هنر ورشکست کردن شرکت ها

هنر ورشکست کردن شرکت ها
دکتر سید مرتضی هاشمی - مدیر عامل پتروناک


در ادبیات اقتصادی، ورشکستگی به معنی وضع نامطلوب مالی، شکست اقتصادی و عدم قدرت پرداخت دیون است و یک بنگاه اقتصادی زمانی ورشکسته تلقی می شود که قدرت پرداخت بدهی خود را نداشته باشد و یا نصف سرمایه اولیه خود را از دست داده باشد. عوامل متعددی از جمله ویژگی های سیستم اقتصادی که بنگاه در آن فعالیت می کند از نظر باز وبسته بودن، تغییرات در تجارت، تغییرات در تقاضا، تکنولوژی، پارادایم صنعت ، نیاز مشتری و .... در ورشکستگی دخیل می باشد. یک شرکت ناگهان و غیر منتظره دچار ورشکستگی نمی شود بلکه دارای مرحله نهفته ای است که برای مدت مدیدی قابل شناسایی نباشد و طبیعی است که شناسایی عوامل منتج به ورشکستگی در مرحله نهفتگی می تواند تا حدود زیادی از بروز این پدیده جلوگیری کند.
تحریم ها بهانه ای برای نادیده گرفتن سوء مدیریت و زیان انباشته در شرکتی شد که از سال 1351 با همکاری بخش خصوصی در اراک با زمینی به مساحت 90هکتار با هدف مونتاژ ماشین آلات راه سازی تاسیس شد و 55% از سهام شرکت متعلق به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و 45% از آن متعلق به برادران رضایی بود. شرکت هپکو در زمینه ماشین آلات کشاورزی، معدنی، واگن ها، کامیون ها، جرثقیل، تجهیزات معادن، نیروگاه ها، سد ها، تجهیزات صنایع نفت و گاز و ... فعالیت می کرد. درسال 1385 به بهانه اجرای سیاست اصل 44 این مجموعه به عددی نزدیک به 740میلیارد ریال به بخش خصوصی واگذار گردید. تاجر اصفهانی هنر این را داشت که یک شرکت 50 ساله بین المللی با هزاران کارگر و بازار انحصاری را به مرحله ورشکستگی بکشاند. در ورشکستگی شرکت هایی از قبیل هپکو، آذر آب، آلومنیوم سازی اراک و ... چه عواملی دخیل هستند ؟هدف از طرح این مساله شناسایی عوامل تاثیرگذار در ورشکستگی شرکت ها در ایران در مقایسه با کشورهای پیشرفته است :
با نگاه دقیق مشخص می شود که علت ورشکستگی در شرکت های دولتی و یا خصولتی با شرکت های خصوصی کاملا متفاوت است. در ابتدا لازم است به صورت اجمالی نگاهی به اقتصاد ایران داشته باشیم، سهم شرکت های دولتی از اقتصاد ایران حدود 48% و سهم دولت در تولید ناخالص داخلی 19.5 % و ارگان هایی از قبیل ستاد اجرایی، بنیاد مستعضفان، بنیاد شهید، بنیاد تعاون ارتش و سپاه و... حدود 10% می باشد و مابقی سهم شرکت های خصوصی می باشد. در شرکت های دولتی و خصولتی با اغماض از اینکه دولتی هستند و یا خصوصی، نحوه انتخاب مدیریت و هیئت مدیره در آن سازمان ها، نحوه ارزیابی، اینکه ورشکست هستند ویا نه؟ما تنها به علل و عوامل ورشکستگی و عدم کارایی اشاره خواهیم کرد.
اکثر این شرکت ها یا ورشکسته هستند که به دلیل سانسور خبری و دولتی بودن اعلام نمی شود ویا در مرحله نهفته ورشکستگی می باشند که دارای کارایی و قابلیت لازم نیستند و تعداد دیگری که به ظاهر سودده می باشند بالطبع از حمایت 100% دولتی و رانت و ایجاد بازار انحصاری و مونوپل بهره می برند. علت تمامی این مشکلات چیست ؟ در چه سازمان هایی فساد و اختلاس شکل می گیرد؟ روزی رد نمی شود که خبر از فساد سازمان یافته، اختلاس، ورشکستگی و... از اخبار شنیده نشود.ریشه تمامی این مشکلات در کجاست؟ با نگاهی اجمالی به ظاهر سازمان های اقتصادی غیرخصوصی(دولتی، خصولتی، ارگانی، نظامی و...) تمامی موارد به ظاهر درست چیده شده است، دفاتر مرکزی با متراژ بالا و جای مناسب، پول فراوان، امکانات سخت افزاری فراوان، بودجه بی حساب و کتاب، روابط خارجی سازمانی بسیار خوب، نفوذ در سایر دستگاه ها، رانت دولتی و خبری و روابط ویژه با سایر سازمان ها و ....پس چرا این شرکت ها باز ورشکست می شوند؟ یا توانایی و قابلیت لازم را ندارند؟ با بررسی و نگاهی عارضه یابانه نبود کار ریشه ای اولین موضوعی است که به چشم می خورد، نبود سیستم تفکر و تعقل، عدم ثبات مدیریت، آینده نگری و...از دلایل اولیه می باشد. در سال های اولیه فعالیت هر شرکتی، ابتدا می بایست به جای رشدی مانند گیاه کدو که ریشه ای ندارد و فقط تنه بزرگ می کند، به دنبال ریشه بود مرحله معرفی شرکت مرحله دواندن ریشه است و تنها از این طریق امکان ادامه حیات میسر می شود. براساس قانون دوم پارکینسون هر مدیری یک درجه از مدیر بالا دستی خود پایین تر است و یا به عبارتی هر مدیری در هر انتصابی که انجام می دهد نفرات بعدی زیر مجموعه خود را یک درجه پایین تر از خود انتخاب می کند. معیار انتخاب مدیر در یک مجموعه اقتصادی چیست؟ چه میزان معیارها با معیارهای انتخاب مدیر در کشورهای پیشرفته مطابقت دارد؟ مدیر ارشد یک مجموعه که می بایست دارای تفکر سیستمی و استراتژیک باشد و تمامی المان های مربوط به رشد، سود دهی و بقاء سازمان را رعایت کند و همچنین انتصابات حرفه ای و درست انجام دهد، تصمیمات استراتژیک را اتخاذ نماید، مدیریت درست برندینگ و منابع انسانی را به درستی انجام دهد که منجر به ایجاد انگیزه و نشاط در سازمان شود، رهبری درست و کاریزما برای سازمان باشد و هزاران المان دیگر... چگونه انتخاب میشود؟ علی الخصوص در سازمان های بروکراتیک که ذاتا ایجاد تغییرات و انگیزه در این نوع از سازمان ها سخت می باشد و کار اجرایی بر دوش مدیران میانی است که می بایست توسط مدیر ارشد انتخاب گردند، چه میزان ضوابط در انتصابات دخیل است؟منظور از فساد سازمان یافته چیست؟ میزان انگیزه در بدنه سازمان های اقتصادی چه میزان است ؟ چه تعداد افراد از بدنه سازمان های اقتصادی دولتی به مدیریت ارشد می رسند ؟ این مدیر ارشد که بدون هیچ تخصص و تلاشی انتصاب شده است چه میزان باید نظر افرادی که او را گمارده اند، تامین کند؟ حال انتصابات این مدیر ارشد به چه گونه ای است؟ و یا مدیری که بدون هیچ زمینه و انگیزه تنها برای مدت کوتاه تصدی پست مهم مدیرعاملی را می گیرد چگونه می توان از آن سازمان انتظار کار ریشه ای و اصولی را داشت؟ در هرکدام از سازمان های اقتصادی غیر خصوصی بالغ بر چندین شرکت زیر مجموعه وجود دارد که به اصطلاح حیاط خلوت مدیران می باشد که انتصابات در آنها وضعیت بسیار وخیم تری دارد. با نگاهی به موارد فوق و موارد دیگر از این دست می توان نتیجه گرفت که معضل اساسی بدنه شرکت های غیر خصوصی در ایران سوء مدیریت است، مدیریت کار بسیار پیچیده ای است که مدیر می بایست به تمامی موارد در سازمان توجه کند به همین علت است که مدیران ارشد اجرایی در تمام دنیا دارای حقوق های بسیار بالایی هستند چرا که می بایست پاسخگوی هیئت مدیره، کارکنان،کشور،مردم و... باشند .
• حقوق های نجومی برای افراد بی کفایت
حقوق نجومی برای افراد با تخصص و مدیران قوی و با سواد و پاسخگو امری بدیهی است، اما چند درصداز مدیران سازمان های غیر خصوصی ما شرایط فوق را دارا هستند؟ به مدد حمایت های دولت و نبود شفافیت در این سازمان ها وضعیت درستی از سودده بودن و یا ورشکست بودن در دسترس نیست ولی علت اصلی ورشکستگی و عدم کارایی در این سازمان ها سوء مدیریت می باشد. در شرکت های خصوصی وضع به گونه ایی متفاوت است، چرا که در ایران اکثرا مالکان، مدیران شرکت هستند. یک مدیرعامل موفق می بایست دارای ویژگی هایی از قبیل : خود انگیزی، صداقت، عدالت، قابلیت اعتماد، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، دانش صنعت، توانایی تفویض اختیار، آشنایی با مفاهیم مدیریت مالی، تفکر سیستمی، سخنور قوی، تعاملات سازنده ، قاطعیت، تصمیم سازی درست و صریح، فروشنده قوی، دارا بودن اطلاعات به روز صنعت، آشنایی با متد روز و استراتژی های فروش، دانش برندینگ و بازاریابی، مدیریت ریسک و ... باشد. تخصص یک آیتم از چندین ویژگی یک مدیر عامل موفق می باشد، طی ارتباط و جلساتی که نگارنده با چندین شرکت خصوصی که توسط مالکان آن اداره می شود داشتم یک موضوع کاملا روشن می باشد که این شرکت ها به جهت مارکتینگ، شناسایی مشتریان بالقوه، تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل، چگونگی و ابزار بازاریابی به شدت رنج می برند و از آن جا که مالک هستند هزینه کردن در موضوعات فوق علی الخصوص برندینگ و بازاریابی برای آنها سخت و بیهوده تلقی می شود و امکان مواجهه با مشتری ناراضی را ندارند.
یک محصول یا یک خدمت دارای 5 ویژگی بنیادی می باشد :
* سطح مزیت ذاتی: نیاز بنیانی که مشتری ها را با استفاده از عرضه محصول یا خدمت راضی می کند .
* سطح عام محصول: کارکرد اصلی محصول که تنها شامل ویژگی هایی می شود که اساسا برای عملکرد محصول لازم هستند و هیچ عامل تمایزی را برای آن ایجاد نمی کند.
* سطح مورد انتظار محصول: مجموعه ای از ویژگی هاست که خریدار به صورت طبیعی انتظار دارد با خرید محصول آن ها را به دست آورد.
* سطح برتری محصول : (محصول برتر) آن دسته از مزیت ها و ویژگی های محصول یا خدمت مرتبط با آن را شامل می شود که می تواند موجب تمایز محصول از رقبا شود.
* سطح ویژگی های بالقوه: (محصول بالقوه) شامل تغییرات و پیشرفت هایی است که محصول در آینده می تواند از آن بهره مند شود.
از ویژگی های فوق، شرکت ها تنها در سطح برتری محصول می توانند تمایز ایجاد کنند که در اکثر شرکت های خصوصی داخل این سطح دیده نمی شود . در بازاریابی شما هرچقدر حلقه ارتباط با مشتری را افزایش دهید برد بیشتر متعلق به شماست. با نگاهی به این شرکت ها اکثرا در ابتدا شروع مناسب داشته ولی به مرحله رشد و بلوغ یا نمی رسند و یا اگر می رسند خیلی سریع به مرحله افول منتهی خواهد شد. شرکت ها تمام سرمایه را برای راه اندازی و ساخت سوله، خرید ماشین آلات به کار می بندند و برای شروع کار هیچ سرمایه ای ندارند و به صورت منفی کار را شروع می کنند. تمامی این مشکلات از عدم آگاهی از علم مدیریت بنگاه داری نشأت می گیرد. جدایی مالکیت از مدیریت یکی از ویژگی های مدل ایده آل وبر دانشمند آلمانی می باشد. همچنین در مدیریت علمی تیلور نیز اشاراتی به این موضوع شده است . علت تأکید این موضوع چندین سال پس از انقلاب صنعتی چه بود ؟ در اوایل انقلاب صنعتی رشد روز افزون تقاضا و پیشی گرفتن تقاضا از عرضه، حرکت به سوی تولید انبوه، ظهور تئوری های مدیریت جهت افزایش بهره وری از جمله کارسنجی، زمان سنجی و مدیریت علمی تیلور و .... در این شرایط فقط تولید اهمیت داشت چرا که هرچه تولید می شد به فروش می رسید و تمرکز فقط بر داخل شرکت و خط تولید و خود کالا بود. کما اینکه در اوایل انقلاب صنعتی خودروسازی فورد و نظریات آقای فورد مبنی بر ساختار مکانیکی شرکت ها، فوردیزم که آقای گارت مورگان از آن تعبیر سازمان ها به مثابه ماشین کرده اند نشان از شرایط آن دوران دارد. اما طی چند سال پس از شروع انقلاب صنعتی راه اندازی شرکت های متعدد در هر رده محصول، تولید افزایش یافت و از تقاضا پیشی گرفت . در این زمان بود که رقابت شکل گرفته و تمرکز شرکت ها به بیرون از سازمان ها و مشتری معطوف گشته، تئوری های سازمان به شرکت های ارگانیکی ارتقا پیدا کرد و علم برندینگ و بازاریابی و تمرکز بر نیازهای مشتری شکل گرفت در این دوران بود که جدایی مالکیت از مدیریت مطرح شد.
در واقع از آن سال ها به بعد نظریات متعالی در خصوص سازمان ها، سازمان های نو آور، سازمان های هولوگرافیک، سازمان های یاد گیرنده، یادگیری دو حلقه ای و چند حلقه ای همه نشان از آن داشت که برای رقابت در محیط های جدید نیاز به علم و آمادگی لازم جهت برخورد با محیط های پیچیده کسب و کار امروزی دارد. چرا که برای ورود به بازار، رشد و توسعه بازار و محصول، طولانی نمودن دوران بلوغ، برندینگ و شناسایی نیاز مشتری، نیاز به یک مدیر توانا و قابل دارد که در اکثر مالکان این ویژگی ها یافت نمی شد. در نتیجه در شرکت های خصوصی نیز عدم آگاهی از علم مدیریت و سوء مدیریت عامل اصلی ورشکستگی می باشد.
در حال حاضر سونامی سوء مدیریت در تمام پست ها و جایگاه های دولتی و خصوصی به راه افتاده که منجر به ورشکستگی و عدم کارآمدی در سازمان های کشور گردیده است . در این میان تخلفات در واگذاری اصل 44 به قیمت های بسیار پایین و به افرادی که شایستگی و توانایی لازم را ندارند نیز به این سونامی دامن زده است . حال تا به کی این وضعیت ادامه پیدا می کند؟ چه زمانی می بایست جلوی این سونامی را گرفت؟ چه زمانی معیارهای انتخابات و انتصابات عوض می گردد؟ اینرسی استراتژی ها، تفکرات و معیار های قبلی به قدری قدرتمند است که تغییر جهت آن و ایجاد تغییرات در آن بسیار سخت، زمان بر و انرژی بر است اما شدنی است و اقدامات اصلاحی می بایست هرچه سریعتر آغاز گردد.

۱۰ دی ۱۳۹۸ ۱۰:۲۳
تعداد بازدید : ۱,۲۱۶