آمریکاییها از قرارداد ایران و چین با عنوان بهانهای برای نزدیکی بیشازپیش تهران به پکن و ایجاد شبکه ارتباطی در منطقه اقیانوس هند و مرزهای اوراسیا یاد میکنند. اتفاقی که ژئوپلیتیک جهانی را متحول خواهد کرد.
نیویورکتایمز این گزارش خود را بر اساس پیشنویس ۱۸ صفحهای به دست آورده خود از منابع آگاه، نگاشته است. این قرارداد ۲۵ ساله بوده و چینیها در برابر دریافت نفت، پروژههای بزرگ سرمایهگذاری را در ایران اجرا خواهند کرد. ارزش این قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلار خواهد بود.
هرچند این قرارداد هنوز نهایی نشده و به امضای مقامات دو کشور نرسیده است، اما این دو کشور همکاریهای خود را در سالهای اخیر بهشدت افزایش دادهاند.
پس از توافق هستهای ایران (برجام)، میان ایران و پنج قدرت بزرگ جهانی (شامل چین، فرانسه، آلمان، انگلیس، روسیه و آمریکا) رئیسجمهور چین در سال ۲۰۱۶ میلادی راهی تهران شد تا کلیات توافق راهبردی دو کشور را نهایی کند. هدف از این قرارداد تعمیق روابط اقتصادی دو کشور در بخشهای مختلف و استفاده از سرمایهگذاریهای سه تریلیون دلاری راه ابریشم جدید چین برای توسعه ایران است.
نیویورکتایمز این توافق را قرارداد قرن خوانده که در حوزههای مختلف به توسعه همکاریهای دو کشور ایران و چین منجر خواهد شد
تغییر مهرههای بازی
در سه سال اخیر، روابط ایران، چین و ایالاتمتحده با فراز و نشیبهای زیادی روبرو شده است. کاخ سفید باسیاست فشار حداکثری و اقداماتی نظیر خروج از برجام، افزایش تحریمها و ترور غیرقانونی سردار سلیمانی تلاش کرد تا منافع اسراییلیها را حفظ کند.
به هر ترتیب، این قرارداد بر آینده روابط ایالاتمتحده و چین تأثیر خواهد گذاشت. همچنین کشورهای اوراسیا و اقیانوس هند نیز در روابط بلندمدت، پیچیده و گسترده خود با چین از این قرارداد تأثیر خواهند گرفت.
از آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی و آغاز جنگ تعرفههای تجاری میان پکن و واشنگتن، روابط دو کشور با فراز و نشیبهای زیادی روبرو بوده است. مقامات ارشد ایالاتمتحده از احتمال آغاز یک جنگ سرد علیه چین خبر میدهند. آغاز همهگیری ویروس کرونا از چین و افزایش تلفات آن در ایالاتمتحده همراه با مشکلات چین و هنگ کنگ و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پاییز باعث شده تا شاهد رویارویی ناوهای دو کشور در آبهای دریای چین جنوبی باشیم.
دلیل سرمایهگذاری چینیها در صنعت انرژی ایران را باید در تحریمهای ایالاتمتحده جستجو کرد. چینیها علاوه بر ایران در حال پررنگ کردن حضور خود در پاکستان و ترکیه و اوراسیا هستند. این کشورها دارای ثبات سیاسی، مساحت زیاد و سواحل بزرگ هستند که هآبهای تجاری چین را میزبانی خواهند کرد.
در شرایط کنونی، چینیها خواهان داشتن متحدان دریایی در کریدورهای جهانی دریانوردی نظر روسیه، پاکستان، ایران و ترکیه هستند. آنها در کریدورهای زمینی نیز در سایه راه ابریشم جدید (یک کمربند، یک جاده) در حال ساخت پروژههای بزرگی در پاکستان هستند.
اگر زیرساختهای چینیها در ایران ساخته شود، شاهد افزایش چشمگیر مبادلات تجاری میان ایران و کشورهای آسیایی و آسیای میانه خواهیم بود. به نظر میرسد ایرانیها دولت چین را بهعنوان متحد راهبردی خود در بلندمدت برگزیدهاند.
تهران با همسایگان عرب خود روابط چندان دوستانهای ندارد و ایجاد محور عربی- اسراییلی و آمریکایی در مرزهای غربی ایران، یک تهدید بزرگ محسوب میشود. ایران سالهاست که تلاش میکند روابط خود با دولتهای آسیایی بهویژه اوراسیا را تقویت کند.
حسن روحانی، در نشست سال گذشته کشورهای آسیایی در کوالالامپور از لزوم نگاه به شرق سخن گفته بود. ماهاتیر محمد نیز از نقش مثبت چین در توسعه اقتصادی و فناوری قدرتهای مسلمان متوسط تمجید کرده بود.
چینیها از صلح در افغانستان بهعنوان یکی از پیشنیازهای سرمایهگذاری در غرب آسیا یادکردهاند. نکته مهم این است که دو کشور ایران و پاکستان دارای روابط خوب با رهبران کابل و جنبش طالبان هستند. لذا ایجاد مسیر دریایی و زمینی میان چین و پاکستان و در ادامه افغانستان و ایران و آسیای میانه در دسترس پکن است.
با ارائه پیشنویس قرارداد بلندمدت و راهبردی ایران و چین همراه با کنار گذاشتن هند از پروژه توسعه بندر چابهار و شبکه ریلی آن تا مرزهای افغانستان توسط تهران، رهبران پکن با خوشبینی بیشتری به آینده مینگرند. با خروج سربازان آمریکایی از افغانستان و تداوم تقابل واشنگتن و پکن، نقشههای هند برای توسعه نقشآفرینی در بازارهای افغانستان و آسیای میانه در حال کمرنگتر شدن است. هندیها باید با شرایط کنونی برای توسعه نقشآفرینی در منطقه جنوب آسیا تلاش کنند.
هندیها در سالهای گذشته تلاش کردند تا با استفاده از بندر چابهار و دور زدن پاکستان به بازار افغانستان راه یابند؛ اما قرارداد راهبردی ایران و چین بهعنوان قرارداد قرن، علاوه بر فشارهای خارجی به رقابتهای نظامی و سیاسی در غرب آسیا نیز مرتبط است. هرچند هندیها با خروج آمریکاییها از افغانستان با آینده دشواری روبرو خواهند بود.
ایرانیها دریافتهاند باید روابط خود را با قدرتهای غیرعربی توسعه دهند. چین نیز تلاش میکند تا بازارهایی امن و غیر وابسته به متحدان واشنگتن بیابد. در سایه این رقابتهای جهانی، احتمالاً پروژه راه ابریشم جدید چین نیز از یک نقشه جهانی به یک طرح منطقهای محدود خواهد شد.
تقویت پیمان شانگهای در شرایط کنونی برای دولت چین از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. گویی با تقویت روابط چین با روسیه، ایران، پاکستان، ترکیه و دولتهای آسیای میانه، شاهد تحولی بزرگ در ژئوپلیتیک جهانی خواهیم بود. بازی بزرگ آغازشده است.