دکتر فاتح بیرول از سال 2015 مدیر اجرایی آژانس بین المللی انرژی (IEA) بوده است. آژانس تحت رهبری او با یک برنامهنوسازی جامع اداره و تبدیل به مرکز جهانی انتقال انرژی پاک و گسترش وظایف امنیت انرژی شده است. در گفتوگوی حاضر فاتح بیرول در مصاحبه با جیسون برودوف، مدیر مرکز سیاست جهانی انرژی دانشگاه کلمبیا، که در وبسایت «شورای روابط خارجی» منتشر شده است، دیدگاههای خود را در مورد وضعیت فعلی انرژی جهانی با تمرکز بر پیامدهای تهاجم روسیه به اوکراین بر بازارهای انرژی و تامین کنندگان جایگزین، از جمله ایالات متحده، و همچنین چشم اندازهای محدود کردن گرمایش جهانی، به ویژه از طریق فناوری و نوآوریهای این حوزه را مطرح کرده است. گفتوگوی بیرول طولانی است و ما در «دنیای انرژی» بخشهایی از آن را ترجمه و در اختیار خوانندگان قرار دادهایم.
فاطمه لطفی
دنیای انرژی
بوردوف: فکر میکنم
بسیاری با هدف کاهش گرمایش جهانی تا 1.5 درجه سانتیگراد موافق هستند، در اجلاس
داووس آژانس بینالمللی انرژی پیشبینیهای خود از رشد تقاضای نفت را برای سال
2023 اصلاح کرد. مردم میگفتند 1.5درجه سانتیگراد هدف است اما قابل دستیابی نیست.
آیا این هدف، حالا هدفی واقعبینانه است؟
بیرول: این حرفها را زیاد
شنیدهایم و تماسهای بسیاری هم از سوی برخی رهبران تجاری، برخی از شخصیتهای سیاسی،
مدافعان سرسخت سیستم انرژی موجود، برخی روزنامهنگاران خاص داشتیم که میگویند هدف
1.5 درجه مرده است. بنابراین ما باید به دنبال هدف 2 درجه یا هدف دیگری باشیم. من
فکر می کنم که [این تغییر هدف] واقعا اشتباه و از نظر سیاسی غیرمسئولانه است.
اشتباه است زیرا تقاضای نفت در حال افزایش است، اما تقاضا در [دیگر بخشهای انرژی
هم] در حال افزایش است. در سال 2022، ظرفیت تجدیدپذیرهای جدید 25 درصد افزایش یافت
و دنیا برای رسیدن به هدف 1.5 درجه مجبور است هر ساله ظرفیت تجدیدپذیرهای خود را
25درصد افزایش دهد. در سال 2019 تنها 3 درصد از کل خودروهای فروخته شده دنیا
خودروهای الکتریکی بودند و امسال این رقم به 15 درصد خواهد رسید. اگر سیاستهای
فعلی ادامه داشته باشد، در سال 2030 خودروی دوم فروخته شده در بازارهای اروپا، چین
و ایالات متحده، به عنوان بزرگترین بازارهای خودروهای دنیا، خودروی برقی خواهد
بود. از سویی بازار پمپهای حرارتی و انرژی هستهای در اروپا، ژاپن، کره، هند، چین،
ایالات متحده و کانادا در حال رشد است. بنابراین گزینههای انرژی پاک زیادی وجود
دارد و فناوریها [در این حوزه] در حال رشد هستند. از سویی باید به این اقدامات،
فنآوریهای کاهش انتشار خالص را یعنی فناوریهای جذب و ذخیرهسازی کربن را هم
اضافه کرد. بنابراین اینکه بگوییم هدف 1.5 درجه مرده است اشتباه و غیرمسئولانه است
و آژانس بینالمللی انرژی اجازه نخواهد داد این تنها و اصلیترین صدای در بحث
تغییرات اقلیم خاموش شود.
بوردوف: برای رسیدن
به این هدف به چه چیزی نیاز داریم؟
بیرول: سیستمهای انرژی ما
سالها بر پایه سوختهای فسیلی کار کردهاند. در چهار یا پنج دهه گذشته، سهم سوختهای
فسیلی در کل مصرف انرژی ما، نزدیک به 80 درصد بوده است. ساختارهای انرژی برای
تغییر چنین کارکردی به آرامی حرکت میکنند. [سیستمهای انرژی] مثل [سیستمهای] آیتی
یا آیفون نیستند که هر سال یا دو سال یکبار آن را عوض کنید. تغییر سیستمهای
انرژی سالها زمان میبرد و یکشبه اتفاق نمیافتد. سال گذشته کل سرمایهگذاری
جهانی بر روی انرژیهای فسیلی برابر با یک تریلیون دلار بود درحالی که سرمایهگذاری
بر روی انرژیهای پاک به 1.4 تریلیون دلار رسید. اگر بخواهیم خط سیر 1.5 درجه
سانتیگراد را حفظ کنیم در سال 2050 سرمایهگذاری بر انرژیهای فسیلی باید یک
تریلیون دلار باشد و برای انرژیهای پاک، 9 تریلیون دلار.
آیا چنین چیزی ممکن است؟
درحال حاضر کمبود سرمایه وجود ندارد. اما چالشها بسیار است. و مهمترین چالش کدام
است؟ سرمایهگذاری بر انرژی در کشورهای در حال توسعه و کشورهای نوظهور. چرا؟ چون
اگر هزینههای سرمایهگذاری در پروژههای انرژیهای پاک در کشورهای پیشرفته برابر
با 3 درصد باشد در کشورهای در حال توسعه برابر با 9 درصد است. بنابراین کاهش هزینههای
سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه بسیار اهمیت دارد. اگر بتوانیم هزینههای
سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه را به 2 درصد برسانیم، در این صورت مقدار
پولی که برای این سرمایهگذاری نیاز داریم تا 20 درصد کاهش خواهد یافت. و این کاری
است که سیاستگذاران باید انجام دهند.
بوردوف: در گزارش
آژانس بینالمللی انرژی آمده بود که اگر قصد داریم تا سال 2050به اهداف انتشار
خالص صفر برسیم نیازی به سرمایهگذاری در منابع جدید نفت و گاز نداریم. در این
باره صحبت کنید.
بیرول: من میبینم که برخی از
حمله روسیه به اوکراین به عنوان بهانهای برای افزایش سرمایهگذاری در انرژیهای
فسیلی استفاده میکنند. اگر فرض کنیم در هر کشوری در یک میدان نفتی جدید سرمایهگذاری
شود، (به غیر از نفت شیل که خیلی زود به نتیجه میرسد) اما در مورد نفت و گاز
متعارف، پنج تا شش سال طول میکشد تا اولین بشکههای نفت به بازار بیاید. بنابراین
پاسخ فوری ما به کمبود انرژی دنیا نباید در میدان جدید نفت و گاز باشد. هیچ کس
نباید تصور کند که از حمله روسیه به اوکراین میتواند به عنوان بهانهای برای آغاز
موج جدید سرمایهگذاریهای کلان در زغالسنگ و سوختهای فسیلی بهره ببرد.
بوردوف: گفتهاید که
ما در اولین بحران انرژی جهانی هستیم. منظورتان از این گفته چیست و چه چشماندازی
برای آن متصور هستید؟
بیرول: 24 فوریه، روز
حمله روسیه به اوکراین بود. اول ماه مارس، من در یک کنفراس خبری گفتم که ما وارد
اولین بحران جهانی انرژی در دنیا میشویم. زیرا جهان هرگز شاهد بحران انرژی به این
عمق و پیچیدگی نشده بود. در گذشته بحران نفتی داشتیم اما حالا بحران نفت و گاز و
برق داریم. چون روسیه تا 24 فوریه صادر کننده شماره یک انرژی در جهان بود. این
کشور یکی از سنگبناهای بازارهای جهانی انرژی است. رتبه یک صادرات نفت. رتبه یک
صادرات گاز و از بزرگترین بازیگران بازار زغالسنگ، اورانیوم و دیگر مواد معدنی. و
همین باعث بحران شد. این درس بزرگی برای
اروپا بود. آژانس بینالمللی انرژی بارها به کشورهای اروپایی توصیه کرده بود منابع
انرژی خود را متنوعتر کنند. شما نمیتوانید تمام تخممرغها را در یک سبد قرار
دهید. اما یک نکته دیگر اینکه اروپا با اختلاف زیاد بزرگترین مشتری روسیه بود.
75 درصد کل صادرات گاز روسیه و 55 درصد کل صادرات نفت این کشور روانه اروپا میشد.
هیچ کشور دیگری این موقعیت را نداشت. اروپا مشتری خوبی بود و هیچ مشکل سیاسی یا
داستان ژئوپلیتیکی ایجاد نمیکرد. حالا چه اتفاقی افتاد؟ روسیه روز به روز این
بزرگترین مشتری خود را از دست داد. حالا سعی میکند مشتری دیگری پیدا کند اما این
کار آسانی نیست. شما به زیر ساخت نیاز دارید. به قرارداد نیاز دارید. و اعداد نشان
میدهد که درآمد نفت و گاز روسیه امسال 30 درصد کاهش یافته است. چون مشتری خوبی
برای نفت و گاز خود نیافته است.
یک موضوع دیگری هم هست.
اینکه میادین نفت و گاز روسیه میادینی قدیمی و پیچیده هستند. نیاز به مراقبت و
فناوریهای پیشرفته دارند. میادین نفت و گاز هم مانند انسان هستند. به سن خاصی که
برسند نیاز به مراقبت دارند. نیاز به تزریق فناوری دارند. تمامی فناوریهای بزرگ غربی،
تمام شرکتهای بزرگ بینالمللی نفت این کشور را ترک کردهاند. بدون سرمایهگذاری
بینالمللی در آینده تولید نفت روسیه تبدیل به یک چالش خواهد شد. این روی دیگر سکه
است. [این جنگ] تنها اروپا را رنج نمیدهد، خود روسیه را هم رنج میدهد.
بوردوف: نکتهای
درباره کاهش درآمد نفت و گاز روسیه؛ حتی با وجود کاهش این درآمدها، میزان صادرات
نفت روسیه چندان کاهش نیافته است. آنها نفت را به قیمت بسیار کمی میفروشند. روسها
جایی را یافتهاند که بتوانند نفتشان را به آنها بفروشند. در این باره صحبت کنید
که این نوع صادرات چه تاثیری بر کل بازار نفت و چشماندازهای آن خواهد داشت. تقاضای
نفت در حال افزایش است، آیا عرضه هم به همان اندازه افزایش خواهد یافت؟ ظرفیت
اضافی زیادی به غیر از مقداری در اوپک، وجود ندارد که فقدان نفت روسیه را در بازار
جبران کند. شما چشماندازهای بازار را چگونه میبینید؟
بیرول: ما درباره بازارهای
نفت ابهامات زیادی داریم. اما دو ابهام را میخواهم برجسته کنم. تحریمها و سقف
قیمت نفت روسیه به این معنی است که مطمئن نیستیم که روسیه هنوز هم حتی با قیمتهای
پایین چقدر میتواند نفت وارد بازارهای جهانی کند. یک علامت سوال خیلی مهم وجود
دارد که درآمدهای روسیه کاهش یافت اما میزان نفت صادراتی کاهش نیافته است. من تعجب
نخواهم کرد اگر شاهد کاهش رشد تولید نفت روسیه باشیم. این یک عدم قطعیت است. اما
دومین ابهام این است که در بحث بازار نفت، مسئله چین چندان مهم دیده نمیشود. در
سال 2022، مصرف داخلی نفت و گاز چین برای اولین بار در چهل سال گذشته کاهش یافته
است. این هرگز پیشتر اتفاق نیفتاده بود. این کشور همیشه با افزایش مصرف سوختهای
فسیلی مواجه بود. این کاهش مصرف به دلیل شیوع کووید 19 بود. حالا که محدودیتهای
کووید برداشته شده است، تقاضای نفت چین هم افزایش خواهد یافت. و هیچ کس دقیقا نمیداند
این تقاضا چقدر خواهد بود. تاکنون ما حدس میزنیم که دست کم به اندازه نیمی از رشد
تقاضای جهانی نفت مربوط به چین باشد. یعنی میشود حدود 900هزار بشکه در روز. اما
اگر بازگشت چین به بازارهای جهانی خیلی قویتر از آن چیزی باشد که انتظار داریم،
تقاضا هم بسیار بالا خواهد. این افزایش
تقاضا در بخش سوخت جت خود را نشان داد.
بنابراین اگر عرضه کافی
نباشد و تقاضا چنین رشد کند، در این صورت در نیمه دوم سال احتمالا شاهد انقباض در
بازار باشیم مگر اینکه کشورهای اوپک پلاس موقعیت خود را تغییر دهند. اما همانطور
که ما میدانیم مقدار مشخصی ظرفیت در بازار وجود دارد و این ظرفیت نامتناهی نیست. بنابراین
اگر اوپکپلاس در جهت آرامش بازار حرکت نکند باید شاهد صعود قیمتهای انرژی باشیم.
به نظر من اگر چنین اتفاقی بیفتد، در حالی که بسیاری از کشورهای جهان با رکود دستوپنجه
نرم میکنند، این امر بسیار ناراحت کننده خواهد بود. بسیار از اروپاییها میشنویم
که از قیمتهای بالای انرژی شاکی هستند اما به نظر من بیشترین ضرر متوجه کشورهای
در حال توسعه خواهد بود. زیرا تراز تجاری آنها بسیار ضعیفتر از اروپاست. آنها
علاوه بر بحران انرژی، از بحران مواد غذایی هم رنج میبرند. تورم در حال افزایش است و جوامع به
شدت در معرض آسیب هستند. بنابراین کشورهای اوپک پلاس وقتی در حال بحث درباره
بازارهای انرژی هستند نباید کشورهایی چون هند و کشورهای آفریقایی را فراموش کنند.