ایران و عربستان، دو قدرت بزرگ منطقه خاورمیانه و تاثیرگذار در صحنه بینالمللی، سرانجام باهم به توافق رسیدند و قرار شد روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند. ناظران بینالمللی در پاسخ به چگونگی کاهش تنشها در منطقه خاورمیانه، همیشه از لزوم برقراری روابط حسنه بین این دو کشور سخن میراندند. اما اینکه جاده برقراری این روابط حسنه توسط چین صاف شود، احتمالا چندان در مخیله کسی نمیگنجید. اما این رخداد اتفاق افتاد و ایران و عربستان با میانجیگری چین، دست در دست یکدیگر نهادند. درباره پیامدهای این توافق بسیار گفته شده است. در این مجموعه در نظر داریم نظر کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و خبرگزاریهای کشورهای مختلف را بررسی کنیم. این بررسی صرفا خلاصه بسیار کوتاهی است از آنچه در رسانهها و موسسات بینالمللی به آن پرداخته شده است و محدودیت صفحات مجله، اجازه پرداختن به همه تحلیلها را نمیدهد. اما سه منبع مهم برای این تحلیلها به شرح زیر است:
فاطمه لطفی دنیای انرژی
امید به موفقیت توافق، خیلی زود و خیلی خوشبینانه است
کارن یانگ؛ محقق ارشد در مرکز سیاست انرژی جهانی
دانشگاه کلمبیا | هفتهنامه بارونز
این
طرح با توجه به سابقه طولانی تنش بین عربستان سعودی و ایران قابل توجه است. این دو
کشور در یمن درگیر یک جنگ نیابتی هستند، عربستان علیه حوثیهای مورد حمایت ایران
میجنگد. روابط دیپلماتیک دو کشور از سال 2016، و پس از اعدام روحانی محبوب شیعه در
عربستان سعودی که منجر به حمله معترضان ایرانی به سفارت عربستان در تهران شد، قطع شده
است.خیلی زود و بیش از حد خوش بینانه است که فکر کنیم این توافق باعث خواهد شد
ارسال محمولههای تسلیحاتی ایران برای حوثیها متوقف شود یا ایران تهدید عربستان در
صورت وقوع جنگ منطقهای با اسرائیل را کنار گذارد. اما موافقت با شروع برنامهریزی
برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی و عربستان سعودی و اجازه دادن
به چین برای میزبانی و به نتیجه رسیدن مذاکرات خستهکننده در عراق و عمان چرخش استادانه
وقایعی جدید خواهد بود. حالا جای خالی ایالات متحده به چشم میخورد، چون چین برای میانجیگری
در منطقهای وارد شده است که پیشتر به ندرت در مورد مسائل امنیتی آن دخالت میکرد.
در همین حال، اگر اسرائیل و ایالات متحده موازی با این مسئله، گشایش دیپلماتیک و عادیسازی
روابط عربستان با اسرائیل را ببینند، تهدید ایران به انتقامگیری از سعودیها در درگیریهای
منطقهای تا حدودی رفع میشود. این تعادل حداقل برای محیط تهدیدات فعلی بسیار هوشمندانه
است. آیا این تعادل یک شبه منطقه را تغییر میدهد؟ البته نه. اما این دقیقاً به ایالات
متحده نشان میدهد که سیاست خارجی عربستان اکنون در حال انجام یک بازی دو سطحی است.
ایالات متحده متحد نزدیک و دوست عربستان باقی خواهد ماند، اما نه یک شریک امنیتی یا
اقتصادی انحصاری. و در حال حاضر این کشور گزینههای جایگزینی هم در آستین دارد.
طرح ایران برای بازارهای انرژی، از جمله بازار نفت، بازی را تغییر نمیدهد. بازار نفت
در حال حاضر در دو سطح عمل میکند. در ظاهر، در سطح رسمی، اوپک اهداف تولیدی دارد که
رسیدن به آنها برایش دشوار است و برخی از بزرگترین تولیدکنندگان آن در دوران
افزایش تقاضای نفت، شاکی فرصتهای از دست رفته برای سرعت بخشیدن به تولید هستند. در
سطحی کمتر قابل مشاهده، علیرغم تحریمها و سقف قیمتی تعیین شده برای صادرات نفت
روسیه، مشارکت اوپک پلاس با این کشور همچنان ادامه دارد. روسیه بیش از هر زمان دیگری
به امارات متحده عربی و عربستان سعودی نزدیک است، اما به عنوان یک جداکننده بین آنها
نیز عمل میکند. در هر مقطعی، تهدید مشارکت روسیه و امارات برای خروج از اوپک پلاس
میتواند برای رهبری عربستان سعودی یک فاجعه و تهدیدی برای نظم تولید و قیمت هدف باشد.
بنابراین، هر دو کشور، روسیه را نزدیک خود نگه میدارند، در نتیجه این برنامهها اهداف
سیاست خارجی ایالات متحده را تضعیف میکند و پیامد بلندمدتی برای افزایش روابط تجاری،
بانکی و فناوری بین روسیه و کشورهای خلیج فارس دارد.
مبهمگویی
عمدی منطقه را امنتر یا تامین انرژی شفافتر نمیکند. ایرانیها به صادرات نفت بیشتر
به چین ادامه خواهند داد، مگر اینکه تحریمها اجرا شوند. روسها به صادرات نفت بیشتر
و فروش با تخفیفهای بالا ادامه میدهند و باعت کاهش صادرات برخی اعضای اوپک پلاس میشوند،
اما برای سایرین (از جمله امارات) حملونقل و پالایش و صادرات مجدد سودآور خواهد بود.
چین و هند همچنان ذینفع هستند. کشورهای خلیج فارس، بهویژه امارات و عربستان سعودی،
در سیاستهای خارجی خود ناسیونالیستیتر و رقابتیتر میشوند و از لحاظ دیپلماتیک کمتر
در مسائل منطقه خود درگیر میشوند. اولویتهای کمکهای خارجی و سرمایهگذاری آنها این
تغییر را نشان میدهد. آنها مایلند مصر در حال سقوط، لبنان فروپاشیده شده و تجزیه یمن
(تا زمانی که جنگ داخلی در داخل مرزهای ملی یمن باشد) را ببینند اما بر امنیت و موفقیت
اقتصادی خود تمرکز کنند. این جهت گیری مجدد ممکن است بیشتر مرکانتیلیستی باشد، اما
همچنین نشان دهنده ارزیابی واقع بینانه از مسیر دشوار پیشرو است. عربستان سعودی انتظار
درگیری بین ایالات متحده و چین را دارد و درک میکند که دور بودن از روسیه بسیار خطرناک،
اما در کنار آن بودن بسیار مفید است. بنابراین، انتخاب عربستان سعودی تمرکز بر مشتریان
خود بوده، و اینکه خود را به بهترین نحو ممکن در برابر دشمنان منطقهای محفوظ نگه دارد،
و ورود به درگیریهای منطقهای را در جایی که انگیزه چندانی برای مداخله ندارد، رها
کند. برای بازارهای نفت، درگیریها در این منطقه معمولاً به معنای افزایش قیمت است.
در کوتاه مدت، افزایش تقاضا از سوی چین همراه شده است با ارزیابی صعودی از بازار تقاضای
نفت. ایران نیز میتواند سود ببرد، به شرطی که نیروهای نیابتی خود را از عربستان دور
نگه دارد. این تعادل جدید منطقه است و عربستان سعودی خود را در یک بازی بسیار خطرناک
میبیند.
توافق ایران و عربستان با میانجیگری چین عواقب بزرگی برای خاورمیانه و ایالات
متحده دارد
شبکه خبری سیانبیسی
زمانی
که رقبای سرسختی چون عربستان سعودی و ایران اعلام کردند که روابط دیپلماتیک خود را
از سر میگیرند، بسیاری در جهان حیرت زده شدند؛ نه تنها به دلیل کنار گذاشتن سالها
خصومت متقابل، حملات مشکوک و جاسوسی بین دو کشور؛ بلکه به دلیل کسی که میانجیگر این
توافق بود، یعنی چین. این اولین اقدام پکن در میانجیگری در خاورمیانه بود، نقشی که
گویا دیگر ایالات متحده نمیتوانست ایفا کند، آن هم در منطقهای که در چند دهه گذشته
عمدتاً توسط واشنگتن اشغال شده بود. در حالی که تنشها بین دو اقتصاد بزرگ جهان و سیاستگذاران
آمریکایی زنگ خطر را در مورد رقابت و نگرانیهای امنیتی با چین به صدا در میآورند،
افزایش حضور پکن در منطقه چه معنایی برای خاورمیانه و برای منافع ایالات متحده دارد؟
بادر
السیف، استادیار تاریخ دانشگاه کویت، پس از اعلام این خبر در توییتر نوشت: «با توافق
رسمی امروز ایران و عربستان بسیاری نفس راحتی می کشند». او نوشت: «هر سه طرف معامله
میتوانند ادعای پیروزی کنند، اما احتمالاً سعودیها بزرگترین برنده هستند». به گفته
جوزف وستفال، سفیر سابق ایالات متحده در عربستان، از منظر سعودیها، عادیسازی
روابط با ایران، کشوری که مدتها توسط عربستان سعودی به عنوان یکی از بزرگترین تهدیدهای
امنیتی آن شناخته میشد، موانع را در مسیر اصلاحات و تحول اقتصادی آن برطرف میکند.
وستفال در مصاحبه با CNBC گفت: «من فکر میکنم سعودیها
معتقدند این لحظه بسیار مهمی برای عربستان سعودی است که به عنوان یک رهبر واقعی در
جهان در بسیاری از مسائل ظاهر میشود. مبارزه مداوم با ایران این امر را به تاخیر میاندازد
و مانع از پیشرفت آنها میشود». او ادامه میدهد « بدیهی است که ایالات متحده نمیتوانست
این توافق را امکان پذیر کند زیرا ما با ایران رابطه نداریم. من فکر میکنم چین شریک
خوبی برای انجام این کار بود. بنابراین من فکر میکنم اتفاق خوبی برای دنیا افتاده
است». تحلیلگران میگویند که امیدها برای کاهش تنش در مناطقی مانند یمن، که عربستان
سعودی از سال 2015 جنگی وحشیانه را علیه حوثیهای مورد حمایت ایران شروع کرده، اکنون
بیش از گذشته واقعبینانه است. خطرات کشتیرانی و عرضه نفت در منطقه ممکن است کاهش یابد
و تجارت و سرمایه گذاری بین کشورها میتواند به رشد و توسعه کمک کند.
کاهش خطر درگیری نظامی مستقیم
توربیورن
سولتودت، تحلیلگر امور خاورمیانه و شمال آفریقا در Verisk
Maplecroft، این توافق را «دریچه کاهش فشار به شدت مورد
نیاز در میان تشدید تنشهای منطقهای» خواند، گفت: حداقل، بهبود روابط خطرات رویارویی
را کاهش میدهد. با این حال اشتباه این است که فرض کنیم همه چیز به خوبی و خوشی
تمام شده است. سولتودت معتقد است: با توجه به ادامه جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل
و حملات پراکنده تحت حمایت ایران علیه زیرساختهای کشتیرانی و انرژی در سراسر منطقه،
خطر تشدید تنش ناشی از محاسبات نادرست همچنان بهطور ناخوشایندی بالاست. در چند سال
گذشته، منطقه شاهد حملات متعددی بهویژه به کشتیهای سعودی و اماراتی و زیرساختهای
انرژی بوده که ریاض و واشنگتن ایران را مقصر این حملات میدانند. تهران این اتهامات
را رد میکند. سولتودت تاکید دارد که ریاض و تهران با دیدگاههای رقیب برای منطقه،
باهم دشمن باقی خواهند ماند. اما کانالهای ارتباطی این پتانسیل را دارد که خطر درگیری
نظامی مستقیم بین دو کشور را کاهش دهد. از سویی ایران در حال غنیسازی اورانیوم در
بالاترین سطح خود است و تصور میشود که تنها چند ماه با توانایی ساخت بمب هستهای فاصله
دارد. اگر به برنامه هستهای ریاض توجه نشود، ایجاد روابط حسنه ریاض و تهران احتمالا
ناچیز جلوه خواهد کرد.
آیا واشنگتن مورد بیمهری قرار گرفته است؟
کاخ
سفید اکراه داشت تا از چین بهخاطر این میانجیگری تمجید کند. جان کربی، سخنگوی شورای
امنیت ملی گفت: «ما از هر تلاشی برای تنشزدایی در منطقه حمایت میکنیم. ما فکر میکنیم
که این به نفع ماست». اما وقتی از نقش چین در منطقه سوال شد کربی پاسخ داد «این به
چین ربطی ندارد. من نمیخواهم از نقش چین صحبت کنم». این میانجیگری حاکی از افزایش
نفوذ چین در منطقه عرب است. نفوذی نه فقط از نظر اقتصادی، زیرا در حال حاضر حجم عظیمی
از کالاها را به خاورمیانه صادر میکند و بزرگترین واردکننده نفت عربستان است؛ بلکه
از نظر سیاسی. رهبران عربستان سعودی و امارات تلاشهای هماهنگی برای تنوع بخشیدن به
روابط خارجی خود و دور شدن از وابستگی بیش از حد به ایالات متحده انجام دادهاند، زیرا
دولتهای آمریکا مدام به خاورمیانه اولویت کمتری میدهند. آرون دیوید میلر،عضو
ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی و مشاور سابق سیاست خاورمیانه در وزارت امور
خارجه، به سیانبیسی میگوید: «من فکر میکنم که برقراری روابط حسنه ایران و
عربستان با میانجیگری چین، نشان میدهد که نفوذ و اعتبار ایالات متحده در آن منطقه
کاهش یافته و نوع جدیدی از همسویی منطقهای بینالمللی در حال شکلگیری است که به روسیه
و چین نفوذ و موقعیت جدید داده است.» . با این حال، هنوز هم به نظر میرسد این
اتفاق نظر وجود دارد که از نظر قدرت نظامی و اتحادهای امنیتی در منطقه، نفوذ ایالات
متحده فعلا در معرض خطر قرار نگرفته است. السیف از دانشگاه کویت معتقد است: «هیچ میانجیگری
از سوی چین، یا هرگونه دخالت دیپلماتیک، برتری ایالات متحده در منطقه را تهدید نخواهد
کرد. همه کشورها، از جمله ایران، این را میدانند». مشارکت امنیتی ایالات متحده و عربستان
سعودی نزدیک به سه چهارم قرن سابقه دارد و زرادخانه نظامی عربستان سعودی به طور عمده
توسط پرسنل نظامی ایالات متحده و آمریکا تامین و نگهداری میشود. در هر صورت، بسیاری
بر این باورند که سود چین به معنای ضرر برای ایالات متحده نیست. به گفته السیف «این
نباید یک بازی با مجموع صفر برای ایالات متحده باشد. توافق هستهای ایران، یمن و لبنان
میتوانند از این توافق سود ببرند». وی افزود: «باید اقدامات فوری در مورد این تنشها
دنبال شود چرا که این توافق ممکن است طولانی نباشد. و ممکن است تا زمانی که این
توافق بین عربستان و ایران ماندگار باشد بتوان از مزایای آن بهرهمند شد».
آیا این توافق پابرجا خواهد ماند؟
باید
دید که آیا توافق بین دو قدرت خاورمیانه و حسن نیت متقابل ابراز شده در پی آن دوام
خواهد داشت یا خیر. بسیاری از ناظران منطقهای با دیده تردید به موضوع نگاه میکنند.
بهنام طالبلو، کارشناس ارشد بنیاد دفاع از
دموکراسیها، به سیانبیسی میگوید: «انتخاب ایران برای تعامل در اینجا نباید به
عنوان کاهش تنش تعبیر شود. تهران از حضور عمیقتر چین در تجارت خلیج فارس و همچنین
طفرهروی عربستان سعودی از نظم طرفدار آمریکا در منطقه سود میبرد». وی با تاکید بر
تردید خود درباره کنار کشیدن ایران از مداخله در مناقشات منطقهای گفت: «این توافق
هیچ هزینه سیاسی برای جمهوری اسلامی نداشت، در حالی که صرفا چشمانداز و سیاست آن،
چه رسد به ماهیت آن، به نفع ایران است». طالبلو معتقد است که دشمنی ایران با اسرائیل
در محاسبات آن نقش داشته است .السیف اما معتقد است «مطمئناً امیدی به تداوم این توافق
وجود دارد» و امیدوار است به سعادتی که مردم هر دو کشور سزاوار آن هستند منجر شود.
او میگوید: «اما نه عربستان سعودی و نه ایران یک شبه تغییر نخواهند کرد».
ایران: گشایشی برای ایران در جهت رهایی از انزوای بینالمللی
آدام
گالاگر، سردبیر امور عمومی و ارتباطات در موسسه صلح ایالات متحده؛ سرهنگ حماسعید، مدیر
برنامههای خاورمیانه در موسسه صلح ایالات متحده در واشنگتن دیسی؛ و گرت نادا، متخصص
برنامه در موسسه صلح ایالات متحده در مرکز خاورمیانه و آفریقا این توافق را از سه
جنبه و از منظر طرفین توافق بررسی کردهاند که به طور مختصر به شرح زیر است: توافق
برای از سرگیری روابط بین عربستان و ایران، موهبتی برای دولت ایران بود که در اوایل
سال 2023 با مجموعهای از چالشها مواجه شد. ایران به دلیل سابقه حقوق بشری، برنامه
هستهای بحثبرانگیز و حمایت از جنگ روسیه در اوکراین به طور فزایندهای منزوی شده
بود. بنابراین تهران توانست این توافق را یک پیروزی دیپلماتیک قلمداد کند. به نظر میرسد
این توافق نشان دهنده قصد ایران برای تنشزدایی با عربستان سعودی در سراسر خاورمیانه
باشد. این دو در طرف مقابل درگیریها، به ویژه در یمن و سوریه بودهاند. ایران ممکن
است این توافق را فرصتی برای نشان دادن این موضوع به چین دانسته باشد که میتواند نقش
سازندهای در خاورمیانه ایفا کند. جمهوری اسلامی سابقه طولانی مداخله در منطقه دارد،
بنابراین متعهد شدن به کاهش تنشها با رقیب منطقهای خود یک اقدام مهم بود. برای سالها،
چین یکی از بزرگترین واردکنندگان نفت ایران و عربستان سعودی بوده است.به همین دلیل
این کشور برای عبور امن نفت و کالا به دنبال ثبات در منطقه خلیج فارس است.
به
نظر میرسد سفر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران به چین در فوریه 2023 راه را برای
اعلام این سه جانبه هموار کرده است. محمد جمشیدی، معاون رئیس دفتر رئیسی در امور سیاسی،
در دهم مارس در توییتی نوشت: در جریان گفتگو با شی جین پینگ، رهبر چین، «ایدههای سازنده
برای منطقه مورد بحث قرار گرفت و اکنون به ثمر نشسته است.» در بحبوحه افزایش تنشها
با قدرتهای غربی، رئیسی و شی متعهد به تقویت همکاریهای امنیتی و اقتصادی شدند. رئیسی
اولین رهبر ایران بود که طی بیش از 20 سال گذشته به طور رسمی از پکن بازدید کرد.این
توافق در داخل هم برای دو کشور مهم است. جمهوری اسلامی و عربستان بر احترام خود به
«حاکمیت کشورها» و «عدم مداخله در امور داخلی» تاکید کردند. مقامهای هر دو کشور به
وال استریت ژورنال گفتند که عربستان سعودی ظاهرا متعهد شده انتقادها از ایران توسط
ایران اینترنشنال، شبکه خبری ماهوارهای فارسی زبان، را کمتر کند. تهران سالهاست عربستان
سعودی را به دامن زدن به ناآرامیها از طریق این کانال متهم کرده است. ایران اینترنشنال
مدعی است که مستقل است، اگرچه گزارش شده است که تاجران سعودی و افراد مرتبط با دربار
سلطنتی از آن حمایت مالی کردهاند. این توافق حداقل در کوتاه مدت باعث تقویت اقتصادی
ایران میشود. تا مارس 2023، از زمان آغاز اعتراضات سراسری در سپتامبر 2022 پس از مرگ
مهسا امینی در بازداشت پلیس، ریال ایران نیمی از ارزش خود را در برابر دلار آمریکا
از دست داده بود. در عرض دو روز پس از اعلام نزدیک شدن روابط دو کشور، ارزش ریال در
برابر دلار 12 درصد افزایش یافت.
عربستان: تنوع بخشیدن به متحدین عربستان
در خاورمیانه در حال تغییر
توافق
ایران و عربستان برای احیای روابط دیپلماتیک با دخالت چین، نشانهای از تغییر مداوم
در هر دو کشور، و در خاورمیانه است. این توافق پیروزیهای مهمی را برای عربستان و
ایران به همراه دارد، از سویی این یک پیروزی دیپلماتیک قابل توجه برای چین است. دو
رقیب منطقهای در دو سال گذشته در عمان و عراق گفتوگو کردهاند. آنها می توانستند
هر کدام از این کشورها را به عنوان میانجی برای رسیدن به خط پایان انتخاب کنند، اما
در عوض چین را انتخاب کردند. ریاض برای مقابله با آنچه که به نظر میرسید دستور کار
منطقهای غیرقابل توقف و در حال گسترش ایران باشد، یعنی گسترش و تعمیق نفوذ مستقیم
و غیرمستقیم ایران در عراق، لبنان، سوریه، یمن و فراتر از آنها، به رویکرد جدیدی نیاز
داشت. سعودیها و سایر کشورهای خاورمیانه احساس میکنند که تضمینهای امنیتی ایالات
متحده کافی نبوده است، زیرا زیرساختهای حیاتی عربستان و امارات مورد حمله قرار گرفتهاند
در حالی که ایالات متحده نقش خود را در منطقه بازتنظیم میکند. سعودیها معتقدند که
به جای خرید سیستمهای تسلیحات دفاعی گران قیمت آمریکا، نفوذ چین و روسیه بر ایران
میتواند به تقویت امنیت آنها کمک کند. عربستان سعودی باید مداخله نظامی خود در یمن
را متوقف کند، حملات حوثیهای مورد حمایت ایران را متوقف کند، از مرزها و فضای سرمایهگذاری
خود محافظت کند، بر روی یک دستور کار مثبت، مانند چشمانداز 2030 خود تمرکز کند و به
جای دنبال کردن همان مسیر قدیمی تنش و درگیری، تعامل با ایران از طریق گفتوگو و کاهش
تنشها را پی بگیرد. دخالت چین سیگنال دیگری است مبنی بر اینکه عربستان سعودی حتی اگر
اتحاد استراتژیک خود با ایالات متحده را حفظ کند، در مورد تنوع بخشیدن و پوشش ریسک
جدی است. چین به عربستان سعودی اهرم فشار با ایران، جایگزینی برای ایالات متحده، تعمیق
روابط با پکن و فناوری و سایر منابع مورد نیاز ریاض را ارائه میدهد. در ماههای اخیر،
زمزمههایی مبنی بر آماده بودن عربستان و حوثیها برای امضای قریبالوقوع یک توافق
شنیده میشد. اما برخلاف دفعات قبل، به نظر میرسد این سعودیها هستند که در انتظار
نتیجه مذاکرات مستقیم با ایران هستند. ایالات متحده از این توافق استقبال کرد و در
عین حال پایبندی ایران به آن را نیز مورد تردید قرار داد. در بیشتر موارد، کشورهای
منطقه از نزدیک شدن دو کشور به سمت ایجاد امنیت منطقهای استقبال میکنند. شک و تردید
بیشتر در مورد ایران و همچنین در مورد سعودیها وجود دارد. سوالی که در ذهن بسیاری
وجود دارد این است که آیا هر دو طرف صرفاً زمان میخرند یا این نشان دهنده تغییر واقعی
است.
چین: منافع استراتژیک، پیروزیهای نمادین
برای
چین، میانجیگری میان این دو رقیب دیرینه خاورمیانه، ابعاد استراتژیک و نمادین مهمی
دارد. از جنبه استراتژیک، پکن نیاز به حفظ جریان آزاد نفت از منطقه دارد. اما آنچه
که این توافق در مورد نقش پکن در امور جهانی نشان میدهد، ممکن است به همان اندازه،
برای چین حیاتی باشد. از زمانی که شی جین پینگ، رهبر چین، ابتکار امنیت جهانی (GSI)
خود را در آوریل گذشته در مجمع بوآئو رونمایی کرد، و به ویژه از زمان استحکام شی جینپینگ
برای سومین دوره در قدرت در پاییز امسال، چین دست به یک حمله دیپلماتیک با هدف ایجاد
جایگزینی برای ایالات متحده برای تسلط بر امور جهانی زده است. در میان آشفتگی بازارهای
جهانی انرژی از زمان حمله روسیه به اوکراین، چین به ثبات در خلیج فارس نیاز دارد، خلیج
فارس جایی است که بیش از 40 درصد از واردات نفت خام چین را تامین میکند. ایران و عربستان
سعودی نماینده دو قطب قدرت منطقه هستند و از طرفهای مخالف در درگیریها در یمن، لبنان،
عراق و سوریه حمایت کردهاند. کاهش خصومت دوجانبه آنها میتواند به کاهش تنشها در
سراسر منطقه کمک کند. شی در دیداری که در ماه دسامبر از عربستان سعودی انجام داد، متعهد
شد که نفت و گاز بیشتری از خلیج فارس خریداری کند و همچنین کشورهای منطقه را تشویق
کرد که فروش انرژی را با یوان چین انجام دهند. برخی ناظران بر این باورند که توافق
ایران و عربستان میتواند زمینه را برای به کارگیری گستردهتر پترویوان فراهم کند،
به طوری که معاملات نفتی در مقابل دلار آمریکا، که برای دههها ارز استاندارد مورد
استفاده در معاملات انرژی بوده، به یوآن تسویه شود. چین اخیراً چنین توافقی را با عراق
داشته و سایر کشورها در بحبوحه تحریمهای آمریکا علیه روسیه گزینههای مشابهی را در
نظر گرفتهاند. با تشدید رقابت بین واشنگتن و پکن، ایالات متحده دسترسی چین به فناوری
و بازارهای غربی را محدود کرده است. بنابراین، چین باید به دنبال جریانهای پایدار
تجارت، فناوری و انرژی در جای دیگری باشد.
اینها
دلایل کافی برای پکن برای خوشحالی از این توافق هستند، اما آنچه که نماد آن در مورد
نقش ايالات متحده در خاورمیانه و تلاش چین برای جانشینی سلطه ایالات متحده در حکومت
جهانی است، ممکن است برای چین مهمتر باشد. با وجود روابط سرد ایالات متحده و عربستان
و روابط خصمانه واشنگتن با ایران، ایالات متحده علیرغم اینکه به مدت 75 سال قدرت خارجی
برجسته در منطقه بود در موقعیتی نبود که بتواند این توافق را میانجیگری کند. اما همچنان
که چین در سالهای اخیر در خاورمیانه نفوذ کرده، ایالات متحده همچنان بازیگر کلیدی
دفاعی و امنیتی در منطقه باقی میماند، حتی اگر متحدان قدیمی آن مانند عربستان سعودی
به طور فزایندهای به دنبال تنوع بخشیدن به متحدین خود باشند. دولت بایدن به نوبه خود
گفته است که از تلاشها برای کاهش تنشها در منطقه حمایت میکند. هم سعودیها و هم
ایرانیها برای پیوستن به بریکس (متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی)
ابراز علاقه کردهاند و چینیها نیز طبق گزارشها از آن حمایت کردهاند. این کشورها
با هم، به ویژه با اضافه شدن عربستان سعودی و ایران، میتوانند نماینده یک بلوک اقتصادی
و نیروی سیاسی قدرتمند باشند. ایران قرار است عضو سازمان همکاری شانگهای شود و صحبتهایی
درباره پیوستن عربستان سعودی به آن وجود دارد. در حالی که ایالات متحده متحدان غربی
را برای دفاع از اوکراین گرد هم آورده، چین به دنبال این است که خود را به عنوان رهبر
نظم چندجانبه در حال ظهور و جایگزین و یک قدرت بزرگ مسئول معرفی کند. پکن امیدوار است
که جامعه بینالمللی به نقش خود در توافق ایران و عربستان به عنوان نمونهای از نفوذ
و توانایی رو به رشد چین برای رهبری نگاه کند.