خسرو رودانی
با میزان تولید فعلی، ایران تا 180 سال آینده نفت خواهد داشت و این در حالیست که حرکت دنیا به سوی کربن صفر، شرکتهای تولید کننده نفت را مجبور کرده تا سال 2050 میزان تولید کربن حاصل از سوخت های فسیلی را به صفر برسانند.
همچنین جهان با سرعتی عجیب به سمت انرژی های تجدیدپذیر در حال حرکت است بطوریکه حتی هدف گذاری شده تا سال 2050 انرژی خورشیدی مهم ترین منبع تامین برق باشد.
هر دوی این موارد سبب خواهد شد تا در 30 سال آینده تقاضا برای سوخت های فسیلی به یک سوم کاهش یابد و ایران بماند و یک دنیا ذخایر نفت درجا که روی دستش خواهد ماند.
به اذعان کارشناسان، ذخایر اثبات شده نفت ایران بالغ بر 208 میلیارد و 120 میلیون بشکه است که با در نظر گرفتن شرایط فعلی تولید روزانه 3 میلیون و 120 هزار بشکه نفت، کشورمان تا 180 سال دیگر نفت خواهد داشت. این درحالیست که دو کشور صادرکننده بزرگ نفت یعنی روسیه و عربستان باتوجه به میزان تولید فعلی، تقریبا تا 90 سال دیگر نفت خواهند داشت.
در نگاه اول شاید این میزان ذخایر نفت کشورمان اغوا کننده باشد اما با نگاهی دقیق تر به موضوع «کربن صفر» در می یابیم که داشتن ذخایر نفتی تا 180 سال آینده چندان نکته مثبتی نبوده و افت شدید تقاضای سوخت های فسیلی، می تواند ما را از موهبت نفت بی بهره کند.
از سوی دیگر یکی از شعارهای به ظاهر جذابی که طی سالهای اخیر در صنعت نفت و گاز بیشتر می شنویم، جلوگیری از خام فروشی است. اما باید دقت داشت که باتوجه به سیاست جهانی کربن صفر و حرکت دنیا به سمت انرژی های تجدیدپذیر، تقاضا برای سوختهای فسیلی تا سه دهه آینده به شدت کاهش خواهد یافت.
گفتنی است همین موضوع سبب شده تا عربستان بدون توجه به معایب خام فروشی نفت و حتی دارا بودن تکنولوژی پیشرفته در صنعت پتروشیمی، با شدت هرچه بیشتر سعی در حداکثرسازی تولید و فروش نفت کند. قابل ذکر است که اکنون عربستان بالغ بر 600 میلیارد دلار در صندوق ثروت ملی خود سرمایه داشته و نیاز چندانی به تولید روزافزون نفت ندارد اما بیم بی تقاضا ماندن نفت در آینده سبب شده تا دارندگان اصلی ذخایر نفت در دنیا به مسابقه برداشت و صادرات نفت روی بیاورند.
همچنین در این رابطه حسین محمودی اصل کارشناس اقتصادی معتقد است، قطعا در بهینه ترین حالت می بایست خام فروشی به کمترین میزان برسد و با تولید محصول نهایی، کشور به ارزش افزوده بالاتر و اشتغال زایی بیشتر دست یابد. اما در دنیا بر اساس استراتژی ها و عوامل مختلف در جهت خام فروشی تصمیم گیری می شود و گاها باتوجه به کشش و شرایط بازار به خام فروشی اقدام می شود.
برای مثال اغلب کشورهای تولیدکننده سنگ آهن به جای تبدیل این ماده خام به فولاد، به دلیل تکمیل ظرفیت تولید و ترس از اشباع بازارهای هدف، سعی در خام فروشی این ماده معدنی دارند تا اینکه بخواهند سنگ آهن را به فولاد تبدیل کنند زیرا چین که مشتری اصلی سنگ آهن دردنیاست، متقاضی فولاد نیست. از سوی دیگر این کشورها نظیر استرالیا که حجم عظیمی از این منابع را در اختیار دارد هیچ نگرانی بابت تمام شدن ذخایر این ماده ندارد.
پس باید در نظر داشت که خام فروشی همیشه هم برای اقتصاد و صنعت ناگوار نیست. برای مثال عربستان با داشتن ظرفیت تکمیل زنجیره ارزش محصولات پتروشیمی و همچنین دارا بودن سرمایه جهت ایجاد زیرساخت تبدیل نفت خام به محصولات با ارزش افزوده بالاتر، اما می بینیم که با سرعت هرچه بیشتر سعی در بالابردن میزان صادرات نفت خام خود دارد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که اغلب اوقات با خام فروشی در قیمت های مناسب صادراتی، می توان سبب سرازیر شدن سرمایه به کشور شد. شاید در نگاه اول منتقدان مطرح کنند که تکمیل زنجیره ارزش سبب ایجاد ارزش افزوده بالاتر مثلا به میزان 100 درصد خواهد شد. اما باید توجه داشت که با خام فروشی حداکثری ماده معدنی مانند نفت که ایران دومین دارنده آن در دنیاست، می توان از ارز حاصل از فروش آن در تکنولوژی های پیشرفته سرمایه گذاری کرده و علاوه بر صرفه جویی در زمان به منظور تولید محصول نهایی پتروشیمی، ارزش افزوده بالاتر از تولید محصولات HIGH TECH مثلا به میزان 500 درصد بدست آورد.
مورد دیگر که باید در خصوص جلوگیری از خام فروشی به آن توجه کرد این است که ما در کشور با ضعف سرمایه و نبود سرمایهگذار روبرو هستیم در نتیجه نمی توانیم به ایجاد زیرساخت تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر فکر کنیم چراکه قدم اول در این راه داشتن منابع مالی است.
متاسفانه در حال حاضر در کارخانجات تولید محصولات اولیه شاهد آن هستیم که انبوه مواد خام به دلیل عدم خام فروشی و تبدیل به مواد با ارزش افزوده بالاتر، انبار شده که می توان با فروش هرچه بیشتر آن ها سبب ارزآوری به کشور و سرمایه گذاری در توسعه زیرساخت صنایعی که ارزش افزوده بالاتری دارند شود.
اما از دو سال گذشته تاکنون با وضع عوارض صادرات بر مواد خام و نیمه خام و همچنین برداشتن معافیت مالیاتی محصولات صادراتی، چنان ضربه مهلکی به بدنه صنعت وارد شده که نه می توان انتظار افزایش تولید را داشت و نه انتظار صادرات و ارزآوری.
در نتیجه این روزها باید شعار به ظاهر زیبای «جلوگیری از خام فروشی» را فراموش کرده و با سرعت هرچه بیشتر به تولید و صادرات نفت خام روی بیاوریم تا شاید بتوانیم بخشی از بازار از دست رفته نفت را از رقبای منطقه ای پس گرفت. به ویژه که این روزها بحث کربن صفر نیز بر تقاضای آتی سوخت های فسیلی سایه افکنده است.