شرکت ملی نفت، متولی بی چون و چرا !

شرکت ملی نفت، متولی بی چون و چرا !
همایش
 

 

صنعت بالادستی نفت و گاز کشور با وجود نقش و اهمیت آن در تمام ادوار تاریخی ایران در صنعتی شدن و توسعه کشور، از ابتدای ملی شدن آن در انحصار دولت بوده است و شرکت ملی نفت ایران تنها بازیگر این بخش بوده است. حضور غول های بزرگ انرژی دنیا در تمام این سالها نیز صرفا در نقش پیمانکار بوده است و عملا سرمایه گذاری و مدیریت مخزن همواره به عنوان فعالیتی حاکمیتی در اختیار دولت بوده است. این فرآیند اما در سال 1395 با ضرورت ورود بخش غیر دولتی به توسعه میادین و بازبینی در ساختار و الگوی واگذاری میادین تغییر کرده و همزمان با تغییر شرایط بین المللی و احتمال ورود سرمایه گذاران و شرکت های بزرگ نفتی بین المللی (که با نام "اکتشاف و تولید E&P"  شناخته می شوند) به ایران، تصمیم حاکمیت و دولت بر ایجاد شرکت های مشابه داخلی قرار می گیرد و شرکت های اکتشاف و تولید از شرکت هایی که پیش از آن در قالب پیمانکاران یا مشاوران بالادستی فعالیت می کردند، متولد می شود. ابتدا 17 شرکت تایید صلاحیت شده و در دور جدید فراخوان ها نیز با عدم تایید صلاحیت سه شرکت و تایید پنج شرکت جدید، لیست نوزده تایی شرکت های اکتشاف و تولید ایجاد می شود. هم اکنون هفت شرکت پتروپارس، انرژی دانا، گسترش انرژی پاسارگاد، اکتشاف و تولید انرژی افق، نفت، گاز و انرژی کیسون، تاسیسات دریایی ایران و توسعه صنعت نفت و گاز پرشیا از میان شرکت های فوق الذکر مشغول توسعه میادین نفت و گاز خود بوده و اغلب شرکت های دیگر نیز در حال مذاکره میادین می باشند و هر روز بر تولید تجمعی و بشکه های نفت بخش غیر دولتی می افزایند. لیکن این صنعت به دلیل انحصار چند دهه ای دولت و نقش آن در تامین بودجه کشور، هنوز صنعتی نوپا با مشکلات فراوانی محسوب می شود که به منظور بررسی آنها با نمایندگان سه شرکت از بخش خصوصی که هم اکنون در فرآیند اجرای این قراردادها قرار دارند، به گفتگو نشستیم. فردین پوروجدی مدیرعامل شرکت اکتشاف و تولید انرژی افق، علی فرخی: معاون بالادستی شرکت گسترش انرژی پاسارگاد و مهدی منصوری عضو هیات مدیره مدیر پروژه میدان سهراب شرکت نفت و گاز دانا

انحصار در بالادستی نفت

از آنجا که حوزه توسعه و تولید میادین نفت و گاز از زمان ملی شدن صنعت نفت تا سال 1396، انحصارا در اختیار دولت و شرکت ملی نفت بوده است، بخش خصوصی در این زمینه بسیار نوپاست. لذا از آنجا که در بخش بالادستی نفت ‌به ویژه در حوزه اکتشاف و تولید همیشه‌دولت تصمیم‌ساز، سیاستگذار اصلی بوده و حتی تصدی گری را نیز بر عهده داشته، بخش خصوصی واقعی امکان حضور قدرتمند و پررنگ تر را ندارد. این درحالیست که در کشورهای پیشرفته و توانمند اقتصادی دولت ها همیشه سعی در کوچک سازی بدنه خود و ارجاع امور به شرکت های بخش خصوصی را دارند و تنها سعی می کنند در بخش سیاست خارجه و تامین امنیت، فعالیت های اقتصادی گسترده ای داشته باشند. به منظور بررسی همه جانبه موضوع می باید بازیگران اصلی این حوزه را شناخت. در ایران و در حوزه نفت به ویژه بالادستی، سه بازیگر داریم: اولی و مهم ترین آنها، شرکت ملی نفت است که بعنوان مالک و دارنده اصلی تمام پروژه های تولید و اکتشاف نفت و به نیابت از وزارت نفت، نقش ایفا می نماید. وجود یک شرکت واحد مانند شرکت ملی نفت بسیار درست و بجاست، اما معضل اینجاست که شرکت ملی نفت در قراردادهایش با شرکت های اکتشاف و تولید اعم از دولتی و خصوصی کاملا بصورت مالکانه برخورد کرده و تمام اموری که این شرکت ها می باید با سرعت و چابکی در پروژه ها، اجرا نمایند باید با مجوز شرکت ملی نفت باشد و بدین ترتیب به دلیل روحیه مالکیتی که دارد قاعده بازی در این قرادادها که عملا از نوع سرمایه گذاری است، درست اجرا نشده و قرارداد به سبک قرارداد پیمانکاری اجرا می کند.  بازیگران بعدی، شرکت های عموما دولتی و نیمه دولتی اند که بیشتر مبتنی بر رابطه عمل کرده و به دلیل اینکه می خواهند جایگاه شرکت نفت را بگیرند، عمدتا وارد درگیری های حاکمیتی می شوند. و اما بخش خصوصی واقعی در حوزه بالادست نفت سهم بسیار ناچیزی داشته و از قدرت لازم جهت توازن قوا در قراردادها برخوردار نیست. البته لازم به ذکر است در مجموع شاید سهم شرکتهای اکتشاف و تولید در توسعه و تولید از میادین به پنج درصد نیز نرسد، چراکه شرکت ملی نفت بعنوان متولی همواره حضور پُررنگ و قابل توجهی در تمام بخش های این صنعت داشته و اجازه ورود بازیگرانی از بخش های دیگر را نمی دهد. در واقع نگاه شرکت ملی نفت به این صورت است که یک شرکت اکتشاف و تولید (E&P) در کشور وجود دارد که آن هم شرکت ملی نفت است و بقیه اکتشاف و تولیدها در واقع پیمانکار آن هستند و به همین دلیل است که علیرغم ماهیت قرارداد های IPC، به طرف دوم پیمانکار گفته می شود.

رقابت ناسالم در حوزه پیمانکاری

شاید در اغلب بخش های صنعت کشور شاهد حضور شرکتهای دولتی و خصولتی بعنوان شرکتهای واسطه پیمانکاری باشیم اما این موضوع در بخش بالادستی نفت پُررنگ تر است. چراکه شرکتهای خصولتی نفتی دسترسی بسیار آسانی به سرمایه های مالی و انسانی دارند که همین موضوع به این شرکت ها اجازه ورود با قیمت بسیار پایین به مناقصات بزرگ میادین نفتی می دهد و پس از آن است که این شرکت ها پروژه های اخذ شده را بعنوان کارفرما به شرکت های خصوصی واقعی واگذار می کنند که در این بین هرگونه قدرت چانه زنی و تغییر شرایط پروژه از شرکت های خصوصی واقعی فعال در بالادست نفت گرفته می شود.

طولانی بودن دوره بازگشت سرمایه در بالادست نفت

یکی دیگر از چالش های موجود در حوزه اکتشاف و تولید نفت، طولانی بودن دوره بازگشت سرمایه است که این موضوع برای شرکت های بخش خصوصی تا حد زیادی چالش غیرقابل چشم پوشی است. چراکه سرمایه گذاری در این بخش به تامین مالی بسیار قابل توجهی نیازمند است که البته این تامین مالی با دوره نسبتا طولانی بازخواهد گشت. این در حالی است که سرمایه گذاری در حوزه های دیگر صنعت ممکن است به تامین مالی کمتر و دوره بازگشت کوتاه تر نیاز داشته باشند.

سیطره سیاسی مانع اصلی سرمایه گذاری در نفت

ما در بخش بالادست نفت سه مدل قرارداد داریم : اول قرارداد واگذاری کامل مزایای تولید از میادین نفتی که در این مدل شرکت طرف قرارداد حق برداشت و فروش کامل نفت استخراج شده را دارد و تنها ملزم به پرداخت مالیات و حقوق دولتی به دولت است. دوم قرارداد مشارکت در تولید است که در این مدل، دولت و شرکت طرف قرارداد که عهده دار کار فنی و تامین مالی و سرمایه گذاری است، بصورت درصدی در فروش نفت استخراج و تولید شده سهیم هستند و مدل سوم، قرارداد پیمانکاری که در این مدل شرکت طرف قرارداد نه در تولید شریک است و نه اختیاراتی دارد که این مدل قرارداد بیشتر در ایران از سوی شرکت ملی نفت مورد استفاده قرار میگیرد. اما بطور واضح نمی توان گفت که چه زمان دوران شکوفایی قراردادهای بالادستی بوده است، چراکه طراحی مدل قراردادهای نفتی در کشورما فراتر از دولت هاست . فقط زمانی که فضای سیاسی مانند دوران ریاست جمهوری پنجم و ششم بازتر می شود، سرمایه گذاری در بخش پیمانکاری نفت افزایش می یابد و شرکت پیمانکار صرفا در بخشی از پروسه تولید مشارکت می کند نه در تولید و یا کتشاف، چراکه اکتشاف میادین در ایران کاملا برعهده بخش دولتی بوده و بخش خصوصی واقعی توان ورود به این حوزه را ندارد. در نتیجه سیطره سیاسی مانع اصلی سرمایه گذاری در بخش بالادست نفت است، چراکه این سیطره سیاسی مانع از شکل گیری شرکت های اکتشاف و تولید  واقعی شده است.

مشکلات پیمانکاران بخش بالادست نفت

قبل از رسیدن به مشکلات وصول مطالبات، خودِ مدل های قراردادی برای شرکت های پیمانکاری در حوزه بالادست ایجاد اشکال می کند بطوریکه اگر همین الان نیز برجام اجرا شود، سرمایه گذاران خارجی تمایلی به حضور در بالادست نفت ایران را ندارند. علاه بر مدل های پُر اشکال قراردادهای نفتی،‌ مدل های اقتصادی حاکم بر قراردادهای نفتی نیز اهرم بازدارنده برای فعالیت سرمایه گذاران و پیمانکاران در این حوزه است.  برای مثال نرخ بازده یک قرارداد نفتی مشابه در عراق برابر با 30 درصد در نظر گرفته می شود، اما همان قرارداد در ایران می تواند ماکزیمم 18 درصد نرخ بازده داشته باشد. از سوی دیگر ضعف دانش قراردادهای نفتی در دولت سبب شکل گیری یک قرارداد ناقص و پُر از اشکال می شود که نهایتا به نافرجامی و ایجاد اشکالات متعدد برای پیمانکاران و سرمایه گذاران می انجامد.

شاید در ابتدا عملکرد یک شرکت اکتشاف و تولید  بسیار ساده تر از شرکت پتروشیمی با پیچیدگی های قابل مشاهده باشد، اما در حقیقت باید در نظر داشت که برای تعالی و بلوغ این شرکت ها لازم است پروژه های سنگین و مختلف با پیچیدگی های منحصر به فردی اجرا شود تا توانمندی آن شرکت ارتقا یابد و این برخلاف ماهیت ساخت یک واحد پتروشیمی است که روتین و پروسه تکراری دارد.

چرا در بحث اکتشاف جا مانده ایم؟

به دلیل انحصاری که شرکت ملی نفت در بخش بالادستی نفت دارد و هیچ رقیب و شریکی برای بحث اکتشاف و تولید برای خود قائل نیست، نمی توان انتظار پیشرفت قابل توجهی در بخش اکتشاف داشته باشیم. در حقیقت به دلیل انحصار ذکر شده، ادبیات شراکت و سرمایه گذاری اشتراکی در بالادست نفت وجود ندارد. از همین رو انتقال تجربه و دانشی نیز در این حوزه به چشم نمی خورد. چراکه اساسا امکان حضور شرکت های اکتشاف و تولید بصورت کامل در پروژه های بالادست نفت وجود نداشته و شرکت نمی تواند در تولید و فروش نفت و تقویت توان مالی و مهندسی خود حرکت کند..برای مثال اگر می بینیم برند توتال در دنیای نفت مطرح شده به دلیل حضور این شرکت اکتشاف و تولید  بصورت شراکتی از ابتدا تا انتهای پروسه تولید و فروش نفت است که اعتبار به این شرکت بخشیده است. زمانی که شرکت های اکتشاف و تولید بزرگ دنیا وارد قرارداد برداشت از یک میدان نفتی می شوند، در حقیقت در آن میدان نفتی سهام دار شده و از تمام مزایای آن میدان در حد سهم خود بهره‌مند می شوند و این وضع سبب رشد سهام و اعتبار شرکت می شود که بر مبنای آن شرکت می تواند با وثیقه گذاشتن این اعتبار و سهام خود، تامین مالی کرده و سرمایه گذاری های گسترده در حوزه برداشت از میادین نفتی داشته باشد. اما این موضوع برای شرکت های به اصطلاح اکتشاف و تولید درایران اتفاق نمی افتد و آن‌ها حداکثر می توانند در حد یک شرکت پیمانکار وارد قرارداد با شرکت ملی نفت شوند و حق هیچگونه دخالت و یا نظردهی در رویه اجرای پروژه را نداشته و در سود آن میدان نفتی سهمی ندارند که با آن بتوانند خود را ارتقا دهند. یکی دیگر از مسائل چالش برانگیز در حوزه نفت، سیاسی بودن این محصول در کشور ماست. همانطور که می دانید، از نظر قانون اساسی، معادن زیرزمینی و مخازن نفت باهم تفاوتی ندارند، اما نگاهی که برای این دو در کشور وجود دارد بسیار متفاوت می باشد.  برای مثال شما الان می توانید درخواست برداشت از یک معدن در کرمان را بدهید اما نمی تواند صحبت از برداشت نفت از مخزن اهواز را بکنید، چون نفت اساسا در کشور ما بسیار سیاست زده شده و در حد اختیارات دولت ها نیست.

نداشتن اعتبار بین المللی، مانع اصلی جذب سرمایه شرکت های اکتشاف و تولید داخلی

همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، اگر می بینیم شرکت های اکتشاف و تولید بزرگ دنیا مانند شل و توتال می توانند سرمایه گذاری های کلان انجام دهند به جهت اعتبار و ارزش بالای سهام این شرکتهاست. نحوه فعالیت این شرکت ها در قراردادهای نفتی بدین صورت است حق برداشت از میدان نفت یا گاز را دارند و در ازای برداشت، به دولت آن کشور مالیات پرداخت می کنند. همین می شود که سهام این شرکت ها ارزشمند شده و می توانند با وثیقه گذاشتن سهام و اعتبار خود، جذب سرمایه از سرتاسر دنیا کنند. اما در ایران اگر هم برجام به نتیجه برسد بازهم به دلیل نبود اعتبار بین‌المللی برای شرکت های اکتشاف و تولید داخلی، نمی توان انتظار جذب سرمایه خارجی برای آن ها داشت. چراکه اصلا در سطح بین المللی مطرح نیستند. برای مثال توجه کنید که هیچ کدام از19 شرکت به اصطلاح اکتشاف و تولید داخلی در لیست های مورد تایید بین المللی شرکت داده نمی شوند. با شرایط فعلی آیا پیمانکاری و یا اکتشاف و تولید جذابیت دارد؟ در حال حاضر که شاهد اوضاع نابسامان اقتصادی برای اکثر بنگاه های تولیدی هستیم، می بینیم که شرکت های پیمانکاری نفت به دلیل قدمت حضور در این صنعت سعی می کنند خود را به هر قیمتی سرپا نگه دارند چه بسا با حاشیه سود بسیار پایین بازهم حاضر به فعالیت هستند و در حقیقت جنگ برای بقا است. گفتنی است از 19 شرکت اکتشاف و تولید داخلی، پنج شرکت پروژه های فعال دارند که همان ها نیز فقط در زمینه توسعه و بهره برداری می توانند حضور داشته باشند و در حوزه اکتشاف و تولید دخالت داده نمی شوند.

تولید نفت ما همگام با تکنولوژی روز دنیا نیست

شاید زمانی برداشت نفت شیل بسیار سخت و دور از ذهن به نظر می رسید، اما امروزه می بینیم که آمریکا با استفاده از تکنولوژی روز، برداشت از مخازن شیل را بسیار سهل الوصول کرده است. برای همین شاهد هستیم به محض اینکه قیمت نفت افزایش می باید، به دلیل وجود فناوری برداشت از مخازن شیل، آمریکا شروع به بهره برداری از این نفت می کند . از سوی دیگر اما در مخازن نفتی کشور ما به دلیل عدم بکارگیری تاسیسات و دانش فنی به روز، توان برداشت نفت بسیار کاهش یافته و حتی در برخی از مخازن با وجود نفت، فقط 10 یا 15 درصد از این نفت قابل برداشت است. اما چرا در ایران به سمت فناوری های نوین در حوزه صنعت نفت نمی رویم؟ پاسخ بسیار واضح است چون ما همواره به دنبال راه های آسان و بی دردسر بوده ایم و دسترسی آسان به منابع، باعث شده تا رفتن به دنبال تکنولوژی های جدید برای شرکت ملی نفت و شرکت های پیمانکار این حوزه، مزیتی نداشته باشد. البته گفتنی است که مدل ارائه شده توسط شرکت ملی نفت، مدل انگیزشی نیست که شرکت سرمایه‌گذار دنبال تکنولوژی های نوین برود.

با ورود هرچه بیشتر انرژی های تجدیدپذیر قیمت نفت نیز رو به کاهش خواهد گذاشت اما باید توجه داشت که قرار نیست نفت از نقشه انرژی دنیا حذف شود فقط میزان اتکا به نفت کاهش خواهد یافت. یعنی میزان مصرف انرژی دردنیا افزایش خواهد یافت، اما این افزایش قرار نیست با نفت پُر شود و شاید برای یک دوره طولانی میزان تقاضا برای نفت همین 100 میلیون بشکه در روز بماند. فقط احتمالا بازیگرانی که نفت گران تولید می کنند، از صحنه حذف شوند.

مسائل زیست محیطی، تهدید اصلی نفت ایران

نکته دیگر اینکه باید توجه داشت که به دلیل قوانین زیست محیطی جدید، تا پنج سال آینده نفت ایران دیگر خریداری نخواهد داشت و شاید صرفا نفت سنگین خریدار داشته باشد. از سوی دیگر مباحثی مانند کربن کپچر و یا گوگردزدایی فرایندهایی نیستند که یک شبه اتفاق بی افتد و نیازمند مدت زمان حداقل سه ساله خواهد بود. در نتیجه نکته قابل تامل برای نفت ایران همین افول تقاضا خواهد بود که متاسفانه هیچ واکنش و حرکتی از سوی حاکمیت نیز در این خصوص دیده نمی شود.

مشکل ایران در بخش اکتشاف نیست در تولید است

در دنیای انرژی ضریبی وجود دارد که میزان تولید به میزان نفت درجا سنجیده می شود. ما در ایران یکی از پایین ترین میزان تولید نسبت به مقدار نفت درجا را داریم. الان در کشور حدودا شصت میلیارد بشکه نفت درجا به ثبت رسیده با تولید روزانه فقط سه میلیون بشکه که این ضریب را در هیچ کشوری نداریم. چراکه بسیاری از کشورها با نفت درجای بسیار کمتر، تولید نفت بیشتری را دارند و این عقب ماندگی به دلیل عدم توانایی در جذب سرمایه و همچنین ناتوانی در به روز کردن دانش فنی در حوزه تولید نفت است. پتانسیل میادین نفتی ما بسیار بالاتر از میزان نفتی است که تولید می کنیم، منتهی به دلیل دو فاکتور بالا نتوانسته ایم تولید را افزایش دهیم.

وضعیت امروز میدان آرش ماحصل نابخردی سیاسی است

وضعیت امروز میدان آرش ماحصل نابخردی سیاسی است. در سالیان اولی که احتمال وجود میدان آرش داده می شد و هیچ کدام از دو کشور کویت و عربستان چندان توجهی به آن نداشتند، می بایست ایران به فکر توسعه این میدان می افتاد که کار به اینجا کشیده نشود که دو کشور دیگر ادعای به این بزرگی داشته باشند. یعنی بهترین زمان برای ادعای مالکیت بر روی این میدان و توسعه آن را از دست داده ایم و اکنون نیز باید هزینه سیاسی گزافی بابت این میدان بدهیم. البته از این دست کم کاری های سیاسی کم نداریم که می توان به حقابه هیرمند و میادین مشترک گازی پارس جنوبی نیز اشاره کرد.

  

۲۷ فروردین ۱۴۰۳ ۱۷:۰۹
ماهنامه دنیای انرژی شماره 57 |
تعداد بازدید : ۲۴۴