مهدی قلیپور /کارشناس بازارسرمایه
مهمترین مساله فعلی بازارسرمایه، کمبود نقدینگی و خروج پول است. در شرایطی که طی یکسال و نیم گذشته، نقدینگی در کشور بیش از ۲میلیون میلیارد تومان (۲هزار همت) افزایش یافته است، شاهد هستیم که بیش از ۵۰همت هم از بورس خارج شده است. این امر را که چه عواملی به خروج پول و عدمتمایل عمومی به سرمایهگذاری در بازار سرمایه مجر شده است، میتوان از چند منظر بررسی کرد.
اقتصاد جهانی: افت قیمتهای جهانی که از سه ماه گذشته تشدید شد (البته بهجز نفت و غلات)، بر بازار سرمایه کامودیتیمحور ایران سایه افکند. البته در یکهفته گذشته قیمتهای جهانی اندکی بهبود یافته و نرخ یورو به دلار نیز ۳درصد تقویت شده است. نگرانیها از اقتصاد جهانی به دلیل محدودیتهای کرونایی، بهویژه در چین و افزایش نرخ بهره در ایالاتمتحده و چند کشور اروپایی و بحران انرژی در اروپا بهواسطه حمله روسیه به اوکراین، همه بر قیمتهای جهانی فشار آورده است و با لحاظ سرمایهگذاریها و هلدینگها، ۷۰درصد سهام در صنایع فلزی، معدنی، شیمیایی و پالایشی، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به قیمتهای جهانی وابسته هستند.
اقتصاد داخلی: در شرایط سرکوب نرخ ارز توسط بانک مرکزی، رشد سطوح نرخ بهره، چه بین بانکی، چه بازار بدهی و چه نرخ سپرده در سطح شعب به بالای ۲۲درصد، مانع قوی برای رشد بازار در چند ماه گذشته شده است. اساسا P/ E عمومی بازار با یک تقسیم بر نرخ بهره، ارتباط مستقیم دارد و با افزایش نرخ بهره، شاهد سهامی مثل فولادمبارکه با P/ E کمتر از ۴ شدهایم. البته این فقط یکی از عوامل است. افزایش فاصله نرخ دلار نیمایی که توسط بانک مرکزی کنترل میشود با دلار آزاد نیز باعث شده است تا افزایش قیمت دلار در بازار آزاد نفعی برای شرکتها، بهویژه صادر کنندهها نداشته باشد. به عنوان مثال، نرخ فروش مس کاتد در بورسکالا کاملا بهموازات قیمتهای جهانی افت کرده و از ۲۴۰میلیون در تن به ۱۹۰میلیون در تن رسیده بود که اخیرا اندکی بهتر شد. در حالی که علیالقاعده رشد نرخ دلار میتوانست افت قیمت جهانی را جبران کند؛ ولی کنترل دلار نیمایی که به طور بحثبرانگیزی بعضا حتی کاهشی بود، برعکس بازار آزاد، بورس را به زیر کشید. افزایش کسری بودجه دولت و فشار به بازار سرمایه از طریق فروش اوراق بدهی دولتی نیز نقدینگی حقوقیهای بزرگ و بانکها را بلعید و نگرانیهایی درباره کمبود برق صنایع و آب نیز وجود داشت که خوشبختانه مورد اخیر به نظر میرسد، در تابستان خوب مدیریت شده است.
برجام: نتیجه مذاکرات هستهای به طور مستقیم بر ریسک سیستماتیک بازار اثرگذار است. انجام توافق با کاهش ریسک سیستماتیک و نرخ بازده مورد نظر به افزایش P/ E بازار خواهد انجامید و از طرف دیگر با کاهش هزینه تامین مواد اولیه و قطعات و نیز صادرات و نقل و انتقال وجوه و حملونقل و بیمه در کوتاهمدت بهسرعت به نفع بازار خواهد بود و در بلندمدت نیز سرعت اجرای طرحهای توسعه در شرکتهای بورسی را افزایش خواهد داد. همچنین با افزایش جریان فروش نفت و انتقال پول آن، دولت فشار کمتری به بازار سرمایه از طریق انتشار اوراق بدهی وارد خواهد آورد و با کاهش نرخ بازده تا سررسید در بازار بدهی و نهایتا بهره بینبانکی و سپرده، رقیب سنتی بورس پا پس خواهد کشید. البته نگرانی از کنترل ارز به صورت غیرمنطقی توسط دولت وجود دارد و امیدوارم با رسیدن نقدینگی به بیش از ۶میلیون میلیارد تومان، دولت واقعیتهای تورمی کشور را در قیمتگذاری دستوری ارز بپذیرد.
تصمیمات خلقالساعه سیاستگذار: شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین نگرانیهای فعالان بازار، تصمیمات خلقالساعه مدیران در دستگاههای دولتی و نظارتی است؛ چه وزارت صمت که پا بر گلوی بورسکالا گذاشته و چه بانک مرکزی که ذرهای از دهفرمان حمایتی بورس را اجرایی نکرده و چه وزارت اقتصاد که با مالیات به جنگ سرمایهگذار رفته یا با نرخهای گمرگی، صادرکننده را مایوس میکند. در هر صورت، بازارسرمایه نیاز به ثبات دارد و مهمتر از برجام، ثبات در تصمیمات سیاستگذار و دولت و ناظر بر بازارهاست.