اندکی پس از اعلام خاتمه منازعات در جنگجهانی دوم بین طرفین متخاصم موسوم به متحدین و متفقین، جهانیان شاهد بازگشایی مرزها و آغاز توسعه روابط بینالمللی و گسترش ارتباطات بین کشورهای بسیاری در زمینه تجارت کالا، خدمات و حتی توریسم بودند. گسترش اینگونه ارتباطات بینالمللی، منجر به ظهور پدیدهای شد که متعاقبا «جهانیشدن یا گلوبالیزیشین» نام گرفت. جهانیشدن، اثرات و دستاوردهای قابلتوجهی نهتنها بر عرصه تجارت بینالمللی، بلکه بر مبادلات فرهنگی بین ملل نیز داشتهاست. هدف جهانیسازی ارائه جایگاه رقابتی برتر به بخشهای خصوصی، دولتی یا ائتلافهای بینالمللی نظیر اوپک، عنوان شدهاست که در نگاه کلان از طریق کاهش هزینههای اجرایی حاصل آمده تا در انتهای مسیر بستر ایجاد تنوع در محصولات، خدمات و حتی مشتریان و در نتیجه کسب عایدات بیشتر را فراهم کند.
جهانیشدن و اقتصاد کشورها
محوریترین جنبه جهانیشدن را میتوان در تاثیر این پدیده بر اقتصاد کشورها جستوجو کرد. در دنیای امروز، جهانیشدن اقتصاد را باید به منزله توسعه همهجانبه ارتباطات دانست، چراکه روابط اقتصادی و مالی بینالمللی تحتتاثیر جریان اطلاعات در شبکههای بینالمللی در اقصینقاط جهان قرار میگیرد. پدیده جهانیشدن با آزادی تجارت و پذیرش رقابت سازنده عجین است. بسیاری از کشورها برای ورود و حضور موفق در این عرصه مجبور بودهاند قوانین، مقررات، سیاستها و خطمشی خود را همراستا با الزامات و تعهدات بینالمللی متعددی تغییر داده یا اصلاح کنند. تاسیس و فعالیت سازمانهای بینالمللی اقتصادی یا سیاسی اعم از جهانی و منطقهای مانند اوپک نیز موجب تسریع این روند شد.
اوپک و تغییرات ساختاری تولیدکنندگان نفت
تشکیل ائتلافهایی نظیر سازمان کشورهای صادرکننده نفت، در نگاه ماهوی مرز قطعی و ثابت بین حوزه امور داخلی و بینالمللی اعضا را تغییر داده و در نوع خود، دگردیسی مفاهیم و ساختار سنتی اقتصاد این دسته از کشورها و روابط بین حاکمیت و حقوق متقابل را در سایه کسب منافع تجاری مشترک از محل فروش سوختهای فسیلی در پی داشتهاست.
به باور فعالان حوزه سیاست بینالمللی، اوپک میتواند با خردورزی و تکیه بر منافع جمعی از راه تشریک مساعی و تفاهم مشترک، به اهداف مطلوب خود رسیده و در پایان راه، نوعی از «اتحادیه» را شکل دهد. اتحادیهای موفق جهت نیل به اهداف عالیه تکتک اعضا در راستای کسب منافع حداکثری و البته مشترک. هرچند قرابت جغرافیایی و داشتن مرزهای زمینی مشترک از اصول مثبت تشکیل هرگونه ائتلاف تجاری بهحساب میآید، با این حال در مسیر تشکیل اتحادیه از بطن سازمانهایی نظیر اوپک، توجه به مسائلی مانند تشکیل بازار مشترک در سایه تنشزدایی حداکثری، تسهیل مقررات تجارت بین کشورهای عضو از قبیل لغو روادید و وضع قوانین سادهتر گمرکی، همافزایی از طریق تمرکز بر قرابتهای دینی، فرهنگی و منطقهای در کنار افزایش تعاملات سیاسی و امنیتی، از ضروریات است.
اوپک در صورتی میتواند در عرصه جهانی و بازار بینالمللی نفت نقش موثری ایفا کند که در ابتدای امر به تفاهم مشترک بین کشورهای عضو در راستای صیانت از منافع فردی تحت سایه خردورزی جمعی و اجتناب همهجانبه از تنشهای دیپلماتیک و حتی اقتصادی بین اعضا، دستیابد. پرواضح است که جلوگیری از بروز تنشهای منطقهای و تعامل سازنده اقتصادی، میتواند وصول به این مهم را تسهیل کند. تنها در اینصورت است که میتوان انتظار داشت اوپک در میانمدت و در بازار جهانی نفت، نقش شایسته خود را بهعنوان اهرم تعیین قیمت و محوریت تنظیمبازار جهانی، بازیابی کند.
تشکیل نیروی دریایی مشترک
همکاری مشترک نظامی دریایی بین ایران، عربستان و امارات و عمان میتواند بهمثابه سکوی جهشی برای تبدیلشدن کشورهای منطقهای عضو اوپک به یک اتحادیه اقتصادی باشد. نکته مهم آنکه وجود بازار مشترک کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس موسوم به جیسیسی، یک زیرساخت قدرتمند برای تبدیلشدن کشورهای منطقهای عضو اوپک به یک اتحادیه بهحساب میآید، بنابراین بهشدت توصیه میشود یکی از فاکتورهای مذاکرات ایران و کشورهای ذکر شده، ورود تهران به بازار منطقهای جیسیسی باشد، رخدادی که به احتمال قوی میتواند محرک بزرگی برای صادرات غیرنفتی ایران بهشمار رود.
تجربه موفق سایر کشورها
شایان ذکراست کشوری همچون امارات هماکنون با هندوستان قرارداد تعرفه ترجیحی و وضع رقم صفردرصد برای تعرفه واردات صنایع پلیمری و مصنوعات پلاستیکی امضا کردهاست. حال در شرایطی که نیمنگاهی به بخشاعظم صنایع ایران نشان میدهد که در اکثریت قریب به اتفاق آنها با مشکلاتی بسیار روبهرو هستیم، الگو برداری از این رخداد در نوع خود محرک بزرگی برای رشد اقتصادی ایران بهشمار خواهد رفت. حتی میتوان با نگاهی بلندپروازانه عنوان کرد مشکل واردات خودروهای کارکرده نیز در این بازار منطقهای حل خواهد شد، بهعنوان مثال مقوله واردات خودروهای دستدوم میتواند به بسیاری از گروههای کالایی موردنیاز همچون ماشینآلات دستدوم و تجهیزات تعمیم یابد.
لزوم تسویه بهنگام بدهیها
در این میان، نکته مهم آن است که باید بحث تسویه وجوه در مراودات تجاری با جهان را جدی گرفت تا آخرین سرعتگیر ایجاد این بازار مشترک با محوریت کشورمان به حاشیه رانده شود. ورود به یک بازار جدید از عمان تا مصر چیزی نیست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. نکته دیگر آنکه آینده کشورهای حوزه بریکس بسیار جذاب است و حضور ایران در این اتحادیه میتواند بهمعنای ورود به یک رقابت نابرابر باشد. در صورت ایجاد این اتحادیه شاید برای اولینبار در تاریخ ایران به صنعتگر ایرانی برای بازارهای صادراتی یک یارانه غیرمالی یا قیمتی پرداخت شود، بنابراین اصلاح برخی نرخها همچون تعرفه حاملهای انرژی صنایع سادهتر خواهد بود. اگر قرار است مهاجرت نیروی کار ماهر یا تحصیلکرده به سایر کشورها داشته باشیم که چنین واقعیتی را نمیتوان نادیده گرفت، بهتر است به کشورهایی مهاجرت کنند که با مراودات مالی و اقتصادی مستقیم روبهرو هستند تا بازگشت درآمد سهولت داشته باشد.
این مطلب اگرچه هماکنون چهرهای رویاپردازانه دارد اما نگاهی به تاریخچه اتحادیه اروپا نشان میدهد که از یک ایده در فرانسه آغاز تا اینکه به یک اتحادیه ۲۷ کشوری بدل شد. از هماکنون باید با کاهش تنشها، اقتصاد منطقه را درهمتنیده ارزیابی کرد و در این حالت است که نگرانی از نفوذ کشورهای فرامنطقهای در حوزههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی جای خود را به یک توازن مثبت میدهد. رشد جمعیت این مناطق در کنار اقتصاد قائم به ذات بر مبنای حاملهای انرژی نکته بسیار مهمی است که اتحادیه اقتصادی اوپک را به یک استثنای بینظیر در جهان بدل میکند، یعنی از هماکنون باید انتظار داشت که کشورهای عضو این اتحادیه ناخودآگاه ازسطح رفاه بالاتری برخوردار شوند آنهم در شرایطی که هزینه این رفاه را کشورهای مختلف با توانمندیهای اقتصادی، ژئوپلیتیک و حتی امنیتی خود پرداخت خواهند کرد. آیندهای که نیل به آن از مسیر تصمیمات، باورها و عقاید رهبران سیاسی عضو اوپک با محوریت کشورهای منطقهای در خاورمیانه عبور میکند.