آرمین اسفندیاری
از آنجایی که سهم گاز در سبد انرژی کشور بالای 70 درصد می باشد و بدلایل مختلف، در دهه های قبل شبکه برق کشور نیز در سمت تولید و عرضه وابستگی خود را به این منبع انرژی بیشتر کرده است و امروز قریب به هشتاد درصد نیروگاه های تولید برق با خوراک گاز تغذیه میشوند، همچنین عمده ی تولید گاز از میدان پارس جنوبی در سواحل خلیح فارس می باشد که با توجه به افت فشار این میدان، عدم سرمایه گذاری در بخش بالادستی و تولید، رشد روزافزون تقاضای مصرف در بخش خانگی و صنعت که عمده ی ان نیروگاهی می باشد و با توجه به وسعت جغرافیایی و گستردگی شبکه گاز از جنوب تا شمال کشور که مشکلات عرضه تولید را در پی داشته است، در چندسال اخیر در دوران پیک مصرف (معمولا از آذرماه تا اسفند) دچار ناترازی های شدید گاز مخصوصا در نقاط دور از محل تولید و عمدتا در شمال و شرق کشور هستیم که این موضوع بصورت مستقیم خانوارها و صنایع بزرگ و کوچک را درگیر میکند و هم باعث افت تولید نیروگاه های تولید برق میشود که در برخی نقاط برای جبران این موضوع نیروگاه ها بسمت استفاده از مازوت و یا گازوییل میروند که مشکلات زیست محیطی را بوجود میآورد و هم بدلیل استفاده از گازوییل بصورت غیر مستقیم باعث هدرروی منابع کشور میشود، با توجه به موارد ذکر شده در بالا و همچنین رعایت اصول پدافند غیرعامل و تمرکززدایی از نوع انرژی تولیدی و محل تولید(تکیه ی بیش از حد به میدان پارس جنوبی) و همچنین نگاه اقتصادی به گاز بعنوان یک منبع مهم انرژی و کلیدی در جهان که در صورت تولید مطمئن و صادرات به کشورهای همسایه میتواند از نظر اقتصادی و مسائل ژئوپلیتیکی کمک شایانی به کشور کند، تنوع بخشی به سبد انرژی کشور را از یک انتخاب به الزامی مهم تبدیل کرده است.
انتخاب و بکارگیری منابع انرژی و تنوع بخشی به سبد انرژِی نیازمند برآوردهای کلی و جزیی از موضوعات مختلفی می باشد که گستره ی آن از منابع انرژی، توان اقتصادی تا مسائل سیاسی و ژئوپلیتیکی و بعضا تا مسائل فرهنگی را نیز در برمیگیرد و در واقع برای هر کشور با توجه به پتانسیل های ذاتی آن نسخه ای منحصربفرد است. در ایران از سالهای گذشته در بخش سیاست گذاری و تهیه اسناد بالادستی و ایجاد مصوبه های مهم در شورای عالی انرژی و دیگر بخش تلاش های فراوانی انجام شده است و افق های مناسبی ترسیم گردید که متاسفانه بدلایل مختلف عمده ی این سیاست ها جامه عمل نپوشیده و مغفول رها شده است. امروز با توجه به محدودیت ها و کمبود فرصت و تنگی منابع می بایست راهکاری اجرایی تر با هزینه های پایین تر با مشارکت بخش خصوصی فعال گردد تا بتوان در کوتاه مدت شاهد به ثمر نشستن برخی از این راهکارها باشیم.
نیروگاه ذغالی در استان های شرق و شمال کشور: در دو سال اخیر در در فصل زمستان و اوج مصرف گاز در حدود 200 میلیون مترمکعب حجم ناترازی این منبع در بخش عرضه و تقاضا بوده است و همچنین در فصل گرم سال که عملا از اول خرداد تا اویل مهرماه می باشد در بخش تولید و مصرف برق، شبکه دچار ناترازی در حدود 11 هزارمگاوات می باشد که هر سال در حدود 10 درصد به این اعداد اضافه میگردد، یکی از راهکارهای موثر که بصورت همزمان میتواند در کاهش ناترازی گاز و برق نقش اساسی ایفا کند نیروگاه های تولید برق با خوراک ذغال سنگ در استان های شرقی و شمالی کشور می باشد، دور بودن این نقاط از محل تولید گاز (پارس جنوبی) و فارغ از افت مسیر و مساله ساز بودن از نظر هزینه و تامین انرژی انتقال آن و مسائل فنی و دیسپاچینگ، تامین گاز در این استان ها همیشه از چالش های تامین شبکه و شرکت ملی گاز در زمستان بوده است که با احداث نیروگاه ذغالی بار زیادی از شبکه گاز برداشته خواهد شد و همچنین برق تولیدی میتواند نقش کلیدی بعنوان منبع انرژی ایفا کند. نیروگاه دغال سوز طبس که از سالهای اخیر با مشارکت روسیه و چین مورد مطالعه و اجرای مراحل اولیه با هزینه ی حدودی 3000 میلیارد تومان در بخش زیرساخت و متاسفانه بدلایل تحریم و عدم تامین مالی متوقف گردید در فاز اول 650 مگاوات با دو واحد 325 مگاواتی بخار بوده و قابل ارتقا تا 2000 مگاوات با چشم انداز تامین خوراک و توسعه ی زیرساخت ها که با احداث این نیروگاه در فاز اول روزانه در حدود 5.4 مترمکعب گاز صرفه جویی میگردد( این مقدار گاز برای تولید برق منطقه ی شرق کشور کم میشود) و با تکمیل نهایی طرح حدود 17 میلیون مترمکعب در شبانه روز گاز صرفه جویی میگردد و همچنین افت انرژی در مسیر و هزینه های انتقال نیز مرتفع میگردد. در بخش تولید برق نیز فارغ از تنوع بخشی به منابع تولیدی و جبران بخشی از ناترازی ها میتوان نگاه صادارت نیز به کشورهای شرق داشت و نیز تعامل ویژه ای نیز در بحث تامین خوراک(ذغال) از کشور پاکستان برای توسعه این نوع نیروگاه ها در نظر گرفت.
یکی از اصطکاک های ذهنی سیاستگذران در راستای عدم توجه به نیروگاه های ذغالی بحث آلایندگی و قدیمی بودن این نوع نیروگاه ها هست در صورتی که نیروگاه های ذغالی به روز شده با بهره گیری از تکنولوژی های جدید در بحث آلایندگی وضعیت به مراتب بهتری از گذشته دارند و خیلی از کشورهای توسعه یافته و پیشرو در زمینه کنترل آلایندگی و عدم انتشار کربن، بخش زیادی از سبد انرژی آنها هنوز وابسته به ذغال می باشد که میتوان به چین، آمریکا، آلمان و... اشاره کرد که در زیر گراف انرژی مصرفی کشور آمریکا برای نمونه نشان داده شده است. با توجه به ضریب ظرفیت تولید نیروگاه های ذغالی و منبع قابل اتکا برای تولید دائمی برق و هزینه های احداث خیلی پایینتر نسبت به انرژی تولیدی در کل دوره ی بهره برداری در مقایسه با نیروگاه های خورشیدی گزینه ای بسیار جذاب و توجیج پذیر می باشد
نیروگاه های زیست توده
پتانسل مغفول دیگر نیز نیروگاه های زیست توده که در ایران بیشتر به زباله سوز شناخته شده هستند در صورتی که تکنولوژی های متفاوتی دارند و برخی از آنها مستقیما قابلیت تولید گاز و با ایجاد برخی تغییرات امکان تزریق به خطوط گاز شهری و یا صنعتی را دارا هستند و همچنین میتوان در کنار این سایت ها نیروگاه های گازی نیز تاسیس کرد و در ایام پیک مصرف برق بعوان سوخت نیروگاه مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به پتانسیل بالای کشور در زمینه این نوع نیروگاه ها در ایران خصوصا در استان های شمالی کشور که در آنجا نیز تامین گاز پایدار با مسائل گوناگونی روبروست بسیار مناسب می باشد. یکی از دغدعه های شبکه گاز خصوصا در فصل زمستان تامین مطمئن استان های شمالی هست که برای حل این معضل واردات گاز از کشور ترکمنستان بوده و در در زمینه سواپ گازی نیز سهم ما تامین بخشی از گاز مصرفی استان های شمالی از حجم گاز سواپ شده است. واضح است که به هر میزان این وابستگی کاهش پیدا کند هم در بحث گاز مازاد جهت صادرت به کشورهای ترکیه و عراق امکانات بهتری فغال میشود و همچنین درآمد بیشتری را برای کشور در بردارد. با احداث این نوع نیروگاه در واقع بدون پرداخت هزینه و توامان با حل معضلات زیست محیطی یک منبع پایدار جهت تولید گاز و برق فراهم می آید. در جدول زیر بطور خلاصه میزان برق تولیدی از زباله با تکنولوژی های مختلف بر حسب کیلووات ساعت در سال بیان شده است که البته نیازمند بروزرسانی می باشد.
با توجه به روش های گوناگون استحصال انرژی از زباله که متناسب با شرایط و پتانسیل های موجود در روش ها و محل های مورد نظر برای اجرای پروژه وجود دارد، میتوان منحصرا تولید برق و یا گاز و یا تولید همزمان برق و حرارت در هر پروژه درنظر گرفت.از آنجا که پروژه های زیست توده در شهرهای با جمعیت بالا و کلانشهرها توجیح اقتصادی خیلی بهتری دارد قطعا تهران یکی از بهترین گزینه های اجرای این پروژه هاست علیرغم اجرای چندین پروژه ی محدود و گاها ناموفق بنظر میرسد، با برنامه ریزی درست و مشارکت بخش خصوصی با توجه به سیاست های اتخاذ شده در بخش انرژی کشور و همچنین مشوق های وزرات نیرو در راستای حمایت از این نوع نیروگاه ها با قراداد خرید تضمینی برق بمدت 20 سال و همجنین راه اندازی تابلوی سبز در بورس انرژی جهت مبادله ی انرژی های تجدیدپذیر و زیست توده قطعا این پروژه ها یکی از پربازده ترین روش های فوری جهت کاهش بخشی از ناترازی های انرژی در کشور می باشد در همکین راستا اتفاق حاصی در سال گذشته رخ داد که طی آن سازمان ناسا اقدام به انتشار تصاویر هوایی از محل هایی با بیشترین حجم آلایندگی در دنیا نمود که یکی از این محل ها در شهر تهران و با مساحت حدودی 5 کیلومتر مربوط به سایت دفع زباله کهریزک بوده، در این سایت قبلا با کارهای مطالعاتی و امکانسنجی هایی که صورت گرفته بود برآورد تولید حدودی 300 مگاوات برق با روش های خاصی از زباله سوزی در سیکل چند مرحله ای انجام شده بود که عدد قابل توجهی بوده و علیرغم حل معضل زیست محیطی به تولید برق و صرفه جویی مصرف گاز تا حدود 2.5 میلیون مترمکعب گاز در شبانه روز میشود.
علیرغم موارد ذکر شده، یکی از دغدهای اصلی سرمایه گذارن در راستای عدم سرمایه گذاری در این پروژه بحث برگشت سرمایه و بازپرداخت مطالبات در موعد مقرر توسط دولت بوده که تجربه های ناموفق و گاها تلخی را برای سرمایه گذاران در سالهای گذشته رقم زده است، ولیکن در سال گذشته و با تلاش در راستای فراهم کردم بستر اجرایی شدن ماده 12 قانون رفع موانع تولید ناظر به تامین مالی پروژه ها از محل سوخت صرفه جویی شده در بازار بورس و صدور گواهی های صرفه جویی میتوان خوشبین بود با تمرکز بیشتر دولت و بخش خصوصی در این راستا شاهد اجرای این پروژه ها و به تبع آن رشد و شکوفایی شرکت ها و مجموعه های فغال در زمینه ی انرژی بود.