آیا ایران میتواند همسو با جامعه جهانی در گذار انرژی موفق عمل کند؟
گذار انرژی یک ضرورت است و طبق تعهداتی که کشورها اعلام میکنند تبدیل به الزام بینالمللی میشود
دغدغه اصلی گذار انرژی، موضوع پایداری زیست محیطی با هدف رسیدن به انتشار خالص صفر در افق 2050 است
ملاحظات دیگری که میتوان در مجموع عوامل موثر گذار در قالب مثلث گذار تعریف شود ضلع پایداری زیست محیطی، امنیت انرژی و مقرون به صرفه بودن آن است
موضوع "گذار
انرژی" واژه جدیدی
است که در ادبیات انرژی امروز دنیا وارد شده و در محافل اقتصادی، سیاسی و در بین
فعالان زیستمحیطی به کرات مطرح میشود. در واقع گذار انرژی فرایند مستمر جایگزینی
سوختهای فسیلی با منابع انرژی کمکربن است و یک تغییر ساختاری قابل توجه در یک
سیستم عرضه و مصرف انرژی است. آنچه مسلم است استفاده از سوخت و انرژی لازمه رشد و
توسعه کشورهاست و جایگزینی سوختهای فسیلی برای کشورهایی که فاقد این نوع سوختها هستند
میتواند با سرعت بیشتری صورت پذیرد. اما برای
کشورهایی که دارای اقتصاد متکی به منابع سوختهای فسیلی هستند این گذار شاید دارای
چالشهای متنوعتری باشد. از منظر اقتصاد انرژی توان سرمایهگذاری، استفاده از
فناوری نو و صرفهجویی در مصرف انرژی، اهمیت فراوانی دارد اما از سوی دیگر برای
حفظ محیط زیست استفاده از انرژیهای پاک و تجدیدپذیر، بهینهسازی مصرف انرژی و
استفاده از برق در روند گذار حائز اهمیت خواهد بود.
ماهنامه دنیای انرژی گفتگویی را با دکتر علی شاهحسینی کنشگر فعال در
عرصه گذار انرژی و پژوهشگر این عرصه، انجام داده است. او در زمینه هدفگذاری دنیا
برای گذار انرژی و جایگاه ایران در این روند توضیحاتی را ارائه داده است.
گفتگو مریم میخانک بابایی
مفهوم گذار انرژی از دیدگاه شما که کنشگر
این عرصه هستید چیست؟ و بفرمایید با توجه به اینکه کشورها به سمت سرمایهگذاریهای
متعددی برای ورود به گذار انرژی میروند نقش ایران در این گذار چگونه است؟
بحث گذار انرژی به طور جدی از سال 2015 و پس از
برگزاری کنفرانس جهانی تغییرات اقلیمی پاریس آغاز شد. همانطور که اکثر مخاطبان میدانند
این کنفرانس به دنبال نگرانیهای جهانی ناشی از افزایش گازهای گلخانهای بویژه
انتشار گازهای دیاکسید کربن و متان و در
نتیجه افزایش متوسط دمای جهانی برگزار شد. متاسفانه علیرغم تلاشهای انجام شده در
این خصوص، روند افزایش دما هنوز متوقف نشده تا جایی که شاهد هستیم سال 2023 گرمترین
سال و تیرماه همان سال، گرمترین ماه تاریخ اعلام شد.
بنابراین دغدغه اصلی گذار انرژی، موضوع پایداری
زیست محیطی با هدف رسیدن به انتشار خالص صفر در افق 2050 است. اما ملاحظات دیگری
نیز وجود دارد که میتوان مجموع عوامل موثر در گذار را در قالب مثلث گذار تعریف کرد
که در این مثلث علاوه بر ضلع پایداری زیست محیطی، امنیت انرژی و مقرون به صرفه
بودن و نیز در دسترس همگانی بودن انرژی حائز اهمیت خواهد بود.
اگر بخواهیم تعریف روشن و دقیقی از گذار انرژی داشته
باشیم بهتر است به گزارش اخیر سازمان ملل با عنوان United
Nations Development Program رجوع شود. هر چند در این
تعریف هدف اصلی از گذار رسیدن به انتشار خالص صفر بیان شده اما برای رسیدن به این
هدف تاکید شده است، اولا گذار انرژی باید فرایندی مستمر باشد یعنی در طی سالهای آینده
به طور مدام رصد شود؛ دوم اینکه باید نگاه به گذار بلندمدت باشد. به عبارتی برای
اجرای آن برنامههای عملیاتی و راهبردی بلندمدت تدوین شود که از این منظر نیاز است
این برنامهها هم در سطح کشورها، و هم در سطح شرکتهای بزرگ چند ملیتی مانند شرکتهای
نفتی شل، بریتیش پترولیوم و یا شرکتهای حوزه فناوری مانند مایکروسافت و اپل و
غیره تهیه شود.
نکته سوم در این تعریف، تاکید بر متناسب بودن سیاستهای
اتخاذ شده در هر کشور با اقتضائات آن کشور است. به این ترتیب گذار در کشورهای متکی
بر سوخت فسیلی است مانند ایران و یا کشورهای حاشیه خلیج فارس با گذار در کشورهای
مصرف کننده انرژی مانند اروپا، ژاپن و یا کره جنوبی متفاوت خواهد بود و در نهایت
در آخرین بخش تعریف ارائه شده به استفاده از فنارویهای مناسب در گذار تاکید شده
است.
منظور از انتشار خالص صفر چیست؟
مفهوم انتشار که اختصار عبارت انتشار گازهای گلخانهای
است و منظور از خالص صفر یعنی جمع جبری انتشار باید صفر شود، بدان معنا که در
کشورها از یکسو برخی فعالیتها موجب انتشار مثبت گازهای گلخانه ای میشود اما از سویی
دیگر بهرهگیری از تکنیکهایی مانند جنگلکاری موجب کاهش انتشار یا به تعبیری
انتشار منفی گازهای گلخانهای میشود و مجموع هر دو گونه فعالیت اصطلاحا موجب
انتشار خالص صفر میشود.
با توجه به تعاریفی که ارائه دادید به
نظر میرسد برخی از کشورها بیشتر پایبند استفاده از سوخت فسیلی هستند تا استفاده
از سوختهای پاک و تجدیدپذیرها، مانند ایران و دیگر کشورها که منابع زیادی
هیدروکربور دارند. بفرمایید بکارگیری سیاست و برنامه گذار انرژی برای این کشورها چه
قدر زمانبر خواهد بود؟
جالب است بدانید که یکی از چالشهای مناقشه برانگیز
در جریان برگزاری 28 امین کنفرانس تغییرات آب و هوایی با عنوان COP28 که در اواخر سال گذشته میلادی در دوبی
برگزار شد موضوع سرعت کنار گذاشتن سوختهای فسیلی بود.
در این کنفرانس 5 هدف راهبردی برای سال 2030 تعیین
گردیده است. اولین هدف کاهش تدریجی سوخت ذغال سنگ است. از آنجا که ذغال سنگ نسبت
به نفت خام و گاز طبیعی آلایندگی بیشتری دارد کنار گذاشتن آن در بین سوختهای
فسیلی از اولویت بیشتری برخوردار است.
دومین هدف، حذف یارانههای سوخت فسیلی است. بدیهی
است اعمال یارانههای انرژی موجب افزایش مصرف و کاهش بهرهوری است که این موضوع به
طور ملموس در کشورمان دیده میشود.
سومین هدف، کاهش انتشار گاز متان است. روشن است سه هدف
فوق درکشورهای دارنده و تولیدکننده سوختهای فسیلی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
اما راهبرد چهارم و پنجم، به ترتیب ناظر به افزایش بهرهوری انرژی و توسعه انرژیهای
تجدیدپذیر است که تاکید میشود طی سالهای آینده یعنی تا 2030 نرخ سالانه بهبود
بهرهوری انرژی باید دو برابر و ظرفیت استفاده از انرژیهای
تجدیدپذیر نیز باید تا 3 برابر افزایش یابد.
پس نتیجه میگیریم که گذار انرژی یک
الزام و اجبار است؟
بهتر است بگوییم یک ضرورت
است و سپس طبق تعهداتی که کشورها اعلام میکنند تبدیل به الزام بینالمللی میشود.
در مورد ایران چطور؟ کشور ما هم ملزم به
اجراست و چه کارهایی تاکنون انجام داده است؟
ایران به همراه 194 کشور معاهده اقلیمی پاریس را
امضا کردند بنابراین متعهد به انجام آن است اما الزام به آن تعهدات، مستلزم تصویب
نهایی در مجلس است.
بحث گذار انرژی که مدتها در کشور ما مطرح
شده، زمزمه عدم وابستگی به سوختهای فسیلی هم بوده با این رویکرد که به سمت انرژیهای
تجدیدپذیر برویم. اما با توجه با برنامه ریزیها میبینیم که رشد ما در انرژیهای
تجدیدپذیر در این 5 سال اخیر بیشتر از یک درصد نبوده است و چشم انداز 5 ساله نیز
حداقل به رشد 3 درصد هم نمیرسد که عدم ضرورت به استفاده از آن، نبود سرمایهگذاری
کافی و کمبود فناوری از جمله موانع سد راه رشد تجدیدپذیرها بوده است. بفرمایید با
توجه به اینکه اکثر کشورها در این سطح پایین از گذار انرژی قرار دارند و حداقل
برای 5 سال آینده هم تغییرات چشمگیری در آنها برای گذار انرژی حاصل نمیشود، این
موضوع اساسا رنگ و بوی عدم تعهد نمیدهد؟ یا اینکه جامعه بین المللی به همین موضوع
بسنده میکند که کشورهایی مانند ایران با محدودیتهای بسیاری مواجه هستند و اگر
نتوانسته اند خیلی به تعهدات خود نزدیک شوند استثنا هستند. در این مورد چه تحلیلی
دارید؟
اجازه بدهید قبل از پاسخ به سوال شما به دو موضوع
اشاره کنم که مقدمه این بخش خواهد بود. اولا برای برون رفت از انتشار آلایندگیها آژانس
بین المللی انرژی و آژانس بین المللی انرژیهای تجدیدپذیر 6 راهکار را مطرح کردهاند که مهمترین آنها استفاده از انرژیهای
تجدیدپذیر و همچنین ارتقا بهرهوری انرژی است. به عبارتی بر اساس مطالعات صورت
گرفته در این دو آژانس برای اینکه انتشار سالانه 40 گیگاتنی گازهای گلخانهای فعلی
به صفر برسد سهم انرژیهای تجدیدپذیر در این کاهش 25 درصد و سهم بهرهوری نیز 25
درصد پیشبینی شده است. البته در کنار این دو راهکار، روشهای دیگری مانند برقی
سازی ؛ استفاده از سوخت هیدروژن و جذب کربن از سوختهای فسیلی و سوختهای زیستی نیز
مطرح شدهاند.
اما در کشورمان موضوع قدری متفاوت است، چرا که، ما
از یک سو باید همگام با جامعه جهانی به تعهدات اقلیمی در خصوص کاهش انتشار آلایندگی
پایبند باشیم و از سوی دیگر شرایط اقتصادی کشور را نیز باید مورد توجه قرار دهیم.
شایان ذکر است سهم ایران از 40 گیگاتن انتشار جهانی گازهای گلخانهای تقریبا یک
گیگاتن است، یعنی ایران مسئول یک چهلم از انتشار گازهای گلخانه ای در سطح جهان است
که این سهم نسبتا زیاد است درحالیکه تولید ناخالص داخلی ما کمتر از یک چهلم متوسط تولید
ناخالص جهانی است. این بدان معنی است که هرچند باید الزامات جهانی را در نظر بگیریم
و در جهت پیشگیری از آلایندگی پیش برویم اما مباحث امنیت انرژی و اقتصاد انرژی نیز
باید مورد توجه قرار گیرد. در ادبیات اقتصاد انرژی، کم بودن عرضه انرژی نسبت به
تقاضای آن با کلید واژه ناترازی انرژی بیان میشود.
در بحث حل ناترازی انرژی، موضوعاتی از قبیل حذف
یارانههای حاملهای انرژی، ارتقا بهرهوریی، افزایش توان تولید سوختهای فسیلی و
یا افزایش تولید برق تجدیدپذیر مطرح است. یعنی در اینجا به تعبیری با بِده بستان بین عوامل اثرگذار روبرو هستیم از
سویی جهت تقویت توان اقتصادی مطابق هدفگذاری انجام شده در برنامه پنجساله هفتم
توسعه کشور تولید نفت و گاز باید افزایش یابد و از سوی دیگر میبایست به الزامات جامعه
جهانی در جهت کاهش گازهای گلخانهای توجه شود.
در خصوص موضوع سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای پاک
ابتدا نگاهی به گزارش بلومبرگ در مورد میزان سرمایهگذاری جهانی در سال 2022 داشته
باشیم. در این گزارش اعلام شده است که تقریبا 1100 میلیارد دلار در این حوزه سرمایهگذاری
شده است و از این میزان 495 میلیارد دلار مربوط به انرژیهای
تجدیدپذیر بوده و سهم سبد حمل و نقل برقی نیز 466 میلیارد دلار بوده است.
در ایران نیز ما به سه قانون و مصوبه اشاره میکنیم؛
اولی ماده 12 از قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور مصوب
سال 1394 است. در این ماده قانونی تمهیدات لازم برای افزایش بهرهوری در حوزههای
مختلف مانند صنایع بالادستی نفت و گاز، حمل و نقل، ساختمان، کشاورزی وغیره بیان
شده است.
ابزار قانونی دیگر ماده 16 از قانون جهش تولید دانش
بنیان مصوب سال 1402 است که طی آن صنایع پرمصرف موظفند طی 5 سال از شروع اجرا
قانون، سالانه یک درصد و در پایان برنامه 5 درصد از برق خود را از منابع انرژیهای
تجدیدپذیر تامین کنند و در غیر صورت میبایست برق خود را از طریق بورس انرژی خریداری
نمایند بدین ترتیب محرکی برای رشد و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر ایجاد خواهد شد.
دو قانون مذکور موجب میشوند با توسعه هر چه بیشتر بهره
وری و انرژیهای تجدیدپذیر گذار انرژی در ایران با سرعت بیشتری تحقق یابد.
اما سومین قانون که برای رفع ناترازی انرژی میتواند
موثر باشد برنامه پنجساله هفتم توسعه است که برای دوره زمانی 1402 تا پایان 1407
تدوین شده است. در فصل 9 این قانون با موضوع انرژی یعنی مواد 42 تا 46 هدفگذاریهایی
مانند: تولید روزانه 4.25 میلیون بشکه نفت، تولید 1.24 میلیارد مکعب گاز طبیعی،
افزایش تولید برق از 90 گیگاوات به 124 گیگاوات و افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر تا
10 هزار مگاوات بیان شده است. طبیعتا تحقق این اهداف مستلزم سرمایهگذاری است که
این سرمایهگذاریها باید در بودجههای سالانه دیده شود.
موضوع مهمی که مطرح است اجرای این مواد
قانونی است که به تجربه اجرا نشدن کامل این مواد قانونی وجود دارد. از سویی دیگر
الزام صنایع به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر است اما آنها نه ضرورت و نه منابع
مالی کافی برای سرمایه گذاری دارند و ترجیح میدهند از همین محدویت سوخت فسیلی
استفاده کنند که منجر به کم رنگ شدن اجرای این مواد قانونی شده است؛ در مورد این
چه تحلیلی دارید؟ و اینکه آیا ایران میتواند همسو با جامعه جهانی در گذار انرژی
موفق عمل کند؟
متاسفانه طبق اعلام رسمی، برنامه ششم توسعه به
اهداف کامل خود نرسیده است. برنامههای پنجساله باید سنجش و شاخص عملکردی داشته
باشد و هر ساله رصد شود که آیا این برنامه به اهداف خود رسیده است؟ اگر به اهداف سالانه
و نهایی خود نرسیده باشند دستگاههای اجرایی باید پاسخگو باشند.
بنابراین بدیهی است دستگاههای اجرایی مرتبط با
موضوع انرژی مانند وزارتخانههای نیرو، نفت و صمت باید تعهدات لازم را برای اجرایی
کردن برنامهها و قوانین به کار ببرند و دستگاههای نظارتی عملکرد سالانه را مورد
ارزیابی قرار داده و نهایتا جامعه متخصصان، صاحبنظران و ذینفعان نیز اجرای صحیح و کامل قوانین را مورد مطالبه قرار دهند.
درمورد بخش دوم سوال شما باید گفت که ما تولیدکننده
سوختهای فسیلی هستیم و این نقطه قوت ماست. همانطور که بعد از انقلاب نفتی شیل ایالات
متحده آمریکا، تولید روزانه این کشور از 4 میلیون بشکه به 13 میلیون بشکه رسیده و
این کشور از این موقعیت برای ارتقا توان اقتصادی خود استفاده نمود ما هم باید ضمن
توسعه تجدیدپذیرها و ارتقا بهرهوری به بهرهمندی بیشتر از گاز طبیعی و نفت توجه
کنیم.
در پایان تاکید میشود توجه متوازان بین سه رکن رفع
نگرانیهای زیستمحیطی، تامین معیشت و اقتصاد مردم و حفظ مصالح ملی در سطح بینالمللی
برای توسعه کشور و حل ناترازی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.