خاورمیانه منطقه ای ژئوپلیتیکی در جهان عصر حاضر محسوب می شود و بسیار حائز اهمیت است .
منطقه ای استراتژیک که شامل کشورهای بین ایران و مصر است، بسیاری ذخائر حیاتی دنیا از جمله نفت را در بر می گیرد و به عنوان یک منبع انرژی برای جهان به شمار می رود . در حال حاضر ٥٦/٥ درصد از ذخایر نفتی جهان در این منطقه انباشته شده است . ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و امارات متحده عربی از کشورهایی هستند که دارای بزرگترین منابع نفت در جهان هستند و در این منطقه قرار دارند .
پیدایش نفت در منطقه خاورمیانه که در آغاز نیز ایران شاهد آن بود، باعث ایجاد دگرگونیهای بزرگ داخلی و خارجی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شد. بهگونهای که اگر پیدایش نفت در خاورمیانه مطرح نبود، این منطقه جایگاه بینالمللی و استراتژیک کنونی را پیدا نمیکرد و اصولاً روند رویدادهای داخلی و خارجی در آن بهگونهای دیگر رقم میخورد. بهطور کلی میتوان تأثیر نفت و سیاستهای نفتی بر مسائل خاورمیانه را در ابعاد زیر مورد بررسی قرار داد.
• ابعاد سیاسی داخلی و بین المللی:
تأثیر سیاسی داخلی پیدایش نفت را میتوان به گسترش اندیشه ناسیونالیسم و همبستگیهای مربوط دانست. آگاهی از اهمیت ثروت های ناشی از تولید نفت و به تاراج رفتن آن از سوی امتیازداران خارجی باعث رشد آگاهی ملی و پیدایش ناسیونالیسم ضداستعماری در این کشورها نیز شد و بعدها حرکتهای ناسیونالیستی رهاییبخش برای بهدست گرفتن کنترل این ماده حیاتی را از راه ملی کردن صنایع نفت بهدنبال آورد. نخستین جلوه این نهضتهای ملی در ایران آشکار شد و از این کشورها به سایر کشورهای منطقه گسترش پیدا کرد. این حرکتهای ناسیونالیستی، هرچند به شکل محدود آن در بحرین، کویت و مناطق نفتخیز عربستان، الجزایر، لیبی و عراق نیز دیده میشد، اما ابعاد داخلی و بینالمللی آن هیچگاه قابل مقایسه با ایران نبود.
به همانگونه که مسأله نفت عامل پیدایش ناسیونالیسم و وحدت و همبستگیهای میان اقشار گوناگون کشورهای نفتی میشد، خودبهخود باعث بهوجود آمدن حرکتهای سیاسی محلی نیز شد. این حرکتها از آنجا ناشی میشد که بومیان مراکز و مناطق نفتی با مشاهده عقبافتادگی محل زیست خود در مقایسه با شهرها و مناطق مرکزی، خواستار برخورداری از سهم بیشتری از ثروت نفت میشدند. اینگونه حرکتها گاه با تحریکات خارجی نیز همراه میشد و حرکتهای قومگرایانه تمایل به تجزیه ملی محلی را نیز بهدنبال میآورد. ادعای گروههای واگرا در کردستان عراق و خوزستان ایران از نمونههای اینگونه تأثیرگذاریهای منفی بود که تا حدی نیز از سیاستهای نادرست دولتها در توسعه نابرابر اقتصادی ناشی میشد. با این همه قدرت این جریانهای واگرا در مقایسه با رشد همگرایی ناشی از پیدایش نفت اندک بود.
یکی از برجستهترین جلوههای سیاست بینالمللی خاورمیانه را که بهنوعی در ارتباط با نفت قرار داشت میتوان در تلاشهای موفق انگلستان، فرانسه، ایتالیا و سپس ایالات متحده آمریکا در تجزیه امپراطوری عثمانی و تقسیم آن به مناطق نفوذ خود بر طبق توافق ١٧٦ سایکس ـ پیکو دید. درواقع نگرانی متفقین از اتحاد عثمانی و آلمانی دسترسی آلمانها به مناطق نفت خاورمیانه از عوامل مهم تدوین استراتژی جهانی برای فروپاشی عثمانی بود.
اهمیت نفت مهمترین عامل حمایت قدرتهای بزرگ از کشورهای نفتخیز در برابر جنبشهای رادیکال و سلطهگر منطقهای بود. برای نمونه میتوان به تلاش انگلستان برای جلوگیری از گسترش نفوذ سعودیها به مناطق ساحل جنوبی خلیج فارس، در کویت، بحرین و عمان اشاره کرد. قرارداد بسیار مهم ١٩٢٧ میان انگلستان و سعودی در همین رابطه بسته شد و مانع دستیابی سعودیها به مناطق نفتخیز شیخنشینهای ساحلی جنوبی خلیج فارس شد. بعد دیگر تأثیر بینالمللی مساله نفت را میتوان در بروز اختلافات میان کشورهای خاورمیانه بر سر مناطق نفتی دید. کشمکشهای دیرینه عربستان با قطر و عمان، قطر و بحرین و کویت و عراق در همین رابطه اهمیت داشت و سرانجام باعث تهاجم نظامی همهجانبه ارتش و عراق به کویت در سال ١٩٩٩ شد. چنانچه مساله نفت در میان نبود، ایالات متحده آمریکا و معتمدان اروپایی آن هرگز زحمت تدوین استراتژی نظامی گسترده برای اخراج عراقیها از کویت را به خود نمیدادند و میلیاردها دلار در این راه هزینه نمیکردند. اختلافات میان ایران و کشورهای عرب خلیج فارس بر سر جزایر و حوزههای نفت و گاز در خلیج فارس و در خوزستان نمونه دیگری از کشمکشهای منطقهای ناشی از منابع نفت و گاز بوده است.
• تاثیر نفت خاورمیانه بر اقتصاد جهان:
مسئله تقاضا برای نفت در آینده نه چندان دور، یکی از مهمترین مسائل مطرح در سیاست گذاری های انرژی در سطح جهانی است. یکی از گزارش ها خاطر نشان می سازد که در سی سال آینده، پیش بینی می شود که سرانه مصرف انرژی در کشورهای پرجمعیتی مانند هند و چین، اگر به مقدار فعلی سرانه انرژی مردم کره جنوبی برسد، آنگاه به تنهایی این سه کشور متقاضی ١٢٠ میلیون بشکه نفت در روز خواهند بود. این رقم را با مصرف فعلی جهان در انتهای ٢٠٠٦ که ٨٤میلیون بشکه در روز است، مقایسه نمائید.علاوه بر بالا رفتن تقاضا برای انرژی در قاره آسیا در سالهای آینده، بنظر می رسد که استفاده از نفت خام همچنان تسلط خود را بر سبد حامل انرژی ها حفظ خواهد نمود. این سهم در سال ٢٠٢٠ به ٤٠ درصد خواهد رسید.
آینده ای که می توان پیش بینی نمود این است که الماس سیاه اقتصاد جهان را هر طور که بخواهد به چالش می کشد. درست است که مناطق دیگری نیز دارای منابع سرشار نفت هستند اما تعیین کننده ی این سیاست اقتصادی کشور های خاورمیانه هستند و دنیای امروز به این مهم رسیده است که نقش خاورمیانه چه تاثیر بزرگی بر اقتصاد جهان دارد و می تواند سرنوشت اقتصادی کشور های دیگر را رقم بزند.
می توان این نتیجه گیری را داشت که منطقه خاورمیانه به دلیل موقعیت جغرافیایی خود به عنوان پلی میان دریای مدیترانه و اقیانوس هند و شاهراه ارتباطی جهان که سه قاره آفریقا، اروپا و آسیا را به هم متصل می کند از دیرباز طمع جهان گشایان را برانگیخته و همواره جولانگاه و عرصه تاخت و تاز و جنگ ها و تحولات بزرگ بوده است. علاوه بر موقعیت ژئوپلتیکی، خاورمیانه محل ظهور همه ادیان الهی بوده و قدیم الایام نزاع های ایدئولوژیک و عقیدتی در این منطقه رایج بوده است.
در قرون جدید نیز کشف انرژی های فسیلی نفت و گاز، اهمیت استراتژیک منطقه خاورمیانه را دوچندان کرده است و خاورمیانه را به یکی از مهمترین زیرسیستم ها و عرصه رقابت میان قدرت های بزرگ و استعماری تبدیل کرده است.
بنابراین منطقه خاورمیانه علاوه بر موقعیت استراتژیکی که دارد به لحاظ داشتن منابع و ذخایر انرژی های فسیلی همانند نفت و گاز و ... از اهمیت و جایگاه بالایی در معادلات جهانی برخودار می باشد که علیرغم عدم توسعه یافتگی و دولتهای ضعیف بخاطر ذخایر عظیم نفت و گاز میان کشورهای این منطقه و قدرتهای جهانی وابستگی های متقابلی شکل گرفته است