مدیرعامل سابق شرکت نفت و گاز پارس گفت: دولت هرگز نمیتواند پیمانکار دولتی را جریمه کند، وقتی هم کارفرما و هم مجری باشد تأخیر اهمیت ندارد، در حالی که بخش خصوصی به دلیل تاخیر در اجرای یک فاز ۵۰ میلیون دلار جریمه شد.
به گزارش فارس، موسی سوری مدیرعامل سابق شرکت نفت و گاز پارس سال گذشته پس از 38 سال فعالیت در صنعت نفت و حتی یک سال تمدید فعالیت با حکم احمد قلعه بانی مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بازنشست شد و از فعالیت های کارفرمایی کنار رفت.
سوری که مدت زیادی مدیر عامل منطقه ویژه اقتصادی پارس بود پس از بازنشستگی علی وکیلی به شرکت نفت و گاز پارس مهاجرت کرد و نزدیک به سه سال به عنوان مدیرعامل این شرکت بود.
هم اکنون حدود 6 ماه است که از بازنشستگی این مدیر باسابقه نفتی می گذرد و در طول این مدت خبری از وی نبود تا اینکه مشخص شد قرار است وی با یک شرکت خصوصی پیمانکاری بار دیگر به عرصه صنعت نفت وگاز بازگردد.
برگزاری نمایشگاه بین المللی صنعت نفت فرصت مناسبی بود که دقایقی با این مدیر سابق هم کلام شویم.
*برداشت تخریبی و غارتگرانه قطریها از پارس جنوبی
در زیر متن گفتوگو فارس با موسی سوری را می خوانید.
حدود 6 ماه است که از آقای سوری خبری نیست؟ چرا از صنعت نفت کنار گذاشته شدید؟
سوری: به لحاظ قانونی من 38 سال خدمت کردم. سال گذشته که زمان بازنشستگی من بود هم آقای وزیر و هم آقای قلعهبانی تصمیم گرفتند که من در مجموعه باقی بمانم و یکسال ابقا شدم و بالاخره تصمیم گرفتند که بازنشسته شوم.
در واقع یک سال هم بعد از شرایط قانونی بود، اما آنچه که مربوط به من میشد این است که آماده خدمت به صنعت نفت کشور بودم زیرا هم اکنون رقیب قطری ایران در پارس جنوبی دارد گاز این میدان را غارت میکند و من در شرایطی قرار داشتم که تجربه داشتم و مسلط به کار بودم اما مسئولان صنعت نفت تشخیص دادند که از پارس جنوبی کنار رفته و بازنشست شوم و اینکه چرا مسئولین تصمیم به بازنشستگی من گرفتند را باید آنها پاسخ دهند.
چه شد که پس از بازنشستگی تصمیم گرفتید دوباره با یک شرکت خصوصی وارد عرصه صنعت نفت شوید؟
سوری: وقتی از صنعت نفت بازنشسته شدم کمی کارهای عقب افتاده داشتم و برخی از مقامات ارشد اسبق وزارت نفت با من تماسهایی داشتند که با آنها همکاری کنم، اما یک پیشنهاد هم از سوی افراد جوان و با انگیزه بود که به من پیشنهاد دادند تا با آنها همکاری کنم و من در مورد پیشنهاد آنها فکر کردم و بعد از مدتی مشورت به این فکر افتادم که یکی از بزرگترین تنگناهای ملی ما در زمینه پروژهها، تأخیر در اجرای پروژهها است به عنوان مثال فرودگاه امام 40 سال است که کار در آن انجام میشود ولی هنوز به اتمام نرسیده و برخی از پروژههای ملی 20 سال است که در حال کار هستند اما به اتمام نرسیده و حتی در صنعت نفت نیز پروژههایی هستند که تا 10 سال طول کشیده و این تأخیرها زیانهای عظیم ملی ایجاد میکند، به عنوان مثال در پارس جنوبی شاهد تأخیر در اجرای پروژهها هستیم، این یک میدان مشترک است که حریف قطری ما با سرمایه و تکنولوژی آمریکایی و با مدیریت شرکتهای سلطهگر نفتی با حداکثر سرعت و به شکل تخریبی و غارتی در حال برداشت است و این ثروت را که مشترک است میبرد، بنابراین وقتی این ارزیابی انجام شد که قطر از هر 2 فاز گازی 8 میلیارد دلار گاز برداشت میکند، ایران هم اکنون 9 طرح در حال انجام دارد که در گذشته 10 طرح به اتمام رسیده است و 10 فاز را شامل میشود و 9 طرح به عنوان فازهای 35 ماهه مطرح هستند،اگر این 9 طرح یک سال به تأخیر افتد حدود 72 میلیارد دلار عدم النفع داریم و اگر یک سال زودتر این 9 طرح به اتمام برسد ما 72 میلیارد دلار ثروت را به طرف ایران منتقل کردیم. بنابراین به این نتیجه رسیدم که امروز خود را به عنوان پیمانکار مطرح کنم تا بتوانم توان پیمانکاران ایرانی را نشان دهیم.
پارس جنوبی میدان مشترکی است که قطر سالیان پیش برداشت از این میدان را آغاز کرده است و ایران هر چه هم بخواهد تلاش کند در برداشت از این میدان این واقعیت وجود دارد که قطر بیشتر از ایران برداشت میکند اما نباید فرصت را از دست داد. بنابراین تمام امکانات باید بسیج شوند تا سهم خود را افزایش دهیم.
در نفت گاز پارس نیز شعار همه برای پارس جنوبی و پارس جنوبی برای همه را مطرح کردیم.
زیرا وقتی ثروت عظیم پارس جنوبی به سمت ایران بیاید رفاه و کیفیت بالای زندگی را برای ملت ایران ایجاد میکند. بنابراین تغییر سمت و یا بازنشستگی مسئولیت را سلب نمیکند فقط مأموریت تغییر میکند.
*بهرهبرداری از 3 فاز در نیمه اول سال 92
موقع بازنشستگی شما وضعیت پروژههای 35 ماهه چگونه بود و اساس اینکه چرا پروژهها 35 ماهه منعقد شد چه چیزی بود؟
سوری: من در 9 دی ماه که آقای رئیسجمهور به عسلویه آمدند آخرین وضعیت فازها را آنجا گفتم، به عنوان مثال در مورد فاز 15 و 16 اعلام کردم که این فاز تا پایان سال 91 به بهرهبرداری میرسند و این موارد سند دارد و قرار بوده است که فاز 17،18 و فاز 12 و فاز 15 و 16 نیز در پایان 91 به اتمام برسند و حتی در فاز 12 مشعل پالایشگاه روشن شد و حفاری چاههای لایه نفتی به اتمام رسیده است و کافی است شناور اف پی اس او تأمین شود تا تولید نفت از پاس جنوبی را آغاز کنیم. خب امیدوار هستیم که این 3 طرح در نیمه اول 92 حداکثر به تولید و بهرهبرداری برسند.
اما اینکه چرا 35 ماه قرار بود این فازها احداث شوند اساس و تصمیم چه بود؟ من نمی دانم زیرا در واقع قبل از مدیریت من قراردادها امضا شد و زمانی که من به شرکت نفت و گاز پارس رفتم حتی 8 ماه از امضای پروژهها میگذشت. من خودم مستندات کارشناسی در خصوص فازهای 35 ماهه ندیدم ولی آنچه که تصمیم گرفته شد یک تصمیم راهبردی بود که با مشارکت مقامهای ارشد دولت در وزارت نفت گرفته شده بود اما زمانی که من وارد شرکت نفت و گاز پارس شدم به عنوان یک مدیر دولتی متعهد به اجرا بودم، حتی تلاش کردم که این هدف محقق شود و حتی اگر 45 یا 50 ماه هم این فازها به بهرهبرداری میرسید موفقیت بسیار بزرگی کسب می کنیم. در میان فازهای پارس جنوبی تنها فاز 4 و 5 به مدت 53 ماه به اتمام رسید و مابقی فازها بیش از 60 ماه به اتمام رسیدند و حتی فازهایی تا حد 90 و 92 ماه داریم. بنابراین اگر فازها 52 ماهه هم به اتمام برسد معادل با بهترین شرکت پیمانکاری دنیا کار خود را انجام دادیم و عملکرد بسیار درخشان تلقی میشود. این تصمیمها در قبل گرفته شد و زمان مدیریت من، تلاش کردم این تصمیم اجرایی شود و حتی پالایشگاه فاز 23 و 24 تلاش کردم که افتتاح شود.
اما تحریمها فوقالعاده شدت گرفت و چون آمادگی برای تولید تجهیزات از قبل فراهم نشده بود بنابراین با عدم واردات بخشی از تجهیزات موجب شد تا فازهای 35 ماهه به تأخیر بیافتد. البته بخشی از تجهیزات به سرعت در داخل کشور تولید شد ولی تولید برخی از تجهیزات شاید 3 یا 4 سال زمان نیاز دارد بنابراین تشدید شرایط تحریم باعث شد که 35 ماه محقق نشود.
پیشبینی شما چند ماه است؟
سوری: این پیشبینی بستگی دارد به شرایط تحریم و نحوه مدیریت کارفرما و مدیریت پیمانکاران و حتی شیوه تأمین نقدینگی نیز مؤثر است و حتی مدیریت منابع انسانی نیز در این زمینه مؤثر است. بنابراین اگر این موارد هم تأمین شود میتوان امیدوار بود که تا 50 ماه دیگر فازها به مدار تولید برسند ولی اگر این شرایط فراهم نشود زمان اجرای فازها ممکن است بیشتر شود.
شما در زمانی مدیریت خودتان چقدر به ساخت داخل اهمیت می دادید؟
سوری: سوابق و آمار موجود است، شما اگر آنها را دنبال کنید ما دو هدف را داشتیم که به نوعی آنها در تقابل هم بودند اول زمان و دیگری تولید داخل بود این دو را وقتی با هم نگاه کنید آنها در تقابل هم هستند، یعنی برای ساخت داخل زمان نیاز است اما در پارس جنوبی زمان اهمیت دارد. حالا باید گفت چه طور امکان دارد که هم کالا در داخل تولید شود و هم به زمان احداث پارس جنوبی متعهد باشیم. اگر زمان اجرای پروژهها افزایش یابد میتوان ساخت داخل داشت و حتی بیش از 90 درصد از کالاها را در داخل ساخت اما برای ساخت داخل 3 تا 4 سال زمان نیاز است.
در دوره 35 ماهه نمیتوان انتظار داشت در پارس جنوبی ساخت داخل کرد. حتی شرایط فعلی که زمان پروژهها از 35 ماهه افزایش یافته نیز باید به زمان تولید در پارس جنوبی بیشتر از ساخت داخل توجه داشت.
اما باید برای ساخت داخل برنامه ریزی داشت ولی در شرایط فعلی اولویت زمان برداشت گاز است.
در زمان مسئولیت من با وزارت صنایع مذاکرات زیادی انجام شد و 43 نوع کالا را تصمیم به ساخت داخل گرفتیم و برنامهریزی برای ساخت داخل آنها انجام شده است.
شما در شرکت نفت و گاز پارس مشکل مالی نداشتید؟
سوری: باید گفت مشکل مالی 2 مورد است که اول تأمین منابع مالی است، دیگری انتقال منابع مالی است. اولا باید گفت پارس جنوبی بیشترین پرداختیها را دارد اما مشکل اصلی و کلیدی بحث انتقال پول است با تحریمی که انجام شد انتقال پول به سازندگان با مشکل روبهرو شد و امکان انتقال پول به سازندگان سخت شد بنابراین مهمترین مشکل در منابع مالی جابهجایی منابع مالی است.
در شرایطی فعلی و در صورت کمبود بودجه میتوان اوراق مشارکت ریالی فروخت که خوشبختانه این کار بارها انجام شد و با استقبال مردم نیز روبهرو بود. اما باید گفت بحث انتقال وجوه کار شرکتهای خصوصی است و شرکتهای دولتی نمیتوانند این کار را انجام دهند.
شما قصد دارید با یک شرکت خصوصی وارد کار شوید و بزرگترین رقیب بخش خصوصی نیز در گرفتن پروژه قرارگاه سازندگی خاتم است، چه طور می خواهید با این قضیه کنار بیائید و این موضوع برای شما مشکل ایجاد نمی کند؟
سوری: ما باید وارد فضای رقابت شویم و پیمانکاران بخش خصوصی باید به صنعت نفت ورود پیدا کنندو با رقابت کار را بگیرند، این شرکتهای دولتی و نیمه دولتی نمیتوانند منافع ملی ما را به موقع تأمین کنند.
اگر شرکتهای خصوصی وارد پارس جنوبی میشدند قدرت تحرک و رقابت و جابهجایی پول بالا میرفت، در بخش خصوصی سودآوری مطرح است اما در شرکتهای دولتی اساس چیز دیگری است.
وقتی رقابت از بین رفت و سیستم دولتی سر کار آمد آنگاه دولت پیمانکار دولت است،اکنون که فازها یا پروژهها با تأخیر اجرا شوند آیا دولت خودش را تنبیه میکند؟ زیرا اگر ضرری به پیمانکار دولتی وارد کند به خودش ضرر زده به عنوان مثال یک شرکت خصوصی 50 میلیون دلار جریمه شد، در ازای 2 سال تأخیر در اجرای کار، اکنون آیا دولت حاضر است یک پیمانکار دولتی را سالانه 50 میلیون دلار جریمه کند؟دولت وقتی هم کارفرما و هم مجری باشد تأخیر اهمیت ندارد.
حتی برای دور زدن تحریم نیز بخش خصوصی راحتتر میتواند کار کند تا یک شرکت دولتی و حتی در بحث انجام پروژه نیز همین گونه است به عنوان مثال در هیچ جای دنیا دولت پیمانکار خوبی نیست.
بنابراین سعی داریم با وروزد به فضای پیمانکاری فضا را شکسته و خود را به عنوان رقیب جدی بخش دولتی مطرح کنیم.