بایدها و نبایدهای پسابرجامی
سید ناصر موسوی لارگانی عضو هییت رییسه مجلس شورای
از وین خبر گشایش میرسد.
گشایشی
که پیش از این هم یک بار
تجربه شده بود. بسیاری
احتمال میدهند که به زودی دوباره تجربه برجام دوباره تکرار شود. هرچند که در زمان
نگراش این یادداشت هنوز هیچ چیز صد درصد قطعی نشده اما در این نوشته فرض را بر
برداشته شدن تحریمها قرار میدهیم. بدون شک گشایشهایی که بعد از توافق در زمینه
صادرات نفت، آزاد شدن منابع بلوکهشده و نقلوانتقال پول فراهم میشود شرایط
متفاوتی را برای دولت سیزدهم فراهم کند و به اصطلاح چپش را پر کند. اما این مهم
چطور میتوانیم از فرصت برجام استفاده کرده و اجازه تکرار تجربیات تلخ دور قبل را
ندهیم مستلزم رعایت نکاتی است که در ادامه به اختصار به آنها اشاره خواهد شد:
بدون شک غایت نهایی
برجام و مذاکراتی که چندین سال طول کشیده نمی تواند تنها و تنها فروش چند بشکه نفت
و آزاد سازی پولهای بلوکه شده ایران باشد. این همان نکته ای است که گویا مردان
مذاکره کننده ایران فراموش کرده اند؛ به طوری که آقای شمخانی دبیر شورای عالی
امنیت ملی هم از این مساله به عنوان یک دستاورد مثبت یاد میکند. بدون شک رفع مشکل
فروش نفت و کسری بودجه دولت برای چنین دستاورد بزرگی کافی نبوده و باید به دنبال
اهداف بزرگتری بود. حالا که رهبری مجوز انجام مذاکره را صادرکرده اند باید نگاه
بلند مدت و جامعی به برجام داشته باشیم تا یک توافق ماندگار و بزرگ حاصل شود. در
روند مذاکرات باید شرایط را به گونه ای پیش ببریم که بسیاری از دغدغههایی کشور
دست کم برای 10 سال آینده چاره ای داشته باشند.
بدون شک
اگر لغو تحریمها منجر به سرمایه گذاری در صنایع مختلف به وِیژه صنایع نفت و گاز و
پتروشیمی و پالایشگاهی ما نشود، نمی تواند فایده زیادی برای اقتصاد ما داشته باشد.
اکنون نزدیک به 10 سال است که کشور با کاهش سرمایهگذاری در همه حوزهها مواجه
است. مثلاً در صنعت نفت، بسیاری از چاههای کشور ضعیف و خشک میشود. این
چاهها به سرمایهگذاری جدید و هنگفت (بالای 100 تا 200 میلیارد دلار) نیاز دارند،
در حالی که مقامات ایرانی وقتی درباره پولهای بلوکهشده در دیگر کشورها از جمله
کره جنوبی سخن میگویند، صحبت از هفت میلیارد دلار مطرح میکنند. این میزان سرمایه
برای به کار انداختن صنعت نفت باید 20 تا 30 برابر شود تا به وضعیت عادی برگردیم. درباره
صنایع دیگر کشور از جمله صنعت برق و همینطور کارخانهها نیز چنین وضعیتی برقرار
است. اکنون استهلاک را لمس میکنیم و برای اصلاح نیاز به سرمایهگذاری هنگفت وجود
دارد که جبران مافات شود.
با برداشته شدن تحریمهای
نفتی میتوان امیدوار بود که بار دیگر تولید نفت افزایش یابد و از کانال افزایش
تولید نفت، رشد مثبت اقتصادی و درآمد ملی را تجربه کنیم. اما نباید فراموش کرد که این
رشد مثبت حاصل نیروی کار نیست بلکه یک درآمد و رانت نفتی است که وارد کشور میشود.
نباید در چنین شرایطی دولت اشتباه سالهای گذشته را تکرار کند و بخش خصوصی را
نادیده گرفته و به دنبال افزایش سهم خود از اقتصاد باشد. تجربه نشان داده که در
چنین شرایطی معمولا باب واردات باز میشود و کشور پر میشود از کالاهای مصرفی چینی
که به لطف ارزهای نفتی وارد کشور شده اند. عملاً تولیدکنندگانی که در سالهای اخیر
با افزایش نرخ ارز قوت گرفته بودند کنار رفته و اشتغال کاهش خواهد یافت. اینها
تنها بخشی از دغدغههای فعالین اقتصادی و البته عامه مردم است که بهتر است مسئولین
توجه بیشتری به آنها داشته باشند. نباید فراموش کرد که انباشت دههها ناکارآمدی
اقتصاد ایران را در لبه پرتگاه قرار داده است. در چنین شرایطی کوچکترین اشتباهی میتواند
خسارتهای جبران ناپذیری را به بدنه اقتصاد وارد کند.