ایران اکنون چهارمین مصرفکننده عمده گاز در جهان پس از کشورهای آمریکا، روسیه و چین است و بهترتیب کشورهای کانادا، قطر، ترکمنستان و نروژ در جایگاههای بعد قرار دارند.
به گزارش اوپکس به نقل از میز نفت ، بر اساس تازهترین آمارهای رسمی منتشرشده، ایران با دارا بودن حدود ۳۲٫۶ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی، حدود ۱۸ در صد از کل ذخایر اثباتشده گاز جهان را به خود اختصاص داده و از این نظر بهعنوان دومین دارنده ذخایر گاز جهان شناخته میشود. وجود این ذخایر عظیم در ایران، سیاستگذاران بخش انرژی کشور را به سمت برنامهریزی برای توسعه زنجیره ارزش صنعت گاز و سرمایهگذاری در حوزههای تولید و پالایش، انتقال، ذخیرهسازی و توزیع گاز طبیعی در اقصی نقاط ایران با هدف جایگزینی گاز با دیگر فرآوردههای نفتی در سبد انرژی سوق داده است تا افزون بر بهرهمندی از این سوخت پاک، از افزایش سریع مصرف فرآوردههای نفتی که صادرات یا کاهش واردات آنها میتواند سبب درآمدزایی و رونق اقتصادی کشور شود، جلوگیری کند.
رونق اقتصاد جهان نیازمند منابع انرژی است و مطالعات مختلف نشان میدهد منابع هیدروکربوری تا سال ۲۰۵۰ میلادی همچنان بهعنوان عمدهترین منابع تأمین انرژی باقی خواهند ماند. بر این اساس، بررسی روند این منابع و توزیع جغرافیایی آنها نشان میدهد تا افق ۲۰۲۵ میلادی تنها پنج کشور حوزه خلیج فارس شامل ایران، عربستان، کویت، عراق و امارات متحده عربی بهعنوان عمدهترین تولیدکنندگان نفت و کشورهای ایران، روسیه، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی پنج تولیدکننده اصلی گاز در آن زمان خواهند بود.
ایران اکنون بهترتیب دارای رتبه دوم از نظر ذخایر گاز، رتبه سوم از نظر تولید و رتبه چهارم از نظر مقدار مصرف جهانی است که بدون در نظر گرفتن تناسب میان این سه رتبه، جایگاه مناسبی است، اما در بخش داخلی، هماکنون گاز طبیعی حدود ۷۴ درصد سبد سوختهای هیدروکربوری و ۷۰ درصد انرژی کشور را تأمین میکند که این نیز جایگاه شایستهای است، اما نکته اصلی لزوم حفظ تراز تولید، پالایش، انتقال و مدیریت مصرف در داخل است که برنامهریزی و اجرای آن برای رشد متوازن در همه بخشها را دارای اهمیت زیادی میکند. با این تفاسیر مصرف درست و اصلاح الگوهای جاری مصرف در شرایط کنونی است که کلید حفظ این جایگاهها و به عبارتی حفظ توازن مورد نظر است.
بهطور طبیعی در شرایط عادی، مقدار استفاده از انرژی میتواند یکی از شاخصهای مثبت در امر تولید و ایجاد ارزش و حداقل رشد اقتصادی باشد، اما تقسیم مصرف بخشی در ایران در شرایط کنونی نشاندهنده الزام به بازنگری برای استفاده بهینه و افزایش سهم بخشهای مربوط به صنعت و تولید و حرکت به سمت بهینهسازی مصرف در همه بخشها بهویژه در بخش خانگی و تجاری است. کما اینکه لزوم بهینهسازی مصرف انرژی در دیگر بخشهای عمده مصرفکننده انرژی در کشور نیز لازم است سرلوحه برنامههای مربوط به مصرف قرار گیرد.
از سویی از جمله شاخصهای مهم دیگر در بخش مصرف گاز ضریب شدت انرژی است که به زبان ساده نشاندهنده مقایسه نسبت بین ارزش حاصل شده و انرژی مصرفشده است، به عبارتی در کشور ایران اگر ارزش ایجادشده بر پایه ریال و واحد مترمکعب برای مصرف گاز طبیعی را در نظر بگیریم این ضریب در مقایسه با دیگر کشورها جهان (میانگین جهانی) عدد ۳ و در مقایسه با کشورهای بسیار پیشرفته بسیار بیشتر از این عدد است، یعنی در سطح جهانی اگر یک مترمکعب گاز مصرف کنند سه برابر کشور ما ارزش کالا یا خدمات تولید میکنند که در قیمت بالای تمامشده آن بخشی که به مصرف انرژی مربوط است و باید موردتوجه جدی قرار بگیرد، بهینهسازی مصرف است.
البته شاخصهای دیگری مانند بهرهوری در تولید هم ممکن است در قیمت تمامشده تأثیرگذار باشد که در جای خود قابل بحث است، اما آنچه مرتبط با مصرف گاز طبیعی در کشور در تمام بخشها قابلطرح است، قیمت بسیار کم گاز طبیعی مصرفشده در داخل کشور در همه بخشهای مصرفی است که در کنار بیتوجهی یا کمتوجهی برای الگوهای مصرفی جاری در همه بخشها قابلتوجه است که باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
آنطور که وزارت نفت اعلام کرده، واقعیت موجود در ایران این است که با شیوه کنونی مصرف انرژی بهویژه گاز طبیعی در کشور، نهتنها نسلهای آینده از این ثروت ملی محروم میشوند، بلکه هیچ بعید نیست که همین نسل کنونی نیز با کمبود انرژی روبهرو شود، زیرا تولید و مصرف انرژی در کشور در حال سربهسر شدن است و این یعنی محرومیت از صادرات، خالی شدن و افت تولید گاز طبیعی در مخازن کنونی کشور و نیاز به سرمایهگذاری برای حفظ شرایط تولید، همچنین لزوم توجه به اصلاح الگوی مصرف برای جلوگیری از بحران کمبود انرژی در کشور که امری اجتنابناپذیر و الزامی ملی است.
هرچند یکی از دلایل بالا بودن مصرف داخلی، پایین بودن قیمت آن است از جمله دلایل دیگر بالا بودن مصرف سوخت در داخل، پایین بودن بازده و بهرهوری بیشتر بخشهای مصرفکننده گاز طبیعی بهعنوان سوخت غالب در کشور است که بهدلیل استاندارد نبودن تأسیسات، بناها، سامانههای گرمایشی و رعایت نکردن مقررات، اتلاف انرژی در ایران را چند برابر متوسط جهانی کرده است، بنابراین باید بیش از همیشه به بهسازی این مسائل توجه و برای آنها اقدام کرد.