فاطمه لطفی
در دهههای 1990 و
2000، در جهان مرتبا ستونهای مقالات نشریات مختص به تئوری اوج عرضه نفت بود که نظریات
کسانی چون کالین کمپبل [زمین شناس نفتی بریتانیایی که پیشبینی کرد تولید نفت تا سال
2007 به اوج خود خواهد رسید] و متیو سیمونز [بنیانگذار و رئیس بازنشسته شرکت
سیمونز اند کمپانی اینترنشنال و از چهرههای برجسته نظریه اوج نفت] آن را تقویت میکرد.
با این حال، چندین دهه بعد، هنوز این پیشبینیها محقق نشده است، زیرا رشد اقتصاد و
بهبود مداوم فناوری به کاهش هزینهها و گشودن مرزهای جدید برای گسترش پایگاه منابع
کمک کرده است. حدود یک دهه گذشته جهان شاهد تغییر در
بحث اوج تقاضا برای نفت بوده است، به طوری که برخی از پیشبینیها به طور فزاینده سناریوهای
نظری را مطرح میکنند که قبل از تجزیه و تحلیل هر دادهای این سناریوها تصمیم گرفتهاند
نفت نباید بخشی از آینده انرژی پایدار باشد. این امر در برخی از سناریوهای صفر خالص
مشهود است، در این سناریوها پیشنهاداتی مبنی بر اینکه تقاضای نفت قبل از سال 2030 به
اوج خود خواهد رسید ارائه میشود، یا به طور چشمگیری این گزارهها مطرح میشوند که
تقاضای نفت تا سال 2030 بیش از 25 درصد کاهش خواهد یافت، و در این میان برای توقف سرمایهگذاری
در پروژههای جدید نفتی درخواستها و پیشنهادهایی هم ارائه میشود.
این روایت بهویژه
درگزارشهای آژانس بینالمللی انرژی با عنوان «گزارش نفت 2024» هم تکرار شده است،
در این گزارش آژانس بار دیگر اعلام کرد که تقاضای نفت قبل از سال 2030 به اوج خود خواهد
رسید. موارد مشابه چنین روایتهایی را قبلاً هم شنیدهایم. مواردی که اشتباه بودنشان
ثابت شده است. آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی کرده بود که تقاضای بنزین در سال
2019 به اوج خود خواهد رسید، اما مصرف بنزین در سال 2023 به سطوح بیسابقهای
افزایش یافت و همین حالا هم در سال جاری به افزایش خود ادامه میدهد. همچنین آژانس
اعلام کرد که تقاضای زغال سنگ در سال 2014 به اوج خود میرسد، اما امروزه سطح
مقدار مصرف زغال سنگ همچنان بالاست. بسیاری از معاملات آتی صفر خالص تقریباً به صورت
انحصاری بر روی جایگزینی هیدروکربنها متمرکز هستند که بیش از 80 درصد از ترکیب انرژی
جهانی امروز را تشکیل میدهند. به جای افزودن منابع انرژی جدید به ترکیب انرژی، تمرکز
بر جایگزینی منابع انرژی است که در مواجهه با تاریخ عرضه انرژی جهان است. این همه
خود تاکید بر واقعیت است که محدودیتها در انتخاب مصرف کننده بیشتر میشود.
امروزه، انرژی
بادی و خورشیدی حدود چهار درصد از انرژی جهانی را تامین میکنند و وسایل نقلیه الکتریکی
(EVs) به ضریب نفوذ جهانی بین دو تا سه درصد
رسیدهاند، در این میان جهان در دو دهه گذشته بیش از 9.5 تریلیون دلار در گذار
انرژی سرمایهگذاری کرده است. اوپک از همه پیشرفتهای حاصل در تولید انرژیهای تجدیدپذیر
و خودروهای برقی استقبال میکند، اما اکنون این سرمایهگذاریها به اندازهای رسیده
است که جایگزین هشتاد درصد از ترکیب انرژی شود. با این حال باید در نظر داشت که
مشکلات شبکههای برق، ظرفیت تولید باتری و دسترسی به مواد معدنی حیاتی برای تولید
سیستمهای انرژیهای تجدیدپذیر همچنان چالشهای اصلی این حوزه هستند. از سویی باید
به خاطر داشته باشیم که توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای برقی نیازمند برخی محصولات
مرتبط با نفت است. گسترش آینده این انرژیها و تولید خودروهای برقی به تقاضای نفت خواهد
افزود.
البته، همه ما میخواهیم
انتشارات را کاهش دهیم، اما در عین حال، همه ما به منابع انرژی قابل اعتماد و مقرون
به صرفه نیاز داریم. این دو را نمیتوان از هم جدا کرد. در عوض، انرژی آینده ما باید
بر تصویر کاملی تمرکز کند نه بر تصویری جزئی و ناقص. از این نظر، ارزش دارد سه واقعیت
کلیدی در نظر گرفته شود. اولاً، رشد تقاضای انرژی و نفت در آینده عمدتاً در کشورهای
در حال توسعه غیر OECD (سازمان توسعه و
همکاری اقتصادی) نهفته است که ناشی از افزایش جمعیت، رشد طبقه متوسط و اقتصادهای
رو به رشد است. از هم اکنون تا سال 2045، تقاضای نفت کشورهای غیر OECD بیش از 25 میلیون بشکه در روز افزایش مییابد و چین و هند به تنهایی
روزانه 10 میلیون بشکه در این افزایش
تقاضا سهم دارند. همچنین باید به یاد داشته باشیم که میلیاردها نفر در کشورهای در حال
توسعه هنوز به خدمات مدرن انرژی دسترسی ندارند. برای این افراد، آینده انرژی آنها در
مورد صفر خالص، تصمیم گیری در مورد خرید یک وسیله نقلیه الکتریکی یا نشخوار فکری در
مورد هزینهها و مزایای منابع انرژی نیست. در عوض، چالش این جمعیت تمرکز بر چگونگی
دستیابی به اصول اولیه انرژی است که در جهان توسعه یافته بدیهی است، اصولی چون مانند
روشن کردن چراغ، آشپزی روی اجاق گاز تمیز، حمل و نقل موتوری برای رفتن به محل کار یا
مدرسه و برگشت از آنها. ثانیا، تقاضای نفت همچنان در حال افزایش است. در اوپک شاهد
رشد تقاضای روزانه چهار میلیون بشکهای نفت طی دو سال 2024 و 2025 هستیم و سایر پیشبینیها
نیز از افزایش بیش از سه میلیون بشکه در روز خبر میدهند. حتی آژانس بینالمللی انرژی
نیز رشد دو میلیون بشکه در روز را در این دوره مشاهده کرده است و به دنبال آن رشد
0.8 میلیون بشکه در روز برای سال 2026 پیشبینی شده است. بعد در چهار سال آینده تا
سال 2030 تقاضای نفت بهطور چشمگیری از اوج خود پایین میآید و تقریباً بدون رشد است.
این چنین پیشبینیهایی
سناریوهایی غیر واقعی هستند سناریوهایی که تأثیر منفی بر اقتصادهای سراسر جهان خواهند
داشت. این پیشبینیها صرفاً ادامه روایت ضد نفتی آژانس بینالمللی انرژی است. اما
ما در اوپک، با توجه به روندهای واقعی که امروز میبینیم، اوج تقاضای نفت تا پایان
دهه را رو به افول نمیبینیم. ثالثاً، بسیاری از بخشهای جهان شاهد عقبنشینی مصرفکننده
از سیاستهای سبز هستند، زیرا مردم پیامدهای برنامههای سیاست خالص صفر جاهطلبانه و
غیر واقعی را درک میکنند. این به نوبه خود، سیاستگذاران را بر آن میدارد تا رویکردهای
خود را برای راههای که انرژی قرار است در آینده طی کند، مورد ارزیابی مجدد قرار دهند،
به عنوان مثال، در بریتانیا، دولت اخیراً از مجوزهای جدید نفت و گاز حمایت میکند.
این تغییرات، همراه با تحولات جانبی در چشمانداز اقتصادی، باعث شده است که اوپک انتظارات
تقاضای نفت را تا سال 2045 به 116 میلیون بشکه در روز بازنگری کند، و پتانسیل افزایش
این سطح نیز وجود دارد. ما در پیشبینی بلندمدت خود اوج تقاضای نفت را پیشبینی نمیکنیم.
در سمت عرضه، پیشرفتهای
فناوری به ما این امکان را میدهد که به طور مستمر منابعی را به منابع پایه انرژی اضافه
کرده به رشد تقاضا کمک کنیم. به وضوح مشخص است که با بیش از 1.55 تریلیون بشکه، ذخایر
اثبات شده نفت خام جهان، منابع کافی برای این قرن و پس از آن وجود دارد. علاوه بر این،
فناوریها ما را قادر میسازند تا گامهای بزرگی در کاهش انتشار گازهای گلخانهای برداریم،
همانطور که در دسترس بودن سوختهای پاکتر، بهروهوریهای بالاتر و فناوریهای بسیار
بهبود یافته مانند جذب، استفاده و ذخیرهسازی کربن، حذف دیاکسید کربن و جذب مستقیم
از هوا نمونهای از این فناوریهای غیر قابل انکار است. هرکسی آزاد است که نظر خود
را بیان کند، اما مهم است که این نظر مبتنی بر واقعیتهایی باشد که امروز در برابر
خود میبینیم نه اینکه در صورت افزایش تقاضا، گزینههای خود را برای دستیابی به انرژی
محدود کنید. نفت میتواند در همه این جبههها فرصتهایی برای ارائه داشته باشد و همانطور
که به آینده نگاه میکنیم، همین تطبیق پذیری نفت است که تضمین میکند که به زودی اوج
تقاضای نفت را در چشماندازهای انرژی دنیا شاهد نباشیم. همانطور که اوج عرضه نفت هرگز
اتفاق نیفتاده است، پیشبینی اوج تقاضای نفت نیز روند مشابهی را دنبال میکند.
در مقابل این افت معکوس،
امروز، فردا و دهههای زیادی در آینده با توجه به اینکه محصولات حاصل از نفت خام برای
زندگی روزمره ما ضروری هستند، سهامداران باید نیاز به ادامه سرمایه گذاری در صنعت نفت
را تشخیص دهند. کسانی که این واقعیت را نادیده میگیرند در حال تلاش برای کاهش کاشت
بذرهای انرژی در آینده هستند و بنابراین نوسانات حوزه افزایش مییابد و دری را به روی
جهانی باز میکند که در آن شکاف بین «انرژی داشتن» و «انرژی نداشتن» بیشتر میشود.