فرهاد نیلی، اقتصاددان
رشد اقتصادی یک مفهوم بلندمدت است؛ بنابراین اینکه آمار بانک مرکزی یا مرکز آمار در حال حاضر چه ارقامی را نشان میدهند یا فصل قبل چه بوده، نوسانات کوتاهمدت درآمد ملی است و مساله رشد نیست.
رشد پدیدهای نیست که ما با منتشر شدن آمار فصلی، از قبیل رشد ۱.۵ درصدی این فصل یا رشد منفی سال قبل، در ارزیابی نسبت به آن غافلگیر شویم. باغبان پیر، باردهی درخت میوه را از قوت تنه و شاخههای اصلی درمییابد نه شیرین و پرآب یا نارس بودن چند میوه نورس. ارزیابی رشد اقتصادی کشور هم بر اساس روند بلند مدت تغییرات درآمد ملی ارزیابی میشود نه فراز و فرود آمارهای فصلی.
متاسفانه هیچ نشانهای در دست نیست تا نشان دهد رشد، دغدغه سیاستگذار است. ممکن است هر از گاهی در حد کارشناسان و کارگزاران گفتوگوهایی صورت بگیرد؛ اما مساله رشد در سطوح بالاتر تصمیمگیری و سیاستگذاری نه مشاهدهپذیر است، نه تعیینکننده. در حالی که رشد باید تبدیل به خط قرمز تصمیمات بلندمدت کشور میشد. من به خاطر ندارم رشد اقتصادی به عنوان محدودیت الزامآور در تصمیمات بلندمدت کشور مطرح شده باشد.
رشد اقتصادی مسالهای نیست که هر روز بزنگاه آن باشد. بزنگاه رشد اقتصادی، برای تغییر ریل قطار اقتصاد، ممکن است هر چند سال یکبار اتفاق بیفتد. از آن پس، تا سالها قطار روی همان ریل حرکت میکند.
اگر امروز میبینید که رشد ۱.۵ درصدی باعث خوشحالی سیاستگذار است، علتش این نیست که نگران رفاه مردم بودند و حالا میگویند چه خوب که رشد داشتهایم و سفره مردم ممکن است بزرگتر شود؛ خیر. این رشد را صرفاً به این دلیل میخواهند که نشان دهند تحریم اثر نکرده و تصمیمات غیراقتصادی، زیان زیادی به منافع اقتصادی مردم وارد نکرده است. درحالیکه برای کشوری مثل ما رشد کمتر از ۵/۴ درصد اصلا خوشحالی ندارد.
صفر شدن رشد و افت درآمد سرانه مستقیما تبدیل به افزایش فقر میشود. اما اگر کاهش درآمد سرانه با سوءتدبیر، ضعف و استهلاک نظام حکمرانی، فاصله گرفتن از اقتصاد جهانی، استغنا در برابر یادگیری و تنزل کیفیت سیاستگذاری در کشور همراه باشد، ضریب تبدیل کاهش درآمد سرانه به فقر بزرگتر از یک خواهد بود. بنابراین اگر یک واحد درصد رشد اقتصادی کم میشود، مابهازای آن بیش از یک واحد درصد افزایش فقر خواهد بود. چنین اتفاقی مانند این است که سوار قطاری شدهایم که ما را در زمان به عقب میبرد.
یعنی در دهههایی که کشوری مثل چین بیش از ۷۰۰ میلیون نفر را از زیر خط فقر بیرون آورده و فقر جهانی از ارقام نزدیک به ۲۰ درصد به حدود ۹ درصد رسیده، نرخ فقر در کشور ما خلاف روند جهانی در حال افزایش است؛ حد یقفی هم برایش وجود ندارد.