقصه برای اجرای فاز 11 برگزار کرده است. همچنین عنوان شد که این شرکتها اغلب ایرانی هستند اما خب با استانداردهای توتال، عملا شرکتها مجبور بودند تغییراتی در شیوههای سنتی کاری خودشان که بعضا با آن خو گرفته بودند ایجاد کنند. آن موقع رضا پدیدار رئیس وقت انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت در گفت و گویی به روزنامه «تعادل» گفته بود: «شرکت توتال عنوان کرده است که تمام شرکتها هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ حسابرسی باید مورد تایید شرکت مادر قرار گیرند.توتال خواهان روشن بودن حسابرسی و صورت مالی شرکتها و به طور کلی این مقوله است که شرکتها از نظر مالی تا چه اندازه شفاف اند، این شرکت از شرکتهای ایرانی خواسته است که این عملیات حسابرسی از طریق شرکتهای معتبر بینالمللی انجام شود » خیلی از راه و روشهایی که توتال و بعد از آن انی که البته این طور گفته میشود که به نسبت توتال کمتر سختگیر و با دیسیپلین است، بعدها تبدیل به دستورالعملهای کلیای شدند که اصول دائمی کار در پارس جنوبی را ساختند، مثلا علیاکبر شعبانپور به نویسندگان کتاب جامع پارس جنوبی میگوید در سالهای ابتدایی حضور توتال تیمی با عنوان مدیریت آموزش TTF کار تربیت نیرو آغاز میکند بعد از بررسی نتیجه و اثربخشی آن روش و نحوه آموزش به دستورالعملهای مدون و دائمی در آموزش تبدیل میشود». این فرآیندها باعث میشود در اجرای فازهای 2 و 3 با توتال و هیوندایی تجربه و دانش مدیریتی لازم برای اجرای قراردادهای بیع متقابل و EPC در مگاپروژهها به دست آمد. از کریستف دو مارژری مدیرعامل فقید توتال که درست اکتبر 2014 و در گیر و دار آماده شدن تهران برای قراردادهای جدید نفتی در یک تصادف عجیب در روسیه جان باخت نقل میکنند که حسن روحانی رئیس جمهور ایران در نشست داووس سال 2013 به آنها گفته ما نفت و گاز زیاد داریم، به مدیریت نیاز داریم، به تکنولوژی نیاز داریم، به پول نیاز نداریم. توتال در مدیریت و تکنولوژی چارچوبهایی را دارد که ایران به شدت برای نظم دادن به فضای کاریاش به آن نیاز مند است. شاید خیلی از اقدامهایی که قرار بود توتال در فاز 11 انجام بدهد را خیلی از شرکتهای ایرانی هم از بر باشند اما وقتی پای اجرایی شدن آنها وسط بیاید کمی به داورهای بازیهای داربی شبیه شوند، تا سالها اینکه داور بازیهای استقلال و پرسپولیس باید ایرانی باشد یا خارجی هر سال بحث و جدل بود، مسئله اصلی هم این نبود که داوران ایرانی بلد نیستند درست تصمیم بگیرند، بلکه این بود که یک داور خارجی برای اعمال قانون نباید به صد نفر دیگر جواب بدهد و ملاحظهی کسی را بکند.