عبدالله باباخانی تحلیلگر انرژی
سراغ ایران میرویم، جایی که فعلاً در بلاتکلیفی در
بخش انرژی هستیم و در به همان پاشنه چهار دهه پیش میچرخد. گویا یا تغییرات جهانی
را نمیبینیم و یا میبینیم و در گزارشات به سران کشور واقعیتها را بیان نمیکنیم. ما در بخش انرژی اشتباه بزرگی در این چهار دهه انجام
دادهایم، حدود 75% از سبد انرژی کشور گاز است، حدود 1 درصد هستهای، حدود 1 درصد
تجدید پذیر و البته گاها زمستانها بخش آبی هم وارد مدار میشوند و به 5-6 درصد
مارسیم و حدود 20-22 درصد از فراوردههای نفتی مانند مازوت و گازوئیل و ….
واقعیت امروز اما گیر افتادن در چاله اشتباهات مدیریت
انرژی کشور است. بهصورت میانگین روزانه بالغبر 150 میلیون مترمکعب گاز کم داریم،
15 هزار مگاوات برق کسر داریم و حدود 15 میلیون لیتر بنزین کمبود داریم. این اعداد
به ما میگوید که ما در طراحی سبد انرژی کشور با توجه به استعدادهای اطلس جغرافیایی
ایران دچار اشتباهات فاحشی شدهایم. همینکه درشدت مصرف انرژی بالاترینهای جهان
هستیم و همینکه سالیانه بالغبر صد میلیارد دلار انرژی را هدر میدهیم، اینها
ضعفهای سیستم مدیریت انرژی کشور است و ربطی به مصرف مردم و یارانه به مردم ندارد. در این یادداشت ضمن بررسی حقایق گذار از انرژی فسیلی و وضعیت
انرژی های تجدیدپذیر در هر یک از کشورهای توسعه یافته، گلوگاه های انرژی ایران را
به همراه راه حل های عبور از ابربحران انرژی که کشور را تهدید می کند بازگو می
کنیم :
اروپا: تقاضای گاز اروپا 24 درصد نسبت به 2021 کاهش یافته
است و به کمترین میزان از سال 2015 رسیده است. ذغال سنگ نسبت به سال 2015 حدود 50
درصد کاهش یافته است.
ACER (انجمن تنظیمکنندههای انرژی اروپا) تخمین
میزند که تقاضای گاز اتحادیه اروپا برای LNG تا سال 2027 حدود 60 میلیارد متر مکعب کاهش مییابد.
این تقریباً نیمی از صادرات LNG ایالاتمتحده
در سال 2023 برای مقیاس است.
اکنون تحقیقات جدید نشان میدهد که تقاضای LNG اتحادیه اروپا احتمالاً در سال 2023 به
اوج خود رسیده است!
به گفته اندیشکده اقلیم Ember، منابع انرژی پاک بیش از 60 درصد برق اروپا را در سه ماه اول سال
2024 تشکیل میدهند که رکورد جدیدی است.
این رقم نشاندهنده افزایش 12 درصدی تولید برق پاک نسبت به مدت مشابه در سال 2023
است. تولید انرژی پاک اروپا در ژانویه و فوریه 2024 درمجموع 516.5 تراوات ساعت
بوده است.
تولید برق سوختهای فسیلی در
اروپا از فوریه 2023 کاهش شدیدی داشته است، بهطوریکه سوختهای فسیلی از سهم
46.53 درصدی تولید برق اروپا به 39.31 درصد در بازه زمانی مشابه امسال کاهش یافته
است.
حدود 160.66 تراوات ساعت برق
از سوختهای فسیلی در فوریه 2024 تأمین شد، درحالیکه 248.08 تراوات ساعت برق از
تولید انرژی پاک تأمین شد.
بخش عمدهای از این تغییر را میتوان به رشد نیروی بادی در سال 2023 نسبت داد، سالی
که برای اولین بار در اروپا نیروی باد از تولید گاز هم پیشی گرفت. مزارع بادی 137.5 تراوات ساعت برق در ژانویه و فوریه
2024 تولید کردند که یک رکورد جدید و افزایش 14 درصدی نسبت به مدت مشابه در سال
2023 است.
درصد انرژی هستهای در ترکیب برق اروپا ثابت باقی ماند و در هر دو دوره زمانی قابلمقایسه
در حدود 19.5 درصد بود.
اگر این بخش را یک چشمانداز مثبت برای آینده انرژی پاک در اروپا بدانیم، بخش برق
اتحادیه اروپا در میانه یک تغییر عظیم است. سوخت فسیلی بهعنوان ستون فقرات تأمین
برق اروپا، نقش کمتری ایفا میکند. بحران انرژی
و تهاجم روسیه به اوکراین به احیای ذغال سنگ و گاز مایع منجر نشد. ذغال سنگ بهسرعت
در حال نابودی است و با رشد باد و خورشید، گاز در مرحله بعدی کاهش خواهد یافت.
چین:
به سراغ چین میرویم، جای که هم در مصرف کلی انرژی و
هم در تولید انرژی تجدید پذیر و تجهیزات آنها با فاصله زیاد از دنیا پیش است. سرمایهگذاری چین در انرژی پاک 40 درصد در سال 2023
نسبت به سال قبل افزایش یافت و به 890 میلیارد دلار رسید، این عدد معادل کل سرمایهگذاری
جهان در انرژیهای فسیلی در همان سال است. البته عدد کل سرمایهگذاری جهان برای انرژی پاک در سال 2023 حدود 1800 میلیارد
دلار بوده است که نصف آن در چین انجام گرفته است. سرمایهگذاری چین در بخشهای انرژی پاک تقریباً مشابه تولید ناخالص داخلی
سوئیس یا ترکیه است.
با احتساب ارزش تولید، بخشهای انرژی پاک (1.6 تریلیون دلار) به اقتصاد چین در سال
2023 کمک کردند که نسبت به سال قبل 30 درصد افزایش داشت.
درنتیجه بخشهای انرژی پاک بزرگترین محرک رشد اقتصادی چین بودند و 40 درصد از رشد
تولید ناخالص داخلی در سال 2023 را به خود اختصاص دادند.
نکته: به اینفوگراف شماره ۲ توجه کنید، میزان تولید انرژیهای خورشیدی، بادی و تأثیر
آن بر رشد اقتصادی چین سال 2023 مشخص است. دنیا امروز ارزش انرژیهای تجدید پذیر و
میزان بازدهی اقتصادی آنها را بهدرستی درک کردهاند. امروز مسابقه در افزایش تولید
انرژیهای تجدید پذیر به معنی مسابقه در رشد اقتصادی تلقی میگردد. دیگر نمیتوان
گفت انرژیهای تجدید پذیر توطئه غرب هستند و یا انرژی خورشیدی و بادی کاربرد
ندارند یا بهصرفه نیستند. تجدیدپذیرها
تا یک دهه دیگر منبع واقعی انرژی جهان هستند. وابستگی له درآمدهای ناشی از سوختهای
فسیلی از 2030 کاهشی خواهد شد.
چین حتی در بحث انرژی هستهای هم بدون سروصدا یک تغییر
بزرگ انجام داده و حدود 70% از برنامههای هستهای آینده خود را حذف کرده و با
انرژی تجدید پذیر جایگزین کرده است. در دسامبر
2011، اداره ملی انرژی چین (NEA) اعلام
کرد که چین انرژی هستهای را پایه و اساس سیستم تولید برق خود در 10 تا 20 سال آینده
با تولید 300 گیگاوات برق هستهای خواهد کرد.
این با یک دوره تأخیر دنبال شد زیرا چین بازنگری جامع ایمنی هستهای را پس از
فاجعه هستهای فوکوشیما انجام داد.
متعاقباً اهداف تعدیلشده انرژی هستهای با هدف سهم انرژی هستهای 15 درصد از کل
تولید برق چین تا سال 2035، 25 درصد تا سال 2050 و 45 درصد در نیمه دوم قرن تعیین
شد. بااینحال تا سال 2023 مشخص شد که برنامه ساختوساز
هستهای چین بسیار عقب مانده است. هدف برای سال 2020 محقق نشده بود و اهداف برای برنامههای
5 ساله بعدی بعید به نظر میرسید که محقق شوند.
در سپتامبر 2023، انجمن انرژی هستهای چین (CNEA) گزارش داد که چین اکنون قصد دارد تا سال 2035 به سهم
انرژی هستهای 10 درصدی دست یابد و تا سال 2060 به حدود 18 درصد افزایش یابد. (افزایش
ده سال به عمر ساخت و حذف 70% از برنامه اصلاحشده دوم هستهای). در همین حال،
استقرار انرژیهای تجدید پذیر (عمدتاً انرژی خورشیدی و بادی) در سال 2023، با نصب
217 گیگاوات ظرفیت جدید خورشیدی و 70 گیگاوات ظرفیت جدید بادی، به طرز چشمگیری تسریع
شد. در سال 2023، تحلیلگران انرژی شروع به گزارش
کردند که اکنون انتظار میرود چین به هدف سال 2030 خود یعنی 1200 گیگاوات برای کل
ظرفیت نصبشده انرژی خورشیدی و بادی تا سال 2025 دست یابد یا از آن فراتر رود و
اکنون در حال برنامهریزی برای سه برابر کردن هدف 2030 و رسیدن به 3900 گیگاوات
است. همانگونه که میبینیم چین آن اهداف
بلندپروازانه هستهای را کنار گذاشت و بهسوی استراتژی انرژی کم انتشار حول
استقرار سریع انرژی خورشیدی و بادی تجدید پذیر با نرخهای بیسابقه تغییر جهت داد.
هند:
هند میخواهد شانهبهشانه چین اتوبان پیشرفت را طی
کند.
در چشمانداز انرژی هند،
استفاده از منابع تجدید پذیر، بهویژه انرژی خورشیدی و بادی، به نقطه عطف قابلتوجهی
دست یافته است. از اکتبر 2023، این دو ستون انرژی پاک درمجموع بیش از 88 درصد از
کل ظرفیت تجدید پذیر نصبشده در کشور را تشکیل میدهند که نشاندهنده جهشی قابلتوجه
به سمت آیندهای غیر فسیلی دارد. مجموع ظرفیت
نصبشده تجدید پذیر به 132 گیگاوات رسیده است که انرژی خورشیدی 72 گیگاوات و بادی
بیش از 44 گیگاوات سهم دارند.
از پارکهای خورشیدی در مقیاس بزرگ تا تأسیسات غیرمتمرکز پشتبام، انرژی خورشیدی
به بخشی جداییناپذیر از سبد انرژی هند تبدیل شده است.
اهداف بلندپروازانه دولت شامل نصب 280 گیگاوات ظرفیت PV خورشیدی تا سال 2032 و به دنبال آن 140 گیگاوات از
باد است.
بهعنوان نمونه بزرگترین نیروگاه خورشیدی و بادی جهان «خاودا» در ایالت گجرات در
غرب هند با هزینه حدود 20 میلیارد دلار در حال ساخت است. این پارک تجدید پذیر جهان
در حدود پنج سال آینده به بهرهبرداری میرسد و با 30 گیگاوات برق پاک، انرژی کافی
برای تأمین برق 16 میلیون خانه هندی تولید کند. اندازه آن پنج برابر مساحت شهر پاریس است. از فضا قابلمشاهده است. بزرگترین
نیروگاه انرژی جهان، برقی معادل تأمین برق کشور سوئیس را تولید میکند. پروژه در بیابان بیثمر نمکی در لبه غرب هند که دمای
بالای 40 درجه دارد در حال تأسیس است. منطقهای که آنقدر خشک است که حیاتوحش
وجود ندارد، پوشش گیاهی وجود ندارد، هیچ سکونتی وجود ندارد. هیچ استفاده جایگزین
بهتری بهجز تولید انرژی خورشیدی و بادی برای آن وجود ندارد.
جهان:
بر اساس چشمانداز بازار جهانی میتواند تا 750 گیگاوات
ظرفیت
PV خورشیدی و بادی را در سال
2024 نصب کند.
گزارش ماه مارچ 2024، آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد
(نمودار شماره ۳) که سال 2023 انرژی
خورشیدی 85%، بادی 60% و انرژیهای هستهای، گاز، نفت و ذغال سنگ کاهش یافته بودند. در سال 2023 افزایش فتوولتائیک خورشیدی و باد برای این
دو فناوری تقریباً 540 گیگاوات رسید.
در سال 2023، چین و اقتصادهای پیشرفته 90 درصد از ظرفیتهای اضافهشده برای بادی و
خورشیدی و بیش از 95 درصد از فروش جهانی خودروهای الکتریکی را به خود اختصاص دادند. فروش خودروهای الکتریکی در سال 2023 حدود 35 درصد رشد کرد و به 14
میلیون وسیله نقلیه یا فروش یک از پنج در سراسر جهان رسید. در چین این نسبت یکبهسه
و اروپا یکبهچهار بود. افزایش ظرفیت
هیدروژن سبز در سال 2023 تا 360 درصد رشد کرد. این افزایش عمدتاً به دلیل چین بود،
اتحادیه اروپا موقعیت پیشرو خود را واگذار کرد.
تقاضای کاهش ذغال سنگ به حدود 580 میلیون تن در سال رسید. بزرگترین محرک کاهش
تقاضای ذغال سنگ، استقرار انرژی خورشیدی PV و انرژی بادی در بخشهای برق در سراسر جهان بود. کاهش تقاضا برای گاز طبیعی حدود 180 میلیارد مترمکعب در سال بود.
استقرار نیروگاههای خورشیدی و بادی PV بیشترین
سهم از این تقاضای گاز طبیعی اجتنابشده (155 میلیارد مترمکعب) را فراهم میکند،
اگرچه پمپ حرارتی استقرار همچنین از حدود 15 میلیارد مترمکعب تقاضای سالانه جلوگیری
میکند و انرژی هستهای نیز کمک میکند. تقاضای گاز کاهشیافته، بیشتر از صادرات
گاز طبیعی روسیه به اتحادیه اروپا با خط لوله قبل از حمله است که در سال 2021 حدود
150 میلیارد مترمکعب بود.
کاهش تقاضا برای نفت تقریباً 1 میلیون بشکه در روز علیرغم درخواستهای جدید بود.
خودروهای برقی اکثریت تقاضای کاهش نفت را باعث شدند.
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، جهان برای سال
2030 برنامه 7400 گیگاوات تولید انرژی تجدید پذیر را داشت، اما طبق پیشبینی جدید
آژانس بینالمللی انرژی به 10000 گیگاوات هم میرسد، ولی حسب نیاز اجلاس اقلیمی دبی
برای رسیدن به کاهش ۱/۵ درجه به 12000 گیگاوات
انرژی تجدید پذیر نیازمند هستیم، (اکنون در مرز 4000 گیگاوات هستیم). برای رسیدن
به اهداف بالا، جهان باید طی شش سال آینده حدود 12000 میلیارد دلار برای انرژیهای
تجدید پذیر و زیرساختهای آن سرمایهگذاری میکند. از این رقم حدود 8 تریلیون
دلار، باید برای دستیابی به هدف توافق شده برای حدود سه برابر شدن انرژیهای تجدید
پذیر تا سال 2030 و 4 تریلیون دلار دیگر برای زیرساخت شبکه برای پشتیبانی از آن هزینه
شود. سهم ایران 120 میلیارد دلار میشود. (80 میلیارد دلار برای انرژیهای تجدید
پذیر و 40 میلیارد دلار برای شبکه و زیرساخت کشور). اگر بنا را 12 تریلیون دلار بگیریم، یعنی برای هر نفر در کره زمین در شش
سال 1500 دلار و یا سالی 250 دلار در انرژیهای تجدید پذیر باید سرمایهگذاری کنیم.
سهم کشور ایران اگر بخواهد پیشرفتی همسطح جهانی داشته باشد، برای مدت شش سال عدد
120 میلیارد دلار میشود؛ یعنی اگر روزی هفتاد سنت برای هر ایرانی سرمایهگذاری در
بخش انرژی تجدید پذیر انجام دهیم در پایان دهه معادل صد گیگاوات برق تجدید پذیر در
شبکه همراه اصلاح شبکه داریم و حسب الگوی تأثیر انرژی تجدید پذیر در چین، عامل رشد
پنجاهدرصد اقتصاد کشور را رقم زدهایم. در اینجا
نگاهی به برق جهانی هم بیندازیم شاید به اصلاح الگوی مصرف انرژی در ایران کمک کند. تقاضای پیشبینی برق برحسب دادههای آژانس بینالمللی
انرژی به 4096 میلیارد کیلووات ساعت در سال 2024 و 4125 میلیارد کیلووات ساعت در
سال 2025 افزایش خواهد یافت. این در مقایسه با 4000 میلیارد کیلووات ساعت در سال
2023 است.
ازآنجاییکه خانهها و مشاغل از برق بیشتری بهجای سوختهای فسیلی برای گرما و حملونقل
استفاده میکنند، EIA پیشبینی کرد
فروش برق در سال 2024 حدود (36,6%) برای مصرفکنندگان خانگی، (31,7%) برای مشتریان
تجاری و (25,3%) برای مشتریان صنعتی را دارد. سهم گاز طبیعی از تولید برق در سال 2024 برابر با 2023 حدود 42 درصد
خواهد بود، اما در سال 2025 به 41 درصد کاهش میابد و از 2030 سهم گاز بسیار کمتر
خواهد شد. سهم ذغال
سنگ از 17 درصد در سال 2023 به 15 درصد در سال 2024 و 14 درصد در سال 2025 کاهش
خواهد یافت. تولید تجدیدپذیرها افزایش مییابد، انرژیهای تجدید
پذیر از 21 درصد در سال 2023 به 24 درصد در سال 2024 و 25 درصد در سال 2025 خواهد
رسید. پیشبینی میشود که در سال 2030 به 40 درصد برسد. درحالیکه سهم انرژی هستهای 19 درصد در سالهای 2023، 2024 و 2025 خواهد
بود. انرژیهای تجدید پذیر 3 مأموریت مهم دارند،
ابتدا نیازهای افزایشی برقهای جدید را تأمین میکنند (الآن 85% هستند)، همزمان
با سرعت مناسبی در حال حذف ذغال سنگ هستند (در حال حاضر انرژیهای تجدید پذیر حدود
2 برابر ذغال سنگ برق تولید میکنند) و در مرحله سوم با سرعتی آرامتری جایگزین
گاز میشوند (در 2030 انرژیهای تجدید پذیر از گاز هم سبقت میگیرد). همانگونه که میبینیم رشد مصرف برق هرسال افزایشی میشود.
اینکه در ایران چه نیروگاهی بزنیم، به یک مقایسه ساده نیروگاهها ازلحاظ هزینه سرمایهگذاری
و هزینه تولید برق میپردازیم. میخواهیم
ببینیم که چه مقدار ظرفیت خورشیدی یا بادی برای تولید همان مقدار برق با ظرفیت
معادل ذغال سنگ یا گاز موردنیاز است؟
در طراحی ظرفیت:
خورشیدی 23%، باد 34%،
ذغال سنگ 43% (در ایران نداریم)، سیکل ترکیبی گاز 58% (در ایران حدود 30% است) وحرارتی
گاز 14-21%
در نظر گرفته میشود. این یعنی حتی
در مقایسه با بالاترین کیفیتهای جهانی (نه کیفیت ایرانی) باز هم:
2.5 گیگاوات خورشیدی یا 1.7 گیگاوات باد همان مقدار
برق تولید میکند که 1 گیگاوات گاز سیکل ترکیبی تولید میکند.
دو گیگاوات خورشیدی یا 1.3 گیگاوات باد حدود 1 گیگاوات ذغال سنگ تولید میکند. انرژی خورشیدی
و بادی بیشتر از نیروگاههای گازی حرارتی برق تولید میکنند.
در مقایسه پنج نوع نیروگاه
فقط نیروگاههای خورشیدی و بادی نیاز به خوراک مانند گاز و ذغال سنگ ندارند، پس هزینه
خوراک و حتی تعمیر نگهداری ندارند.
هزینه ساخت نیروگاههای خورشیدی
به یکسوم نیروگاههای سیکل ترکیبی و با باطری ذخیره بازهم کمتر از نیروگاههای سیکل
ترکیبی (باکیفیت 58%) خواهد بود.
(همه این اعداد به ما میگوید
چرا جهان در سال جاری بالغبر 85% درصد از نیروگاههای جدید خود را از نوع نیروگاه
تجدید پذیر انتخاب میکنند و حتی کشورها به سمت بستن نیروگاههای ذغالی و گازی میروند).
مقایسه هزینه سه نوع نیروگاه هستهای، گازی و خورشیدی هم در گزارش EIA تخمین میزند که هزینه سرمایه اولیه یک
راکتور هستهای جدید 5.3 میلیارد دلار برای 1000 مگاوات است. هزینه تأمین مالی، دورههای
طولانی ساخت و هزینههای فزاینده میتواند هزینه کل را بسیار بالاتر هم افزایش دهد.(دوران
ساخت حدود ده سال)
حدود 27 تن اورانیوم - حدود 18 میلیون گلوله سوخت در
بیش از 50000 میله سوخت - هرسال برای یک راکتور آب تحتفشار 1000 مگاوات موردنیاز
است. هزینه برچیدن یک نیروگاه هستهای چندین
برابر هزینه احداث و اثرات آن تا چند صدسال باقی میماند. یک نیروگاه گاز طبیعی 1000 مگاواتی (1 گیگاوات) میتواند بین 800 تا 1.2
میلیارد دلار هزینه داشته باشد. ذکر این نکته ضروری است که این برآورد شامل هزینههای
مستقیم مربوط به ساخت نیروگاه ازجمله تجهیزات، نیروی کار و مواد میباشد. «دوران
ساخت حدود 2,5 سال». هزینه نگهداری سالیانه
حدود ۲۵ میلیون دلار و هزینه سوخت خیلی گرانی
دارند (برای هر کیلووات بین ۲ تا ۵ مترمکعب
گاز نیاز است) و عمر مفید حدود 35 سال است و بعد از نیمقرن از سوددهی خارج میشوند.
نیروگاه 1 گیگاوات پنل خورشیدی، هزینه نصب خالص سایتی مجموعاً 350 تا 400 میلیون
دلار خواهد بود. زمان ساخت حدود یک سال و عمر مفید حدود 25 سال است. هزینه بهرهبرداری،
سوخت و تعمیر و نگهداری ندارد. اگر همراه با باتری باشد به نزدیک یک میلیارد دلار میرسد. هزینه نیروگاه 1 گیگاواتی بادی خشکی حدود 1-1,2 میلیارد
دلار است و عمر مفید آن 35 سال است و هزینه چندانی برای نگهداری ندارد. اینها همه دلایلی هستند که چرا جهان با این سرعتبالا
به سمت انرژیهای تجدید پذیر میرود.
چه باید کرد؟
راه پیشنهادی عبور از ابر بحران انرژی با استفاده از
تجربه کشورهای موفق در تولید انرژیهای تجدید پذیر و با در نظر گرفتن شرایط خاص ایران
قبل از هر چیز در کشور نیاز به مدیریت یکپارچه انرژیداریم که ازنظر بنده وزارت
انرژی بهترین شکل آن است. یکی از وظایف وزارت انرژی، میبایستی هدایت کشور در نحوه
گسترش انرژیهای تجدید پذیر باشد. اگر این
واقعیت را بپذیریم که امکان حل مشکل کسری انرژی کشور توسط دولت دیگر ساده و یا تقریباً
امکانپذیر نیست، ما بهسوی ابر بحران کشور که بحران انرژی است با سرعت هر چه تمامتر
جلو میرویم. تنها راه
نجات از این بحران، مشارکت مردم است، آنهم نه با ایجاد شور و تحریک احساسات، چونکه
تاکنون از فداکاریهای خودشان، سود اقتصادی نبردهاند؛ اما بهعنوان شریک اقتصادی
جلو خواهند آمد. تجربه موفق
کشورهای دنیا، مشارکت مردم در تولید انرژیهای خورشیدی بهصورت مستقیم است. برای این
کار مردم باید آن را یک کار تجاری بدانند تا همراه شوند؛ اما چگونه میتوان این
رابطه بین مردم و دولت را نوشت و تجربه کشورهای دیگر چگونه بوده است؟
ابتدا باید با مردم در مورد تولید انرژی خورشیدی توسط
متخصصین «نه سیاسیون» توجیه بشود؛ یعنی مردم از نتایج کار اقتصادی خود آگاه شوند. در مرحله بعد، دولت یا شرکتهای توانمند، شروع به توزیع
پنل های خورشیدی بین مردم به قیمت مناسب، بدون هزینه گمرکی و با حداقل سود واسطهگری
«میبایستی بشدت کنترل گردد» اقدام کنند. (دولت برای کاهش قیمت میتواند تجهیزات
تولید انرژی خورشیدی و بادی به کشور را از عوارض گمرکی معاف کند).
بانکها به مردم، وام با سود بسیار کم برای خرید تجهیزات
تولید برق خورشیدی بدهند. دولت خرید
برق خورشیدی اضافی مردم «مازاد بر مصرف تولیدکننده» را تضمین کند، در مدت
بازپرداخت وام، هیچگونه مالیاتی به تولید برق خورشیدی خانوادهها تعلق نگیرد. درنتیجه بعد از مدت کمی، مردم از یک درآمد پایدار برای
کمکهزینه مخارج خود برخوردار میشوند و بهویژه در مناطق محروم کشور که اتفاقاً
آفتاب بیشتری هم داریم، این درآمد میتواند چندین برابر یارانه دولتی باشد که به
کاهش فقر هم کمک خواهد کرد و از طرفی برای همیشه از برق رایگان برای منازل خود نیز
برخوردار هستند.
همزمان بخش حقوقی «شرکتها»
نیز مزارع انرژیهای خورشیدی و بهویژه بادی را ایجاد تا بخشهای تجاری و عمومی
کشور هم از این نوع برق بهرهمند شوند. انرژی بادی
در شب، میتواند بخشهای را که از باطری ذخیره خورشیدی بهرهمند نیستند را جبران
کند. شرکتهای فعال در این بخش هم باید وام با بهره مناسب (اما نه در سطح تخفیف به
مردم) دریافت و از مالیات تولید برای دوره بازپرداخت وام بهرهمند شوند. صنایع کشور هم طی یک دوره ۵
ساله برای تأمین برق خود موظف به تأمین انرژی تجدید پذیر موردنیاز خودشان گردند و
از معافیتهای مالیاتی و گمرک بهرهمند باشند. در غیر این صورت موظف به پرداخت قیمت
برق به نرخ منطقه خلیجفارس به دولت شوند.
بعد از رسیدن به مرز ۵۰٪ برق کشور از انرژیهای تجدید پذیر که با یک
مدیریت توانمند و مورد تائید مردم «کاملاً غیرسیاسی» در طی یک دوره ۷-۱۰ ساله، امکان دستیابی دارد، در ادامه میتوان
به پایان دادن یارانه برق فسیلی، جمعآوری خطوط لوله گاز در مناطقی که پختوپز و
گرمایش آنها توسط انرژی تجدید پذیر تأمین گردیده را شروع کرد.
برای اینکه باور کنید که پشتبامها در جهان چه تأثیری
در تولید برق داشتهاند چند آمار را اینجا میآورم. انرژی خورشیدی پشتبامها برای گذار از انرژی فسیلی بیشتر از تصورات
کارشناسان در ابتدای کار تأثیر داشت. چین 123.6 گیگاوات خورشیدی روی پشتبام در
سال 2023 نصب کرد. میزان نصب
خورشیدی چین در سال 2023 خورشیدی روی پشتبام بیشتر از نسبت خورشیدی در مقیاس تجاری
(115.9 گیگاوات) در همان سال بود.
اکنون کل انرژی خورشیدی روی پشتبامها در چین 285.6 گیگاوات است. نتیجه این تحقیق که توسط بلومبرگ انتشاریافته و دهها
تحقیق موفق دیگر در مورد پشتبام تأییدی بر نوشتههای بالا است که مشارکت مردم از
طریق پشتبامها در کنار موفقیتهای اجتماعی عامل موفقیت تولید برق خورشیدی هم میشود. فراموش نکنیم که بر اساس ردیاب MEED، پیمانکاران جهانی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در سال 2023
بیش از 254 میلیارد دلار قرارداد را در یک رکورد سالانه به دست آوردند. درحالیکه فقط 21 میلیارد دلار نفت بوده است، اما پروژههای برق و
آب 50 میلیارد دلار (بیشترین حجم در حوزه انرژیهای تجدید پذیر بوده است). در
خاتمه یکبار دیگر تأکید میکنم که مسیر کنونی انرژی کشور اشتباه است و ابر بحران
انرژی و در ادامه بحرانهای اجتماعی را در آینده نزدیک با خودش میاورد. هر چی
زودتر وزارت انرژی را تشکیل دهیم که شامل بخشهای نفت، گاز، پتروشیمی، هستهای،
برق فسیلی و مهمترین معاونت آن انرژیهای تجدید پذیر باشد.
وزارت خانه های مرتبط با انرژی باید پاسخگو باشند که بااینهمه
مشکل انرژی در کشور و درحالیکه از 90 میلیون تن ظرفیت پتروشیمی حدود 78 میلیون تن
آن استفاده میشود، چرا باید موافقت اصولی 75 میلیون تن جدید صادر شود؟ چرا باید
از ظرفیت حدود 45 میلیون تن فولاد حدود 32 میلیون تن آن استفاده شود ولی مجوز 65 میلیون
تن جدید صادرشده و یا در حال صادر شدن است؟
چرا برنامه هفتم تأمین برق بر پایه انرژیهای فسیلی
دوباره استخوانبندی شده است؟ چرا شدت مصرف انرژی ایران بالاترین جهان است؟ چرا
550 هزار کیلومتر کشور را گاز کشی کردیم و هنوز نهضت ادامه دارد؟ چرا سالیانه بالغبر
100 میلیارد دلار سرمایه کشور در بخش انرژی هدر میرود و مدیران انرژی برای
ناکارآمدی خود بهعنوان یارانه از آن یاد میکنند، مگر مردم پاسخگوی کیفیت پایین نیروگاهها،
خطوط انتقال برق، ضعف خودروسازان، گاز مشعلها، هدر رفت گاز در ۵۵۰ هزار کیلومتر لولهکشی اشتباه، هدر رفت
انرژی در ساختمانها به دلیل رعایت نشدن استاندارد هستند