اگر ۱۰۰ درصد اهداف تعیین شده در یک برنامه محقق شود، می توان ادعا کرد که این برنامه خیلی خوب تنظیم نشده است. در حالت عادی باید چیزی حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد یک برنامه توسعه ای محقق شود. اما در کشور ما رویه کاملا برعکس است. طوری که شاهد هستیم بیش از ۷۰ درصد اهداف تعیین شده در برنامه ششم محقق نشده است.
سهیلا روزبان دنیای انرژی
رسیدن به رشد هشت
درصدی اقتصاد، ایجاد سالانه یک میلیون شغل، کاهش متوسط نرخ تورم به 7.19 درصد و
افزایش نرخ بهره وری به 8.2 درصد تنها بخشی از هدف گذاری های تعیین شده در هفتمین
برنامه توسعه ای کشور است؛ برنامه ای که به اذعان کارشناسان همانند شش برنامه دیگر
بیش از اینکه بر مبنای واقعیت های اقتصاد تنظیم شده، بر پایه رویا پردازی تدوین
شده است. اما اینها تنها اهداف غیر واقعی
آمده در هفتمین برنامه توسعه ای کشور نیستند. بر اساس برنامه توسعه ای که در صورت
تصویب نهایی باید اجرای آن از مهر امسال اجرایی شود، ظرف پنج سال آینده تولید نفت
ایران باید به 4 میلیون و 450 هزار بشکه رسیده و دست کم 250 میلیارد دلار سرمایه
گذاری در نفت، گاز و پتروشیمی اتفاق بیافتد. همچنین آنگونه که در جدول فصل نهم
آمده باید جمع کاهش مصرف نهایی انرژی تا 1407 به 625 بشکه برسد و شاهد جمع آوری
115 میلیارد مترمکعب گازهای همراه باشیم. در
این میان هاشم اورعی استاد دانشگاه صنعتی شریف که تحقق این اهداف را منوط به احیای
برجام می داند و می گوید: معمولا هفتاد درصد سرمایه گذاری های مورد نیاز صنعت نفت،
گاز و پتروشیمی از محل سرمایه گذاری های خارجی تامین می شود. حتی کشورهایی همچون
عربستان، قطر، امارات و عراق هم برای توسعه میادین و اجرای پروژه های سرمایه گذاری
خود به سراغ غول های نفتی در دنیا می روند. این نیاز برای ایران که به دلیل شرایط
تحریمی از عقب ماندگی بزرگی در این صنعت رنج می برد، بیشتر است. مرتضی بهروزی فر
عضو موسسه مطالعات انرژی هم که امید چندانی به تحقق اهداف تعیین شده در برنامه
هفتم توسعه ندارد، درباره ضعفهای این سند به دنیای انرژی می گوید: در همه جای
دنیا وقتی برنامه توسعه ای تدوین می شود، در کنار اهداف تعیین شده راه های رسیدن
به این اهداف هم مشخص می شود اما در این سند و دیگر سندهای قبلی خبری از راه حل
نیست.
75
درصد اهداف برنامه ششم محقق نشد
بر اساس آنچه
منتشر شده حدود ۲۵ درصد اهداف تعیین شده
در برنامه ششم توسعه محقق شده و دست یافتن به حدود ۷۵ درصد آن عملا غیر ممکن بوده است. اورعی در پاسخ به این
سوال که آیا برنامه های توسعه ای در همه جای دنیا اینگونه تدوین می شوند، گفت:
معمولا رسم بر این است که برنامه های توسعه ای کمی آرزومندانه تدوین شود. بنابر این
اگر ۱۰۰ درصد اهداف تعیین شده در یک برنامه محقق
شود، می توان ادعا کرد که این برنامه خیلی خوب تنظیم نشده است. اما مشکل ما خیلی
فراتر از کمی رویایی بودن و آرزومندانه بودن است. در حالت عادی
باید چیزی حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد یک برنامه توسعه ای محقق شود. اما
در کشور ما رویه کاملا برعکس است. طوری که شاهد هستیم بیش از ۷۰ درصد اهداف تعیین شده در برنامه ششم محقق
نشده است.
امید
به جذب سرمایه در برنامه هفتم در شرایط تحریمی
روند سرمایه
گذاری در کشور روزهای خوشی را سپری نمی کند. براساس اعلام مرکز پژوهشهای مجلس در
دهه نود خروج سرمایه بهطور متوسط در هر سال، ده میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده، در مقابل آمار ورود سرمایه به کشور به
قدری ناچیز بوده که می توان عملا آن را صفر دانست. البته نگاهی به وضعیت شاخص های
اقتصادی نشان می دهد که در قرن جدید شرایط بدتر هم شده است. جدای از این، عتاب
محمد باقر قالیباف در ۲۶
مهر سال گذشته هم به خوبی نشان دهنده وضعیت سرمایه گذاری در این صنعت است. رئیس
مجلس حدود هشت ماه پیش بود که در
واکنش به اظهارات جواد اوجی درخصوص نیاز به سرمایه گذاری ۲۴۰ میلیارد دلاری در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی گفت که «پول
برای سرمایهگذاری نداریم، باید به فکر بهینهسازی مصرف سوخت میافتادید.» با وجود وضعیت نگران کننده سرمایه گذاری
در ایران، در برنامه هفتم توسعه از سرمایه گذاری ۲۵۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی طی پنج سال
آینده سخن گفته شده است. هاشم اورعی کارشناس انرژی که به نوعی معتقد است اهداف
برنامه هفتم توسعه رویایی و غیر واقعی است، به دنیای انرژی می گوید: درآمدهای حاصل
از صادرات نفت و گاز ایران در شرایط فعلی و در بهترین حالت به پنجاه میلیارد دلار ( یعنی یک پنجم رقمی که
باید در پنج سال آینده در این صنعت سرمایه گذاری جدید انجام شود) هم نمی رسد. در
چنین شرایطی چطور می توان انتظار داشت که در این صنعت چنین سرمایه گذاری صورت
گیرد. اگر به دنبال یک برنامه توسعه ای واقع گرایانه هستیم باید دو پیش فرض ادامه
تحریم ها و احیای برجام یا بازگشت ایران به جهان در آنها لحاظ کنیم. اما به نظر می
رسد که در برنامه هفتم خبری از ادامه تحریم ها نبوده و این سند با فرض احیای برجام
تدوین شده، ارتباط با دنیا و لغو تحریم ها تدوین شده است.
البته رضا
پدیدار رئیس سابق کمیسیون انرژی پارلمان بخش خصوصی تهران به فاکتور دیگری برای
رسیدن به اهداف این برنامه اشاره می کند و آن مشارکت بخش خصوصی است. او با اشاره
به وضعیت فروش و وصول درآمدهای نفتی در این باره به دنیای انرژی می گوید: سرمایهگذاری
در بالادست نفتوگاز ایران برای تولید و عرضه بیشتر با تحریمهای مختلف چه داخلی و
چه بینالمللی روبهرو بوده و عملا افزایش درآمدهای این حوزه شدنی نیست.
خبری
از کاهش اتکا به درآمدهای نفتی نیست
آنگونه که در
برنامه هفتم توسعه آمده رشد اقتصادی کشور باید به هشت درصد برسد که ۱۳.۳ این رشد باید از محل نفت صورت گیرد.
اما سوال
اینجاست که صنعتی که در بند تحریم بوده و برای دور زدن تحریم ها به تهاتر و ارزان
فروش رو آورده و بخشی از درآمدهای صادراتیش در سایر کشورها بلوکه شده تا چه اندازه
می تواند به رشد اقتصادی کشور کمک کند.؟ مرتضی بهروزی فر عضو موسسه مطالعات انرژی
با اشاره به اینکه برنامه هفتم توسعه همانند برنامه های بودجه ای و شش برنامه دیگر
به نوعی به نفت گره خورده است، می گوید: سالهاست که از کاهش وابستگی به نفت سخن می
گوییم اما حتی به این هدف نزدیک هم نشده ایم و همچنان تمام برنامه ریزی هایی که
برای کشور انجام می دهیم مبتنی بر نفت است. حال آنکه بسیاری از تحلیل گران بر این
باورند که عمر سوختهای فسیلی رو به افول بوده و انرژی های تجدید پذیر خیلی زود
جای این سوخت های آلاینده را خواهند گرفت. اما این تنها دلیل بهروزی فر برای بالا
بودن سهم نفت از برنامه هفتم توسعه نیست. او با اشاره به سهم اندک ایران از بازار
جهانی نفت، گفت: درست در روزهایی که رقبای ایران به دلیل شرایط بازار و البته قیمت
های بالای 100 دلار هر روز بر مقدار تولید خود افزوده و سودهای هنگفتی را به جیب
می زدند ایران به دلیل شرایط تحریمی صادرات نفت ایران کمتر از یک میلیون بشکه در
روز ( حدود 600 تا 700 هزار بشکه) برآورد می شد. مسئولین هم اکنون شرایط صادرات
نفت را مناسب ارزیابی کرده و از صادرات 1.8 میلیون بشکه ای خبر می دهند اما معلوم
نیست این وضعیت چقدر دیگر ادامه خواهد داشت. معلوم نیست رییس جمهوری بعدی آمریکا
قرار است که سیاستی را در برابر ایران اتخاذ خواهد کرد. هیچ کدام از ما فراموش
نکردیم که در دوران ریاست جمهوری ترامپ صادرات نفت ایران در برهه ای به کمتر از
300 هزار بشکه رسید. گره زدن اهداف تعیین شده در برنامه هفتم به نوعی سقوط به دره
اما و اگرها بوده و خیلی نمی تواند قابل اتکا باشد.
افزایش
تولید نفت ایران به مقدار قبل از تحریم ها
دولت سیزدهم در
برنامه هفتم توسعه اعلام کرده باید مقدار تولید نفت به 4 میلیون و 450 هزار بشکه
در روز یعنی حتی بیشتر از مقدار تولید در پیش از سال های تحریم برسد. جالب است که
بدانید حداکثر مقدار تولید ایران در سال های پیش از تحریم 3.8 میلیون بشکه در روز
بوده است. جالب است که آخرین آمار منتشر شده از سویی بلومبرگ نشان می دهد که تولید نفت ایران را در
ماه مه حدود ۲ میلیون و ۸۷۰ هزار بشکه بوده است. با این اوصاف ایران باید یک
میلیون و 580 هزار بشکه دیگر به تولیدات خود بیفزاید. این هدف گذاری در شرایطی است
که بسیاری از پروژه های
وزارت نفت برای افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز روی زمین مانده است. جدای از این بر
اساس آنچه فعالین صنعتی می گویند پارس جنوبی دچار افت فشار شده و تا چند سال آینده
تولیدات آن به نصف می رسد. از طرفی امید چندانی به ایجاد تقاضای جدید و افزایش
مصرف در دنیا وجود ندارد. اورعی با بیان اینکه امروز عرضه بیش از تقاضاست، ادامه
داد: در هفته های گذشته شاهد بودیم که عربستان اعلام کرد که یک میلیون بشکه از تولید
خود خواهد کاست. امروز کمبودی در بازار جهانی وجود ندارد که فکر کنیم جهان تشنه
نفت ایران است. ضمن اینکه اخبار منتشر شده هم نشان می دهد که ما برای همین مقدار
صادرات اندک هم ناچار به ارائه تخفیف های سنگین ۳۰ تا ۴۰
درصدی به چینی ها هستیم.
پیش
شرط های توسعه در کشورها چیست؟
درباره چرایی
عدم تحقق اهداف تعیین شده در برنامه های توسعه عوامل زیادی عنوان می شود که مهم ترین
آن تحریم هاست و نبود منابع مالی است. کامران ندری اقتصاد دان در این باره به
دنیای انرژی می گوید: بسیاری مشکلات اقتصادی ایران را ناشی از کاهش فروش نفت و
درآمدهای ارزی ایران اعلام می کنند؛ اما این همه مشکل نیست. او با اشاره
به رشد درآمدهای نفتی در دوران احمدی نژاد، گفت:دولت نهم و دهم بالاترین درآمد نفتی
را داشت و میتوان گفت درآمد افسانهای بود؛ بهطوریکه درآمد دولت از محل فروش
نفت بالای ۱۰۰ دلار بیش از آن رقمی
بود که در برنامه چهارم توسعه آمده بود اما آیا با این درآمد اشتغال ایجاد شد یا اینکه
رشد اقتصادی را شاهد بودیم؟ پس اگر شرایط بینالمللی تغییر کند و منابع زیاد شود،
تصور اینکه شاخصها بهبود مییابد یک رؤیا بیش نیست. برای تحقق آمال و آرزوها باید
برنامه تدوین کرد، نقشه راه آماده کرد و منابع تامین شود، اما مهمتر اهلیت مدیران
اجرایی است که بتوانند برنامه را به درستی اجرا کنند. به دلیل
نبود تخصص و تکنولوژی لازم و البته ناکارآمدی مدیران رشد درآمدهای نفتی و افزایش
فروش نفت ایران در آن سال ها تنها به واردات سنگ پا و دسته بیل منجر شد و عملا
نتوانستیم از این پول ها برای توسعه صنایع و بهبود وضعیت اقتصادی کشور اقدام کنیم.
چرا که پول تنها پیش شرط توسعه در کشورها محسوب نمی شود. با این
اوصاف اگر خواهان تحقق اهداف تعیین شده در برنامه هفتم توسعه هستیم باید شرایط را
برای بازگشت ایران به جهان و ارتباط با دنیا و به عبارتی احیای برجام و مشارکت بخش
خصوصی در اجرای پروژه ها فراهم کرده و به دنبال به کارگیری مدیران متخصص در شغل های
کلیدی و حساس خود باشیم.