توسعه نظامی امنیتی، اقتصاد ما را به تنگنا برده است !

توسعه نظامی امنیتی، اقتصاد ما را به تنگنا برده است !
دولت بخش خصوصی شناسنامه دار را به رسمیت نمیشناسد. برای کشور ما شرم آور است حداقل بیست کمپانی نفتی بخش خصوصی نیست که در شرایط سخت، شریک تجاری دولت باشد . دولت‌ها از طریق سیستم‌های امنیتی و نظامیی تجارت می‌کنند که زمینه فساد نیز دارد ایران نیز هیچ نقشی در تصمیم گیری‌های اوپک نداشته به لحاظ سیاسی و اقتصادی از معادلات منطقه‌ای حذف شده است این گفته وزیر نفت که ما با کشورهای منطقه روابط بسیار خوبی داریم کتمان حقیقت است و هیچ اتفاقی نیفتاده است

گفت و گو : امیرعباس امامی

با جلیل سازگارنژاد نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی فرصتی پیش داد که بتوانیم نظرات او را در خصوص شرایط سیاسی، اقتصادی و خصوصاً حوزه انرژی جویا شویم . پیشینه خانوادگی وی قبل از انقلاب نمایندگی شرکت ملی نفت، پالایشگاه آبادان و پدرش رئیس سندیکای فرآورده های نفتی بوده و پس از انقلاب وارد فعالیت‌های دولتی شده است . در سال ۷۹ نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی شده و پس از این دوره، به خاطر پیشینه‌ای که داشته رایزن بازرگانی ایران در فرانسه شده است و در این کشور برای فروش محصولات پتروشیمی ایران به اروپا تلاش نموده است و پس از مراجعت از فرانسه به همراه تنی چند از دوستان نزدیک، کنسرسیوم پرشین گروه انرژی را راه اندازی نموده است . به گفته سازگارنژاد این اولین کنسرسیوم نفتی بود که در سال ۱۳۸۵ تاسیس شد و چهار گروه از شرکت‌هایی که در حوزه نفتی فعالیت داشتند با وی این کنسرسیوم را راه اندازی کردند . این شرکت در بدو فعالیت جانشین شرکت نیکو در سواپ فرآورده‌های نفتی و سوخت نیروگاه‌های شمال و غرب کشور شد و در قالب یک پیمانکار و مشارکت با شرکت ملی پخش فراوردهای ملی نفت ایران فعالیت خود را گسترش داد و در چهار محور ترانزیت، واردات، صادرات و سوآپ در چهار فرآورده‌های نفتی شامل نفت کوره، بنزین، گازوئیل و نفتا فعالیت خود را آغاز کرد. گفتگوی سردبیر ماهنامه دنیای انرژی را با جلیل سازگارنژاد کارشناس حوزه انرژی ملاحظه بفرمایید :

آیا قبول دارید که ادوار مختلف نمایندگان مجلس نگاهشان نگاه جامع و بر مبنای منافع ملی نبوده و دیدگاه‌های آنها محلی بوده است ؟

بله موافقم، یکی از آسیب‌هایی که در حوزه منافع ملی بدان توجهی نشد و به نوعی نمایندگان مجلس باید آن را به عنوان رویه اجرا نمی کردند، توجه و اهتمام به درخواست های خرد و بعضا غیر اصولی مناطق انتخابی خود بود که باعث تضییع زمان دوران نمایندگی می شد .  نمایندگی مجلس یک مسئولیت ملی بوده، نگاه منطقه‌ای و محلی مانع از آن شده است که نمایندگان به وظایف اصلی خودشان که قانونگذاری و نظارت بر قانون در عرصه ملی است ‌توجهداشته باشند . خود من از جمله کسانی هستم که همه عرصه‌های مدیریتی را گذرانده‌ام، در روستا مدیر مدرسه بودم در یک بخش مسئولیت بالاتر گرفته و در شهرستان و بعد در شیراز در حوزه مدیریت فعالیت داشتم و در سطح استان نیز دو دوره مدیریت استانی داشتم و در عرصه ملی نیز به همین شیوه وارد مجلس شدم و اعتقاد دارم اگر نمایندگان این مسیر را طی کرده باشند شناخت ملی خواهند داشت و در عرصه مدیریت ملی نگاه کلان تری به مسائل خواهند داشت و نمایندگانی موثر و مفید خواهند بود .

دوره های مجلس را از لحاظ کارایی به چه شکل تقسیم بندی می کنید ؟

مجلس ششم و مجلس اول کشور جزو استثناهای حاکمیت بوده، در واقع مجلس ششم پشتوانه یک قرن تجربه، مجاهدت و مبارزه، اسارت، تبعید و جنگ را پشت سر گذاشته بودند و مبارزه با استبداد و استعمار در قبل از انقلاب آنان را به مسیری هدایت کرده بود که در مقابل جریان‌هایی که می‌خواستند استبداد را باز تولید کنند مقاومت می‌کرد .در واقع مجلسی که چنین پشوانه‌ای را داشته باشد امروز هم می‌تواند در عرصه تصمیم گیری‌های کلان کشور موثر باشد .مجلس فاقد هویت‌های مبارزاتی و ضد استعماری مطمئناً نمی‌تواند منافع ملی را آن گونه که شایسته است تشخیص دهد .

تحلیل شما از نقش نفت در موقعیت استراتژیک ایران و خاورمیانه چیست ؟

نفت هم عامل بدبختی و هم عامل خوشبختی کشورها است و بالطبع ایران هم در زمره همین کشورها قرار دارد. نفت محوری‌ترین نقطه تحولات بنیادین در خاورمیانه از جنبه منفی و مثبت آن بوده است . کتابی می‌خواندم با عنوان خاورمیانه، نفت، کودتا و سیاست نوشته یک روزنامه نگار انگلیسی به نام لئوناردو ماسلی در سه جلد که در دهه ۷۰ میلادی منتشر شده بود. وی در این کتاب گفته : نفت عامل کودتا، سیاست، خوشبختی و بدبختی منطقه خاورمیانه شده است، نفت به عنوان یک کالای سیاسی در امارات، قطر و عربستان عامل بازسازی و پیشرفت آنها شده و در ایران، عراق و کشورهایی مانند این‌ها درگیر جنگ منطقه‌ای و نیابتی شده است . نفت موتور متحرکه جنگ و توسعه و پیشرفت است . سه انقلاب در ۱۰۰ سال گذشته در ایران به وقوع پیوسته است، نهضت مشروطه، نهضت نفت و انقلاب اسلامی کانونی‌ترین این سه انقلاب نفت می‌باشد . نفت عامل قرارداد دارسی در ۱۲۸۰ شد که تا ۳۰ سال ادامه پیدا کرد و در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت عامل کودتا علیه دولت مصدق می‌شود و مشاهده می‌کنیم که حتی در جریان انقلاب اسلامی نیز این انقلاب به موضوع نفت پیوند می‌خورد و به تبع آن جنگ نیز بر اساس نفت به وقوع می‌پیوندد . تمامی جنگ‌های ایران و عراق، کویت و عراق، اسرائیل و عراق به دلیل نفت بوده است .

August 26

نقش دولت‌ها را در حوزه تولید و عرضه انرژی چگونه می بینید ؟

مطمئناً دولت صادر کننده خوبی نیست، زیرا سازوکار آن را ندارد، دولت تاجر نیست و یک بنگاه اقتصادی هم نیست بلکه یک سیاست گذار است . اما وقتی از دولتی خواسته شود که کار اقتصادی انجام دهد در کنار آن هزاران فساد نیز ایجاد می‌شود . در بخش واردات نیز دولت خریدار خوبی نیست چرا که کار بازرگانی انجام نداده است . کارمندی و مدیریت با کار بازرگانی متفاوت است، شناخت بازار، مارکتینگ، مناسبات و اسناد مالی موضوعاتی است که دولت در آن ناتوان است و آموزشی ندیده است . هیچ کدام از مدیران دولتی دوره‌های آموزش بازرگانی و تجارت را ندیده اند. لذا حوزه واردات و صادرات اگر به طور انحصار به بخش خصوصی واقعی واگذار شود، اثرات مثبت آن در اقتصاد دیده خواهد شد .

پیام

با توجه به فعالیت تجاری شما در حوزه سوآپ نفتی، موضوع انحلال سواپ و شرایطی که باعث افزایش تعرفه شد و قراردادها ملغی گردید را بازگو کنید؟

موضوع سوآپ نفتی ازجمله مزیت‌های بزرگ صنعت نفت ما محسوب می‌شود، چرا که کالای مطلوب‌تر را دریافت کرده و کالای غیر مرغوبی را نیز در سوی دیگر عرضه می‌کنیم. ما مازوت را از ترکمنستان با نیم سولفور دریافت می‌کردیم و با توجه به اینکه تولید مازوت ایران با سه و نیم درصد سولفور است و به محیط زیست آسیب می‌رساند در مرز جنوبی مبادله می کردیم . البته مشتریان ما این میزان از سولفور را سولفورزدایی کرده و در کارخانه‌های سیمان که سوخت سنگینی مصرف می‌کنند استفاده می‌کنند . امتیاز دیگر سوآپ ایجاد یک کوریدور مشترک اقتصادی تجاری با کشورهاست که ما از آن محروم شدیم . همچنین کاهش کامل هزینه‌ها که باعث می‌شود کشورها را از لحاظ امنیت ملی به خود وابسته کنیم که امری بسیار مهم است . سوآپ به لحاظ سیاسی رواابط مناسب بین‌المللی برای ما ایجاد کرده و در بخش دریایی و زمینی ایجاد اشتغال می‌کند . شرکت کنسرسیومی ما جزو شرکت‌هایی بود که بیشترین حجم سوآپ را انجام داده است و در زمان مدیریت نعمت‌زاده که بسیار به اهمیت این موضوع واقف بود که از ما درخواست همکاری در این زمینه کرد . ما یک بخش خصوصی شناسنامه داری بودیم که هیچ وابستگی دولتی نداشتیم و بدون هیچ مشکلی کار سواپ را انجام می‌دادیم . یکی از مزیت‌های خوب سوآپ، خرید فرآورده‌های نفت خام از قزاقستان بود که بسیار با کیفیت بالا و سبک بود و در عوض آن نفت سنگین و نیمه سنگین به آنها می‌فروختیم . وقتی نفت سبک خریداری شده داخل پالایشگاه‌های ما می‌آمد فرآورده‌هایی تمیز با سولفور کمتر تولید می‌شد . متاسفانه در برهه ای از زمان که تعهد کرده بودیم کالایی که خریداری شده را تحویل شرکت نفت بدهیم مدیریت تغییر کرد و وزیر آن دوران سوآپ را به طور کامل تعطیل کرد و چه زیان‌هایی که به شرکت ما نزدند و شرکت‌هایی که خرید کرده بودند نتوانستند کالاهای خود را بیاورند . این دستور خلق الساعه متاسفانه علاوه بر ضرر و زیان، ما را از بازار سوآپ خارج نمود و شرکت‌های دیگر جایگزین شدند .این یک ضربه اساسی به بخش خصوصی و کشور بود .

آیا با توجه به این مزیت‌ها یک مقام عالی دولتی می‌تواند تفسیر به رای کرده و چنین اقدامی کند ؟

من یادم هست که گزارش مفصلی را از طریق اتحادیه تهیه کردیم و برای آقای میرکاظمی فرستادیم، مزیت‌های سوآپ را در این نامه گوشزد کردیم همچنین مخاطرات قطع این همکاری را نیز که به نوعی تهدیدی برای منافع ملی ما هست را نیز برشمردیم، اما متاسفانه ایشان هیچ جوابی ندادند و به زیر مجموعه خود دستور قطع همکاری سوآپ دادند و در نتیجه تمام کانال‌های ارتباطی ما قطع شده و تا به امروز نیز نتوانسته‌ایم مطالبات چند میلیون دلاری خود را وصول نماییم .

بعد از این واقعه شرایط سوآپ به چه شکلی تغییر پیدا کرد ؟

مسیر عوض شد الان مسیر به باتومی تغییر یافته و به دریای سیاه می‌برند و به فروش می‌رسانند . در نتیجه ما سهم خودمان را از بازار از دست دادیم . در گذشته قدرت کشورها در این بود که سرزمین‌های بیشتری را تصرف کنند، امروزه قدرت کشورها در این است که بازار بیشتری در اختیار داشته باشند. چین بازار بیشتری در اختیار دارد و امروزه موفق است و این سهم بازار قدرت فزاینده‌ای را به چین داده است . علت تضییع شدن قدرت ایران به خاطر کاهش سهم آن در بازارهای جهانی است .

شرایط کنونی سوآپ به چه شکلی است، از پارسال که با طمطراق رسانه ای خبر از همکاری جدید سوآپی شده است ؟

بله خبررسانی شد اما الان شاید یک درصد سهمی که در گذشته داشتیم در حال سوآپ هستیم آن هم با هزاران مشکل و برگرداندن این بازار کار سختی است . در شرایط کنونی کمپانی‌های خرده پا وارد بورس ترکمنستان می‌شوند در حالی که ما قبل از آن سیصد هزار تن مازوت خریداری می‌کردیم الان در رنج ۱۰ تا ۱۵ هزار تن خریداری می‌کنند . این سوآپ بر اساس نیاز و حالت موردی و اقتضایی است به طور مثال بنزین مصرفش افزایش پیدا می‌کند و دستور واردات چهار کشتی بنزین می‌کنند . این نوع تجارت سوآپ نبوده بلکه باید یک پروژه پایدار مستمر با تناژ و با کیفیت بالا و مدیریت شده باشد که توسط شرکت‌های توانا و قدرتمند که بازار دو طرف را داشته باشد انجام می‌شود .

بحث کشورهای همسایه و تجارت با آنها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کشورهای همسایه یک ظرفیت فوق العاده است ما در شرایط تحریمی که قرار گرفتیم پیشنهاد کردیم به هر دو دولت که ستاد تجاری و اقتصادی همکاری‌های کشورهای همسایه را راه‌اندازی کند و پوشش سیاسی آن از طرف دولت باشد در لوای آن پوشش فقط بخش خصوصی شناسنامه‌دار باشد نه اینکه رانتی یا نیمه دولتی باشد .به طور مثال مجوز سوآپ به یک همیاری شهرداری ساری واگذار شد که هیچ رابطه‌ای با این سوآپ نداشت و در نتیجه نفت کوره‌ را با شرایط غیرکارشناسی و منجر به ضرر خریداری کردند .

به نظر می‌رسد این اتفاقاتی که در این چند سال افتاده به نوعی تقسیم غنائم است، وزارتخانه‌ها با توجه به بدهی به بخش خصوصی حواله‌های تولیدات خود را خصوصاً در حوزه فرآورده‌های نفتی به پیمانکاران می‌دهند و عرضه زیر قیمت این حواله‌ها در بازار صادراتی اختلال ایجاد می‌کند .

کاملاً به این نکته‌ای که اشاره کردید موافقم، کار را باید به اهل خود سپرد، وزارت راه یا دفاع تاجر نیست . به آن‌ها سهمیه می‌دهند و بودجه ندارند و در قبال بودجه نفت، کاندنسیت، نفت کوره یا قیر می‌دهند که آنها را فروخته و بودجه خود را تامین کنند . متاسفانه در حوزه تجارت صنایع نفتی، تاجر شناخته شده به عدد انگشت‌ها نیز نمی‌رسند و اجازه رشد ندادند . امروزه قطعاً در صادرات فرآورده‌های نفتی پنج تاجر موفق که خوب خرید و فروش انجام دهند، رانتی نداشته باشند و سالم عمل کنند نداریم . دولت بخش خصوصی شناسنامه دار را به رسمیت نمیشناسد. برای کشور ما شرم آور است حداقل بیست کمپانی نفتی بخش خصوصی نیست که در شرایط سخت، شریک تجاری دولت باشد . دولت‌ها از طریق سیستم‌های امنیتی و نظامیی تجارت می‌کنند که زمینه فساد نیز دارد .

آن موضوعی که درباره کشورهای همسایه پیشنهاد دادید به چه صورت پیش رفت؟

هیچ توجهی نشد باید بگویم در افغانستان سالانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تن ترانزیت انجام می‌دادیم و این کشور کاملاً به ما وابسته بود چندین هزار تن از ترکمنستان بنزین می‌خریدیم و چقدر برای کشور سود داشت و اشتغال ایجاد می‌کرد.  اما در شرایط حال حاضر افغانستانی که سالانه دو میلیون تن سوخت مصرف می‌کنند، سهم ما قطعاً یک چهارم این حجم نیست . پاکستان تمام تندرهای بنزین و نفت کوره خود را از دوبی تامین می کند . عراق، ارمنستان، پاکستان، افغانستان و ترکیه بازارهای خوبی هستند که ما می‌توانیم با تشکیل ستاد تجاری اقتصادی منطقه‌ای کوریدورهایی را جهت مبادلات تجاری ایجاد کنیم و با توجه به اینکه از لحاظ فرهنگی و زبان به ما نزدیک هستند می توانیم مناسبات خود را به خوبی حل و فصل کنیم .

همکاری های تجاری با روسیه و چین در چه شرایطی است؟

کشوری مانند روسیه در شرایط سخت تمام بازارهای ما را گرفته است قیری که ما در سال ۵۰۰ هزار تن به هند می‌دادیم الان به ۱۰۰ هزار تن کاهش پیدا کرده و مابقی را روسیه تامین می‌کند . شراکت استراتژیک با روسیه و یا چین که منافع خودشان مهم است درچهارچوب منافع ملی ما قرار نمی‌گیرد و دوستان دراز مدت استراتژیک ما نیستند .

در زمانی که حضور شرکت‌های نفتی خارجی را در کشور نداریم، زمینه را برای فعالیت قرارگاه‌ها ایجاد نموده است تحلیل شما در این خصوص چیست ؟

وقتی کار را به دست کسانی که صلاحیت تخصصی ندارند می‌سپارند بدون تردید اول هزینه‌ها افزایش می‌یابد و به تبع آن زمان بهره‌برداری افزایش خواهد یافت، کارایی به حداقل می‌رسد و پیمانکار با توجه به اینکه تخصص چندانی در این حوزه ندارد کار را به گروه دیگری واگذار می‌کند . اینجا یک فاصله مالی اتفاق می‌افتد که یا باید سود کمپانی اول را افزایش دهید که برای آن توجیه اقتصادی داشته باشد یا آن سود خود را برمی‌دارد و به پیمانکار دست دوم می‌دهد

منظور شما این است که قرارگاه‌ها به نوعی بروکر هستند و به صورت واسطه عمل می‌کنند ؟

بله چون قرارگاه کار نظامی کرده است نمی‌توان با واژگان نظامی در حوزه تجارت و اقتصاد وارد شد . باید نیم قرن زحمت کشید تا چند کمپانی بزرگ در یک حوزه نفتی تاسیس شود .در واقع کنسرسیومی که در دهه ۸۰ ما تشکیل دادیم متشکل از شرکت‌هایی بودند که حدود ۲۵ تا ۳۰ سال تجربه تجارت در حوزه فرآورده‌های نفتی داشتند و هم اکنون این تجربه به ۵۰ سال سالگی خود رسیده است . عدم حضور چنین شرکت‌هایی که تشریفات مناقصه‌ای سوری دارند، زمینه‌های فساد را ایجاد خواهد نمود . پروژه‌ها زمان طولانی‌تری هزینه و زمان خواهد برد و به دلیل تورم‌های سالانه پروژه‌ای که با چهارمیلیارد دلار پیش بینی شده  سه برابر این رقم هم تمام نمی‌شود .

اینکه در بسیاری از موضوعات نگاه امنیتی بر آن مستتر است، خصوصا نفت و صنایع نفتی و این نگاه با توسعه به نوعی تعارض دارد آیا فکرمی‌کنید باعث و بانی این جریان خودخواسته است یا شرایط سیاسی و اقتصادی ما این جریان را ایجادکرده است ؟

اولویت ما عوض شده است اولویت توسعه اقتصادی اجتماعی در دولت هاشمی در دولت خاتمی توسعه فرهنگی و سیاست هم بدانها اضافه شد که یک توسعه متوازن بود . روابط منطقه‌ای به صورت عالی صورت گرفته و درگیری‌ها کاهش یافت. اما در ادامه توسعه نظامی امنیتی جایگزین این توسعه سیاسی اقتصادی شد و نیمی از بودجه صرف توسعه نظامی امنیتی شد. لذا توسعه امنیتی و نظامی و فربهی نهادهای نظامی ما یک سیاست بوده است و یک توسعه اتفاق افتاده است، ولی توسعه حوزه اجتماعی اقتصادی ما متوقف شده است به همین دلیل جامعه فقیرتر شده و این یک تصمیم‌گیری حاکمیتی بوده است . اگر همراه توسعه اقتصادی اجتماعی توسعه امنیتی سیاسی صورت می‌گرفت، یک توسعه متوازنی بود به عنوان مثال از ۱۰۰ دلار ۲۰ دلار به توسعه امنیتی نظامی، ۸۰ دلار به توسعه اقتصادی اجتماعی تعلق می‌گرفت و باعث پیشرفت از هر دو سو می‌شدیم . بنابراین اولویت ما در توسعه تغییر یافته است و با معضلات کنونی خصوصاً بحث حجاب توسعه فرهنگی ما نیز متوقف شده است چرا که اگر توسعه فرهنگی را پیش می‌بردیم با شرایط کنونی روبرو نبودیم .

به غیر از بحث تحریم‌های خارجی خودتحریمی‌های دولتی هم به نوعی در وضعیت کنونی مقصر هستند.

هر دوی این عوامل باعث این وضعیت شدند، خود تحریمی یعنی گماردن افراد درجه سه در مسئولیت‌های درجه یک که به نحوی در مسیر توسعه و اجرا توقف حاصل می‌شود .

چرا با این وضعیت حاکمیت به استفاده از نخبه‌های دانشگاهی تمایلی ندارد ؟

وقتی شخصی درجه سه برای پست درجه یک انتخاب می‌شود شخص به مراتب اشخاص پایین‌تری را انتخاب می‌کند و آن سیستم اساساً قادر به جذب نخبه‌ها نیست . امروز اندیشکده‌های ما که کارشان سیاست گذاری است و باید برای دولت طرح‌ها را مشخص کند تهی از نخبگان هستند و این باعث شده است سیاست‌های نامناسب و نامطلوب بیرون بیاید .

برنامه هفتم توسعه آیا می‌تواند در شرایط کنونی مثمر ثمر باشد؟

ژنرال دوگل وقتی می‌خواست رئیس جمهور فرانسه شود گفت من ریاست جمهوری بلد نیستم، کشور نیاز به برنامه‌ریزی دارد اول بروید نخبگان کشور را پیدا کنید تا آنها تشخیص دهند. این ۱۰ نفر معرفی شدند که بین آنها یک یهودی ضد دوگل هم بود، اما ژنرال دوگل با گفتن اینکه این شخص ضد فرانسه نیست وی را برای این سمت پذیرفت تا این گروه استراتژی بعد از جنگ را با برنامه‌ها و راهبردهای علمی طراحی کنند و سازمان برنامه فرانسه سیاست هارا مشخص نمود و خود دوگل اجرای آنها را به عهده گرفت .

متاسفانه سلسله مراتب در کشور ما رعایت نمی‌شود و برنامه‌ریزی‌های ما دستوری هستند و می‌گویند به این روشی که می‌گوییم برنامه‌ریزی کنید بنابراین برنامه هفتم یک دفترچه است و فاقد مبانی اساسی است . حتی اگر برنامه‌ای هم تهیه شود نهادی وجود ندارد که برنامه را اجرا کند . برنامه باید از درون سازمان‌ها بیرون بیاید.

نظر شما در خصوص اصرار حاکمیت بر خودکفایی در طی این چهار دهه چیست ؟

همانطور که گفتم باید اندیشکده‌ها در این خصوص نظر بدهند، کدام سیاستگذار گفته ما باید خودکفا شویم، باید مفهومی بگوییم که شناخته شده باشد . مثلاً اقتصاد مقاومتی که ایجاد شده هر کدام یک مفهوم دارد اما ما دو واژه را به هم می‌چسبانیم و به هر طریقی می‌خواهیم چیزی تولید کنیم . این مفاهیم جهانی نیستند و ما تافته جدا بافته شده‌ایم . خودکفایی در گندم به عنوان نمونه غارت آب‌های زیرزمینی ما بوده است . بحران آب امروز به دلیل شعار خودکفایی گندم است . ما می ‌توانستیم گندم را فراسرزمینی کشت کنیم که هم ارزان‌تر، مناسب‌تر و با کیفیت بیشتری به دست می‌آمد . این گفته آقای زنگنه بود که به نفع ما است بنزین را وارد کنیم این صحبت او از نظر بعضی‌ها قابل قبول نبود چرا که به گفته او هزینه تمام شده تولید بنزین درپالایشگاه‌های ماکه قدیمی است و بازدهی خیلی کمی دارد مقرون به صرفه نبوده است . در صورتی که پالایشگاه جدید تاپیک بسازیم که راندمان آن بالا باشد این موضوع اهمیت دارد که خودکفایی یک شعار اقتصادی و عقلانی است و پوپولیستی نیست .

شرایط کشورهای ابرقدرت در حوزه انرژی را به چه شکل توصیف می‌کنید؟

مسئله‌ای که هم اکنون پیش بینی می‌شود این است که اروپا به شدت در آینده نزدیک در بحث انرژی در کنار آمریکاست و ۵۶ درصد نیازهای تکنولوژی اروپا از طریق آمریکا تامین می‌شود و در حوزه نفت هم همین اتفاق افتاده است . در حوزه نفت روسیه منزوی شده است علی رغم اینکه شعار داده می‌شود که روسیه در موقعیت ممتازی قرار دارد به اعتقاد من در موقعیت ضعیفی است و اگر سری به فروشگاه‌های مسکو بزنید متوجه می‌شوید تهیه لباس و غذا چقدر با سختی در این کشور اتفاق می‌افتد و تحریم، روسیه را به محاق برده است . در این خصوص چین و آمریکا پیشتاز هستند چین با آمریکا درگیر نمی‌شود و جنگ اوکراین نیز به نفع آمریکا و اروپا تمام خواهد شد . ایران نیز هیچ نقشی در تصمیم گیری‌های اوپک نداشته به لحاظ سیاسی و اقتصادی از معادلات منطقه‌ای حذف شده است . این گفته وزیر نفت که ما با کشورهای منطقه روابط بسیار خوبی داریم کتمان حقیقت است و هیچ اتفاقی نیفتاده است .

وضعیت فروش نفت ایران را به چه شکلی ارزیابی می‌کنید ؟

نفت در ایران یک کالای امنیتی است، یک روز کالای سیاسی بود و الان امنیتی محسوب می‌شود چرا که بخش‌های امنیتی در مورد فروش نفت تصمیم می‌گیرند . نفت را باید وزارت نفت و بخش تجاری کشور در اختیار بگیرند .الان از سیاسی‌ها خارج شده و شورای امنیت ملی در مورد نفت تصمیم گیری می‌کند که این روش غلطی است . این شورا افراد با صلاحیتی هستند ولی کار فروش نفت جزو وظایف ذاتی شرکت ملی نفت ایران است و این شرکت هم به نوبه خود موظف است با بخش خصوصی کار کند . در سال ۲۰۰۶ رئیس جمهور چین به ۵۰ کشور آفریقایی مسافرت کرد و به هر کدام یک میلیارد دلار اعتبار داد و درخواست خرید از چین کرد . با این سیاست طی ۱۵ سال گذشته کل بازار آفریقا منابع و معادن آنها را در اختیار خود گرفته، این راهبرد می‌تواند شیوه مناسب در جهت افزایش توان اقتصادی هر کشور باشد .

در زمانی بحث دیپلماسی انرژی در کشور مطرح شد نظر شما در این خصوص چیست ؟

این دیپلماسی باید فراگیر باشد تا موفق شویم منظورم از فراگیری در زمینه‌های ورزشی، فرهنگی، هنری، تجاری، نفتی و صنعتی باید باشد . وقتی تیم‌های عربستانی در کشور ما بازی نمی‌کنند یعنی دیپلماسی ورزشی ما شکست خورده است، جشنواره‌های بین‌المللی در ایران برگزار نمی‌شود دیپلماسی فرهنگی هنری ما شکست خورده، وقتی در حوزه انرژی ما را به بازی نمی‌گیرند در نشست‌های انرژی کمتر سهم داریم یعنی در دیپلماسی انرژی شکست خورده‌ایم و در همین راستا در سیاست‌های منطقه‌ای وقتی به بازی نمی‌گیرند در دیپلماسی سیاسی شکست خوردیم .دیپلماسی فراگیر وقتی محقق می‌شود که در مدیریت کلان کشور یک تجدید نظر اساسی ایجاد شود .

۲۶ شهریور ۱۴۰۲ ۱۷:۰۵
ماهنامه دنیای انرژی شماره 54 |
تعداد بازدید : ۲۲۱