بحران ایران منهای پارس‌جنوبی

دکتر ابوالفضل سماواتی - کارشناس حوزه نفت و گاز در حال‌حاضر ایران از لحاظ برخورداری از منابع انرژی فسیلی، یکی از غنی‌ترین کشورهای جهان محسوب شده و از منظر حجم ذخایر نفت و گاز در دنیا در جایگاه نخست قرار دارد. از طرفی سهم عمده سبد انرژی اولیه کشور را گاز طبیعی و نفت‌خام تشکیل داده؛ لذا بخش زیادی از تولیدات این حوزه در داخل کشور مصرف می‌شود. مطابق با داده‌های مقامات وزارت نفت و شرکت تانکرترکرز، در حال‌حاضر صادرات نفت ایران در خوشبینانه‌‌‌‌‌‌ترین حالت، تقریبا یک‌میلیون و ۸۵۰‌هزار بشکه در روز است.
به این ترتیب، تمامی تولیدات هیدروکربنی در کشور شامل نفت‌خام، گاز طبیعی، میعانات گازی و... صرف مصارف داخلی از جمله خوراک پالایشگاه‌ها، پتروشیمی‌ها و نیروگاه‌ها، نیازمندی‌‌‌‌‌‌های بخش صنعت و بخش خانگی و... می‌شود و عملا تنها یک‌میلیون و 850‌هزار بشکه در روز نفت‌خام به‌عنوان مازاد انرژی کشور است که صادر می‌شود.

از سوی دیگر، از میدان گازی پارس‌جنوبی به‌طور متوسط 670‌میلیون متر‌مکعب در روز گاز طبیعی تولید می‌شود که این حجم از گاز طبیعی از لحاظ ارزش حرارتی تقریبا معادل 4‌میلیون بشکه نفت‌خام است. همچنین به‌‌‌‌‌‌طور متوسط روزانه 700‌هزار بشکه میعانات گازی به‌عنوان ارزشمندترین محصول یک میدان گازی (میعانی) از میدان پارس‌جنوبی استحصال می‌شود که در حال‌حاضر بخش‌اعظم این محصول ارزشمند به‌عنوان خوراک پالایشگاه ستاره خلیج‌‌‌‌‌‌فارس و مجتمع‌‌‌‌‌‌های پتروشیمی مورد‌استفاده قرار می‌گیرد و ظرفیت باقی‌مانده آن صادر می‌شود. با توجه به سهم 50‌درصدی تولیدات میدان گازی پارس‌جنوبی از کل سبد انرژی کشور، می‌توان دریافت که نقش این میدان مشترک در امنیت انرژی کشور بی‌‌‌‌‌‌بدیل است.


افت تولید از مخازن گازی به دلایلی چون گذر از نیمه عمر چاه‌‌‌‌‌‌ها و افت فشار مخازن، مسدودشدن مسیر چاه‌‌‌‌‌‌ها به‌‌‌‌‌‌وسیله میعانات تشکیل‌‌‌‌‌‌شده، مهاجرت گاز و... امری طبیعی است که در طول عمر همه مخازن هیدروکربنی رخ می‌دهد. مشاهدات میدانی نشان می‌دهد، افت تولید از میدان پارس‌جنوبی نیز آغازشده و پیش‌بینی رفتار مخزن براساس مدل‌های موجود، حاکی از افت تولید سالانه ۲۸‌میلیون مترمکعب در روز (معادل تولید یک فاز‌استاندارد پالایشگاه‌های پارس‌جنوبی) در سال‌های پیش‌روست. با توجه به آنکه نیمی از سبد انرژی کشور از پارس‌جنوبی تامین می‌شود، افت تولید شدید این میدان در سال‌های آتی و کاهش سهم محصولات آن از سبد انرژی ایران، تراز انرژی کشور را به‌شدت تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. با توجه به آنکه محصولات تولیدی از پارس‌جنوبی معادل 4‌میلیون و 700‌هزار بشکه نفت‌خام در روز است و صادرات روزانه نفت ایران تنها یک‌میلیون و 850‌هزار بشکه است؛ لذا با کاهش تولید از این میدان، ایران به‌رغم داشتن رتبه نخست دارندگان ذخایر نفت و گاز در دنیا، به‌تدریج به‌عنوان یک کشور واردکننده انرژی در جهان شناخته خواهد شد.

در این‌صورت، تنها راهکار جبران کمبود انرژی و ایجاد تعادل در تراز انرژی کشور، واردات نفت یا گاز طبیعی خواهد بود که این مهم با چالش‌های جدی روبه‌روست. چالش اول، تامین مالی جهت واردات این حجم بالا از نفت و گاز به کشور است. کشورهایی که از داشتن منابع زیرزمینی و درآمدهای هنگفت آن محروم بوده‌‌‌‌‌‌اند، نه‌تنها با توسعه بخش‌های مولد مانند صنعت، کشاورزی، گردشگری و...، قدرت تامین مالی برای واردات انرژی موردنیاز خود را فراهم‌کرده‌‌‌‌‌‌اند، بلکه توانسته‌‌‌‌‌‌اند بخش بزرگی از مصارف خود را از طریق انرژی‌های تجدیدپذیر تامین کرده و تقاضای خود برای سوخت‌های فسیلی را مدیریت کنند، اما در ایران، با اتکا به درآمدهای نفتی و عدم‌توسعه دیگر بخش‌های مولد، اساسا درآمدهای ارزی کشور متکی به درآمدهای نفتی است و حذف این درآمدها و اضافه‌‌‌‌‌‌شدن هزینه‌‌‌‌‌‌ سنگین واردات انرژی، خارج از تاب‌‌‌‌‌‌آوری اقتصاد کشور بوده و عملا غیر‌ممکن است.

اما چالش دوم، درخصوص امکان‌پذیری راهکارهاست. براساس سیاستگذاری دولت‌ها در سال‌های اخیر و با فرض فراوانی منابع گازی، ذائقه مصرف انرژی کشور از سوخت‌های مایع مانند نفت سفید، گازوئیل و... به گاز طبیعی تغییر کرده و ساختار سیستم گرمایش خانگی، سوخت خودروها و ماشین‌آلات صنایع براساس سوخت گاز طبیعی شکل‌گرفته‌ و تغییر دوباره این ساختار به مصرف‌کننده سوخت‌های مایع بسیار پرهزینه و زمانبر است؛ لذا جایگزینی گاز تولیدی از پارس‌جنوبی با سوخت‌های مایع امکان‌پذیر نبوده و تنها راهکار، واردات گاز طبیعی خواهد بود. این در حالیست که با فرض یافتن این ظرفیت تولیدی گاز مازاد در خارج از کشور، انتقال این حجم از گاز طبیعی با توجه به ماهیت آن، نیازمند زیرساخت‌های وسیع از جمله خطوط لوله گسترده و سرمایه‌گذاری‌های هنگفت است.

پرواضح است که غلبه بر چالش‌های ذکرشده، حداقل در کوتاه‌‌‌‌‌‌مدت و میان‌مدت امکان‌پذیر نیست. این در حالیست که موضوع امنیت انرژی برای هر کشوری در سطح موضوعات امنیت ملی بوده و عدم‌تامین انرژی موردنیاز حتی برای یک بازه زمانی کوتاه، کشورها را با چالش‌های جدی روبه‌رو خواهد کرد. وضعیتی که توصیف شد حاصل سیاستگذاری‌‌‌‌‌‌ نادرست حاکمیت در افزایش وابستگی شدید نیازهای استراتژیک کشور به یک میدان گازی است. در سه دهه‌گذشته همگان گمان می‌کردند که ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین دارنده ذخایر نفت و گاز جهان، دارای منابع سرشار و لایتناهی است و گاز طبیعی می‌تواند به‌عنوان یک منبع انرژی پایدار، جایگزین منابع انرژی دیگر شود؛ لذا سبد انرژی کشور را تا 75‌درصد به گاز وابسته کردند و گاز را تا دوردست‌‌‌‌‌‌ترین روستاها در گرمسیرترین نواحی کشور نیز رساندند.

حال فارغ از هر آنچه تاکنون رخ‌داده‌است، سوال کلیدی آن است که با این حجم از تقاضای گاز و وابستگی شدید بخش‌های مختلف کشور به تولیدات پارس‌جنوبی، هم‌اکنون سیاست و راهکار صحیح چیست؟ سیاست‌ها را می‌توان در دو بخش عرضه و تقاضای گاز جست‌وجو کرد. در بخش تقاضای انرژی، سرمایه‌گذاری در زمینه جایگزینی تجهیزات فرسوده با تجهیزات کارآ و به‌روز در صنایع و سیستم گرمایشی بخش خانگی، اصلاح الگوی مصرف انرژی در کشور و واقعی‌‌‌‌‌‌کردن قیمت حامل‌های انرژی می‌تواند از جمله اقدامات سیاستگذاران در این حوزه باشد. به‌رغم آنکه مدیریت تقاضا می‌تواند در کمک به رفع ناترازی انرژی در کشور کمک شایانی کند، اما موضوع این یادداشت چالش‌های پیش‌روی بخش عرضه انرژی است. غلبه بر چالش‌های پیش‌‌‌‌‌‌رو در بخش عرضه، نیازمند تصمیمات عاجل و اساسی در سطح نظام تصمیم‌سازی کلان و نه در سطح دولت و وزارت نفت است.

بحران قریب‌‌‌‌‌‌الوقوع پارس‌جنوبی، می‌تواند تبعات اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی برای کشور داشته‌باشد. اجرای تاسیسات فشارافزایی در پارس‌جنوبی، حیاتی‌‌‌‌‌‌ترین اقدام ممکن است که با اجرای آن می‌توان تا چندسال کاهش شدید تولید از میدان را به تعویق انداخت. نیاز به استفاده از تجهیزات و تکنولوژی‌های خاص و به‌‌‌‌‌‌روز دنیا در ساخت کمپرسورها و سکوهای فشارافزایی و حجم بالای سرمایه‌گذاری موردنیاز از ویژگی‌های این پروژه است که با توجه به تحریم‌های بین‌المللی موجود، ادامه کار را با چالش‌های جدی روبه‌رو خواهد کرد. از جمله دیگر راهکارهای تقویت بخش عرضه گاز، حفاری چاه‌‌‌‌‌‌های درون‌‌‌‌‌‌میدانی(Infill) در میدان پارس‌جنوبی و توسعه میادین گازی جدید در اطراف این میدان از جمله میادین گازی بلال، فرزاد، کیش و پارس شمالی است که گاز تولیدی از آنها می‌تواند تاحدی کاهش تولید از میدان پارس‌جنوبی را جبران کند.

فراموش نکنیم که برای حفظ میدانی که نفس‌‌‌‌‌‌ صنایع، بخش خانگی، اقتصاد و امنیت به حیات آن وابسته است، فرصت چندانی باقی نمانده‌است و در صورت عدم‌بسیج ملی برای این مهم و عدم‌سرمایه‌گذاری در آن، در سال‌های نه‌چندان دور، چندین‌برابر این سرمایه را باید برای واردات انرژی صرف کنیم البته اگر بتوانیم بر چالش‌های پیشتر گفته، فائق آییم!
۱۹ آذر ۱۴۰۲ ۰۹:۲۷
تعداد بازدید : ۹۴