رامین فروزنده دنیای انرژی
یکی از مهمترین موضوعات مطرح شده در
صنایع نفتی کشور عدم سرمایهگذاری در پتروپالایشگاهها و مینی ریفاینری هاست که
برای موشکافی در آن باید بپذیریم چالش هایی بر سر راه توسعه این بخش بوده که منجر
به عدم سرمایهگذاری و احداث آن شده است . با توجه به اینکه مهمترین چالش، تامین
منابع مالی به شمار میرود اما به طور کلی در ده سال گذشته وضعیت
سرمایهگذاری در کشور و به خصوص صنایع نفتی در شرایط مساعدی نبوده است و منابع
مالی محدود بین المللی از فروش نفت نیز بر این موضوع بی تاثیر نبوده است . همچنین
میزان سرمایهگذاری داخلی در محیط های کسب و کار به سوی پروژههایی با ریسک کمتر و
نقد شونده تر سوق داده شده و سرمایهگذاری در اموری که نیازمند سالها احداث و
دوران بلندمدت ساخت و ساز به همراه دارند در این زمینه مغفول واقع شده اند .
دومین چالش بر سر راه سرمایه گذاری در
پتروپالایشگاهها، اتصال این مجموعهها به زنجیره ارزش افزوده یک شرکت بزرگ فعال
در تولید نفت و تجارت نفت و فرآورده ها است . این گونه شرکتهای بزرگ اصطلاحاً "انرژی کمپانیها" نام دارند و در کل زنجیره ارزش انرژی حضور
داشته و راهکاری کلیدی برای توسعه پتروپالایشگاهها محسوب میشوند . متاسفانه در مسیر
توسعه ای پالایشی کشور، اینگونه شرکتهای انرژی در ایران شکل نگرفته و عدم نهاد تنظیم
گر رگولاتوری، مدلهای قراردادهای نفتی و به طور کلی محیط های کسب و کار صنایع
نفتی، اجازه تاسیس این گونه شرکتها را نداده اند . چنین بیمبالاتی منجر به عدم توسعه
و پیشرفت صنایع پایین دستی در همسویی با صنایع بالادستی شده است . با توجه به
اینکه در بسیاری از کشورهای تولید کننده نفت، مدیریت یکپارچه وجود دارد اما این
یکپارچگی در صنایع نفتی کشور وجود ندارد و مثال بارز آن را میتوان به بدنه مجزای شرکت
ملی نفت ایران با شرکت پالایش دانست .
بر این اساس حد بهینه ای در توسعه
ظرفیت پالایش و پتروپالایش وجود دارد به طور مثال اگر ظرفیت کل تولید نفت کشور را چهار میلیون بشکه در روز
در نظر بگیریم، معادل نصف این ظرفیت سهم پالایشی است و اگر بنا داریم برای توسعه
پتروپالایشگاهها حجم یک و نیم تا دو میلیون بشکه نفت در روز از ظرفیت ۴ میلیونی استفاده
کنیم عملاً از بازار جهانی نفت حذف خواهیم شد . اگر هم حجم کلی تولید نفت را هم
بخواهیم به فرآورده تبدیل کنیم، در برخی فرآوردههای سنگین مثل فیول اویل یا
فرآوردههایی که درصد گوگرد بالا دارند، ارزش افزوده قابل توجهی خلق نمی گردد و یا
قیمت های پیشنهادی خرید به صرفه نخواهد بود و یا حتی از جنبه استراتژیک، این
فرآورده ها در بازار جهانی نفت به راحتی تحت تهدید قرار خواهند گرفت . لذا چنین موانعی
باعث میگردد که سهم نفتی پتروپالایشگاهها افزایش نیابد و مسیر توسعه ای
پتروپالایشگاه و پالایشگاهها با افزایش ظرفیت تولید نفت میسرخواهد بود .
به طور کلی کشورهای صاحب منابع نفتی و
صادرکنندگان نفت خام از جمله ایران سهمی بین ۳۰ تا ۶۰ درصد از ظرفیت نفت
تولیدی را به پالایشگاه ها و پتروپالایشگاه های خود اختصاص میدهند و اگر بخواهیم
این سهم را به بیش از ۸۰ درصد ارتقا دهیم، از بازار جهانی فروشندگان نفت حذف می شویم .
راهکار اصولی برای فروش نفت و احداث پالایشگاهها این است که به فراخور سرمایهگذاری
در این بخش، حجم تولیدی نفت را نیز افزایش دهیم . افزایش تولید نفت، منابع مالی و
ارزی مناسبی را جهت توسعه پتروپالایشگاه و پالایشگاه ایجاد خواهد کرد و اگر سیاستگذاری
مطلوبی صورت بگیرد، می تواند راهگشای توسعه بخش پاییندستی کشور نیز باشد . توسعه
بازار نفت ایران با توجه به ظرفیت محدود خود در حوزه ژئوپلیتیک منطقه و جهت حضور
در بازارهای بین المللی، نیاز مبرمی به رفع موانع مالی و بانکی دارد و در نتیجه
پیوستن به مبادلات مالی FITF و روند مثبت مذاکرات می
تواند گره گشای بسیاری از موانع توسعه ای صنایع نفت کشور
باشد .