مسئولین وزارت نفت در رده های مختلف به طرح دارخوین افتخار می کنند. سوال اینجاست طرحی که از الف تا یای آن توسط یک شرکت خارجی طراحی، هزینه و با شرایطی که گفته شد با سه برابر هزینه دلاری و حدود 5 سال تاخیر و میلیارد ها متر مکعب گاز سوزی و میلیارد ها دلار عدم النفع کشور اجرا شده چه افتخاری دارد؟ ...
همزمان با دهه فجر امسال (سه شنبه 19 بهمن) مراسم افتتاح رسمی فاز دوم میدان نفتی دارخوین با حضور آقایان میرکاظمی و قلعه بانی وزیر نفت و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران و همچنین مدیر شرکت ایتالیایی " انی" برگزار شد.
به گزارش نفت نیوز، جمعی از کارشناسان شرکت ملی نفت با انتشار بیانیه ای، ضمن نقد و طرح چند سئوال، خواستار ابهام زدایی وزیر نفت و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران درباره این میدان شدند.
متن بیانیه به این شرح است:
اجرای پروژه بیع متقابل دارخوین توسط شرکت ایتالیائی آجیپ (انی) که قرارداد آن در دولت اصلاحات منعقد شده و از همان زمان مورد انتقاد کارشناسان قرار داشت هم اکنون بعنوان دستاوردی بزرگ توسط آقای میر کاظمی افتتاح می شود. حضور وزیر نفت و مدیر عامل شرکت ملی نفت بنوعی صحه گذاردن بر اقدامات انجام گرفته در این پروژه تلقی می شود لذا انتظار است در مقابل ابهامات پاسخگو باشند.
میدان دارخوین در فاصله حدود 45 کیلو متری شمال شرق آبادان و در نزدیکی میادین جفیر و آب تیمور قرار دارد. نخستین چاه اکتشافی در این میدان در سال 1344 حفر گردید که موفقیت آمیز نبود.
حفاری دومین چاه در سال 1357 آغاز شد و بدلیل اعتصاب کارکنان نفت متوقف شد.
ادامه حفاری دراسفند سال 1370 شروع و چاه شماره 2 داخوین در مهر 1372 تکمیل گردید.
بر اساس اطلاعات این چاه، مدیریت اکتشاف حجم نفت در جا در مخرن فهلیان را حدود 8 میلیارد بشکه برآورد کرد.
پس از واگذاری میدان به مناطق نفتخیز جنوب، محاسبات نشان از حجم نفت در جای حدود 3 الی 4 میلیارد بشکه داشت.
هیئت مدیره شرکت ملی نفت (در دوره وزارت آقای آقازاده) برای بررسی اختلاف این دو رقم، تصمیم گرفت برای داوری، کل اطلاعات این میدان را دراختیار شرکت آجیپ (انی) قرار دهد.
نتایج محاسبات شرکت آجیپ آن بود که حجم نفت در جای این میدان می تواند بین 2 الی 9 میلیارد بشکه باشد. این گزارش عامل تمسخر آن شرکت شد.
هیئت مدیره شرکت ملی نقت در آن زمان به این جمع بندی رسید که بعلت کثرت ناشناخته ها در این میدان قبل از تصمیم گیری برای برنامه های درازمدت لازم است که مدیریت اکتشاف و مناطق نفتخیز همزمان فعالیتهای خود را برای ادامه عملیات اکتشافی و تولید اولیه به میزان حداقل ده هزار بشکه در روز برای مدت کوتاهی ادامه دهند تا پس از کسب اطلاعات جدید، مطالعه میدان مجددا انجام گرفته و برنامه کلان تولیدی مخزن ارائه گردد.
مدیریت اکتشاف، حفاری چاههای اکتشافی جدید را اغاز کرد.
مناطق نفتخیز تعمیر چاه اکتشافی دارخوین 2 برای تبدیل آن به چاه تولیدی با اتصال آن به تاسیسات آب تیمور با ایجاد یک خط لوله بطول 80 کیلومتر را شروع کرد. اتمام این پروژه مصادف با دوره وزارت آقای زنگنه بود. در این دوره بحث واگذاری حدود 50 میدان نفتی از جمله دارخوین به شیوه بیع متقابل به شرکتهای خارجی در دستور قرار گرفت. بهمین دلیل وقتی مسئول پروژه خط لوله نفت دارخوین به آب تیمور طی یک مصاحبه با هفته نامه مشعل خبر اتمام موفقیت آمیز و بموقع این خط لوله را داد بجای پاداش با توبیخ مسئولین وزارت نفت و معرفی به هیئت بدوی مواجه گردید! ظاهرا مسئولین وقت وزارت نفت (که آنها هم از بیرون نفت آمده بودند) تصور می کردند آن مجری طرح راسا تصمیم به اجرای این پروژه گرفته است! در حالیکه کلیه اقدامات بر اساس روالهای قانونی انجام گرفته بود.
وقتی دکل حفاری به محل چاه دارخوین 2 برای تعمیر منتقل شد مسئولین وقت وزارت نفت آن را زیر سوال برده و نهایتا این امر یکی از دلایل برخورد و برکناری رئیس وقت اداره کل مهندسی نفت مناطق نفتخیز شد. با تعمیر چاه شماره 2 تولید نفت از میدان دارخوین از اردیبهست 1379 و قبل از انعقاد قرارداد با شرکت آجیپ شروع شد.
کمیته مشارکتهای بین المللی مناطق نفتخیز جنوب برای توسعه میدان دارخوین طرح جامعی ارائه کرد اما علیرغم درخواست رسمی رئیس وقت اداره کل مهندسی نفت مناطق نفتخیز، مسئولین وقت وزارت نفت به آن طرح توجه نکردند.
این طرح بدون استقراض خارجی برای رسیدن به تولید یکصد هزار بشکه در روز بصورت مرحله ای با حداکثر استفاده از تسهیلات ایجاد شده در آن زمان که در ابتدا بآسانی امکان تولید و انتقال 3010 الی هزار بشکه در روز را داشت با هزینه ای حداکثر معادل 200 میلیون دلار که از محل تولید زود هنگام و بصورت تدریجی از بخشی از تولید هر مرحله تامین و هزینه می گردید از طرف کمیته مشارکتهای بین المللی مناطق نفتخیز جنوب در آن مقطع زمانی ارائه گردید.
بعنوان مثال از اردیبهشت 1379 تاکنون نفت تولیدی چاه شماره 2 دارخوین با دبی تولید 6 هزار بشکه در روز به تاسیسات اب تیمور منتقل می شود. مجموع تولید این چاه بیش از 21 میلیون بشکه است که با احتساب نفت معادل 20 دلار بر بشکه بیش از 420 میلیون دلار می شود. بعبارت دیگر حتی تولید این چاه بتنهائی می توانست هزینه توسعه میدان را تامین کند و نیازی به استقراض خارجی نبود. البته تاسیسات ایجاد شده قبل از انعقاد قرارداد با شرکت آجیپ توان تولید و انتقال تا 30 هزار بشکه در روز را داشت.
در آن طرح هر گونه افزایش بعدی بیش از یکصد هزار بشکه در روز منوط به کسب اطلاعات دینامیکی حاصل از تولید و مطالعه مجدد مخزن براساس اطلاعات جدید شده بود. با آنکه طرح مناطق نفتخیز نزدیک به 800 میلیون دلار (1100 میلیون دلار بر اساس ارقام فعلی) ارزانتز از طرح شرکت آجیپ بود و با اجرا بصورت پلکانی، با اطمینان بسیار بالاتری برای طراحی تولید صیانتی همراه بود از طرف مسئولین وقت وزارت نفت و شرکت ملی نفت بدلایلی نامعلوم نادیده گرفته شد.
سرانجام با تمایل مسئولین وقت وزارت نفت قرارداد بیع متقابل توسعه دارخوین بین شرکت ملی نفت ایران از یکطرف و شرکت نیکو (سهم 40 درصد) و شرکت آجیپ وابسته به گروه انی ایتالیا (سهم 60 درصد) از طرف دیگر در 9 تیرماه 1380 منعقد گردید.
براساس قرارداد فاز اول تولید 50 هزار بشکه در روز بهمراه تزریق گازهای همراه و فاز دوم رساندن تولید به 160 هزار بشکه در روز بود.
هزینه اجرای هر دو فاز در قرارداد 548 میلیون دلار بعنوان (سقف قرارداد) تعیین شد. هزینه فاز اول 180 میلیون دلار و هزینه فاز دوم 360 میلیون دلار بوده است. بازپرداخت طی 6 سال به میزان 1024 میلیون دلار تعیین شد که از این مبلغ 220 میلیون دلار پاداش پیمانکار بود.
در قرارداد دوران اجرا 65 ماه پیش بینی شده و مقرر گردید فاز اول طی34 ماه برای تولید نفت و 48 ماه جهت اتمام فاز اول با تزریق گاز باشد. وزیر وقت نفت ( آقای زنگنه) در دفاع از این قرارداد گفت که قرارداد دارای سقف هزینه است و هزینه بالاتر از آن را شرکت ملی نفت نمی پذیرد و پیمانکار خودش موظف به تامین آن بدون بازپرداخت است. همچنین در حالت فورس ماژور یا توقف اضطراری کار قبل از تکمیل نهائی پرداختی به پیمانکار صورت نمی گیرد. همچنین اگر قرارداد بموقع تما م نشد نرخ بازگشت سرمایه کاهش می یابد. (روزنامه نوروز-30/4/1380).
اما ابهاماتی که باید روشن شوند عبارتند از :
1. آقای قلعه بانی مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران اخیرا حجم سرمایه گذاری در این طرح را 1.3 میلیارد دلار ذکر کرد. مبلغ اولیه قرارداد 548 میلیون دلار بوده است. با رقم اعلام شده توسط آقای قلعه بانی هزینه قرارداد بیش از دو برابر( نزدیک به 237 درصد) افزایش داشته است. بعبارت دیگر نزدیک به 750 میلیون دلار اضافه بر 548 میلیون دلار هزینه اولیه قرارداد، هزینه به کشور تحمیل شده است. دلایل این افز ایش شگفت انگیز چه بوده است؟
یادآوری می گردد وزیر وقت نفت اعلام کرده بود که مبلغ قرارداد سقف هزینه است و اضافه بر آن قابل قبول نیست. اگر هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران این افزایش را تصویب کرده باید برای اقناع کارشناسان و افکار عمومی دلایل امر اطلاع رسانی شود. براساس قرارداد شرکت انی در مقابل 548 میلیون دلار هزینه مبلغ 1.024 میلیارد دلار (548 + 476 میلیون دلار) بعنوان هزینه، بهره بانکی و پاداش دریافت می کرد. سوال مهمی دیگری که باید پاسخ داده شود اینست که آیا 1.3 میلیارد دلار اعلام شده توسط آقای قلعه بانی مبلغ هزینه شده است یا مبلغ بازپرداخت؟ اگر این مبلغ فقط هزینه باشد مبلغ نهائی بازپرداخت چیست؟
2. آقای سعدونی مدیر عامل شرکت متن ضمن مدبرانه! خواندن تصمیمات دولتهای گذشته در انعقاد این قرارداد علت اصلی انعقاد این قرارداد را نیاز به انتقال فناوری و عدم وجود منابع مالی ذکر نمود. اما برخلاف نظر ایشان ، یکی از ایراداتی که هنگام امضا قرارداد توسط کارشناسان منتقد مطرح شد امکان تامین مالی توسط شرکت ملی نفت بود. براساس اطلاعات اعلام شده، هزینه کل طرح توسعه میدان دارخوین در قرارداد 548 میلیون دلا ر است. همچنین 180 میلیون دلار هزینه اجرای فاز اول توسعه میدان دارخوین برای دستیابی به تولید 50 هزار بشکه در روز است. از طرف دیگر طبق قرارداد شرکت نیکو (تابعه شرکت ملی نفت ایران) مسئولیت تامین چهل درصد منابع مالی این قرارداد معادل حدود 220 میلیون دلار را داشته است. بعبارت دیگر این بخش از وزارت نفت قادر به تامین مبلغی بیش از کل هزینه فاز اول را بوده و لذا کمبود منابع مالی لااقل در فاز اول مطرح نبوده است. یادآوری می گردد طبق قرارداد اولیه، شرکت انی 71 میلیون دلار پاداش برای فاز اول می گیرد که اگر وزارت نفت همچون دیگر پروژههای تاسیساتی اقدام به توسعه فاز اول می کرد لااقل این مبلغ 71 میلیون دلار صرفه جوئی میشد اگر چه مبلغ صرفه جوئی بیش از این می شد زیرا هزینه انجام کار توسط پیمانکاران داخلی کمتر از پیمانکاران خارجی است.
3. بر اساس قرارداد مدت اجرای پروژه 65 ماه بوده است بر همین اساس آقای بازارگان مدیر عامل سابق شرکت متن اعلام کرده بود که بر اساس قرارداد فاز دوم می بایست در آذرماه 1385 به پایان می رسید. لذا این قرارداد هم اکنون با حداقل چهار سال و دو ماه (50 ماه ) تاخیر به در مراحل نهائی راه اندازی است! یعنی مدت این قرارداد بجای 5 سال نزدیک به 10 سال طول کشیده است بعبارت دیگر پیمانکار معتبر خارجی این پروزه را با نزدیک به سه برابر هزینه دلاری اولیه و دو برابر زمان اولیه بپایان رسانده است!
آیا نباید از این تجارب تلخ استفاده کنیم و همچنان به این شیوه های غلط باید ادامه داد و حتی به آن افتخار کرد؟ تاخیر 5 ساله در دستیابی به تولید 160 هزار بشکه در روز با فرض نفت بشکه ای 50 دلار حداقل 5/5 میلیارد دلار عدم النفع برای کشور داشته است. مسئولین وزارت نفت خصوصا مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران باید شفاف پاسخ دهند چه جریمه ای برای این خسارت بزرگ در نظر گرفته اند؟
4. مسئولین ذیربط اعلام کرده اند که تولید در دارخوین صد در صد صیانتی است و دلیل آن را تولید نفت در مرحله دوم طرح همراه با تزیرق گاز را عنوان می کنند. اگر چه تزریق گاز امتزاجی یکی از روشهای شناخته شده ازدیاد برداشت است و اجرای آن یکی از شروط لازم تولید صیانتی می تواند باشد اما مفهوم اصلی تولید صیانتی آن است که برنامه درازمدت تولید در کل عمر تولیدی مخزن به حداکثر درصد بازیافت منتهی شود. در یک نگاه کلان اگر برنامه کلان تولید منجر به دستیابی به حداکثر در صد بازیافت نگردد حتی اگر کلیه روشهای ازدیاد برداشت بکار گرفته شوند تولید صیانتی نخواهد بود. یکی از ضعفهای قرارداد های بیع متقابل که از سالها پیش هم مطرح شده اینست که طرف خارجی مسئولیت حقوقی در مقابل ذخیره ندارد و لذا تضمینی حقوقی بر صیانتی بودن برنامه تولید قرارداد، وجود ندارد.
آیا شرکت انی صحت برنامه دراز مدت تولید با دبی حداکثر به میزان 160 هزار بشکه در روز برای دستیابی به درصد بازیافت حداکثر را از نظر حقوقی تضمین کرده است؟ یادآوری می گردد برنامه تولید 160 هزار بشکه در روز در قرارداد بر مبنای اطلاعات محدود اولیه میدان دارخوین در آن مقطع زمانی که عمدتا اطلاعات مراحل اکتشافی و استاتیکی همرا با ابهامات فراوانی بود، طراحی شده است. اگر پس از اتمام دوره قرارداد، اطلاعات مخزن نشان دهد که رقم ذخیره تخمین زده شده و به تبع آن برنامه تولید و هزینه های سنگین انجام گرفته صحیح نبوده و عامل هرز روی ذخائر تجدید ناپذیر و هزینه های گزاف اضافی شده، چه مسئولیت حقوقی متوجه شرکت انی است؟
5. آقای قلعه بانی مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران در تاکید بر صیانتی بودن تولید میدان دارخوین همچنین از تزریق گاز به میزان 240 میلیون فوت مکعب در روز (معادل 7 میلیون متر مکعب در روز) یاد نمود اما بازهم اشاره ای به تاریخ شروع تزریق گاز طبق قرارداد و تاثیر تاخیر در تزریق گاز در هرزروی ذخائر میدان نکرده است. بر اساس قرارداد از خرداد ماه 1384 می بایست تزریق گاز در این میدان آغاز می گردید در حالیکه تزریق گاز انجام نشده و طی این مدت طولانی گاز بسیار غنی میدان دارخوین سوزانده شده است. این موضوع از دو جهت نیاز به بررسی دارد:
نخست آنکه میزان نسبت گازبه نفت مخزن فهلیان بسیار بالا و نزدیک به 1800 فوت مکعب بر بشکه است. با یک محاسبه سرانگشتی می توان تخمین زد که بعلت قصور پیمانکار در انجام وظایف قراردادی طی 5/5 سال گذشته حداقل حدود 5 میلیارد متر مکعب گاز غنی سوزانده شده است. این میزان گاز ارزشی حدود 400 الی 500 میلیون دلار دارد. با توجه به تولید حدود یکصد هزار بشکه نفت در روز از میدان دارخوین میزان گاز سوزانده شده بسیار بیشتر است.
چه کسی مسئول این خسارت عظیم به منافع ملی است؟
از طرف دیگر عدم تزریق گاز طی این مدت و همزمان ادامه تولید نفت و حتی افزایش مقدار آن از 50 هزار بشکه در روز به 100 هزار بشکه در روز یقینا می تواند عامل هرزروی ذخائر نفتی و کاهش درصد بازیافت مخزن فهلیان گردد. این مقدار نیاز مند محاسبه است. شرکت پیمانکار عامل این خسارت به کشور است و باید پاسخگو باشد. مسئولین وزارت نفت و شرکت ملی نفت در اینمورد باید شفاف بگویند چه کرده یا خواهند کرد.
6. برنامه تولید 160 هزار بشکه در روز و کلیه تاسیساتی ساخته شده متناسب برای آن بر مبنای اطلاعات محدود اولیه میدان دارخوین طراحی شده است. اصولا اطمینان به میزان ذخائر و برنامه تولید در این مرحله از عمر مخازن بسیار کم و ریسک برنامه تولید بسیار زیاد است. لذا قبل از ایجاد تاسیسات فاز دوم، با فاصله زمانی مناسب و جمع آوری اطلاعات مطالعه مجددی باید انجام می گرفت وبرنامه تولید و تاسیسات فاز دوم بر مبنای نتایج این مطالعه طراحی و اجرا می گردید. ظاهرا اخیرا مطالعه مجددی در میدان دارخوین انجام گرفته است. قاعدتا این مطالعه باید قبل از ایجاد تاسیسات لااقل برای تولید فاز دوم انجام می گرفت در حالیکه تاسیسات ایجاد شده و هزینه به کشور تحمیل شده و نتایج مطالعه نمی تواند تاثیر مثبتی بر آنچه انجام گرفته داشته باشد.
7. یکی از موضوعات مهم این قرارداد بحث حفاری چاهها بوده است. شرکت آجیپ با برگزاری مناقصه حفاری چاهها را در میدان دارخوین با نرخ روزانه 27000 دلار به شرکت KCA واگذار می کند. شرکت KCA نیز برای حفاری این چاهها اقدام به برگزاری مناقصه می کند که در این مناقصه شرکت ملی حفاری ایران با نرخ روزانه حدود 17000 دلار برنده شده و نهایتا چاهها توسط شرکت ملی حفاری حفر می شوند. بعبارت دیگر شرکت ملی حفاری ایران در این قرارداد پیمانکار دست چهارم شرکت ملی نفت می شود و در این مسیر روزانه 10000 دلار به ازا حفاری هر حلقه چاه بنفع شرکت KCA می گردد و حدود دو برابر همین مقدار هم هزینه به شرکت ملی نفت تحمیل می شود. با فرض 90 روز برای هر چاه سود شرکت KCA حدود 900 هزار دلار به ازا هر چاه شده است.
آیا این عملکرد افتخار آمیز است؟
جالب است توجه شود یکی از بهانه های انعقاد چنین قرارداد هائی انتقال تکنولوژی بوده است. که نهایتا به چنین وضعیت نابسامانی ختم شده است.
8. براساس گفته های مسئولین طرح سهم ایرانی در قرارداد 42 درصد بوده که در عمل به 44 درصد افزایش یافته است و این وجه یکی از امتیازات این قرارداد اعلام شده است. ابهامی که باید پاسخ داده شود اینست که اگر بخش حفاری قرارداد که توسط شرکت ملی حفاری انجام گرفته در این محاسبات منظور شده رقم اعلام شده صحیح نیست زیرا واگذاری کار به شرکت ملی حفاری بصورت ترک تشریفات و انحصاری انجام نگرفته و آن شرکت در مناقصه بین المللی و در رقابت با شرکتهای خارجی برنده شده است و لذا بهیچ وجه نباید در این محاسبات منظور گردد. با توجه به بالا بودن هزینه حفاری این ابهام بسیار مهم با ید پاسخ داده شود.
9. مسئولین طرح در شرکت "متن" علت اصلی تاخیر در تکمیل پروزه را تاخیر ورود کالای خارجی عنوان کرده است. این امر تایید می کند شرکتهای خارجی طرف قرارداد بیع متقابل هم با سوء استفاده از شرایط قصد اعمال فشار و توجیه عقب ماندگی های خود را دارند و نمی توانند مشکل گشا شوند.
10. بعضی از مسئولین این طرح ضمن مقایسه کالاهای بکار رفته در تاسیسات دارخوین با تاسیساتی که حدود چهل الی پنجاه سال پیش در منطقه ایجاد شده اند، این اختلاف طبیعی در کالا های استفاده شده در دهه های زمانی متفاوت را بعنوان نماد انتقال تکنولوژی در این قرارداد مطرح کردند. بعبارت دیگر خریدن کالای جدید بنوعی معدل انتقال تکنولوژی نشان داده شده است اما توضیح ندادند که اگر خرید همین کالا توسط دیگر سازمانهای وزارت نفت نظیر شرکت کالا انجام گیرد چرا نام آن انتقال تکنولوژی نیست و اگر این کالا از این طریق تهیه می شد از نظر هزینه چه میزان کمتر می شد.
11. مسئولین وزارت نفت در رده های مختلف به طرح دارخوین افتخار می کنند. سوال اینجاست طرحی که از الف تا یای آن توسط یک شرکت خارجی طراحی، هزینه و با شرایطی که گفته شد با سه برابر هزینه دلاری و حدود 5 سال تاخیر و میلیارد ها متر مکعب گاز سوزی و میلیارد ها دلار عدم النفع کشور اجرا شده چه افتخاری دارد؟