ناگفته های سوری: به انحصار دولتی‌ها در پارس جنوبی پایان دهید//خصوصی توانایی جایگزینی بخش دولتی برای پروژه های ملی را دارد، اما ...

ناگفته های سوری: به انحصار دولتی‌ها در پارس جنوبی پایان دهید//خصوصی توانایی جایگزینی بخش دولتی برای پروژه های ملی را دارد، اما ...
موسی سوری از وجود گروه "سیاسی قدرت طلبی" در صنعت نفت خبر می‌دهد که نه تنها او بلکه تعداد زیادی از مدیران باسابقه نفتی را به دلیل این که حاضر نشدند "باج" بدهند - در شرایطی که کشور به دلیل تشدید تحریم‌ها به تجارب آنها نیازمند است- " خانه نشین" کرد.

اگر چه برخی اعلام کردند که به دلیل مشکلات جسمی وی بازنشسته شد اما سوری نشاط و شادابی خود را در سن ۶۲ سالگی مدیون عشایر بودنش و زندگی سالم عشایری می‌داند و کنار گذاشته شدنش از مدیرعاملی شرکت نفت و گاز پارس را به دلیل بیماری که هفت سال پیش آن را پشت سر گذاشته است رد می‌کند.

مدیرعامل سابق شرکت نفت وگاز پارس وجود پیمانکاران دولتی، شبه دولتی و نیمه دولتی را در پارس جوبی مهمترین عامل عقب‌ماندگی‌های فازهای در حال توسعه می‌داند و نسبت به این که به دلیل وجود برخی روابط و لابی‌های این پیمانکاران با برخی مدیران ارشد نمی‌توان آنها را خلع ید و حتی جریمه کرد معترض است.

سوری در کل خواهان برچیده شدن جو سیاست زده حاکم بر صنعت نفت کشور است که موجب شده زخم های عمیق و ماندگاری بر روح و جان افراد آن بگذارد و زندگی کارکنان و خانواده ها را دچار مشکلات و چالش های فراوان کند.

آن‌ چه در پی می‌آید ادامه گفت‌وگوی ایسنا با موسی سوری – مدیرعامل سابق شرکت نفت و گاز پارس است.

- با توجه به آگاهی شما و سایر مدیران نسبت به شرایط حاکم بر توسعه فازهای جدید پارس جنوبی، چرا وعده افتتاح فازهای جدیدداده می‌شد؟

وزیر محترم نفت اخیراً در خصوص شدت تحریمها در نماز جمعه واقعیتهای مهمی را بیان کردند و گفتند که تحریم کنندگان، شرکتها، کشتیها و پالایشگاههایی را که با ایران همکاری کنند تهدید کرده اند که دیگر آنها را بیمه نمی کنند وحتی وقتی یک شرکت خارجی می‌خواهد با صنعت نفت ایران همکاری کند مدیرعامل آن شرکت به ۲۰ سال زندان تهدید می‌شود. این مطالب تاثیر شدت تحریمها را بر عقب ماندگی پارس جنوبی و صنعت نفت کشور نشان می دهد. البته۳، ۴ سال پیش هم زمانی که سفارش کالا و تجهیزات به شرکتهای خارجی داده می شد، آنها همکاری نمی کردند و حتی اعلام می کردند که آنها را جریمه و زندانی می کنند.

حلقه تحریمها در سه چهار سال اخیر بسیار تنگ شد؛ به طوری که به قول پیمانکاران در شرایطی که هم پول دیر و با تاخیرات زیاد ‌داده می شد و هم در شرایط بد و نامناسب نقدینگی واعتبارات ارزی اختصاص می‌یافت؛ به طوری که برخی از پیمانکاران با وجود افتتاح حدود ۱۰ الی۳۰شماره حساب بانکی در کشورهای مختلف دنیا نمی‌توانستند حتی ۲۰ میلیون دلار را به جز در چند کشور محدود آسیایی به راحتی جابه جا کنند و به سازندگان کالا و تجهيزات پرداخت کنند؛ بنابراین طبیعی است تمام برنامه‌ریزی‌ها و تلاشهای پیمانکاران و حتی کارفرما برای راه‌اندازی فاز‌ها به هم ریخت و فازها با تأخیرات طولانی مواجه شد.

- اما پیش از این تمام مسوولان تاثیر تحریم ها را بر صنعت نفت و به ویژه پارس جنوبی رد می کردند.

چون اجازه طرح مشکلات و آثار بازدارنده تحریم ها داده نمی شد. یعنی سیاست و تصمیم اقتضایی در آن زمان این بود که طرح مشکلات تحریمها به صلاح نیست.پیمانکاران بارها برنامه ریزی می کردند و قول راه اندازی فازها را می دادند اما در عمل هر روز با تنگ تر شدن حلقه تحریم‌ها و کارشکنی‌های سازندگان و خلف وعده های مکرر و متوقف کردن ساخت و یا تحول کالاهای آماده حمل که ۱۰۰درصد پول آنها پرداخت شده بود و عدم امکان پرداختهای ارزی پیمانکاران روزانه با مشکلات جدیدی مواجه می شدند و برنامه ریزی‌ها با تأخیر و مشکلات ناگهانی و پیش بینی نشده مواجه می شد.

حتی بخشی از تجهیزات و ماشین آلات تا نزدیکی عسلویه حمل شدند اما بعد شرکتهای سازنده خارجی، آنها را به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس منتقل کردند و در واقع کالاها و ماشین آلات به نوعی توقیف شدند.این موضوعات و مشکلات متعدد دیگری که عمدتاً ناشی از گسترش و شدت یافتن تحریم ها بود، برنامه ریزی ها و وعده های مکرر راه اندازی فازها را به تأخیر انداخت.شرایط تأمین کالا و تجهیزات خارجی بسیار پیچیده، دشوار و ناپایدار و غیر قابل پیش بینی شده بود اما تشخیص مدیران ارشد در آن موقع این بود که بیان مشکلات و آثار تحریم ها، به نفع صنعت نفت کشور نیست و باید به تلاشها، مذاکرات و پیگیریها برای رفع موانع انتقال ارز و تأمین کالا و تجهیزات ادامه داد و بر دستاوردها و موفقیت ها تکیه کرد. بنابراین مدیران اجرایی در بخش پیمانکاران و کارفرما، در چنین شرایط پیچیده و دشواری قرار داشتند. فضای کنونی را با فضای چند سال گذشته که بر پارس جنوبی حاکم بوده مقایسه نکنید.

به هر حال در چند سال گذشته، با توجه به الزامات و ملاحظات سازمانی و سیاست های کلان کمتر از مشکلات و تنگناهای تحریم در فضای عمومی و رسانه ای صحبت شد و بیشتر بر موفقیت ها و دستاوردهای متخصصان، سازندگان و خلاقیت جوانان کشور تکیه می کردیم؛ یعنی در مجموع بر جنبه های مثبت تمرکز کردیم و به فعالان پارس جنوبی، روحیه تلاش مثبت و کار شبانه روزی می دادیم و سعی داشتیم مشکلات داخلی بویژه مشکلات مدیریتی و اجرایی و تنگناهای بروکراسی مرگبار ومزمن و به تعبیر دقیق تر و شفاف تر "خود تحریمی ها" را حل کرده و یا کاهش دهیم و آثار تحریم های خارجی بویژه کمبود کالاها را نیز در صورت امکان به نحوی مدیریت و حل کنیم.

البته همزمان به مسئولان که از شدت تحریم ها مطلع بودند به طور روزانه و با جزییات کامل، زیانها و پیامدهای تحریم را بر فازها منعکس می‌کردیم اما آن موقع این قدر توجه به تحریم ها و حمایت از تلاش ها وجود نداشت.

** تنها فعالیت علمی پارس جنوبی را متوقف کردند
- چه اقداماتی برای حل این مشکل انجام شد؟

یکی از اقدامات این بود که سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس و شرکت نفت و گاز پارس، برای شناسایی و کمک به حل مشکلات و چالشهای عمده توسعه پارس جنوبی طی سه سال گذشته، همایش ملی با حضور صاحب نظران، مدیران و تصمیم سازان صنعت نفت تحت عنوان " همایش ملی توسعه پایدار، یکپارچه و دانایی محورپارس جنوبی» در دو افق ۱۴۰۴ و ۱۴۴۴ - یعنی زمان احتمالی تخلیه و یا افت فشار مخزن و پایان تولید نفت و گاز در پارس جنوبی- برگزار کردند و همه تلاشها صرف این شد که توجه و حمایت ملی را در خصوص توسعه پارس جنوبی جلب کنیم که دستاوردها و نتایج بسیار ارزنده ای در بر داشتند.
- اما این همایش امسال برگزاری نشد!
بله متأسفانه این همایش ملی و تخصصی در سال چهارم با تغییرات مدیریتی در شرکت نفت و گاز پارس و خروج من از پارس جنوبی، علی رغم آماده بودن مقالات و سخنرانان همایش به دلایلی از جمله انتساب آغاز و تداوم آن به نام بنده در آستانه برگزاری متوقف شد. این در حالیست که در مطالعات و مقالات آن همایشها نتایج ارزنده ای از پژوهشها حاصل شد؛ از جمله شناسایی علمی و کارشناسی ۱۴ چالش اصلی توسعه پارس جنوبی که علل، آثار و راه حل های آنها از یافته های پژوهشگران همایش بود.

البته بحث در مورد محورها، موضوعات و یافته های سلسله همایش های توسعه پایدار، یکپارچه و دانایی محور در منطقه پارس جنوبی، نیازمند فرصتی جداگانه برای تحلیل و ارزیابی است و جای تأسف است که اختلاف نظرها، کینه توزی ها و انتقام جویی های شخصی تحت عنوان سیاست ها و سلایق مدیریتی، بعد از تغییرات مدیریتی، باعث توقف این حرکت علمی منحصربفرد و جنبش نرم افزاری بسیار ضروری و ارزشمند در پارس جنوبی شد.

متأسفانه در مورد توسعه پارس جنوبی بجز این سلسله همایش ها که اکنون متوقف شده اند هیچ فعالیت علمی و پژوهشی چشمگیری در مورد پارس جنوبی در سطح ملی به صورت مستمر برگزار نشده است. تا آذر ماه سال گذشته و سه ماه مانده به برگزاری همایش در یک حرکت علمی و کارشناسی کم سابقه در شرکت نفت و گاز پارس هزار و ۵۵۱ عنوان موضوع پژوهشی غیر تکراری و کاربردی در مورد تولید و توسعه پارس جنوبی غربال و نهایی شد و قرار بود این تعداد عنوان پژوهشی در اختیار کلیه دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهشگران قرار داده شود تا یک خیزش علمی نوین و روزآمد به سوی مدیریت علمیو مبتنی بر پژوهش در پارس جنوبی بویژه در حوزه مدیریت مخزن و مدیریت مگاپروژه‌ها شکل گیرد اما حیف و صد حیف که عدم ثبات مدیریتی و تغییرات مکرر مدیران باعث تخریب و یا کنار گذاشتن غیر منطقی برنامه ها ودستاوردهای مدیران قبلی می شود. در واقعدر هر دوره کوتاه مدیریتی، برخی مدیران با هزینه های ملی و سازمانی چرخ را از نو اختراع می کنند.

بارهااعلام کردم سرمایه گذاری در پارس جنوبی از نان شب هم واجب تر است و باید با هر هزینه، نرخ بهره برداری و به هر قیمتی، منابع ارزی و سرمایه مورد نیاز پارس جنوبی را فراهم کنیم. شعارهمه برای پارس جنوبی و پارس جنوبی برای همه را مطرح و پیگیری و آن را تبدیل به استراتژی سازمانی کردیم و قصد و تلاش داشتیم آن را در سطح ملی به عنوان استراتژی صنعت نفت در توسعه میادین مشترک نهادینه و حمایت بیشتری جلب کنیم.

** عوامل عقب ماندگی ها بازنگری وروز آمد شود

- با توجه به شرایط کنونی در حال حاضر راه حل های اصلی خروج پروژه های پارس جنوبی از بن بست فعلی چیست؟

در حوزه داخلی یا وزارتی، صنعت نفت نیازمند یک انقلاب تمام عیار و تحول راهبردی در حوزه های مختلف سازمان و مدیریت بویژه حوزه مدیریت منابع انسانی است. این جراحی بزرگ و گسترده باید با آسیب شناسی علمی و توسط گروه های کارشناسی توانمند و با تجربه، در سطوح راهبردی و عملیاتی و در قالب طرح جامع تحول و سند راهبردی توسعه ی مدیریت و سازمان، صورت پذیرد.



مقررات، قوانین، ساختارها و رویه های که از عوامل عقب ماندگی ها و عامل بقای زیانبار بروکراسی پیچیده، طولانی و مزمن در شرایط کنونی شده اند باید متناسب با شرایط ملی و بین المللی بازنگری و روزآمد شوند به عنوان نمونه به دلیل مقررات، قوانین و ساختارهای قدیمی، تاکنون فروش نفت و گاز ایران به صورت انحصاری دردست شرکت ملی نفت ایران و دولت بوده است.البته اخیراًکه فروش بر اثر تحریم ها دچار مشکلات و تنگناهاییجدی شده عده ای با تأخیر زیاد و به صورت انفعالی مجوز صادرات و فروش نفت خام توسط بخش خصوصی را به صورت محدود و مشروط صادر کردند که کار خوب و راهگشایی می تواند باشد.

** به انحصار دولتی ها‌ و شبه دولتی ها پایان دهید
- به طور مشخص برای پارس جنوبی راه حل چیست؟

تجربه ملی و جهانی نشان داده است که دولت پیمانکار و مجری خوبی نیست و بحث تصدی گری و اجرا باید از دست دولتی ها و شبه دولتی ها خارج شودو در اختیار بخش خصوصی و تعاونی ها قرار گیرد، این روح اصل ۴۴ قانون اساسی است.

راه نجات پروژه های توسعه پارس جنوبینیز در بخش ملی و داخلی این است که علاوه بر حل مشکلات تأمین مالی و انتقال ارز مورد نیاز اجرای پروژه ها را از سلطه انحصاری پیمانکاری های دولتی‌ و شبه دولتی بیرون بیاوریم. تا زمانی که برای توسعه پارس جنوبی، پول و ارز برای خرید کالا و تجهیزات را به بخش پیمانکاری دولتی، نیمه دولتی و شبه دولتی می‌دهیم که به دلیل دولتی‌بودن در لیست تحریم ها قراردارند پیشاپیش وارد یک بازی بازنده- بازنده شده ایم و به تعبیری در زمین رقیب و دشمن بازی کرده ایم.معلوم است که طرح های توسعه پارس جنوبی با این روشها و انحصارها، نمی تواند کالا و تجهیزات تأمین کند و در نتیجه راه نمی‌افتد. دقیقا مانند فروش نفت از طریق بخش دولتی است، که طی دو سال اخیر در این زمینه با مشکل و موانع مختلف مواجه شده است و ناچاریم که از ظرفیت ها، توانمندیها و امکانات بخش خصوصی استفاده عقلایی کنیم.

دست بخش خصوصی برای انجام فعالیت‌ها در حوزه های تولید، توسعه و تجارت بویژه تجارت و بازرگانی خارجی بازتر است و راهکارهای اثربخش و کارآمد بیشتری دارد. سرعت، کارآیی، کارآمدی، خلاقیت و ریسک پذیری بخش خصوصی خیلی بیشتر از بخش دولتی است. هم اکنون در کل صنعت نفت ایران بیش از پنج هزار شرکت بزرگ، متوسط و کوچک وجود دارد که بیش از ۹۸ درصد آنها در لیست تحریم ها نیستند و می‌توانند به راحتی نیازهای پارس جنوبی و حتی سایربخش های صنعت نفت کشور را تامین کنند.امروزه پارس جنوبی علاوه بر منابع مالی به خلاقیت، ریسک پذیری، سرعت، کارآیی و کارآمدی بیشتری نیاز دارد که بخش پیمانکاری دولتی و نیمه دولتی به دلیل محدودیتهای ساختاری و مقرراتی، در مقایسه با بخش خصوصی در این حوزه ها ضعیف تر و ناکارآمد تراست.

** تمام پارس جنوبی در چنگال پیمانکاران دولتی

- هم اکنون چه تعداد از طرح های توسعه ای پارس جنوبی در اختیار بخش دولتی و چه تعداد در دست بخش خصوصی است؟

در شرایط کنونی تمامی طرح ها و پروژه‌های پارس جنوبی در اختیارپیمانکاران دولتی، نیمه دولتی و شبه دولتی است. پیمانکاران بخش خصوصی در رده‌های دوم الی ششم پارس جنوبی حضور دارند. اگر حوزه‌های اجرایی را در سطح اول پیمانکاری به بخش خصوصی واقعی نه شبه دولتی و نیمه دولتی بسپاریم می‌توان امید و انتظار داشت که بخش خصوصی بهتر و خلاقانه تربخش عمده تحریم‌ها راخنثی کند و یا دور بزند.

تا زمانی که پیمانکاران دولتی و شبه دولتی که در لیست تحریم ها هستند، به صورت برنامه ریزی شده جای خود را به بخش خصوصی ندهند و از پروژه های پارس جنوبی کنار نروند مشکل تحریم ها، به طور اساسی بهبود نمی یابد. البته قبلاً این تجربه در برخی فازها اجرا شده، ولی چون کناره گیری واقعی صورت نگرفته مشکل به طور ریشه ای حل نشده و شرکتها با نام های جدید، دوباره در لیست تحریم ها قرار گرفته اند.

پیمانکاران دولتی و شبه دولتی با توجه به این که جلوی توسعه صنعت نفت کشور را گرفته اند ضروری است با یک برنامه ریزی اقتضایی از صنعت نفت خارج ‌شوند. آنها در سطح کلان اجرای پروژه ها کنار بکشند تا بخش خصوصی کارها را برعهده بگیرد بعد خواهیم دید که می‌توان پارس جنوبی را در همین شرایط بهتر و سریعتر توسعه داد.البته این به معنای کم رنگ کردن آثار تحریم ها نیست زیرا در صورت تداوم تحریم ها با این شدت و ادامه توقف تحویل کالا و تجهیزات فازها، چنانچه ناچار شویم که به ساخت داخل تجهیزات باقیمانده روی بیاوریم دو، سه و حتی چهار سال راه اندازی فازها با تأخیر و تعویق رو به رو خواهد شدد و این معادل ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیارد دلار زیان یا عدم النفع ملی است.
** کارفرمای دولتی هم ضعیف است

- بخش دولتی تنها در بخش پیمانکاری ضعیف عمل نمی کند بلکه در بخش کارفرمایی هم همین گونه است.
بله، بخش دولتی هم در حوزه کارفرمایی به دلیل مقررات و بوروکراسی با مشکلات زیادی مواجه است. به طور مثال در مورد توقیف بخشی از ماشین آلات و کالاهای پارس جنوبی قرار بود با انتخاب یک وکیل اروپایی و پرداخت حق الوکاله پیگیری حقوقی صورت گیرد و از شرکت سازنده اروپایی برای رفع توقیف، شکایت شود اما به دلیل پیگیری کار توسط کافرمای دولتی، موضوع انتخاب وکیل و پرداخت حق الوکاله حدود ۱۰ ماه طول کشید بعد هم به دلیل این‌که باید از نهادهای مختلف مجوز گرفته می‌شد به هیچ نتیجه‌ای نرسید. در حالی که اگر بخش خصوصی دست اندرکار حل مشکل بود به در دو، سه سرعت تصمیم گیری صورت می‌گرفت و وکیل خارجی انتخاب و موضوع پیگیری میشد. موارد مشابهی از این موارد وجود دارد که بخش خصوصی موفق به حل آن شده است.

**پنهان شدن مشکلات در پشت جعبه سیاه تحریم

- در حال حاضر هر انتقادی به مدیران در رابطه با توسعه صنعت شود آنها مشکل را مربوط به تحریم می دانند، آیا این موضوع عذری موجه است؟

تداوم و پایداری تولید نفت و گاز، توسعه میادین مشترک و غیر مشترک و همچنین تجارت نفت و گاز و فراورده ها ارتباط تنگاتنگی با نحوه تعاملات و فضای بین المللی و تحریم ها دارد. چنانچه در سطح بین المللی با حفظ منافع ملی، مسأله تحریم ها مدیریت و به نحو شایسته ای حل شود پیمانکاران اصلی می توانند تجهیزات و کالاهای ساخته شده را به داخل کشور حمل و پروژه ها را راه اندازی کنند. در این صورت حدود شش ماه الی یکسال بعد از تأمین تجهیزات و کالاها، اکثر پروژه ها و طرح های توسعه پارس جنوبی بویژه طرح های توسعه فازهای ۱۲، ۱۵و۱۶، ۱۷و۱۸ راه اندازی می شود و در کوتاه مدت به ظرفیت کامل تولید می رسند. برخی فازهای جدید مانند فازهای ۱۳، ۱۹و ۲۲ تا ۲۴نیز با تأمین تجهیزات می توانند یک ساله راه اندازی شوند.

بهبود و توسعه تعاملات منطقی و ارتباطات اثربخش با صنعت نفت جهان و بازارهای بین المللی با استفاده از ظرفیت های ملی برپایه حفظ منافع ملی و استراتژی برنده- برنده و در نهایت بهبود فضای بین المللی و کاهش تحریم ها، برای صنعت نفت بسیار ضروری و کلیدی است.

در واقع پس از تأمین کالا و تجهیزات مورد نیاز خارجی، میزان کارآیی و اثربخشی سیستمها، ساختارها و روشهای مدیریتی و بویژه سطح فرهنگ و دانش مدیریت پروژه و میزان توسعه یافتگی و بلوغ سازمانی مجریان و دست اندرکاران پروژه ها در بخش های پیمانکاری و کارفرمایی بهتر خود را نشان خواهد داد و تفاوتها بیشتر آشکار خواهد شد اما فعلاً و در شرایط تحریم، مسایل و مشکلات ساختاری، سیستمی و سازمانی پیمانکاران و کارفرما و ناکارآمدی مدیریتی آنها، در پشت جعبه سیاه تحریم پنهان شده است و اکثراً تمام عقب ماندگی ها و مشکلات را ناشی از تحریم ها می دانند البته تا حدود زیادی درست می گویند و چنانچه مسأله تحریم ها در سطح بین المللی حل نشود، به ناچار باید برای تأمین تجهیزات یا تحریم ها را دور بزنیم که خیلی دشوار است و یا کالا و تجهیزات موردنیاز پارس جنوبی را ساخت داخل کنیم که حدود ۲ الی ۴ سال زمان نیاز خواهد داشت که زیان عظیمی به اقتصاد ملی وارد می کند.

** هرسال تاخیر ۷۶ میلیارد دلار درآمد کشور را کاهش می دهد

 زیان حاصل از تاخیر در توسعه پارس جنوبی چقدر است؟

ارزش اقتصادی محصولات هر فاز استاندارد پارس جنوبی معادل ۴ میلیارد در سال است. هم اکنون ۱۹ فاز استاندارد در قالب ۹ طرح و ۱۸ فاز اسمی در حال اجراست؛ بنابراین هر سال تأخیر در راه اندازی فازهای پارس جنوبی خسارتی معادل ۷۶میلیارد دلار به اقتصاد کشور تحمیل می کند و فقط ۳ سال تأخیر این رقم را به حدود ۲۲۸ میلیارددلار افزایش می دهد. بنابراین در شرایط کنونی در سطح بین المللی یا باید تحریم ها را با دیپلماسی، تعاملات و ارتباطات منطقی بین المللی مدیریت و حل و پروژه ها را از شرایط سخت و پیچیده کنونی خارج کرد و یا به تولید و ساخت داخل روی بیاوریم و تأخیرات چندساله بهره برداری از میدان مشترک و زیانها و هزینه های آن را آگاهانه بپذیریم.

**تمام گوشت پروژه ها را پیمان کاران دولتی می خورند بخش
- آیا بخش خصوصی توانایی جایگزینی شدن با بخش دولتی، نیمه دولتی و شبه دولتی برای اجرای طرح های توسعه و پروژه های بزرگ ملی را دارد؟
بر اساس تجارب جهانی و حتی ملی، پاسخ مثبت است. بخش خصوصی در پارس جنوبی در شرایط کنونی در رده های دوم الی ششم پیمانکاری و زیر سلطه پیمانکاران دولتی اند. به قول مدیران پیمانکار بخش خصوصی در اکثر موارد، تمام گوشت و سود پروژه ها توسط پیمانکاران دولتی خورده می‌شود و اغلب استخوان و کارهای سخت و زیان آور پروژه ها به آنها می‌رسد. آنها می گویند برخی پیمانکاران دولتی و شبه دولتی در خیلی از موارد با یک دوم الی یک چهارم قیمت کارفرمای اصلی، کارها را به پیمانکاران بخش خصوصی واگذار می‌کنند. قیمتهایی که پیمانکاران دست چندم نمی‌تواند با آن قیمتها، حتی کالاها وتجهیزات مورد نیاز پروژه راتأمین کنند و در واقع اغلب پیمانکاران بخش خصوصی در پارس جنوبی در شرایط سخت و دشواری کار می کنند و حتی برخی ورشکست شده و یا در آستانه ورشکستگی قرار گرفته اند؛ چراکه بخش اصلی خرید کالا و تجهیزات بویژه خریدهای عمده و متوسط داخلی و خارجی را که بخش سودآور پروژه است به پیمانکاران رده دوم به بعد واگذار نمی شود؛ البته بخش دولتی دلایل مختلفی را برای خرید کالا و تجهیزات بصورت انحصاری مطرح می کنند که اکثر دلایل، منطقی و قابل قبول نیست و فقط برخی خریدها آن هم به صورت متمرکز قابل قبول است.

بنابراین اگر به بخش خصوصی به طور واقعی و در سطح اول اجرای پروژه ها فرصت و فضا داده شود که به عنوان پیمانکار دست اول یا پیمانکار عمومی وارد کل پروژه ها یعنی مهندسی، خرید کالا و تجهیزات و اجراشوند مطمئن باشید در این صورت می‌توانند مسیر‌ها را بهتر و سریعتر از دولتی ها طی و مشکلات را حل کنند.اما اکنون برای بخش خصوصی این راه تعریف و باز نشده و یا بسیار محدود، تنگ و نفس گیر است که کمتر پیمانکاری موفق به عبور از این گردنهنفس گیر می شود.

** ۸۰ درصد پروژه‌های صنعت نفت تحت انحصار دولتی‌ها

** حضور دولتی ها تنها شامل پارس جنوبی است یا کل صنعت نفت را شامل می شود؟

در حال حاضر حدود ۸۰درصد پروژه های بزرگ و طرح های توسعه در انحصار و سلطه دولتی ها و نیمه دولتی هاست. البته طرح این موضوعات به معنای نفی تلاشها، دلسوزیها و توانمندیهای مدیران و کارکنان توانمند و شایسته بخش دولتی، نیمه دولتی و شبه دولتی نیست. بحث در سطح کلان توسعه و در واقع مقایسه سیستمها، ساختارها، مقررات، محدودیتهای و اختیارات دو بخش خصوصی و دولتی است.در سیستمهای دولتی و شبه دولتی هم در بخش کارفرما و هم در بخش پیمانکاری به دلیل سلسله مراتب طولانی دیوان سالاری فاصله تصمیم سازیها تا تصمیم گیریها و اجرا، بسیار طولانی است که واقعاً صبر ایوب و عمر نوح را می طلبد.

** منتظر افزایش تولید در آینده نزدیک نباشید

- با توجه به گفته های شما نباید انتظار راه اندازی فازهای جدید را در آینده نزدیک داشت!

در دوره مدیریت من بر پارس جنوبی، بر اساس برنامه ریزی ها، مصوبات و اعلان های قبلی، برای راه‌اندازی فاز ۱۲، ۱۵ و ۱۶، ۱۸ و۱۷پیمانکاران حداقل سه بار وعده دادند و بعد از من هم چند بار دیگر وعده راه اندازی فازهارا داده اند، احتمالا تا زمان راه‌اندازی واقعی بازهم چند بار دیگر قول می دهند اما در عمل، راه اندازی صورت نمی پذیرد. نه این‌که مدیران و مسئولان نخواهند، بلکه در شرایط کنونی تحریم ها و مشکلات انتقال ارز و مشکلات تأمین کالا، تجهیزات و فناوری نمی‌توانندفازها را راه اندازی کنند؛ چراکه اسامی پیمانکاران دولتی و شبه دولتی یعنی تمام پیمانکاران اصلی پارس جنوبی در لیست تحریم ها قرار دارند و به شدت و به طور گسترده تحت کنترل تحریم کنندگان هستند پس چه اجباری است که پیمانکاران دولتی و شبه دولتی در این شرایط ادامه بدهند و اجازه ندهند که بخش خصوصی به نفع صنعت نفت و کشور وارد این میدان شود.

- با توجه به گفته‌های شما چرا تاکنون از بخش خصوصی حداقل در تامین کالا موردنیاز پارس جنوبی استفاده نشده است؟

پروژه ها به صورت EPC یعنی مهندسی، تدارکات و اجرا به پیمانکاران اصلی واگذار شده بودند و چون کالا و تجهیزات، محل اصلی گوشت و سود عمده پروژه هاست. همان طور که قبلاً گفتم پیمانکاران دولتی و شبه دولتی اغلب حاضر به واگذاری سود و گوشت پروژه ها به پیمانکاران بخش خصوصی نبوده و نیستند البته از زاویه منطق بنگاه اقتصادی، این منطق، منطق درستی است چون منطق سودآوری و بقای بنگاه است. اما آیا فلسفه وجودی و مأموریت اصلی و ذاتی شرکت های پیمانکاری دولتی، نیمه دولتی و شبه دولتی، سودآوری اقتصادی به قیمت تضعیف بخش خصوصی و کاهش سطح رقابت پذیری ملی است؟

این نکته را هم باید اضافه کنم که در سال۸۴، ۸۵ قرار‌داد های فاز ۱۲، ۱۵ و ۱۶ ، ۱۷ و ۱۸ بسته شده است. وقتی تحریم‌ها در سال ۹۰ شدت گرفته، پیشرفت پروژه حدود ۶۰ الی۸۰ درصد بود. ضمن این‌که کدام "خانی است که از جایگاه خانی خود کنار رود"؟اغلب پیمانکاران دولتی و شبه دولتی به دلایل عدیده حاضر نیستند به راحتی از پروژه کنار بروند چون حقوق و دریافتی مستمر و ثابت و قابل توجه دارند و اگرپروژه ۱۰ سال هم طول بکشد برای اکثر حقوق بگیران، مطلوب است و ضرر یا زیانی متوجه آنها نیست! چرا که آنها حقوق و مزایای خود را بموقع و بدون تأخیر می‌گیرند. این‌ها بخشی از حقایقی است که همه در پارس جنوبی می‌دانندولی به دلایل مختلف نمی‌گویند و در مقابل پرسش خبرنگاران به لکنت زبان می افتند. بنده در همایش هشتم مدیریت پروژه در سال گذشته در تیم پانل بودم در حضور مدیران، پیمانکاریها و مدیران ارشد صنعت نفت، اعلام کردم مشکل پارس جنوبی، دولتی و شبه دولتی بودن پیمانکاران در شرایط تحریم هاست هر چند که بعد مورد عتاب و خطاب برخی قرار گرفتم اما حرفم را زدم.

در واقع در پارس جنوبی ارتباطی بین حقوق و دستمزد مدیران اغلب پیمانکاران با پیشرفت پروژه‌ها وجود ندارد یعنی اگر کار پروژه پیش نرود "حقوق ماهانه ۱۵ تا ۲۰ میلیونی" خود را می‌گیرند. اما بخش خصوصی وقتی بداند در صورت تاخیر ۵۰ میلیارد دلار جریمه می‌شود خود را به آب و آتش می‌زند تا راه و ترفندی برای پیشبرد پروژه بیابد تا هم جریمه نشود و هم می کوشد تا ماهی ۵۰ میلیون دلار پاداش تسریع در انجام پروژه را شکار کند.

**لابی پیمان کاران با مدیران ارشد مانع از جریمه آنها می شود
-به همین دلیل است که برخلاف قراردادهای توسعه فازهای پارس جنوبی مبنی بر جریمه ماهانه ۵۰ میلیون دلاری تاکنون هیچ پیمانکاری جریمه نشده است؟

در مورد تشویق و تنبیه پیمانکاران دولتی و شبه دولتی، کارفرمای دولتی با مشکلات و موانعی مواجه است. مگر می‌شود آدم خودش را جریمه مالی کند. شاید پیمانکار دولتی نقد و یا سرزنش بشود اما این‌که برای هر ماه تأخیر ۵۰ میلیون دلار جریمه شود، در واقع اتفاق نمی‌افتد. زیرا "هیچ کس به خودش سیلی نمی‌زند." ضمن آنکه لابی ها و ارتباطات سازمانی و فردی برخی پیمانکاران با مدیران ارشد نفت، باعث حمایت ویژه آنان از سوی مقامات بالاتر کارفرما می شود. مدیر اجرایی برای تشویق یا تنبیه پیمانکار خاطی و حتی پیش بردن کارهای نظارتی و فنی، سنگ روی یخ می شود چون مدیر ارشد از او با قاطعیت و جدیت حمایت نمی کند. رسانه ها همین مطلب را در سال ۹۰ از قول من اعلام کردند من گفته بودم که برخی مدیران و مسئولان ارشد دست از حمایت و پشتیبانی پیمانکاران دولتی و نیمه دولتی بردارند تا مدیران اجرایی کارفرما در چارچوب مفاد قراردادها و فرایندهای مدیریت پروژه، بتوانند کار پروژه ها را پیش ببرند این موضوع به قبای برخی ها برخورد و خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!
** ۴نامه بی پاسخ برای خلع ید برخی پیمانکاران

-البته در برخی پروژه ها به دلیل ضعف عملکرد و متعهد نبودن پیمانکاران به زمان قرار‌داد می‌شد آنها را بر کنار کرد.
حداقل "چهار نامه" رسمی در دو مرحله به مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران برای طرح این موضوع به هیات مدیره محترم شرکت ملی نفت ایران فرستادم و درخواست کردم که ضمن اولویت بندی طرحها در سه گروه، بعضی از پیمانکاران باید از رهبری کنسرسیوم و پروژه ها خلع ید شوند چون توانایی رهبری کنسرسیوم و تکمیل پروژه ها را ندارند.رونوشت این نامه‌ها در اردیبهشت‌ماه ۹۱ زمانی که در برخی پروژه ها "کارد" به "استخوان" رسید به وزیر محترم نفت هم داده شد.البته خود وزیر محترم هم چندین بار به شدت از تأخیرات پیمانکاران مذکور انتقاد کردند و حتی موافقت کرد که در برخی پروژه ها علاوه بر جرایم سازمانی، برخی مدیران ارشد پیمانکاریها، تعهد شخصی بدهند که چنانچه در مورد زمان راه اندازی طرح ها، به وعده هایشان عمل نکردند به طور انفرادی و شخصی مبالغی در حدود ۳۰۰ الی ۵۰۰ میلیون تومان جریمه شوند اما در عمل حتی نظر موافق وزیر هم در پیچ و خم های بوروکراسی مرگبار اداری گرفتار شد و در نهایت پیشنهادهای این جانب بررسی و اجرا نشدند.

جناب قاسمی در این خصوص خیلی قاطع و مصمم بودند و از عقب ماندگی طرح ها حرص می خوردند و ناراحت بودند چون خیلی روی پارس جنوبی وقت و انرژی می گذاشتند و فوق العاده در مورد پیشرفت فازها حساس و پیگیر بودند و حتی در بازدیدهای شبانه ای که من از فازها داشتم ایشان تأکید کرده بودند که حتی تا دیروقت و نیمه شب، مهمترین تغییرات فازها را همزمان با بازدیدها به اطلاع ایشان برسانم. ایشان حمایت زیادی از دست اندرکاران و فعالان پارس جنوبی می کردند.

- نتیجه چهار نامه به مدیرعامل شرکت نفت ایران چه شد؟

چون ابطال و تغییرات عمده قرار‌داد‌های توسعه پارس جنوبی در اختیار شرکت نفت و گاز پارس نیست بلکه در اختیار مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، هیات مدیره محترم شرکت ملی نفت ایران و سایر مراجع و نهادهای قانونی است پیشنهادهای این جانب در آن مقطع به دلایلی از جمله دادن فرصت مجدد به پیمانکار برای حل مشکلات پروژه و پیشگیری از تأخیرات ناشی ازتغییر رهبری کنسرسیوم و تغییر پیمانکارمورد موافقت قرار نگرفت.علاوه بر این قرار‌داد‌های توسعه پارس جنوبی با مصوبه‌ی کارگروه نفت یا ستاد تدابیر ویژه بسته شده اند. بنابراین برای ابطال، تعویض و یا تغییرات عمده در این قرار‌دادها در ابتدا باید از طرف شرکت نفت وگاز پارس، تغییرات مورد نظر تقاضا می‌شد که این کار توسط شرکت نفت و گاز پاس انجام شد، اما در این زمینه از سوی شرکت ملی نفت ایران، تصمیم گیری نهایی صورت نگرفت و پیشنهادها مسکوت ماندند.

- در آن نامه ها به طور مشخص خواستار چه بودید؟

در آن نامه ها در برخی موارد به طور مشخص خواستار تغییر رهبری کنسرسیوم بودیم، اما در نهایت با این کار موافقت نشد. تکرار موارد مشابه، باعث شد که شرایط کاری غیر قابل تحمل و ادامه دار شود، چرا که برخی مدیران ارشد معتقد بودند که این نامه‌ها علیه آنهاست در صورتی که این ‌طور نبود و نامه ها برای خروج از بحران مدیریتی و ساختاری برخی فازها نوشته شده بودند و چنانچه آن موقع با پیشنهادها موافقت می شد وضعیت فازهای مذکور قطعاً بهتر از وضعیت کنونی بود.

** تفاوت عملکرد مدیران پارس جنوبی فاحش نیست

- ارزیابی شما از پیشرفت توسعه پارس جنوبی پس از تغییر مدیریت چیست؟
باید نتایج کار و میزان پیشرفت فازها را قبل و بعد از تغییرات مدیریتی پارس جنوبی به طور کارشناسی و یکپارچه مطالعه و ارزیابی شود و با آمار و ارقام سنجیده و تحلیل شود. اگر میانگین پیشرفت طرح‌ها طی شش ماه گذشته بیشتر شده و در اجرای پروژه هاتسریع حاصل شده است، بنابراین تغییر مدیریت در آن مقطع حساس،تصمیم درست و به جایی بوده است. اما اگر با رفتن من بهبودی در پیشرفت پروژه ها حاصل نشده است و آمار و ارقام رسمی پروژه‌هانشان می‌دهد که سرعت پروژه‌ها کمتر شده است، در آن صورت تغییر مدیریتی در آن مقطع، تغییر مثبت و خوبی برای پروژه های کشور در میدان مشترک پارس جنوبی نبوده است.
- برخی با مقایسه راه اندازی فازها در گذشته وبه تولید نرسیدن حتی یک فاز در زمان مدیریت شما در پارس جنوبی، ضعیف ترین عملکرد را منسوب به دوره حضور شما در شرکت نفت و گاز پارس می‌کنند. نظرتان در مورد این مقایسه و ارزیابی چیست؟
فرآیند اجرای مگا پروژه های پارس جنوبی، یک فرآیند پیچیده چند وجهی و طولانی است. به جزء شرکت توتال که فاز ۴ و ۵ را ۵۲ ماهه به بهره‌برداری رسانده است، از فاز های قدیمی فاز دیگری نداریم که زیر ۶۴ ماه به بهره‌برداری رسیده باشد. یعنی بهره برداری فازها ۵ سال الی ۱۱ سال طول کشیده اند حتی فازهایی داریم که ۱۱۲ و ۱۱۴ ماه بعد به بهره برداری کامل رسیده اند.

میانگین اولین تولید فازهای ده گانه حدود ۷۸ ماه یعنی در سال هشتم به اولین تولید رسیده اند و میانگین بهره برداری و تولیدکامل حدود ۸۶ ماه یعنی در سال نهم به تولید کامل رسیده اند. این فازها در شرایطی تکمیل و راه اندازی شده اند که اولاً شرکت های خارجی عهده دار بخش کامل طراحی و مهندسی و همچنین تدارکات و اجرای پروژه ها بودند و تحریم ها نیز در حد بسیار جزئی و غیر قابل مقایسه با شرایط کنونی بود. در ضمن به طور میانگین حداکثر ۶ فاز به طور همزمان در حال اجرا بوده در حالی که در شرایط کنونی و طی ۳ سال گذشته ۱۹ فاز استاندارد به طور همزمان در دست اجراست و هیچ شرکت خارجی حضور و مشارکتی در اجرای پروژه ها نداشته و شرایط تحریم ده ها برابر سخت تر و پیچیده تر شده است که بر همگان روشن است. منظور از ارایه این اطلاعات، شفاف سازی عملکرد صنعت نفت کشور در حال و گذشته است بنابراین قصد نفی زحمات و تلاش های مدیران و مسئولان دوره های گذشته و حال را ندارم.

متأسفانه یکی از رویه های ناصواب و رایج کنونی، عدم ارزش گذاری و قدردانی از تلاش ها و زحمات مدیران و مسئولان دوره های گذشته است. بنابراین برخورد لازم می دانم به مصداق من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق از تلاش ها و زحمات مدیران و کارشناسان و دست اندرکاران توسعه میدان مشترک پارس جنوبی و صنعت نفت کشور در گذشته و حال تشکر و قدردانی کنم. وضعیت امروز ما با همه نقاط قوت و ضعف نتیجه نگرش ها، انتخاب ها و عملکرد گذشته ماست و امروز هم داریم آینده را رقم می زنیم بنابراین لازم است همه دانش، توانمندی و تجربه خود را صرف بهبود و اصلاح وضعیت حال و آینده کنیم.

همه وزرای دوره های مختلف صنعت نفت و همچنین مدیران عامل شرکت نفت و گاز پارس با تمام توان خود برای تسریع در توسعه پارس جنوبی و تحقق اهداف صنعت نفت کشور تلاش و حتی فداکاری کرده اند اما با تحولات بین المللی و تغییرات محیط خارجی و همچنین محیط ملی صنعت نفت میزان پیشرفت طرح های توسعه پارس جنوبی در دوره های مختلف دچار دامنه ای از تغییرات شده است که به طور عمده خارج از کنترل شرکت نفت و گاز پارس و حتی وزارت نفت بوده است.

فرآیندهای طراحی و مهندسی، تدارکات و امور کالا، و اجرای مگاپروژه های پارس جنوبی که در گذشته با میانگین ۷۸ الی ۸۶ ماه به اولین تولید و تولید کامل رسیده اند فرآیندهایی طولانی، پیچیده و به شدت تحت تأثیر عوامل خارجی و شرایط بین المللی است به عبارتی حکایت مگاپروژه های پارس جنوبی مانند حکایت درخت گردو کاشتن است یعنی این طوری نیست که در دوره های ۲ ساله و حتی ۳ ساله پروژه ها شروع شده و به بهره برداری برسند تاریخ توسعه پارس جنوبی نشان می دهد که فرآیند به ثمر نشستن طرح های توسعه پارس جنوبی- بجز یک مورد فرآیندی طولانیو در حدود ۷ الی ۹ ساله بوده است.

** یعنی همه مدیریت ها در پارس جنوبی نمره ای یکسان می گیرند؟


نمی خواهم با طرح این موضوع نقش آفرینی همه دوره ها را مساوی و یکسان تلقی کنم و به عملکرد همه نمره مساوی بدهم اما باید بپذیریم که در پارس جنوبی تفاوت ها خیلی زیاد و فاحش نیستند در شرایط کنونی بویژه ۲ سال اخیر تحریم ها به شدت گسترش و عمق یافت و پیشرفت پروژه های پارس جنوبی به شدت تحت تأثیر تحریم ها قرار گرفت ونقش مدیریت و عوامل داخلی یعنی عوامل درون سازمانی و وزارتی بر اساس قاعده ۲۰-۸۰ به حدود ۲۰درصد کاهش داد. یعنی اگر مسئله تحریم ها در سطح مدیریت کلان و راهبردی حل نشود هر تغییری در ۲۰درصد باقیمانده داده شود توفیق چندانی در پروژه های پارس جنوبی حاصل نخواهد شد.

بنابراین با توجه به دوره طولانی آغاز تا به بهره‌برداری رسیدن طرح های توسعه در چارچوب تفکرسیستمی ومدیریت علمی نمی توان ادعا و یا نتیجه گیری نمود که چنانچه فاز یا فازهایی در دوره وزارت یک وزیر یا مدیریت ارشد شرکت نفت و گاز پارس افتتاح نشوند آن وزیر یا آن مدیر ارشد عملکرد ضعیفی داشته است؛ عکس این مطلب هم صادق است. باید بدانیم که فرآیند های تولید و توسعه پارس جنوبی از آغاز عملیات مهندسی تا پایان عملیات اجرایی و به بهره برداری رسیدن طرح ها، کاملاً دارای همپوشانی بوده و حاصل کار و تلاش مدیران، مسئولان و دست اندرکاران دوره های مختلفاست. بنابراین افتتاح و عدم افتتاح فازها یک جریان گسسته و نقطه ای و مربوط دوره ای کوتاه مدت و حتی میان مدت یک، دو و حتی سه ساله نیست. بنابراین گروه و جریانی که افتتاح یا عدم افتتاح فازها را نتیجه قوت و یا ضعف یک مدیر و حتی یک وزیر می دانند یا شناخت کافی از فرآیندها و فعالیت های طولانی و پیچیده فازهای توسعه پارس جنوبی ندارند و یا جریان "حقیقت جویی" نیستند، بلکه جریانی"خطی"، "سیاسی"وگاهی هم عقده گشایی ها و تسویه حساب های "شخصی" است.


حکایت به تولید رساندن مگاپروژه های پارس جنوبی، حکایت دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند است البته اگر مطلب را با طنز به موضوع کنارگذاشته شدن من از پارس جنوبی پیوند بزنم پاسخ من کمی با پاسخ آن پیرمرد دانا در ظاهر تفاوت خواهد داشت در دوره فعالیت گروه قدرت برای حذف من از پارس جنوبی، یک نفر از بازیگران گروه قدرت به برخی مدیران شرکت گفته بود ما نمی گذاریم آقای سوری در افتتاح فازهای پارس جنوبی حضور داشته باشد و او را حذف خواهیم کرد. بنده نیز درحضور چند نفر از مدیران به مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران گفتم که من عقده حضور شخصی در مراسم افتتاح فازها را ندارم اما به خاطر منافع ملی و اهداف تولیدی صنعت نفت هم دعا و هم کمک می کنم که مدیران بعدی در پارس جنوبی هر چه سریعتر فازها را به نتیجه برسانند و به طنز معناداری گفتم دیگران کاشتند و عده ای خوردند و افتتاح کردند و ما کاشته ایم دیگران خواهند خورد و افتتاح خواهند کرد. باز هم امیدوارم هر چه سریعتر با تدبیر دولت تدبیر و امید، قفل های فازهای پارس جنوبی بویژه قفل تحریم ها باز شود و فازها بدون حضور امثال من افتتاح شوند.
** آمار پیشرفت فازها نتیجه تغییرات را مشخص می کند

- با تمام این توضیحات روند توسعه پارس جنوبی بعد از رفتن شما شما تسریع شد یا نه؟

توجه به دامنه محدود (حداکثر ۲۰درصدی) نقش مدیران و عوامل و ابزارهای اجرایی و سازمانی در توسعه پارس جنوبی، به طور کلی اگر میانگین پیشرفت طرح های توسعه در دوره مدیریت این جانب را با دوره های مختلف بویژه دوره بعد مقایسه کنید متوجه واقعیت ها خواهید شد.

میانگین پیشرفت فازهای مختلف، در دوره مدیریت این جانب نشان دهنده عملکرد مطلوب و موفق مدیریتی در شرایط تحریم های فزاینده است. میانگین پیشرفت فازهای ۱۲، ۱۳،۱۵ و ۱۶، ۱۷ و ۱۸، ۱۹، ۲۲ تا ۲۴ در دوره این جانب، مطابق گزارشهای هفتگی که به وزیر و معاونان وی ارسال می شد بیانگر اوج گرفتن اجرای پروژه ها و عملکرد بسیار خوب است. چنانچه لازم شد در فرصتی مناسب با آمار و ارقام، اطلاعات بیشتری از وضعیت پیشرفت پروژه ها در دوره مدیریتی من و دوره بعد از آن ارایه خواهم داد. فعلاً در همین حد همه چیز شفاف و گویاست و در پاسخ به کسانی که تغییر مدیریت پارس جنوبی را نتیجه عملکرد ضعیف من و عملکرد بهتر مدیران بعدی عنوان می کنند با توجه به آمار و ارقام پیشرفت فازهای پارس جنوبی بعد از من به قول سعدی علیه الرحمه اکتفا می کنم و می گویم "عاقلان دانند". همچنین همان گونه که در بخشی از کتاب آمار دانشگاهی آماده است " آمار دروغ نمی گوید، اما سیاستمداران - اضافه می کنم سیاست بازان- رقم سازی می کنند و با آمار به مردم دروغ می گویند."

** گروه فشار از من باج می خواست، ندادم، بازنشسته شدم

- طبق گفته شما وزیر نفت اعلام کرده بود تا زمانی که"قاسمی"هست، "سوری" هم هست. پس چطور شما برکنار شدید؟

هم آقای دکتر میرکاظمی در زمان حضورش در وزارت نفت نظرشان این بود که تا پایان تکمیل پارس جنوبی من در پارس جنوبی بمانم و هم آقای مهندس قلعه‌بانی در نامه‌ای در شهریورماه ۹۰ به مدیریت منابع انسانی کتباً اعلام کرده بودند که آقای سوری تا پایان طرح‌های توسعه‌ای در پارس جنوبی خواهد ماند. نظر آقای مهندس قاسمی هم به طور شفاف همین بود اما وجود گروه های "سیاسی" "قدرت طلب"و گروه های " فشار" به نوعی از من باج خواهی مدیریتی کردند و فشار آوردند که پنج مدیر را بر کنار کرده و پنج نفرمدیر مورد نظر آنان را به کار بگمارم که بنده تسلیم این فشارها و باج خواهی های سیاسی و گروهی نشدم و آنها هم به لطایف الحیل وارد عمل شدند و در نهایت ۳۳ روز بعد در شرایطی موضوع به بازنشستگی من منجر شد. این در حالیست که همان سال من مدیرنمونه و همزمان مدیر شرکت برتر تولید در صنعت نفت شده بودم و ۱۴ نفر از مجریان و مدیران طرح های پارس جنوبی هم به دلیل عملکرد برجسته، یک رتبه تشویقی از مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و وزیر محترم دریافت کرده بودند به هر حال بنده در عین سلامت و آمادگی و اوج پختگی و تجربه و تسلط بر طرحها، از پارس جنوبی حذف و بازنشسته شدم. بنده هم نه به این موضوع اعتراض داشتم و نه پیگیری کردم بلکه با عزت و سلامت در دو جلسه با بیان حقایق در جمع مدیران ارشد نفت با پارس جنوبی خداحافظی کردم.

**این حقایق چه بود؟

در این خصوص مسایل حاشیه ای فراوانی وجود دارد که فعلاً از طرح آنها می گذرم. من ۳۸ سال در صنعت نفت با عزت و سلامت کار کردم. یکسال هم بیشتر از سن بازنشستگی ادامه فعالیت من تمدید شد و قرار بود باز هم تمدید شود اما تقدیر چنین رقم زده شد و من هم از این بابت راضی به رضای خداوند هستم زیرا تکلیف نیز از من ساقط شده است. مطمئن ام که این بازنشستگی با این شیوه برایم حکمتی داشته و برای خانواده ام قطعاً رحمتی بوده است که هر روز آن را لمس می کنیم. همسرم بارها می گفت که من شوهرم را قبل از جنگ تحمیلی و در دوران انقلاب از دست داده بودم و از من به عنوان مفقودالاثر قبل از جنگ و یا مفقودالاثر دوران انقلاب یاد می کند و حالا همه خانواده خوشحال و راضی هستند که این مفقودالاثر بعد از ۳۵ سال پیدا شده و به خانواده برگشته است از این بابت خدا را شاکرم.

- چه کسی تصمیم بر عدم تمدید فعالیت شما در پارس جنوبی گرفت؟ آیا وزیر نفت در این تصمیم نقش داشت؟

این‌که چرادر آن شرایط حساس پارس جنوبی و با وجود اوج آمادگی، پختگی و سلامت من، تصمیم به تغییرات مدیریتی در پارس جنوبی در دوره کوتاه باقیمانده عمر دولت، گرفتند و مرا تغییر دادند فقط می توانم بگویم که این تصمیم از اختیارات مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران است . به لحاظ سازمانی و قانونی ایشان از این اختیار قانونی، برای تسریع در اجرای پروژه های ملی پارس جنوبی استفاده کردند. طبق قانون ایشان اختیار عدم موافقت با تمدید بازنشستگی را دارند اما تا آنجا که من می دانم وزیر شخصاًموافق بازنشستگی بنده نبودند.در مجموع مسائل حاشیه ای و موضوعات دیگری هم دخالت داشتند که طرح و بیان آنها فعلاً ضرورتی ندارد.

- جناب قلعه بانی تصمیم به تغییر گرفتند یا گروه فشار سیاسی؟
تصمیم تغییر مدیریتی و بازنشسته کردن من را آقای مهندس قلعه‌بانی- مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران- گرفتند. خود ایشان چندبار این موضوع را با تأکید در حضور عده ای به بنده گفتند و تأکید داشتند که خودشان تصمیم گرفته اند و کس دیگری دخالتی نداشته است. البته این موضوع یکی از اختلاف نظرهای حل نشده بنده و آقای مهندس قلعه بانی است.
همان طور که گفتم برخی موضوعات و مسایل در چگونگی بازنشستگی من در پارس جنوبی در آن شرایط قابل تأمل است از جمله این که چه‌طور شهریور سال ۹۰ ادامه فعالیت من تا پایان طرح های توسعه تمدید می شود، درخردادماه ۹۱ از من و مدیرانم به دلیل عملکرد برتر رسماً قدردانی و تقدیر می‌شودسپس چندماه بعد یعنی در دی‌ماه همان سال، تصمیمات قبلی به ناگهان تغییر می کند و تغییر مدیریتی رخ می‌دهد؟ در فاصله چندماه چه اتفاقاتی رخ داده!؟ بنده با حدود چهار دهه تجربه و سابقه سازمانی و جستجوی لازم به جزء نقش گروه های قدرت طلب و سیاسی، به موضوع و اتفاق دیگری پی نبردم، " اللهُ اعلم".

گروه های سیاسی فشار بعد از اولین مذاکره با من با پاسخ محکم و مبتنی بر اخلاق مدیریتی و شرافت حرفه ای من روبه رو شدند که در نهایت آنها نقشه و سناریوی از پیش طراحی و تنظیم شده را اجرا نمودند و ناگهان من با حکم مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بازنشسته شدم. تاکید می کنم آقای مهندس قلعه بانی اعلام کردند که خودشان این تصمیم را گرفتند و آقای مهندس قاسمی نقشی در این تغییر نداشته اند و در واقع موافق این تغییر نبوده اند.

** هفت سال پیش بیماری سرطان من درمان شد
- پس بیماری شما نقشی در برکناری شما نداشت؟
من ۷ سال است که دیگر مشکل بیماری سرطان ندارم زیرا با عنایات الهی و تلاش های پزشکان حاذق و کادر درمانی شایسته سازمان بهداشت و درمان صنعت نفت و دعای دوستان، بیماری سرطان پیشرفته من کاملاً درمان شده است. به‌طوری که در سه چهار سال گذشته حتی یک سرماخوردگی ساده هم نداشته ام.زمان تودیع هم در جمع مدیران و کارکنان تأکید کردم " کسی نگوید که سوری مریض بود و رفت"

** یک پیامک خانه نشینم کرد

بنابراین من در اوج سلامت و پختگی مدیریتی و سازمانی خود، در بوشهر در حال بازدید ازبخش دریایی پروژه ها در کارگاه شرکت صدرا همراه وزیر و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران، مجریان طرح ها و مدیران ارشد پیمانکاریها در حال انجام مأموریت و وظیفه سازمانی بودم که با دریافت پیامک به من گفته شد بروید خانه شما بازنشسته شده اید من هم همانجا دو رکعت نماز شکر برای عزت و سلامت خود خواندم و با پارس جنوبی خداحافظی کردم و رفتم و برای تمدید بازنشستگی یا حتی یک روز بیشتر ماندن، به کسی یا گروهی یا جریانی متوسل نشدم و خود را به سرعت با شرایط و دوره جدید زندگی ام همسو و سازگار نمودم و از این بابت خداوند را شاکرم.

- دلیل تغییر شما را چه چیزی اعلام کردند؟

این سوال را از مدیرعامل محترم شرکت ملی نفت ایران می کردید بهتر بود. اما ایشان درجمعی ۴ نفره و بعد از تشریح اقدامات گروه های فشار برای حذف من و ارایه دلایل متعددی مبنی بر مناسب نبودن تغییر مدیریتی در پارس جنوبی توسط من، آقای مهندس قلعه بانی در پاسخ من اعلام داشتند که چون فازهای قدیمی ۱۲، ۱۵و۱۶، ۱۷و۱۸ طبق برنامه ریزی و وعده های قبلی به بهره برداری نرسید تصمیم به تغییر مدیریت ارشد پارس جنوبی گرفت.به هر حال باز هم پیشنهاد می کنم از خود ایشان بپرسید که دلایل، اهداف و نتایج تغییر مدیریتی در پارس جنوبی چه بوده است.

البته گروه های قدرت طلب و سیاسی مدعی بودند در صورتی که سرکار بیایند سرعت پروژه‌ها را بیشتر می‌کنند. الان پیشرفت پروژه ها را طی شش ماه گذشته "متر"کنید.اصلاً خود مسئولان و متولیان امور، آمار و ارقام را اعلام و راهی که ما رفته ایم و راهی که آنها رفته‌اند مقایسه کنند. خوشبختانه در دهکده جهانی و عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات، آمار و ارقام فازهای پارس جنوبی مشخص و در دسترس است. از این موضوع و این دلبران سیاسی و خطی بگذریم به قول مولوی «بهتر آن باشد که سّر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران» .فعلاً صلاح نمی بینم که بیشتر از این برخی حقایق را در مورد روند مدیریتی و تغییرات آن در ۳ سال اخیر در شرکت ملی نفت ایران چیزی بگویم. اگر ضرورت پیدا کند ناگفتنی های زیادی را خواهم گفت.

**مدیران ارشد براساس گرایشهای سیاسی اقدام به انتصاب وعزل می کنند
- با توجه به گفته های شما ملاک مشخصی برای تغییر افراد در صنعت نفت کشور وجود ندارد!

متأسفانه کارنامه عملکرد مدیران به صورت واقعی و شفاف تهیه نمی شود و در موارد هم که گزارشی تهیه شود ملاک انتخاب، ترفیع، تنبیه، تشویق، انتصاب و یا عزل قرار نمی گیرد. در اغلب موارد، مدیران ارشد نه بر اساس کارنامه عملکرد، شایستگی ها و مهارتهای سه گانه ادراکی، انسانی و تخصصی بلکه بر اساس شبکه ارتباطات و همبستگی های گروهی و گرایش های سیاسی در خصوص انتصاب و یا عزل مدیران تصمیم گیری و اقدام می کنند به همین دلیل است که بسیاری از مدیران شایسته، با تجربه و توانمند حاشیه نشین و یا خانه نشین شده و می شوند. امیدواریم این روند در دولت بعدی متوقف و اصلاح شود.

** صنعت نفت سیاست زده است

** حضوراین گروه فشار سیاسی چقدر در توسعه و یا عدم توسعه صنعت نفت نقش دارد؟

در اردیبهشت ماه امسال، وزیر محترم نفت که انسانی متواضع و قدردان و با اخلاق است در جلسه ای با حضور حدود ۲۰۰ نفر از معاونان و مدیران ارشد صنعت نفت در سال شهید بهشتی این وزارتخانه در مراسم تودیع از زحمات اینجانب قدردانی کردند من در همان جا با اشاره به اقدامات گروه های فشار در حذف من از پارس جنوبی اعلام کردم که صنعت نفت گرفتار دو عارضه زیانبار است اول بروکراسی و دیوان سالاری پیچیده و طولانی است که همیشه مورد نقد وزیر محترم بوده و دوم سیاست زدگی گسترده صنعت نفت است؛ به طوری که اکثر مدیران ارشد، گرفتار فشارهای جریانات سیاسی و گروه های افراطی قدرت طلب شده اند. اگر به تغییرات مدیریتی چند سال اخیر شرکت ملی نفت ایران توجه کنیم ریشه بخش قابل توجهی از مشکلات فعلی تولید و طرح های توسعه روشن و شفاف می شود.گروه های سیاسی فشار صنعت نفت که به جریانات و گروه های سیاسی خارج از صنعت نفت مرتبط و وصل اند عامل اصلی خانه نشین و یا حاشیه نشین شدن اکثر مدیران حذف شده هستند.بنابراین یکی از اقدامات عاجل و اولویت دار دولت یازدهم، از هم پاشیدن و حذف این کانون های قدرت و گروه های فشار در صنعت نفت است. البته حذف و جابجایی مدیران ضعیف و یا ناسالم،از وظایف کلیدی و اصلی مدیران ارشد است اما باید این تغییرات مستند به عملکرد و رفتار واقعی افراد بوده و در چارچوب قانون و مقررات و با حفظ حرمت ها صورت پذیرد.
** گروه فشار در حال جایگزین کردن مهره های خود
- بعد از رفتن شما از پارس جنوبی افرادیکه گروه فشار خواهان تغییر آنها بود تغییر کردند؟

بله تا کنون سه نفر آنها بر کنار شده اند، برای تغییر دو نفر دیگر نیز گرفتار برخی محدودیتها و معذورات مستحدثه شده اند.در واقع گروه‌های قدرت طلب، باج سیاسی و مدیریتی می‌خواستند،و به آنها باج ندادیم، ما را به زعم خود حذف و خانه‌نشین کردند. زهی عزت و سعادت! آیندگان و وجدانهای بیدار و دلسوز در مورد تغییرات مدیریتی پارس جنوبی و صنعت نفت بهتر و دقیق تر قضاوت خواهد کردضمن آنکه خداوند قهار و جبار همه جا حاضر و ناظر بر نیّات و اعمال ماست و او منتقم و در کمین است.

**منابع انسانی چالشی‌ترین حوزه وزارت نفت
- وزیر نفت دولت یازدهم باید چه خصوصیاتی داشته باشد ؟
صاحب نظران و بزرگان حوزه مدیریت، ۳ ویژگی یا مهارت اصلی و اساسی برای کلیه سطوح مدیریتی لازم شمرده اند؛ مهارتهای ادراکی، مهارتهای انسانی و مهارتهای فنی. تنها تفاوت این سه ویژگی در سطوح مختلف مدیریتی، میزان و اندازه مهارتهای ادراکی و فنی است به نحوی که مهارت های ادراکی و شناختی در مدیران ارشد باید خیلی بیشتر و مهارت های فنی و تخصصی در حد کم و آشنایی قابل قبول است اما مهارت های انسانی و ارتباطی در همه سطوح به اندازه هم و به صورت یکسان الزامی و پایه ای است یعنی مدیر در هر سطحی که باشد باید مهارتهای لازم و کافی در حوزه منابع انسانی داشته باشد.

بنابراین این سه ویژگی اصلی، نقطه آغاز مدیریت در سطوح راهبردی و وزارتی است، در سطوح مدیریت وزارت نفت مهمترین حوزه، حوزه مدیریت منابع انسانی است. بنابراین بارزترین ویژگی و مهارت وزیر نفت باید مهارتهای انسانی، ارتباطی و شخصیتی باشد تا مقبولیت و نفوذکافی در بین کارکنان داشته باشد.با وجود اقدام‌هایی که صورت گرفته است در حال حاضر منابع انسانی چالشی‌ترین حوزه وزارت نفت است.

- اولویت دولت تدبیر و امید در بخش صنعت نفت چیست؟

نیروی انسانی صنعت نفت روحیه، انگیزه و اشتیاق گذشته را ندارد و بر اثر عدم ثبات، عدم روزآمدی و عدم اثربخشی رویه ها، سیاستها و برنامه ها بویژه تغییرات زیانبار سالانه و دوسالانه مدیران و عدم امنیت و ثبات شغلی آنان، که منجر به تصمیمات و اقدامات ناپایدار، نا هماهنگ و گاه متناقض می گردد بخش عمده ای از سرمایه های انسانی صنعت نفت، یعنی کارکنان جبهه تولید و توسعه نفت و گاز کشور، دچار خستگی، فرسودگی و خردگی روحی و روانی شده اند و در حوزه منابع انسانی، مشکل اندر مشکل اندر مشکل شده است. به همین دلیل اغلب خبری از نشاط، طراوت، شادابی سازمانی، خلاقیت، شور و اشتیاق به کار نیست. اینها نتایج ناشی از سیاستها و برنامه ها، رویه ها و عملکرد کوتاه مدت میان، میان مدت و بلند مدت مدیران ارشد عملیاتی است. این وضعیت ما را به شعر سعدی علیه الرحمه می اندازد که می فرماید: سیاست کسانی خطاست که از دستشان دستها برخداست.

باید فردی وزیر شود که منابع انسانی و بویژه مدیران حاشیه نشین و خانه نشین شده که اغلب رنجیده خاطر شده اند را از نظر روحی، روانی و انگیزه سازمانی بازسازی کند. در حالی که درمیدان مشترک پارس جنوبی و در فضای رقابتی، نیروهای قطری در آن طرف میدان پنج تا ۳۵ هزار دلار درآمد دارند در این طرف میدان مشترک کارکنان صنعت نفت ایران اغلب کمتر از حدود هزار الی دوهزار دلار می‌گیرند. به همین دلیل رقیب قطری، پروژه قطری‌کردن پارس جنوبی را تعریف و سعی می‌کند نیرو‌های متخصص ایرانی را به سمت خود ببرد. کشور عمان هم مشابه همین برنامه را عمل می کند. پس با توجه به جاذبه‌هایی که رقبای منطقه ای ایجاد می‌کنند اولاً بایددافعه‌های این طرف میدان را کم کنیم. ثانیاً جاذبه ها و انگیزه ها را افزایش بدهیم.

- وزیرنفت چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟
وزیر جدید باید دانش، نگرش مهارت و تجربه‌ی کافی در حوزه کلان مدیریت منابع انسانی داشته باشد. کلید سایر مسائل صنعت نفت، در دست منابع انسانی است. البته یک وزیر باید استراتژیست هم باشد یعنی مهارتهای ادراکی، شناختی و مفهومی بالایی داشته باشد یعنی بصیر و آرمانگرا و تعالی جو باشد و بتواند برای ارتقای جایگاه ملی و بین المللی صنعت نفت جهت گیری راهبردی و چشم اندازی جذاب و الهام بخش ترسیم کند که به چشم‌انداز ۱۴۰۴ کل کشور متصل شود. باید کلان نگر و دارای تفکر سیستمی اما عملگرا، نتیجه گرا و هدف جو باشد.

ویژگی سوم مهارتهای فنی، تخصصی و اجرایی صنعت نفت است. وزیر باید صنعت نفت را در حوزه داخلی و بین المللی به اندازه کافی بشناسد علاوه بر این برای تحول، توسعه و تعالی صنعت نفت باید بتواند اهداف کلان و عملیاتی را در حوزه های تولید، توسعه و تجارت تنظیم و محقق کند یعنی واقعگرا، برنامه محور و قانون مدار باشد و جلوی سیاست هاو اهداف رویا پردازانه و بلند پروازی های غیر علمی و غیر کارشناسی را بگیرد و توسعه پایدار، یکپارچه و دانایی محور صنعت نفت را در افق ۱۴۰۴ به صورت یکپارچه ساماندهی و راهبری کند برای اینکار باید تیم های تخصصی متشکل از ذی نفعان کلیدی شکل بگیرد. به طور راهبردی و عملیاتی دانشگاه و صنعت را پیوند بزند. حداقل ۱۰-۱۲ گروه مشاوره تخصصی از دانشگاه‌ها، نظریه‌پردازان، مدیران تولید و مجریان طرح‌ها و ذی نفعان کلیدی داشته باشد و با استفاده از آنها کمیته راهبردی تحول، توسعه و تعالی صنعت نفت را تشکیل دهد تا بتواند اهداف، راهبردها، برنامه ها و سیاست‌های راهبردی در حوزه های تولید، توسعه و تجارت نفت و گاز و پتروشیمی بویژه با تأکید بر حوزه های منابع انسانی، مالی، کالا و عملیات را تدوین و به طور راهبردی هدایت و نظارت کند.

قدرت تعامل با دیگران بویژه گروه های تخصصی و کارشناسی را داشته باشد و خود محور نباشد. و خود را عقل کل و قطب عالم صنعت نفت به حساب نیاورد خود را از خرد جمعی و کار تیمی و کارشناسی محروم و بی نیاز نسازد و در آخر اینکه با برون سپاری فعالیت های تصدی گری و حذف فعالیت های تصدی گری پیمانکاران دولتی و نیمه دولتی از پروژه های صنعت نفت، فضای رقابت و حضور پر رنگ بخش خصوصی واقعی را فراهم آورد و جایگاه، اعتبار و اقتدار صنعت نفت کشور و زنجیره ارزش نفت و گاز را به صورت پایدار بهبود و ارتقا بخشد.

-آیا نیاز است که وزیر نفت از صنعت نفت انتخاب شود؟

با توضیحاتی که در مورد ویژگی ها و مهارتهای اصلی وزیر نفت عرض کردم اگر وزیر، نفتی باشد خیلی بهتر است. اگر کسی از بیرون بیاید و نفت را نشناسد حداقل یک الی دو سال طول می‌کشد که موضوعات، چالش‌ها و مسائل داخلی، ملی و بین‌المللی این صنعت را خوب بشناسد و بفهمد. بنابراین نفتی بودن وزیر ارجح و امکانپذیر است.چه‌طور ممکن است در یک سازمان ۱۸۰ هزار نفری یک نفر در حد و قامت وزارت نفت نباشد؟ به نظر می رسد مدیران توانمند، بصیر، با تجربه، استراتژیست، کل نگر، دردآشنای صنعت نفت و کارکنان، تحول گرا و تعالی جو در صنعت نفت وجود دارد فقط می باید آنها را به کمک دیگران شناسایی و از بین آنها مناسب ترین گزینه را انتخاب نمود.

- انتظار شما از دولت یازدهم چیست؟

امیدوارم دولت تدبیر و امید با تکیه بر خرد جمعی کارشناسان و مدیران و استفاده از کلیه ظرفیت های ملی بویژه در حوزه صنعت نفت بتواند در راستای تحقق اهداف و منافع ملی بویژه در میدان مشترک پارس جنوبی گره کور کنونی صنعت نفت را در حوزه های تولید، توسعه و بازرگانی و تجارت بین المللی باز کند.

هم چنین اکثر پیمانکاران دولتی و شبه دولتی با وجود دلسوزی و توانمندی مدیران و مسئولان آنها، با هر میزان توان و تجربه به دلیل محدودیت های قانونی و مقرراتی و سازمانی نمی‌توانند در مقابل تحریم ها استقامت کنند و موفق باشند. با این شرایط چه‌طور پیمانکار دولتی می‌تواند برای تامین تجهیزات موردنیاز طرح های پارس جنوبی، با شرکت‌های خارجی مذاکره و معامله کند. به هر حال برای حل بحران توسعه‌ی پارس جنوبی پیشنهاد می کنم کهه دولت آقای دکتر روحانی یک تیم توانمند مدیریتی متشکل از کلیه ذی نفعان اصلی در بخش کارفرما و پیمانکار، مشاور و تأمین کنندگان و نمایندگان از قوه مقننه و قوه قضاییه با اختیارات ویژه تشکیل بدهند. و با آسیب شناسی کارشناسی و جامع وضع موجود اقدام به سیاستگذاری و هدفگذاری مشترک وتدوین راهکارهای مشترک و تهیه و اجرای برنامه اقتضایی متناسب با شرایط هر طرح و هر فاز کنند .
نکته بسیار مهم و حیاتی این است که معمولا در تغییرات مکرر سالانه و دوسالانه، بیشترین آسیب ها و زیانها در حوزه منابع انسانی از طریق کنار گذاشتن و یا تغییرات عمده و سلیقه اي در اهداف، سیاست ها و برنامه های قبلی جذب، نگهداشت و توسعه منابع انسانی به کارکنان شریف و بی گناه سازمان و خانواده های آنان وارد می شود که در اکثر موارد، لطمات و پیامدهای زیانبار، گسترده و جبران ناپذیر بوده و زخم های عمیق و ماندگاری بر روح و جان افراد می گذارد و زندگی کارکنان و خانواده ها را دچار مشکلات و چالش های فراوان می کنند. ضروری است به عنوان یک اولویت مهم و حساس، وزیر دولت تدبیر و امید، رشد سرطانی این بیماری و عارضه مخرب مدیریتی را متوقف و آن را درمان زیرا بخش عمده مشکلات، سرخوردگی ها، فرسایش و نارضایتی های کارکنان ریشه در عدم ثبات سیاست ها، رویه ها و برنامه های سازمانی و تغییرات آونگی و خلق السّاعه مدیران دارد.

- در صورت فراهم شدن شرایط دوباره به صنعت نفت باز می‌گردید؟

به عنوان مدیری که حدود چهار دهه در صنعت نفت خدمت کرده، موضوع لطیف و عمیقی را در مورد زندگی بویژه زندگی سازمانی می گویم که حکایت اشتیاق و حال و هوای بسیاری از مدیران و کارکنان شریف، میهنم و شایسته صنعت نفت ایران است. چرا که این پرسش و پاسخ ها مرا به یاد روحیه، حال و هوا و اشتیاق نیما یوشیج بزرگ و شعر بلند و عمیق «قصه رنگ پریده خون سرد» او و سرخوردگی، خستگی و دلزدگی اش از رفتار و زندگی سیاست زده شهر و شهری ها و شور و اشتیاقش به بازگشت به کوهستان و زندگی سالم، ساده و بی آلایش در دشت و کوه و جنگل انداخت. این شعر شعرحکایت خوبیها و بدیها، مهربانی ها، و نامهری ها، وفاداریها و بی وفایی ها و در مجموع حکایت زیبایی ها و زشتی و روشنایی ها و تاریکی های افکار و رفتار انسانهاست. مخصوصا در آن قسمت که می‌گوید:

هر سری با عالم خاصی خوش است هر که را یک چیز خوب و دلکش است

من خوشم با زندگی کوهیان چون که عادت دارم از طفلی بدان

من همیشه از کودکی دلم اشتیاق و هوای زندگی ساده، سالم و مبتنی بر مهربانی و همدلی عشایر را داشته و دارد. اما وقتی رفتارها و صحبت های آزاردهنده برخی مدیران و افراد را با دیگران بویژه با کارکنان و افراد بی حزب و دسته، می بینم و می شنوم، شور و اشتیاقم به گریز و فرار از زندگی در قفس تنگ سازمانی و شهر سیاست زده و پناه بردن و آرمیدن در چادرهای جان بخش و روح نواز عشایر دشت و کوهستان بیشتر و بیشتر می شود. نیما بعد از عمری زندگی در بین سیاست زده ها اشتیاق به زندگی مبتنی بر سلامت، سادگی مهربانی و همدلی عشایر را با تمام حنجره و رگهایش فریاد می کند:

از پس پنجاه و اندی ز عمر نعره بر می آیدم ازهر رگی

کاش بودم با دور ز هر کسی چادری و گوسفندی و سگی

فاعتبرو یا اولی الابصار صنعت نفت!

۳۰ تیر ۱۳۹۲ ۰۳:۱۸
تعداد بازدید : ۹۸۷