بحران انرژی، بریتانیا را فقیرتر کرده است و این کشور باید برای عبور از این شرایط بد، از راهحلهایی استفاده کند که زمانی غیرعادی و غیر قابل تصور به نظر میرسید.
به گزارش فایننشال تایمز، بحرانهای اقتصادی مراحلی دارند که تقریباً میتوان آنها را احساس کرد. اما آنها در حال تغییر و تحولاند، همزمان با اینکه ماهیت و مقیاس بحران و همچنین آگاهی ما از آنها تغییر میکند. رویدادهای جدید اغلب منجر به تغییر شده و سیاستگذاران را مجبور میکنند تا با این واقعیت روبهرو شوند که باید به روشهایی عمل کنند که تا چندی پیش، غیرقابل تصور به نظر میرسیدند.
هجوم نورثرن راک در سال ۲۰۰۷، خزانهداری آسیب دیده را وادار کرد تا سپردههای پساندازکنندگان را تضمین کند، در حالی که این نهاد در ابتدا ملیسازی را رد کرده و اصرار داشت که این یک اقدام غیرعادی است.
یک سال بعد فروپاشی لمان برادرز همه را با واقعیت آشنا کرد، سیستم مالی جهانی در لبه پرتگاه بود و زمان ملیسازی موسسات بانکی در انگلیس فرارسیده بود. بانک لمان برادرز در پی بحران مالی ۲۰۱۲–۲۰۰۷ در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸ اعلام ورشکستگی نمود که بزرگترین ورشکستگی در تاریخ ایالات متحده بهشمار میآید.
برای بحران کنونی مخارج زندگی در بریتانیا، بحران نورثرن راک، افزایش ۵۰ درصدی قبض انرژی معمولی در آوریل و رسیدن آن به هزار و 971 پوند بود. دولت اجازه داد تا قیمتها افزایش یابد، در حالی که در نهایت کمک پرداختی به خانوارها برای پرداخت قبوض، ۳۰ میلیارد پوند افزایش یافته است.
اما بر اساس آخرین اعلامیه Ofgem، تنظیمگر انرژی بریتانیا، مبنی بر اینکه قبوض انرژی به ۳هزار و ۵۴۹ پوند در اکتبر امسال و به بیش از ۵هزار پوند در ژانویه خواهد رسید، مانند لحظه بحرانی لمان برادرز بود. چنین افزایش قیمتی نشان میدهد که بریتانیا در حال ورود به دنیای جدیدی است که در آن سیاستهایی که قبلاً غیرقابل تصور تلقی میشدند، اکنون غیرقابل اجتناب هستند.
همچنین درست با کاهش شدید دما و روشن کردن سیستم گرمایشی خانوادهها، قیمتها بالاتر خواهند رفت؛ بریتانیاییها ۸۰درصد گاز خانگی را بین ماههای اکتبر و مارس مصرف میکنند و قبوض انرژی در زمستان امسال سه برابر بیشتر از سال گذشته یعنی ۵۰۰ پوند در ماه است.
این افزایش قیمت، بدترین آسیب را متوجه ۴میلیون مصرف کننده بریتانیایی خواهد کرد که نمیتوانند هزینههای بالاتر مصرف گاز در طول زمستان را در طی سال تقسیم کنند. این گروه از مصرفکنندگان گاز در بریتانیا، تنها در ماه ژانویه باید بیش از ۷۰۰ پوند پرداخت کنند، یعنی میزانی بیش از نیمی از درآمد قابل تصرف معمول آنها. افزایش قیمت گاز در بریتانیا سبب خواهد شد تا میلیونها نفر معوقه داشته باشند و به سلامت مالی آنها آسیب برسد و همچنین سلامت جسمی هزاران نفر که نمیتوانند خانههای خود را گرم کنند به خطر خواهد افتاد.
جلوگیری از وقوع یک فاجعه زمستانی در بریتانیا، مستلزم مداخلات متفاوت و نه فقط بزرگتر از نخست وزیر آینده است.
پاسخ دولت تا به امروز اصرار بر مواجهه مصرفکنندگان با هزینه واقعی انرژی بوده تا انگیزه قوی برای کاهش مصرف داشته باشند و در همان زمان، دولت برای پوشش بخشی از این هزینهها، تخفیفها و پرداختهای یکجا را بهویژه برای آنهایی که درآمد پایینی دارند اختصاص داده است.
این رویکردی است که کتب درسی اقتصاد به آن تشویق میکنند و هنگامی که صورتحسابها به ۲ هزار پوند رسید، منطقی به نظر میرسید، اما زمانی که آنها بیش از دو برابر این مقدار هستند قابل دوام نیست. در این حالت، شکاف میان کسانی که حمایت میشوند و کسانی که حمایتی دریافت نمیکنند بسیار بزرگ میشود، یعنی ۱پوند درآمد بیشتر، باعث میشود فرد واجد شرایط دریافت کمک عمومی نباشد و هزینه این ممکن است بیش از ۱۰۰۰ پوند باشد.
از آنجایی که پرداختها به صورت یکجا انجام میشود، به این توجه نمیشود که اثر افزایش بزرگ در قبضهای انرژی برای خانوارهای مختلف چیست؟ چالش پیش رو برای یک خانواده بزرگ و کم درآمد که خانهای با عایقبندی ضعیف اجاره میکنند و قادر به بهبود آن نیستند، بسیار بیشتر از حد متوسط است.
مقیاس بحران، نیازمند رویکردی رادیکال است. در حال حاضر هزینههای انرژی باید در کمتر از نرخهای بازار محدود شوند، بنابراین وقت آن است که روی سوالات سخت پیش رو تمرکز کنیم. تا کجا پیش میرویم؟ آیا همه شهروندان و یا فقط گروههایی با درآمدهای پایین و متوسط باید سود ببرند؟ و چگونه صورتحسابی را که بالغ بر دهها میلیارد پوند خواهد بود، پرداخت خواهیم کرد؟ برخی بدهبستانهای بزرگ وجود دارد.
تعرفه اجتماعی رادیکال، بهترین رویکرد هدفمند برای کسانی است که درآمدهای پایینتری دارند و قبضهایشان افزایش مییابد، اما اجرای آن سختتر از کاهش قیمت برای همه است. استقراض، فشار زیادی را تحمیل خواهد کرد اما اگر بخواهیم صورتحسابها را به میزان قابل توجهی کاهش دهیم، بدون اینکه بانک انگلستان مجبور به افزایش بیشتر نرخ بهره شود، باید از مالیات بادآورده (windfall) و مالیات همبستگی (solidarity) استفاده بیشتری شود.
هیچ یک از این اقدامات آسان نیست و بحران انرژی، بریتانیا را بسیار فقیرتر کرده است. مرحله صحبت کردن درباره غیرواقعی بودن این بحران به پایان رسیده است و هرچه سریعتر باید اقداماتی درخصوص این بحران صورت پذیرد.