هلن عصمتپناه/ کارشناس بازارسرمایه
در چند سال اخیر، بازارسرمایه با چالشها و مشکلات بسیاری روبهرو بوده که مخربترین نتیجه آن، بیاعتمادی کسبوکارهای فعال در بازارسرمایه و سهامداران بوده و خروج بیشتر نقدینگی را به همراه داشته و فضای هیجانی بازار را گسترده کرده است؛ به طوری که عدمواکنش به عوامل مثبت بنیادی و اخبار مطلوب و در مقابل، واکنش جدی به عوامل و اخبار منفی در راستای بازار توسط فعالان مشهود و متداوم بوده است.
مهمترین چالش، بیثباتی در سیاستهای اقتصادی کشور و عدمشفافیت در عملکرد دولت است. صحبتهای رئیسجمهور مبنی بر تاکید بر لزوم حفظ ثبات بازارسرمایه، مهر تایید ایشان بر چالش پیشبینیناپذیری و عدمثبات اقتصادی و عدمحمایت از منافع سهامداران تاکنون بوده است. همچنین باتوجه به بار سنگین تامین منابع مالی برای رفع کسری بودجه، اثر نامطلوب قیمتگذاری دستوری بر کسبوکارهای فعال در بازارسرمایه و ایجاد اختلال در فضای عرضه و تقاضا در معاملات و به دنبال آن فراهمکردن بستر رانت در بازار سرمایه و شفافنشدن قیمتهای واقعی، شاهد ضررهای سنگین در بطن کسبوکارها بهخصوص در کسبوکارهای بزرگتر کشور بودیم.
همچنین تعرفههای صادراتی، چندنرخی بودن ارز، عدمشفافیت فرمولهای محاسباتی برخی صنایع و... به تاثیرات منفی بر تحلیلها، رشد بازار، بررسی اطلاعات محصولات شرکتها برای سرمایهگذاری، رونق تولید در کشور و صنایع و... منجر و در نتیجه باعث فرصتسوزی زمان و سرمایه سرمایهگذاران شده است دومین چالش اساسی، ریسک سیستماتیک برجام و توافقات است که بسیار خستهکننده شده؛ اما در این مدت، بلاتکلیفی آن بار منفی و هیجانی بر بازار داشته است. ضمن اینکه در این مدت، تفکر سهامداران مبنی بر اینکه اگر قرار باشد توافقات انجام شود، نگرانی از اثرات احتمالی منفی آن بر بازار، غالب بر خوشبینی آنها به اثرات مثبت آن است که این به نوبه خود باعث رفتارهای هیجانی به اخبار متنوع در این خصوص و تاثیر مستقیم این رفتار بر بازار بوده است.
سومین چالش مهم بازارسرمایه، همچنان ناکافی بودن سواد مالی سرمایهگذاران، بهخصوص تازهواردان به بازارسرمایه و درک نادرست بیشتر آنها از واژه سرمایهگذاری، عدماتخاذ استراتژی مشخص در سرمایهگذاری و توقعات آنها از بازار بهعنوان منبع درآمد روزانه است. این امر باعث عدمصبوری آنها و تفکر آنها مبنی بر عدمنیاز به تحلیل و مطالعه، بهخصوص در شرایط سخت اخیر بازار شده و به دنبال آن ترس، هیجان، فرار از بازارسرمایه، خروج نقدینگی و رجوع به بازارهای موازی برای رسیدن سریعتر به سود و درآمد شده است. ضمن اینکه همیشه از بستر ناآگاهی و نداشتن دانش افراد در هر زمینه و هر محیطی، بهراحتی سوءاستفادههای فراوان شده و خواهد شد. همچنین نفوذ به روح، روان و مسیر فعالیت این قشر از افراد، برای سوءاستفادهکنندگان کاملا میسر است.
عناوینی همچون مناسب نبودن شاخص کل برای ارزیابی کل سهام، عدمپیشرفت فناوری، عدمبهبود شرایط تجارت و خیلی از مشکلات دیگر نیز دغدغه این روزهای فعالان بهعنوان مشکلات بازار است که تمام اینها در نبود زیربناها و چارچوبهای اساسی برای حمایت از سرمایهگذاری مطلوب و پایدار در این فضای بازارسرمایه ریشه دارد. جمعبندی تمام این چالشها، در جا زدن قیمت سهام و دور ماندن آنها از ارزش واقعیشان را در مدت طولانی تاکنون به همراه داشته، تا جایی که این روزها در ذهن سهامداران، این جمله بهاشتباه حک شده است که «بازار تحلیلپذیر نیست».