سیداحسان مرعشی ـ کارشناس انرژی
مقدمه : امروز بیش از هر زمان
دیگری، زندگی در زمین و رونق اقتصادی کشورها به مصرف انرژی وابسته است. از گرم کردن
خانهها تا تأمین برق کارخانهها، همگی به جریان قابل اعتماد انرژی وابسته است. بحرانهای
مختلف سیاسی و اقتصادی، نظیر بحران اول و دوم انرژی، حادثه نیروگاه اتمی فوکوشیما
در ژاپن و بحران ناشی از حمله روسیه به اوکراین، همواره این تلنگر را برای همه
کشورها و ملتها به دنبال داشتهاند که دسترسی همیشگی و دائمی به انرژی آسان نیست. عدم اطمینان به دسترسی پایدار به انرژی، باعث
افزایش قیمتهای انواع حاملهای انرژی به ویژه نفت و گاز میشود. از اینرو، باید
توجه داشت که در مفهوم امنیت انرژی، علاوه بر دسترسی به انرژی، باید به عنصر قیمت
نیز توجه شود. بر این اساس، آژانس بینالمللی انرژی، امنیت انرژی را به صورت زیر
تعریف میکند:
·
امنیت انرژی عبارت است از دسترسی بی وقفه به منابع انرژی
همراه با قیمت مقرون به صرفه و اقتصادی.
از نظر
آژانس بین المللی انرژی، امنیت انرژی دارای دو جنبه است: امنیت انرژی بلندمدت که
با سرمایه گذاری به موقع برای تأمین انرژی در راستای تحولات اقتصادی و نیازهای زیست
محیطی تأمین میگردد و دیگر امنیت انرژی کوتاه مدت که بر توانایی سیستم انرژی
موجود برای واکنش سریع به تغییرات ناگهانی در تعادل عرضه و تقاضا متمرکز است. به
عبارت دیگر، شرط لازم برای دستیابی یک کشور به امنیت انرژی بلندمدت توجه به موضوع
سرمایهگذاری است. از سوی دیگر، توجه به مدیریت سیستم انرژی موجود نیز شرط لازم
دستیابی به امنیت انرژی کوتاه مدت میباشد. بررسی بحرانهای انرژی رخ داده طی
سالیان گذشته، نشان میدهد که یکی از ابزار مناسب برای مواجه با این بحرانها توجه
به کارایی انرژی میباشد. در ادامه، ضمن مرور بحرانهای مختلفی که طی سالهای
گذشته امنیت انرژی کشورها را به چالش کشاندند نقش بهبود کارایی انرژی، در کنترل
این بحرانها و توجه به آن در استراتژی امنیت انرژی کشورها، مورد بررسی قرار میگیرد.
·
بحرانهای انرژی
دهه هفتاد
شکل ذیل روند تغییرات قیمت یک بشکه نفت خام را از
1861 تا 2021 میلادی نشان میدهد. قیمتها در این شکل برحسب دلار آمریکا مشخص شدهاند.
بطورکلی، روند قیمتها را میتوان به دو دوره کلی تقسیم کرد: دوره اول از 1861 تا
1972 : در این دوره قیمتها تقریباً از یک ثبات نسبی در محدوده 1-2 دلار برخوردار
بودند. و دوره دوم از 1973 به بعد که روند قیمتها تحت تأثیر بحرانهای سیاسی و
اقتصادی (جهانی و منطقهای) دچار تغییرات قابل توجهی شد. شروع این تغییرات با وقوع
دو بحران اول و دوم انرژی در دهه هفتاد میلادی اتفاق افتاد.
بحران اول
انرژی، در اثر حمله همزمان ارتشهای دو کشور مصر و سوریه به اسراییل رخ داد. این
دو کشور با هدف بازپسگیری زمینهایی که توسط اسراییل در 1967 اشغال شده بود در
ششم اکتبر 1973 به این کشور حمله کردند. هر چند این جنگ تا 25 اکتبر بیشتر ادامه
نیافت اما تنشهای سیاسی بین حامیان دو طرف منازعه و به ویژه تحریم نفتی کشورهای
طرفدار اسراییل از سوی کشورهای عربی صادرکننده نفت باعث شد تا قیمتهای جهانی نفت
در سال 1974به رقم بیسابقه یازده و نیم دلار برسد. کمبود نفت و فراوردههای نفتی
و افزایش بی سابقه قیمت آن، روند عادی زندگی را در کشورهای غربی را مختل کرد. در
دو تصویرآثار بحران اول انرژی بر زندگی مردم
نمایش داده شده است :بعد از
بحران اول انرژی، قیمتها همچنان روند صعودی خود را ادامه داد. تا اینکه با وقوع
انقلاب اسلامی ایران در 1979 و آغاز جنگ تحمیلی در 1980 قیمتها به نزدیک 40 دلار
رسید. به دلیل افزایش شدید قیمتها، دنیا دوباره با شوک ناشی از این موضوع قرار
گرفت. وقوع دو
بحران انرژی در دهه هفتاد میلادی، باعث شد تا توجه به موضوع مدیریت مصرف انرژی و
بهینهسازی انرژی مورد توجه قرار گیرد. کشورها سعی کردند تا ضمن کاهش وابستگی خود
به واردات انرژی (به خصوص نفت خام)، گزینههای دیگر مانند انرژیهای تجدیدپذیر را
در استراتژیهای امنیت انرژی خود در نظر بگیرند.
·
بحران ژاپن
در مارس
2011، زلزله و سونامی ناشی از آن باعث آسیب نیروگاه هستهای شهر فوکوشیما شد و یک شبه،
شرکت برق توکیو، حدود 40 درصد از ظرفیت برق خود را از دست داد. با توجه به درخواست
عمومی، دولت ناچار شد تا اواخر سال 2013 تمام 54 رآکتور هستهای خود را که تقریباً
یک چهارم برق کشور را تأمین میکردند، خاموش کند. به منظور مقابله با شرایط پیش
آمده، ضروری بود تا اقدامات سریعی از سوی دولت و مردم انجام شود. از جمله این اقدامات،
خاموشیهای برنامهریزی شده، خاموشی پلههای برقی در مراکز خرید، خاموش کردن چراعها
توسط مراکز کسب و کارهمچنین وزارت محیط زیست، با هدف کاهش 25 درصد مصرف انرژی خود اقداماتی
را به اجرا گذاشت از جمله خاموش کردن نیمی از پرینترها در زمانهای پیک مصرف. ازکارکنان
نیز خواسته شد تا نوشیدنی مورد نیاز خود را همراه بیاورند تا سازمان بتواند دستگاههای
فروش خودکار را از برق بکشد، تیمهاي ورزشی برای صرفهجویی و استفاده از نور روز، بازیهای
شبانه خود را به بعد از ظهر منتقل کردند، دولت کمپینی به نام Cool
Biz راهاندازی
کرد و از کارکنان درخواست کرد برای کاهش تهویه مطبوع، لباس سبک بپوشند، خودروسازان
زمان کار را تغییر دادند تا بار شبکه برق را در زمان اوج مصرف کاهش دهند و در آخر فروشگاههای
زنجیرهای به استفاده از لامپ های LED و اضافه کردن پنل های خورشیدی روی آوردند. مطالعهای
که در همین زمان انجام شده نشان میدهد بسیاری از ژاپنیها، در این مدت، رفتارها و
عادات خود را در راستای صرفهجویی در مصرف برق اصلاح کردهاند.
·
بحران اوکراین
وابستگی کشورهای
عضو اتحادیه اروپا به واردات انرژی، از ملاحظات اصلی در امنیت انرژی این اتحادیه محسوب
میشود. طبق آمار سال 2019 ، فرآوردههای نفتی، حدود دو سوم انرژی وارداتی اتحادیه
اروپا را تشکیل میدهد. گاز با 27 درصد و سوختهای فسیلی جامد با 6 درصد در جایگاه بعدی قرار دارند. بخش
عمدهای از واردات انرژی، از چند کشور خاص انجام میشود که این موضوع خود از لحاظ امنیت
انرژی و ملاحظات سیاسی جزو دغدغههای اعضای اتحادیه اروپا میباشد. در سال 2019 ، تقریباً
دو سوم واردات نفت خام اتحادیه اروپا، تنها از شش کشور روسیه (%27) ، عراق (%9) ، نیجریه
و عربستان سعودی (هر یک %8) و قزاقستان و نروژ (هر یک %7) انجام شده است. از
سوی دیگر، تقریباً سه چهارم واردات گاز طبیعی اتحادیه اروپا از چهار کشورروسیه
(%41) ، نروژ (%16) ، الجزایر (%8) و قطر (%5) بوده است. این در حالی است که بیش از
سه چهارم سوخت جامد (بیشتر زغال سنگ) وارداتی از روسیه (%47) ، ایالات متحده (%18)
و استرالیا (%14) وارد شده است. برای اندازهگیری میزان وابستگی به واردات انرژی، از
شاخصی به نام نرخ وابستگی انرژی (Energy Dependency Rate) استفاده میشود. این شاخص که برحسب درصد، اندازهگیری
میشود از تقسیم واردات خالص انرژی (واردات منهای صادرات) بر مصرف ناخالص انرژی داخلی
(مجموع انرژی تولید شده و خالص واردات) اندازهگیری میشود.
مطابق این
جدول نرخ وابستگی انرژی اتحادیه اروپا در سال 2019 ، برابر با 61 درصد بوده است. به
عبارت دیگر، در سال 2019 ، بیش از نیمی از انرژی اتحادیه اروپا با واردات خالص تأمین
شده است. این در حالی است که نرخ وابستگی انرژی برای اتحادیه اروپا، در سال 2000، برابر
با 56 درصد بوده است. همانطور که در این جدول مشخص شده، نرخ وابستگی انرژی، در سال
2019 ، از بیش از %90 در مالت، لوکزامبورگ و قبرس تا %5 در استونی متغییر بوده است.
با حمله
روسیه به اوکراین، در فوریه 2022 میلادی، جریان گاز روسیه به کشورهای اروپایی کاهش
قابل توجهی یافت. با توجه به وابستگی شدید کشورهای اروپایی به واردات انرژی از
روسیه، قطع صادرات گاز باعث شد تا نرخ انواع حاملهای انرژی چند برابر گردد. به دنبال
بحران اخیر انرژی، اتحادیه اروپا از کشورهای عضو خواسته تا مصرف گاز خود را در بازه
زمانی اوت تا مارس 2023 به میزان 15 درصد، نسبت به میانگین مصرف دوره 2017 تا 2021
، کاهش دهند. در این راستا کشورهای مختلف اروپایی برنامههایی با محوریت مدیریت
مصرف انرژی تعریف و اجرا کردند. از جمله آنها : ایتالیا ساختمانهای عمومی را ملزم
به حذف سیستم تهویه مطبوع کرده است، اسپانیا نیز از کارمندان ادارات خواسته تا از کراوات
استفاده نکنند!، دولت آلمان رعایت دمای آسایش ساختمانهای عمومی تا حداکثر ۱۹ درجه
سانتیگراد را اجباری اعلام کرده است. بر اساس اقدامهای تازه، راهروها یا سالنهای
بزرگ به غیر از بیمارستانها و مراکز نگهداری از سالمندان نباید بیش از حدگرم شوند.
احتمال دارد استخرهای خصوصی دیگر مجوز گرم کردن آب را نداشته باشند، این در حالی است
که برای صرفهجویی در مصرف برق، روشنایی ساختمانها و بناهای یادبود هم باید خاموش
شود. تابلوهای تبلیغاتی پرنور هم باید از ساعت ۶ صبح تا ۱۰ شب خاموش باشند. علیرغم
توجه به کارایی انرژی در برنامه کشورهای اروپایی، احتمالاً برنامه سهمیه بندی گاز
نیز به اجرا در خواهد آمد. این موضوع عملکرد واحدهای تولیدی را تحت تأثیر خواهد گذاشت
و قطعاً سرعت رشد اقتصادی اروپا را کاهش میدهد.
·
استراتژیهای
امنیت انرژی
امروزه کشورها
با توجه به امکانات، منابع، شرایط ژئوپلتیک و زیرساختهای خود، استراتژیهای
متفاوتی برای برنامه امنیت انرژی خود تعیین کنند. از جمله این استراتژیها میتوان
به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ بهره برداری
از منابع خود برای دستیابی به خودکفایی تا حد امکان : به عنوان نمونه، نروژ با جمعیتی
بیش از 5 میلیون نفر قادر است 96 درصد انرژی مورد نیاز خود را با بهره برداری از منابع برقابی، میادین نفتی و گازی فراساحلی خود تأمین کند.
این کشور حتی انرژی مازادی دارد که به کشورهای همسایه نیز صادر میکند، مانند یک خط
لوله گاز زیر دریا برای صادرات گاز به بریتانیا.
2ـ واردات
انرژی از کشورهای تأمین کننده قابل اعتماد : به عنوان نمونه ایالات متحده آمریکا و
کانادا بزرگترین شبکه انرژی یکپارچه در جهان را تشکیل میدهند. کانادا صادر کننده خالص
گاز و نفت به ایالات متحده و وارد کننده خالص زغال سنگ از ایالات متحده است. هر دو
کشور در مناطق مختلف برق یکدیگر را تأمین میکنند.
3ـ واردات
انرژی از طیف وسیعی از تأمین کنندگان : در این حالت، اگر یکی از تولیدکنندگان انرژی
به دلیل قیمت، مسایل فنی یا عوامل سیاسی امکان تأمین انرژی را نداشته باشد، می توان
به سادگی از منابع جایگزین استفاده کرد. به عنوان نمونه، کشوری مانند ژاپن که منابع
انرژی نسبتاً محدودی دارد، گاز طبیعی مایع (LNG) را از بیش از پنج کشور از اندونزی
(با 51 درصد) تا ایالات متحده (با 3 درصد) وارد میکند.
4ـ تعویض عرضه
با هدف وابستگی کمتر به واردات : به عنوان نمونه، ایالات متحده در 20 سال گذشته واردات
نفت و گاز از خاورمیانه و آمریکای جنوبی را با بهرهبرداری از گاز شیل عمیق خشکی خود
از طریق فرآیند بحثبرانگیز به نام شکستگی هیدرولیکی یا شکستگی (fracking) کاهش
داده است.
5ـ کاهش تقاضای
داخلی برای انرژی : افزایش عایق کاری خانهها، تشویق استفاده بیشتر از دوچرخه به جای
خودروها و پرداخت یارانه به پنلهای خورشیدی برای استفاده روی سقف منازل و یا کسب
و کارهای مختلف نمونهای از تلاشها برای کاهش وابستگی به سایر کشورها برای واردات
انرژی است. البته کشورها سعی میکنند تا تلفیقی از چند یا همه این استراتژیها را
مد نظر قرار دهند.
·
بهینهسازی انرژی
استراتژی
کاهش تقاضای داخلی برای انرژی که در بالا به آن اشاره شد، در عمل رویکردی برای تأمین
امنیت انرژی بلندمدت محسوب میشود. این استراتژی با تمرکز بر بهینهسازی انرژی و
استفاده از تجهیزات با کارایی انرژی بالا از یک سو و بکارگیری استفاده از انرژیهای
تجدیدپذیر از سوی دیگر، تقاضا برای انرژی وارداتی، در بخشهای مختلف را کاهش میدهد.
براساس گزارشی که آژانس بینالمللی انرژی در سال 2019 میلادی منتشر کرده است،
اقدامات مبتنی بر بهبود کارایی انرژی در کشورهای عمده مصرفکننده انرژی باعث شده
تا میزان واردات نفت و گاز این کشورها کاهش یابد. بیشترین سهم کاهش واردات انرژی، مربوط
به نفت خام بوده است. کشورهای واردکننده نفت خام، با بکارگیری فناوریهای انرژی کارآمد،
طی دوره 2000 تا 2018، توانستهاند بیش از 165 میلیون تن معادل نفت در سال 2018 صرفهجویی
کنند. این مقدار، معادل مجموع انرژی مورد استفاده در بخش حمل و نقل کشورهای ژاپن، کانادا
و ایتالیا میباشد. در داخل کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی، صرفهجویی انجام شده
معادل بیش از 50 میلیارد دلار، میباشد. شتاب اخیر در رشد بازار گاز، باعث شده تا بهبود کارایی
انرژی تأثیر بیشتری بر واردات گاز، نسبت به واردات نفت داشته باشد. اقدامات با هدف
بهبود کارایی انرژی، طی دوره 2000 تا 2018، باعث شد تا واردات گاز در سال 2018، نزدیک
به ۱۱۵ میلیون تن معادل نفت خام کاهش یابد. این کاهش، مقداری بیش از تقاضای گاز ساختمان
های مسکونی در اتحادیه اروپا بوده است.
نکته مهم
این است که بهینهسازی مصرف انرژی و کاهش تقاضا برای انرژی باعث کاهش رشد اقتصادی
نشده و روند رشد تولید ناخالص داخلی کشورهای مختلف و کل دنیا را متوقف نکرده است.
همانطور که شکل 5 نشان میدهد، در فاصله سالهای 2000 تا 2019 میلادی درحالیکه
تولید ناخالص داخلی جهان نزدیک به 92 درصد افزایش داشته مصرف نهایی انرژی (TFC) تنها حدود 42
درصد افزایش یافته است. دلیل این موضوع توجه به بهینهسازی انرژی، تعطیلی واحدهای
ناکارآمد و استفاده از فناوریهای انرژی کارآمد بوده است.
جمع بندی
فاتح
بیرول مدیر اجرایی آژانس بینالمللی انرژی، اخیراً در مقالهای تحت عنوان "سه
افسانه درباره بحران جهانی انرژی" که در روزنامه فایننشال تایمز منتشر شد،
باورهای موجود در خصوص بحران انرژی ناشی از حمله روسیه به اوکراین و نگرانیها
درباره وضعیت انرژی در زمستان پیشرو را مورد نقد قرار داده است. وی ضمن امیدواری
به توانایی اروپا و سایر کشورها در زمینه کنترل بحران انرژی، مقاله خود را این
گونه به پایان میبرد:
"و بعد
از زمستان، بهار میآید. شوکهای نفتی دهه 1970 منجر به پیشرفتهای عمده در کارایی
انرژی، انرژی هستهای، خورشیدی و باد شد. بحران امروز ممکن است تأثیر مشابهی داشته
باشد و به تسریع انتقال به آینده انرژی پاک تر و ایمن تر کمک کند."