قطع یا کاهش قابل توجه عرضه گاز روسیه در پاسخ به تحریمهای غرب علیه آن، پس از آغاز جنگ اوکراین، بر اقتصادهای اروپایی تأثیر منفی داشته و اکنون خطر کمبود گاز در زمستان آینده در سراسر اروپا آشکارتر شده است.
به گزارش اوپکس به نقل از قدس آنلاین، قطع یا کاهش قابل توجه عرضه گاز روسیه در پاسخ به تحریمهای غرب علیه آن، پس از آغاز جنگ اوکراین، بر اقتصادهای اروپایی تأثیر منفی داشته و اکنون خطر کمبود گاز در زمستان آینده در سراسر اروپا آشکارتر شده است.
این مسئله بهویژه در آلمان که بهشدت به گاز روسیه وابسته است بیش از همه نمایان است. باوجود آنکه آلمان بزرگترین قدرت اقتصادی در این قاره است، اما به دلیل وابستگی شدید به واردات گاز از روسیه، بیشترین آسیبپذیری را در برابر تأثیر منفی این امر متحمل شده است.
برلین، مانند سایر کشورهای اروپایی، از طریق مراحلی ازجمله خرید مقادیری گاز طبیعی مایع، در تلاش است تا منابع انرژی خود را متنوع کند، اما به طور قطع در پر کردن کامل مخازن ذخیرهسازی گاز پیش از شروع فصل سرما، مشکل خواهد داشت. بروکسل نیز به عنوان پایتخت اتحادیه اروپا، پیشتر از کشورهای عضو آن خواسته است مصرف گاز خود را تا پیش از زمستان ۱۵درصد کاهش دهند که انتظار میرود تحقق این مهم دشوار باشد.
همچنین زمانی که دولت اسپانیا در تلاش برای کاهش مصرف انرژی، استفاده از کولرهای گازی با درجه دمای زیر ۲۷ را ممنوع کرد، این کشور با یک چالش جدی روبهرو شد. فرانسه نیز در فصل تابستان دستوری را درخصوص کاهش استفاده از کولرهای گازی صادر کرد. الکساندر دی کرو، نخستوزیر بلژیک نیز با اشاره به جنگ در اوکراین و قیمت انرژی اذعان کرده است: ما روزهای بسیار آشفتهای خواهیم داشت و این زمستان ممکن است بسیار سخت باشد.
با توجه به گزارشهای خبری و اظهارنظرهای مقامهای اروپایی، واضح است چنانچه این کشورها موفق به تأمین منابع گاز جایگزین روسیه نشوند مردم اروپا باید با زمستانی سخت دستوپنجه نرم کنند و چه بسا افراد بسیاری که در تأمین وسایل گرمایشی به دلیل کمبود و گرانی بیش از حد، ناتوان هستند، جان خود را در سرما از دست بدهند، کما اینکه در فصل تابستان مواردی از مرگ به دلیل گرمای شدید در این قاره ثبت شد.
یکی از مهمترین راههایی که اتحادیه اروپا میتواند برای جبران کمبود منابع گاز خود در فصل سرد زمستان به آن پناه ببرد، جمهوری اسلامی ایران به عنوان دومین کشور بزرگ دنیا از حیث ذخایر گازی است که این مسئله نیاز آن به احیای توافق هستهای در مذاکرات وین را برجسته کرده است؛ از این رو در دوره اخیر افزایش تلاشها برای تحقق این مهم هم در زمینه متقاعد کردن طرفهای برجام و هم در اظهارات مقامهای اروپایی مشهود بوده است.
به منظور ریشهیابی و بررسی دلایل بروز بحران انرژی در اروپا، پیامدهای آن بر جوامع اروپایی، چرایی نیاز اروپا به احیای توافق هستهای و ظرفیتهای ایران برای حل این بحران و همچنین ملزومات مورد نیاز در این راستا، با پروفسور «حیان سلمان» استاد اقتصاد و برنامهریزی در دانشگاه تشرین و معاون سابق وزیر اقتصاد سوریه گفتوگو کردهایم که در ادامه جزئیات این گفتوگو را میخوانید:
چرا اروپا با بحران سوخت روبه رو است و این بحران چه ابعادی دارد؟
اروپا به دلیل فقدان تعادل در ساختار اقتصادی و همچنین وابستگی به آمریکا و پیروی از دیکتههای آن، از یک بحران عمومی فراگیر رنج میبرد؛ به گونهای که به یک وابسته محقر تبدیل شده که پیشنیازهای حاکمیتی خود را از دست داده و به خواست آمریکا وارد دشمنیهای بیمورد با بسیاری از کشورهای جهان ازجمله ایران، روسیه، چین، سوریه و کشورهای آمریکای لاتین شده است. ازاینرو مشکلات اقتصادی اروپا پیش از جنگ روسیه و اوکراین یا به تعبیر بهتر جنگ روسیه با کشورهای عضو ناتو در اوکراین وجود داشته، اما پس از این جنگ، بحران اروپا بنا به دلایل مختلفی تشدید شده است.
ازجمله این دلایل اینکه روسیه به طور متوسط بیش از ۴۵درصد گاز قاره اروپا را تأمین میکرد که جبران این مقدار توسط کشورهای اتحادیه اروپا از سایر کشورها به دلایل فنی، لجستیکی و قیمتی دشوار است، زیرا قیمتها به میزان قابل توجهی افزایش یافته و تأثیر این مسئله در حال حاضر با نرخ بالای تورم و شروع جیرهبندی برق و تعطیلی بسیاری از کارخانهها در کشورهای اروپایی مشهود است. اکنون روسیه مقدار صادرات به اروپا را کاهش داده و از فروش آنها به جز با روبل روسی امتناع میورزد که اروپا حاضر به پذیرش آن نبوده است. اطلاعات موجود تأیید میکند که میزان عرضه گاز به اروپا به پایینترین سطح آن در ۴۰سال گذشته رسیده و میتوان گفت سه خطی که روسیه از طریق آن روزانه ۱۶میلیارد متر مکعب گاز به اتحادیه اروپا صادر میکرد در حال حاضر کار نمیکنند.
این خطوط لوله عبارتاند از: خط نورد استریم۱ که از دریای بالتیک به آلمان، هلند، فرانسه، انگلیس و سایر کشورها میگذرد و تا ۶ میلیارد فوت مکعب در روز برای این کشورها گاز تأمین میکرد و اکنون این میزان به ۵/۱میلیارد یعنی ۷۵درصد ظرفیت خود کاهش یافته است. همچنین دو خط لوله از بلاروس به لهستان و آلمان و از طریق اوکراین به جمهوری چک و اتریش میگذرد که گاز طبیعی را به کشورهای شمال و جنوب اروپا میرساند.
علاوه بر این و براساس گزارش شرکت روسی Transneft، محمولههای نفتی که از طریق خط دروگبا با عبور از اوکراین به مجارستان، اسلواکی و چک ارسال میشد از تاریخ ۸/۴/۲۰۲۲ به حالت تعلیق درآمده است و اکنون مشاهده میشود خط دوم دروگبا از مسیر بلاروس به جای این خط فعال شده است.
از دیگر عوامل تشدید بحران انرژی در اروپا این است که مشکلات مربوط به زنجیره تأمین انرژی از کشورهای دیگر برای اروپا و قیمت تمامشده آن فزونی یافته و همه اینها بر افزایش شکاف بین تقاضای کل و عرضه کل تأثیر گذاشته است؛ به گونهای که تقاضا بر عرضه پیشی گرفته و این مسئله جدای از کمبود انرژی، قیمت آن را نیز به شکل کمسابقهای بالا برده است.
تمام این مشکلات منجر به کاهش نرخ رشد اقتصادی و به تبع آن تولید ناخالص داخلی میشود، زیرا هرگونه افزایش قیمت حاملهای انرژی در تمامی فعالیتهای اقتصادی و خدماتی مانند صنعت، کشاورزی، تجارت و خدمات منعکس خواهد شد.
این بحران بهویژه با نزدیک شدن فصل سرما و زمستان چه تبعاتی برای جوامع اروپایی خواهد داشت؟
بحران انرژی بر تمامی ابعاد جامعه در قاره اروپا تأثیر گذاشته و در افزایش قیمتها ظهور خواهد یافت. در حال حاضر افزایش نرخ تورم و کمبود بسیاری از کالاها و خدمات در این کشورها شروع شده که این منجر به افزایش میانگین بیکاری به دلیل تعطیلی بسیاری از کارگاهها و کارخانهها شده است و در آینده نیز چنانچه درگیری غرب با چین به دلیل(تایوان) تشدید شود و توافق هستهای با ایران امضا نشود این پیامدهای منفی و مشکلات اجتماعی و امنیتی افزایش خواهد یافت؛ چیزی که اکنون نیز در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا ظهور و بروز پیدا کرده است.
کدامیک از کشورهای اروپایی بیش از دیگران تحت تأثیر این بحران قرار گرفتهاند؟
اطلاعات و واقعیتها تأیید میکند که تمامی کشورهای اروپایی تحت تأثیر اقدامهای روسیه در قبال تحریمهای اقتصادی غرب و الزام به خرید گاز و نفت روسیه به روبل قرار گرفتهاند؛ اما شدت آن از کشوری به کشور دیگر و با توجه به درصد وابستگی آنها به حاملهای انرژی روسیه متفاوت است؛ به عنوان مثال کشورهای آلمان بیش از ۵۰درصد، فرانسه حدود ۲۵درصد و ایتالیا نیز ۴۶درصد از گاز مورد نیاز خود را از روسیه وارد میکنند، همچنین کشورهایی مانند بوسنیوهرزگوین و مولداوی ۱۰۰درصد، فنلاند، لتونی، صربستان و بلژیک حدود ۸۰درصد، لهستان ۴۰درصد، هلند و رومانی ۱۰درصد و گرجستان حدود ۶درصد به گاز روسیه وابستگی دارند. در مجموع، آلمان به دلیل آنکه نرخ رشد اقتصادی بالاتری نسبت به سایر کشورها دارد و میزان مصرف آن را افزایش میدهد، بیش از سایر کشورها از بحران انرژی آسیب میبیند.
ظرفیتهای ایران برای تولید نفت و گاز و نجات جوامع اروپایی از سرمای زمستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایران میتواند کمک قابل توجهی به کاهش بحران انرژی در اروپا ارائه کند و این مسئله تلاش زیاد اتحادیه اروپا برای تأمین منابع جایگزین از طریق امضای توافق هستهای به خاطر آمادگی برای رویارویی با زمستانی سخت را تبیین میکند. اگر میزان تولید نفت و گاز به پیش از جنگ بازگردد، این مسئله به اروپا در مواجهه با بحران خود کمک خواهد کرد، بهویژه آنکه ایران ظرفیت بالایی برای افزایش تولید نفت و گاز دارد و میتواند تولید نفت خود را به ۴میلیون بشکه در روز برساند و از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران ۳۴ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی در اختیار دارد که این میزان ۱۷درصد از کل ذخایر گازی موجود در جهان را تشکیل میدهد.
به نظر شما در صورت حصول توافق، چه موانعی در مسیر تعامل ایران و اروپا برای تأمین انرژی وجود خواهد داشت؟
آمریکا و کشورهای غربی به هیچوجه قابل اعتماد نیستند و این را تاریخ هم تأیید کرده، بنابراین لازم است جمهوری اسلامی ایران طرح بازگشتپذیری را مد نظر داشته باشد. من به سیاستهای اروپا اعتمادی ندارم و بلکه برعکس پیشبینی میکنم در آینده احزاب افراطی در بیشتر کشورهای اروپایی قدرت را در دست خواهند گرفت و این سبب تشدید اختلافات با ایران، محور مقاومت(ایران، سوریه، عراق، فلسطین و لبنان) و همچنین با کشورهای روسیه و چین خواهد شد.
چنانچه ایران بتواند انرژی مورد نیاز اروپا را تأمین کند، این مسئله بر بهبود روابط غرب با تهران چه تأثیری خواهد داشت؟
به نظر من این امر بنابرقاعده میتواند روابط ایران و اروپا را بهبود بخشد و در سایه نیاز اروپا به منابع جایگزین ادامهدار باشد؛ گرچه سیاستهای اروپا همواره تابع سیاستهای آمریکا و تحت هدایت صهیونیستها بوده و روابط خوب، قوی و مستمر بین ایران و اروپا با چالشهای زیادی روبهرو است، اما به هر روی در صورت امضای توافق به دلیل نیاز مبرم اروپا، به ایران در همه ابعاد اقتصادی بهویژه توسعه زیرساختها کمک خواهد کرد؛ چراکه پولهای بلوکه شده در کشورهای وابسته به آمریکا که حق مردم ایران است آزاد خواهد شد و درنتیجه ایران میتواند از اموال خود برای افزایش میانگین نرخ رشد اقتصادی در همه زمینهها، ارتقای سطح زندگی مردم و افزایش سرمایهگذاریها استفاده کند.