عواقب جهانی جنگ در اوکراین
ترجمه: جواد طهماسبی- در تاریخ جنگهای بشری به ندرت اتفاق میافتد که یک نفر کانون تمام توجهات باشد. آیا آنگونه که تراکم نیروها در مرزها حکایت دارند قرار است ولادیمیر پوتین به اوکراین هجوم ببرد؟ یا او صرفاً بلوف میزند تا بتواند از همسایگان و غرب امتیازاتی بگیرد؟ هیچکس نمیتواند با اطمینان بگوید آقای پوتین چه قصدی دارد. حتی به نظر میرسد وزیر امور خارجهاش هم مرتب در حال گمانهزنی باشد. اما اگر قرار باشد جنگی آغاز شود جهان باید خطرات آن را درک کند.
شاید آقای پوتین در حال برنامهریزی جنگی تمامعیار باشد که در آن نیروهای روس به عمق اوکراین و پایتخت آن کییف میروند تا حکومت را سرنگون کنند. یا او قصد دارد قلمرو بیشتری در شرق اوکراین را به خاک روسیه ضمیمه کند و راهرویی بسازد که روسیه و کریمه را به یکدیگر متصل میکند. پوتین در سال 2014 کریمه را اشغال کرده بود. شاید هم او فقط جنگی کوچک به راه اندازد که در آن روسیه جداییطلبان تحت حمایت کرملین در دونباس (Donbas) در شرق اوکراین را از نوع ستم اوکراینیها نجات میدهد و همزمان نیروهای ارتش اوکراین را تضعیف میکند.
از آنجا که ابتکار عمل در دست آقای پوتین است به سادگی میتوان نتیجه گرفت که همه چیز وابسته به اوست. در واقع او گزینههای خطرناکی پیشرو دارد. جنگ بزرگ خطراتی فوقالعاده بزرگ با خود میآورد. در مقابل، جنگ کوچکی که این خطرات را کمتر کند شاید نتواند جلوی حرکت اوکراین به آغوش غرب را بگیرد. و اگر یک جنگ کوچک نتواند به سرنگونی دولت کییف بینجامد ممکن است آقای پوتین در کمال بیمیلی به جنگی بزرگتر کشیده شود. حمله تمامعیار روسیه بزرگترین جنگ اروپا از دهه 1940 به بعد و اولین جنگی خواهد بود که در آن یک مهاجم خارجی دولتی را که بهطور دموکراتیک انتخاب شده است سرنگون میکند. روسها نهتنها خود قربانیان زیادی خواهند داد (به ویژه اگر شورشها تا مدتهای طولانی ادامه یابد) بلکه باعث مرگ تعداد زیادی از همنژادان اسلاو خود خواهند شد. کسانی که با بسیاری از آنها پیوند خانوادگی دارند.
علاوهبر این، روسیه گرفتار تحریمهای سنگینی خواهد شد. بانکها به شدت مجازات میشوند و اقتصاد کشور از قطعات ضروری دارای فناوری بالای آمریکایی محروم میشود. طبقه ابرثروتمند از جمله خود آقای پوتین نخواهد توانست در خارج پول خرج یا پسانداز کند. استاندارد زندگی مردم عادی روسیه پایین میآید. مردمی که در هفت سال گذشته همواره گرفتار رنج و مشقت بودهاند.
تسلیم اوکراین هزینهای راهبردی برای روسیه خواهد داشت. به دنبال آن تمام کشورها در محاسبات امنیتی خود بازبینی خواهند کرد. ناتو مواضع دفاعی اعضای شرقی خود را تقویت میکند و سوئد و فنلاند نیز به این اتحاد نظامی میپیوندند.
تبعات اقتصادی جنگ حداقل در کوتاهمدت برای آقای پوتین قابل تحمل خواهد بود. بانک مرکزی روسیه 600 میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد که برای خنثی کردن تحریمها کافی است. اما ناکامیهای داخلی میتوانند خیلی زود دستاوردهای سیاسی در اوکراین را کمرنگ کنند. پوتین بهتر از هرکس دیگری میداند که سرنوشتش در داخل کشور تعیین میشود.
بنابراین شاید او از بلندپروازیهایش بکاهد و حملهای ملایمتر را آغاز کند. با وجود این حتی یک جنگ کوچک هم جانهای زیادی را میستاند و مهار آن دشوار خواهد بود. شاید تحریمهای ملایمتری به اجرا گذاشته شوند اما باز هم اثر آنها دردناک است. روند جدایی و دوری روسیه از غرب سرعت بیشتری میگیرد. علاوهبر این، اگر دولت مستقر در کییف استقلال خود را حفظ کند تلاشهایش برای پیوستن به غرب را دو برابر خواهد کرد. قساوت و زورگوییهای آقای پوتین در هشت سال گذشته باعث شد حتی روسزبانان شرق اوکراین هم تمایلی به برقراری روابط نزدیک با مسکو نداشته باشند.
هفتههای آینده تعیین میکنند که آقای پوتین چه گزینهای را انتخاب میکند اما هیچکس نباید در مورد خطرات تردید داشته باشد. اروپا چشمانداز ترسناک قطع جریان گاز روسیه را پیشرو دارد. حتی اگر گاز قطع نشود، پیشبینیها نشان میدهند اروپا در سال 2022 یک تریلیون دلار برای انرژی خواهد پرداخت که دو برابر هزینه انرژی در سال 2019 است. جنگ بر بهای دیگر کالاهای تجاری اثر میگذارد. بهای نفت هماکنون رو به افزایش است. روسیه بزرگترین صادرکننده گندم در جهان است و اوکراین با فاصله اندکی پس از روسیه قرار دارد. روسیه منبع بزرگ تامین فلزات نیز هست. در بازارهای امروز که دچار کمبود هستند حتی یک تکانه کوچک میتواند بهای کالاهای تجاری را به اوج برساند.
اشغال موفقیتآمیز اوکراین مبنایی سیاسی برای بیثباتیها خواهد بود. نظم جهانی مدتها بر این اصل استوار است که کشورها با زور و سلاح مرزهای یکدیگر را تغییر نمیدهند. وقتی عراق در سال 1990 به کویت حمله کرد ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا آن را با لگد بیرون انداخت. اما آقای پوتین یک زرادخانه هستهای تحت فرمان خود دارد. او موفق شد بدون مجازات کریمه را به روسیه ضمیمه کند. اگر او بخش بزرگتری از اوکراین را تصرف کند دیگر نمیتوان انتظار داشت زمانی برسد که او با ناتو صلح کند. برعکس، به احتمال زیاد او با کمک نیروهای نظامی روسی حاضر در بلاروس تلاش میکند پیمان امنیت جمعی ناتو را آزمایش کند. طبق این پیمان حمله به هر عضو به معنای حمله به تمام اعضاست. او از این فرصت استفاده میکند تا به اروپا نشان دهد تعهدات آمریکا توخالی هستند. علاوه بر این، او دشمنی شرور در خارج از کشور برای روسیه میتراشد تا بتواند حکومت مستبدانه خود را در داخل توجیه کند.
دیگر سرکوبگران نیز جسارت پیدا خواهند کرد. احتمال حمله چین به تایوان قطعاً بیشتر خواهد شد. رژیمهای مستبد به این نتیجه میرسند که آسانتر میتوانند دست به خشونت بزنند و مصونیت داشته باشند. اگر فلسفه استفاده از زور جا بیفتد در بسیاری از مرزهای مورد مناقشه جهان جنگ اتفاق میافتد.
با وجود این همه خطرات، غرب باید به سه روش پاسخ دهد: بازدارندگی، ادامه گفتوگوها و آمادگی. در رویکرد بازدارندگی، قدرتهای غربی به ویژه آلمان باید دست از صحبتهای چندپهلو بردارند و جبههای متحد تشکیل دهند و صراحتاً نشان دهند آمادهاند که هزینه تحریمهای روسیه را بپردازند و از اوکراینیهایی حمایت کنند که در برابر ارتش اشغالگر مقاومت میکنند. همزمان، دیپلماتها باید به گفتوگو ادامه دهند. آنها باید به دنبال زمینههای مشترک -به عنوان مثال در حوزه کنترل تسلیحات- باشند و راهی برای عقبنشینی عزتمندانه پیدا کنند که در آن آقای پوتین و رسانههایش آزادانه و مطابق میل خود مانور دهند. همچنین اروپا باید برای بحران بعدی آمادگی داشته باشد و صراحتاً نشان دهد که سیاستگذار انرژی با استفاده از ذخایر، متنوعسازی و نیروی هستهای وابستگی به گاز روسیه را قطع خواهد کرد.
به ندرت اتفاق میافتد که تضاد بین منافع یک کشور و منافع رهبر آن تا این اندازه شدید باشد. روسیه میتواند از روابط بهتر، نزدیکتر و صلحآمیز با غرب بهرهمند شود. این روابط در صورتی برقرار میشوند که آقای پوتین رفتار خصمانه و شرارتآمیز را کنار بگذارد. تنها اوست که از قطع رابطه نفع میبرد چرا که میتواند به مردم روسیه بگوید که آنها در محاصره دشمن هستند و به یک قهرمان نیاز دارند تا از آنها دفاع کند. اما حتی زیرکترین قهرمانان نیز دچار سوءمحاسبه میشوند. حمله به اوکراین در نهایت سوءمدیریت پوتین را ثابت خواهد کرد بهویژه اگر اوکراین به باتلاقی خونین تبدیل شود و مردم روسیه فقیرتر، خشمگینتر و خواستار تغییرات شوند. حتی اگر به خاطر خودش باشد، آقای پوتین ادعای پیروزی بر تهدید خیالی پیش روی روسیه در اوکراین را سر خواهد داد و سپس عقب خواهد نشست.