شوالیه تاریکی در کرملین، جنگ مقدس پوتین در اکراین!

شوالیه تاریکی در کرملین، جنگ مقدس پوتین در اکراین!
« پست مدرنیته نشان می‌دهد که هر به اصطلاح حقیقتی یک امر اعتقادی است. بنابراین ما به آنچه انجام می‌دهیم ایمان داریم ، به آنچه می‌گویم ایمان داریم و این تنها راه برای تعریف حقیقت است ما حقیقت روسی خاص خود را داریم که شما باید آن را بپذیرید »
جملات فوق متعلق به الکساند دوگین فیلسوف دربار پوتین است که در مقاله اخیر اسلاوی ژیژک از قول او آورده شده است .

1 _ شوالیه تاریکی

دوگین به نوعی پرچمدار ناسیونالیسم روسی است و او را می‌توان از فلاسفه متعلق به طبقه سنت گرا و مخالف مدرنیسم دانست که دشمنی عمیقی هم با لیبرال دموکراسی دارد .( دکتر سید حسن نصر نیز پرچمدار این نحله فکری در ایران بود. )

دوگین با ایدئولوژی اورآسیای خود به دنبال آن است که روس‌ها یک امپراطوری فراملی را بازآفرینی کنند و از نظر او بدون اکراین ، روسیه هرگز یک امپراطوری نخواهد بود .

دوگین در کتاب خود به نام «مبانی ژئوپولتیک »که در سال 1999 نگاشته ، نقشه راه امپراتوری اروسیا به خوبی ترسیم کرده بود و در این کتاب اکراین بزرگترین و مهمترین هدف در تشکیل امپراطوری اروسیای روسی دوگین بود .

از نظر دوگین «رنسانس روسیه تنها می‎تواند توسط کی‌یف متوقف شود » و او بعد قانع کردن پوتین به الحاق کریمه در سال 2014 ، از پوتین خواسته بود که در دونباس نیز دخالت کنند .

حال دخالت گذشته روسیه در اوستیای جنوبی ، آبخازیا ، الحاق کریمه به خوبی مشخص می‌شود ، طبق نقشه راه دوگین تمام سواحل شمالی و شرقی دریای سیاه باید در اختیار روسیه باشد و هر چه دوگین به پوتین نزدیک تر شد، توانست او را بیشتر محسور عقاید خود کنند و از نظر دوگین تمام اکراین باید سنگر ضد غربی شود و بعد از اکراین کشورهای حوزه بالتیک تا منطقه برون بوم روسی کالینگراد، تمام گرجستان، قزاقستان ، آذربایجان و ... جز اهداف رویایی دوگین است که باید از غرب استعمار زدایی شوند و او توانسته افکار خود را به عنوان فیلسوف کرملین به پوتین به خوبی القا کنند .

هم اکنون نیز بلاروس و چچن عملا در اختیار روسیه هستند و قدیر قدیروف چچنی و الکساندر لوکاشنکو بلاروسی سرسپرده پوتین هستند ، ارمنستان که از خود اختیاری ندارد و با گشتی در خیابان های ایروان حضور روسیه به صورت محسوس دیده ‌می‌شود ، در گرجستان هم تانک های روسی در آستانه دروازه شهر گوری زادگاه استالین ( انتهای مرز اوستیای جنوبی ) منتظر فرمان هستند و تنها دو ساعت با تفلیس فاصله دارند .

فقط اکراین است که هنوز نازی زدایی و اروپا زدایی نشده است و مردم اکراین و اکرونازیها به قول روسهای دولتی باید استعمار زدایی از استثمار غرب شوند حتی به زور اسلحه و نابودی !

دوگین به نظر آنقدر خود را درگیر کشورهای پیرامون روسیه و امپراطوری اورسیا کرده که از خود روسیه و مردم آن غافل شده است که تا چه اندازه خود روس‌ها شیفته غرب و فرهنگ غربی هستند از ماشین های آلمانی که به آن عشق می‌ورزند تا مارک های لباس های اروپایی ، رستوران های زنجیره ای آمریکایی و شبکه مجازی چون اینستاگرام ( که در خلال جنگ اکراین در روسیه فیلتر شد ) هر گردشگری با یک بار سفر به روسیه با خود می‌گفت که آیا اینجا روسیه است ؟ مظهر مبارزه با تمدن غرب ؟ من شهرهای روسیه را غربی تر از وین و پاریس و آمستردام دیدم و چگونه دوگین این نشانه ها ندیده است در تعجبم .

الکساندر دوگین بیش از هر کس نگارنده را به یاد راسپوتین راهب و فیلسوف دربار نیکلای دوم آخرین تزار روسیه میاندازد ( حتی به لحاظ قیافه و ظاهر ) که چگونه راسپوتین با دخالت های بی جای خود در دربار روسیه و حتی در جنگ روسیه در خلال جنگ جهانی اول دودمان تزار روسیه بر باد داد و خاندان رومانوف را نابود کرد ، آیا امروز نیز تاریخ در حال تکرار شدن است و راسپوتین دیگری ، کسی که رویای تزار شدن را در سر دارد به باد خواهد داد ؟

2- جنگ مقدس پوتین

حقیقت تلخ بحران اکراین در این است که در قرن 21 همسایه قلدر و قویتر به خود اجازه می‌دهد که همسایه ضعیف تر خود را به زور اسلحه و نیروی نظامی وادار کند چگونه فکر کنند و چه راه و روشی برای زندگی خود انتخاب نمایند و تنها باید مطابق میل همسایه قدرقدرت خود زندگی نمایند وگرنه حق زندگی آزادنه نداشته و باید معدوم شود .

حمله روسیه به اکراین من را از جهتی دیگر نیز به یاد دکترین مسخره برژنف در شوروی سابق «حلقه های بهم پیوسته سوسیالیسم » می‌اندازد که باعث شد که در سال 1968 در پی آزادی خواهی مردم چکسلواکی ، قیام موسوم به بهار پراگ را با تانک های خویش به خزان تبدیل کند .

پوتین با اینکه اعتقاد دارد که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی «بزرگترین فاجعه ژئوپلتیک » قرن بیستم بوده است ولی باید بپذیرد که دنیا تغییر کرده است و مردم دنیا با زور سر نیزه زیر بار فاشیسم نخواهند رفت .

البته تاریخ نیز برای پوتین راهنمای خوبی نبوده است و از انقلاب 1917 شوروی به سرکردگی لنین و دوستان تا به امروز یعنی 115 سال از انقلاب شوروی و بعد از آن ، روسیه تنها 9 حاکم به خود دیده است که سه نفر از آنان نیز روی هم ده سال حکومت کردند ( لنین ، آندروپوف ، چرینکو ) یعنی 6 حاکم برای بیش از صد سال و قصه جایی ترسناک تر می‌شود که بدانیم یلتسین و گورباچف نیز روی هم 15 سال حکومت کردند و این یعنی 4 حاکم برای دقیقا 90 سال ، روندی کاملا متناقص دموکراسی و ادامه حکومت سلطنتی و تیرانی و الیگارشی !!!

پوتین خود را میراث دار چنین خودکامگی هولناکی می‌بیند و ادامه دهنده راه کسانی چون ، استالین ، برژنف و خروچف و البته پترکبیر و این جمله معروف پوتین در اوایل جنگ اکراین آینه تمام نمایی اوست «ظاهرا این سرنوشت ماست ، بازپس گرفتن و قدرتمندتر کردن »

اما جنگ اکراین به قول توماس فریدمن « بزرگترین اقدام احمقانه بعد از حمله هیلتر به روسیه از سال 1941 به روسیه بود »

پوتین فکر میکرد در عرض سه روز کیف را فتح کرده و رهبر مد نظر خود را به رهبری اکراین میگمارد و اروپا نیز سریع از هم گسسته شده و از روی استیصال تن به خواسته جدید پوتین می‌دهد و باز هم پوتین با استفاده از اهرم گاز و سوخت مانند الحاق کریمه ، اروپا را وادار به سکوت می‌کنند ولی چه اشتباه بزرگی و نقشه اول پوتین سریعا نقش برآب شد .

نقشه دوم اشغال منطقه دونباس و گذرگاه تاریخی لوهاسنک _ دونسک بود ( منطقه ای که ناپلئون و هیتلر نیز حمله خود را به روسیه را از آنجا آغاز کردند ) ولی از نقشه دوم پوتین 5 ماه گذشته و جنگ هنوز ادامه دارد ، نه اکراین تسلیم شده و بلکه جریح‌تر گشته و نه نیز انتظارات پوتین برآورده شده است .

ارتش روسیه خسته تر از همیشه به نظر می‌رسد و پوتین انگار جمله معروف ناپئلون نشنیده است « که یک ارتش روی شکم خود راه می‌رود » و ارتش روسیه در اقدامات لجستیکی خود ضعیف تر از انتظار عمل کرده است و نظامیان روسی نیز هنوز به خوبی دلیل این برادرکشی و خویشاوندکشی هم نژادان اسلاو خود را درک نکرده اند .

یکی از دلایل روسیه از حمله به اکراین جلوگیری از همجواری ناتو با روسیه بود ولی اکنون فنلاند و سوئد را در همسایگی خود و در ناتو می‌بیند و حمله اکراین باعث گردید که این دو کشور یک شبه بی طرفی هفتاد ساله خود را کنار بگذارند و خواستار پیوستن به ناتو شوند و لیتوانی نیز خواهان حضور دایمی نیروهای آمریکایی در خاک خود شود .

اروپا در پی این حمله متصلب تر از گذشته در مقابل روسیه ایستاده است و اینار اروپا عقب نکشید ، به نظر ائتلاف غربی به رهبری آمریکا دوباره در حال قوام گرفتن است با این تفاوت که کشورهای در شرق آسیا نظیر ژاپن و کره جنوبی و در اقیانوسیه استرالیا و نیوزلند به آن پیوسته اند و اتحاد غربی _ ژاپنی شکل گرفته است .

روسیه و شخص پوتین به روی چین در نقشه راه خود حساب ویژه ای باز کرده بودند ولی چین به دلیل پیامدهای منفی اقتصادی در این جنگ بی طرف ماند و حتی طرف روسی را راها کرد و تا 50 درصد نیز صادرات چین به روسیه کاهش یافته است ، صاردات چین به آمریکا تا قبل از جنگ هفت برابر روسیه بود و طبیعی است که شرکت های چینی نگران تحریم های آمریکا باشند .

چین و هم هند که دارای گرایش های روسی بود حتی واردات نفت خود را از روسیه افزایش ندادند و حتی با زیرکی و با توجه به بی مشتری بودن نفت روسیه ، تخفیف های بی سابقه تا بشکه ای 35 دلار از روسیه گرفتند .

حتی ترکیه این بهشت دور زدن های تحریم و پولشویی ، در این جنگ طرف روسیه نبود ابتدا با دادن پهبادهای بایرکتار خود به اکراین حرکت تانک های روسی مختل کرد و در اقدام دوم بر خلاف تصور، بسیار راحت با عضویت فنلاند و سوئد در ناتو موافقت کرد .

ترکیه که قبل از جنگ نیز به روسیه بی اعتماد بود با بمباران بندر اودسا توسط روسیه که قرار بود ( البته هنوز این توافق جاری است ) محل صادرات غله اکراین با نظارت سازمان ملل باشد به کل اعتماد خود را به روسیه از دست داده است .

یوشکا فیشر وزیر خارجه سابق آلمان نیز به این نکته اشاره کرده است « دیگر اعتمادی به پوتین وجود ندارد » به اعتقاد او هرگز وضعیت قبل باز نخواهد گشت و شاهد تغییر عظیم در اروپا در پاسخ به روسیه هستیم .

حقیقت این است که اروپا به گاز روسیه نیاز دارد ولی شبه تحلیل گران این موضوع را فراموش می‌کنند که روسیه با 145 میلیون جمعیت نیز به پول گاز اروپا شدیدا محتاج است .

جمعیتی که در سالهای اخیر به سطحی از رفاه عادت کرده بود ولی اکنون حتی در رستوران خود با عدم ارایه سیب زمینی سرخ کرده ( به دلیل تمام شدن ذخیره سیب زمینی روسیه ) روبرو شده اند .

اقتصاد روسیه در سالهای اخیر نیز با نزول روبرو شده بود، اقتصادی که حجم آن یک بیستم آمریکا و یک پانزدهم چین و چیزی در حد اقتصاد کره جنوبی و ایتالیا بود اکنون با منفی یازده درصد رشد اقتصادی روبرو شده است ، اروپا تا 90 درصد مصرف نفت خام خود را از روسیه کاهش داده است و همچنین کاهش 34 درصدی گاز و یک بسته تحریمی 15 درصدی دیگر در مورد گاز در حال تدوین و تکوین است .

بزرگترین بانکهای روسیه از سیستم سوئیف ( سیستم حیاتی ارتباط جهانی بین بانک ها ) کنار گذاشته شده اند و صندوق ذخیره ارزی که کرملین روزی به آن می‌بالید با بحران مواجه شده و نشریه فارن پالسی گزارش داده که از 600 میلیارد دلار ذخیره آن امروز 300 میلیارد دلار مسدود شده و 75 میلیارد دلار آن نیز هزینه جنگ با اکراین و تبعات آن شده است .

در سالهای اخیر روسیه هزینه هنگفتی در بخش توریسم نموده و در شهرهای مسکو ، سن پطرزبورگ و سوچی هتل های مجلل و فراوانی ساخته که نمود تبلیغ برای جذب توریسم جام جهانی 2018 بود ولی امروز تمام این هتل ها خالی مانده و خیل عظیمی از کارکنان این بخش بیکار گشته اند .

به غیر از این بسیاری از شرکت های بین المللی از روسیه خارج شده یا فعالیت خود را معلق کرده اند ، که حدود 12 درصد از نیروی کار روسیه ( 5 میلیون نفر ) در این شرکت ها مشغول به کار بودند و این شرکت ها که بیش از هزار شرکت بودند 40 درصد از تولید ناخالص داخلی روسیه را تشکیل می‌داند و در نتیجه بسیاری از نخبه های روسی و نیروی کار تحصیل کرده در حال مهاجرت از روسیه هستند (منبع فارن پالسی )

به غیر ضربه های اقتصادی شدید جنگ اکراین خسارات انسانی و نظامی روسیه نیز بالا بوده است ؛ حداقل 20 هزار کشته در جنگ ( که در برخی آمارها ، تعداد کشته شدگان روسی را 50 هزار نفر ذکر کرده اند ) ، آسیب دیدن یا منهدم شدن بیش 5 هزار خودروی نظامی از جمله 900 تانک که بیش از 500 تانک منهدم یا رها شده و نزدیک به 300 تانک نیز به دست نیزوهای اکراینی افتاده است ، بیش از 60 جنگنده و بالگرد روسی ساقط شده اند و البته رزمناو باشکوه مسکووا نیز به دست اکراینی ها غرق شده است .

آری پوتین روی انفعال و خمودگی غرب حساب کرده بود ولی اروپا به جای آن به پوتین مشت خود را نشان داد و علاوه بر تحریم های کمرشکن اقتصادی خود ، سیل تسلیحات نظامی اهدایی به اکراین به راه افتاد که مسیر جنگ را عوض کرد ؛از پهبادهای بارکتار ترکیه تا موشک‌های هایمارس آمریکایی ، توپخانه های هویتزر فرانسوی ، موشک‌های پدافند هوایی استینگر آلمانی ، موشک‌های ضد کشتی هارپون انگلیسی و موشک های ضد تانک کارل گوستاو سوئدی و کشورهای اروپایی شرقی نیز اکثر تجهیرات نظامی روسی خود به اکراین هدیه دادند .

به نظر نقشه دوم پوتین یا پلن بی او نیز با دست انداز روبرو شده است و به مانند فصل اول سریال بازی تاج و تخت ، زمستان سخت اکراین نیز در راه هست و این تازه اول ماجراست . (نام قسمت اول سریال بازی تاج و تخت « زمستان در راه است » می‌باشد )

3 - افکار عمومی جهان :
پوتین به مانند روزهای ابتدایی جنگ کمتر از تهدید هسته ای در مورد جنگ اکراین و کشورهای حامی آن صحبت می‌کند و به نظر به دو دلیل این اتفاق افتاده است ؛ اول اینکه در طرف مقابل روسیه حداقل سه کشور هسته ای وجود دارد ( آمریکا ، انگلیس و فرانسه ) و به نقل بن والاس وزیر دفاع بریتانیا «ناتو یک ائتلاف هسته ای است و نه یک کشور هسته ای» و به ادبیات معول یعنی اگر روسیه یکی بزند، سه تا می‌خورد .

دوم هم افکار عمومی جهان است که به اندازه کافی از این جنگ و خونریزی دچار انزجار از روسیه گشته اند و تصویر روسیه در اذهان عمومی مخدوش تر از گذشته شده است ، البته در سابق و قبل از جنگ نیز روسیه در میان مردمان اروپا محبوب نبود و حتی خود من هم وقتی آنها را به سفر به روسیه تشویق می‌کردم و تبلیغ شهرهای کمتر شناخته شده ای چون سوچی را با عکس العمل جالبی مواجه نمی‌شدم و حتی برگزای جام جهانی 2018 نیز تنها کمی بر انعکاس تصویری مثبت از روسیه اثر گذاشت .

امروز هم در غرب ، مردم تا به حال پشت تصمیم سیاستمداران کشورهای خود ایستاده اند و حتی به هزینه افزایش قیمت سوخت و بنزین و زمستانی سرد .

توماس فریدمن در مقاله اخیر خود اشاره کرده است که « حمله روسیه به اکراین ، حمله روسیه به اروپا بود » و برخی از مقامات روسیه از تهدید کردن سایر کشورهای اروپایی در ابتدای جنگ ابایی نداشتند که بعد از اکراین به سراغ آنها نیز خواهیم آمد .

پس اگر جنگ در همان اکراین تمام شود برای همه اروپا بهتر است و کار امروز به جایی کشیده شده است که اعتراض به جنگ در داخل خاک روسیه نیز شنیده می‌شود و برخی الیگارش های دیروز روسی نیز خواهان پایان جنگ جنون آمیز و قتل عام در اکراین شده اند .

فریدمن در مقاله خود به نکته دیگر هم اشاره کرده است که امروز جنگ طولانی ، سخت و خسته کننده شده است و « هیچ چیز وحشتناک تر از رهبری تحقیر شده با بمب هسته ای نیست و گزینه های پیروزی پوتین در حال تمام شدن است »

اما به نظر فریدمن به این نکته توجه نکرده است که همه اطرفیان پوتین در کرملین مانند او فکر نمی‌کنند و حتی دمیتری مدودف یار همیشگی پوتین از نظر الکساندر دوگین یک لیبرال طرفدار غرب است !

4 – از اروپا زدایی تا پوتین زدایی

از اواسط سپتامبر بارندگی در اکراین دوباره آغاز میشود ( حدود یک ماه دیگر ) و دوباره تانک های روسی در گِل و سرما و برف زود هنگام اکراین اسیر خواهند شد . وزیر خارجه لیتوانی گابریلیوس لندسبرگیس اعتقاد دارد که « پوتین زدایی ابتدا در اکراین انفاق خواهد افتاد و این بزرگترین هدیه اکراین به جهان است » و در ابتدای مقاله هم اشاره شد که الکساند دوگین فیلسوف کرمیلن هم بر همین اعتقاد است که «رنسانس روسیه تنها می‎تواند توسط کی‌یف متوقف شود » .

حال باید دید که آیا رئیس جمهور زلنسکی اکراینی در پایان جنگ به قهرمانی جهانی تبدیل خواهد شد و یا پوتین حربه جدیدی را به کار خواهد برد و شاید اتفاق سومی در در داخل روسیه به وقوع بپیوند و مردم روسیه انتخاب دیگری نمایند !

ابتدای مقاله را با اسلاوی ژیژک این فیلسوف برجسته این روزها آغاز کردم و انتهای مقاله نیز با او به پایان می‌برم که ژیژک خود یک اسلاو متعلق به شرق اروپا است و عقاید فکری او نیز بی تمایل به نحله چپ نیست : « مهین پرستان واقعی روسی کسانی هستند که از داخل روسیه به تهاجم اعتراض دارند ، مردمی که واقعا کشورشان را دوست دارند و از 24 فوریه { آغاز حمله روسیه به اکراین } به شدت شرمنده هستند » .

* مدیر گروه مطالعات کشمکش و همکاری در خاورمیانه امروز در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۵۳
تعداد بازدید : ۱۹۶