خبرگزاری میز نفت:

چرا صنعت نفت مظلوم است؟

به گزارش میز نفت، رضا نوشادی مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه گاز در یادداشتی، به گفته‌های دکتر فرشاد مؤمنی با عنوان «مسببان نا ترازی انرژی، طلبکار شدند!» واکنش نشان داد. او در این یادداشت خطاب به این کارشناس برجسته اقتصادی ایران نوشته است: جناب آقای دکتر مؤمنی احتراماً مطلبی را از جنابعالی در خصوص موضوع فوق دیدم و تعجب کردم که چه حجم اطلاعات نادرست از صنعت نفت در اختیار جنابعالی قرارگرفته که شما را به چنین تحلیل‌های دور از واقعیتی رسانده است و تأسف خوردم که جنابعالی به‌عنوان یکی از متخصصین فعال در عرصه مطالعات اقتصادی آن‌هم در جایگاه رئیس یک موسسه مطالعاتی، از مهم‌ترین بازیگر صدساله اخیر اقتصاد کشور (و البته سیاست)، یعنی صنعت نفت، چقدر از واقعیت‌های این صنعت دور هستید. ازآنجاکه جنابعالی بر اریکه یک موسسه مطالعاتی هستید و شهره به نقد سیاست‌های اقتصادی کشور، نوشته زیر را در مقام نقد مباحث مطروحه خود بشنوید امیدوارم زبان کسی که سالیان نوجوانی، جوانی و میان‌سالی خود را در این صنعت عظیم و پرافتخار گذرانده و تلاش کرده در کنار حرفه تخصصی و مهندسی خود تاریخ و معادلات کلان این صنعت را نیز مطالعه و تمرین کند موجب شود که دریچه‌ای از واقعیت‌های این صنعت به روی شما و دانشجویان و مخاطبان شما گشوده شود و به‌عنوان یک فعال عرصه مطالعات اقتصادی، گامی برای شناخت بهتر این صنعت برداشته و قطعاً تحلیل درست‌تری را در اختیار جامعه مخاطبان خود قرار دهید. این‌جانب اعلام آمادگی می‌کنم تا در ادامه این یادداشت، زمینه این شناخت مستقیم را برای جنابعالی فراهم کنم تا شما و شاگردان محترم شما در قالب تورهای صنعتی، واقعیت‌های میدانی این صنعت را از نزدیک لمس فرمایید. در آخر این مقدمه باید عرض کنم که متخصصین، تکنسین‌ها و مدیران بدنه وزارت نفت، سالیان مدیدی است که زیر ضربات ناجوانمردانه طعنه‌ها، محدودیت‌های حرفه‌ای، حقوقی، رفاهی و ... قرارگرفته‌اند اما بنا به تقیدات حرفه‌ای، ملی و اخلاقی خود هرگز خم به ابرو نیاورده‌اند و در راه شکوفایی این صنعت قدمی عقب نگذاشته‌اند. خوب است مطلع باشید که این فشارهای بی‌امان و البته فاقد منطق، موجب شده بخشی از این بدنه مأیوس و دلسرد شود و راه ترک کار و مهاجرت و ... را برگزیند تداوم مسیر تحقیر و تخفیف صنعت نفت و پافشاری بر لگدکوب کردن این سرمایه عظیم در راستای منافع این ملک و ملت ارزیابی نمی‌شود فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه. اجازه می‌خواهم پس‌ازاین مقدمه، به نقد فرازهایی از فرمایشات شما پرداخته شود نقد یک: سهم نفت از 14.5 درصد فروش نفت در مطلب خود فرموده‌اید که: ماجرا این است که آن‌ها گفته بودند 14.5 درصد از ارز را به ما بدهید ما این تضمین‌ها را به شما می‌دهیم. یکی از تضمین‌هایشان این بود که ما با هیچ ناترازی در این حیطه روبرو نشویم یعنی ۱۴.۵ درصد فروش نفت در اختیار نفت قرار گیرد اما آیا قرار گرفت؟ ۱. الف) کشور ایران مطابق آمارهای جهانی به‌طور متوسط برای اکتشاف، توسعه، استخراج و بازاریابی نفت به ازای هر بشکه حدود ۹ دلار هزینه می‌کند عربستان ۹.۵ دلار، آمریکا ۲۳ دلار و انگلیس از حوزه دریای شمال حدود ۴۵ دلار، ملاحظه می‌فرمایید که به اذعان آمارهای جهانی، صنعت نفت ایران کمترین هزینه تولید در هر بشکه و مقام اول بین‌المللی را دارد که حتماً بخشی از آن به طبیعت مخازن ایران به‌عنوان یک نعمت خدادادی و بخشی از آن عملکرد درخشان مدیران، کارکنان خدوم و حرفه‌ای این صنعت عظیم است حال با درک این جایگاه عالی ایران از منظر هزینه کم تولید، اجازه دهید قدری این ۱۴.۵ درصد را تحلیل کنیم ۱. ب) به گواه آمار هیچ‌گاه این ۱۴.۵ درصد تخصیص بودجه از فروش نفت محقق نشده است در بهترین سال‌ها حداکثر تحقق ۷ الی ۸ درصد بوده است پس همین‌جا میزان ادعا برای تخصیص بودجه، حدوداً دو برابر واقعیت است ۱. ج ) با اتکا به نیاز صنعت نفت به هزینه ۹ دلار در هر بشکه با انجام محاسبه معکوس مشاهده می‌فرمایید که برای ارائه هر بشکه نفت باید قیمت نفت ۶۲ دلار باشد تا ۱۴.۵ درصد آن بتواند هزینه ۹ دلاری برای اکتشاف، توسعه و استخراج هر بشکه را تأمین کند؛ وقتی تخصیص حدود ۷ الی ۸ درصد یعنی حدود نصف ۱۴.۵ درصد است قیمت نفت باید حدود ۱۱۲ دلار باشد تا حدود ۸ درصد آن بتواند هزینه ۹ دلاری تولید هر بشکه را تأمین کند. با مراجعه به قیمت جهانی نفت ملاحظه می‌شود که جز بازه زمانی یکی‌دوماهه در سی سال اخیر هیچ‌گاه قیمت نفت بالای ۱۲۰ دلار نبوده و زمانه‌ای زیادی هم زیر ۶۲ دلار بوده و حتی قیمت منفی را در معاملات فیوچر تجربه کرده است این اعداد همگی حکایت از زیان‌ده شدن صنعت نفت است که موجبات محدود کردن هزینه‌های اکتشاف و توسعه شده است و یکی از عوامل اصلی نا ترازی است ۱. د ) فاجعه زمانی پر رنگ‌تر می‌شود که بدانیم در حال حاضر کمتر از ۵۰ درصد نفت به درآمد ارزی تبدیل می‌شود و عمده آن در قالب بنزین، گازوییل، نفت سفید و ... با قیمت‌های تحمیلی یارانه‌ای حتی کمتر از قیمت تمام‌شده به فروش می‌رسد. شما به‌عنوان یک متخصص اقتصاد بهتر می‌دانید که در فروش به قیمتی کمتر از قیمت تمام‌شده هیچ مجموعه اقتصادی نمی‌تواند به حیات ادامه دهد و دیر یا زود ورشکسته می‌شود و بدتر اینکه صنعت نفت بر روی کاغذ تنها صاحب ۱۴.۵ درصد از این قیمتی است که پایین‌تر از قیمت تمام‌شده به فروش می‌رسد و در عمل فقط ۸ درصد قیمت تمام‌شده به صنعت نفت تخصیص می یاید؛ واقعاً آقای دکتر کدام صنعت با فروش به قیمتی بسیار پایین‌تر از ۸ درصد قیمت تمام‌شده سرانجامی جز ورشکستگی دارد و امروز صنعت نفت در آستانه ورشکستگی کامل است. ۱. ه) فجیع‌تر از آن فاجعه پررنگ، هزینه‌های توسعه صنعت گاز است که امروزه این صنعت، میزان انرژی گاز بیش از معادل ۵.۵ میلیون بشکه نفت را به ثمن‌ بخس در اختیار قرار می‌دهد و جگر زلیخایی پاره‌تر از داستان ۹ دلار نفت به گردن صنعت نفت تحمیل شده است؛ جایی که هیچ منبعی برای پرداخت هزینه‌های توسعه گاز در فازهای قبلی پارس جنوبی وجود ندارد و ۳۵ میلیارد دلار از بدهی ۶۵ میلیارد دلاری صنعت نفت متعلق به توسعه‌های پارس جنوبی است. ۱. ز) عجیب است که شما صدای شکستن استخوان‌های این صنعت مظلوم را نشنیده‌اید و با بیان این مطلب سناریوی جدیدی را ناخواسته برای لگدکوبی و خرد کردن استخوان‌های صنعت نفت کلید زده‌اید و عجیب‌تر که با وجود حسابرس‌های مستقل وزارت اقتصاد، استقرار دیوان محاسبات کشور در همه شرکت‌های اصلی و فرعی، بازرسی کل کشور و همه نهادهای امنیتی، انتشار صورت‌های مالی در کدال و ... هنوز فرموده‌اید «باید فرایندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع دولت شفاف شود» تا امکان نظارت مدنی بر نفت فراهم شود. کسانی که با عملکرد و نوشته‌های راقم این سطور آشنا هستند می‌دانند که چقدر صاحب این قلم از ممیزی‌ها، نقدها و شفاف‌سازی‌ها استقبال کرده و برای توسعه آن کوشیده است اما با این‌همه بیان مطلب شما را برآمده از دوری شما از واقعیت‌های صنعت نفت میدانم و شما را مجدداً به مطالعه و گردش مستقیم در این صنعت دعوت می‌کنم نقد ۲ دست‌کاری قیمت انرژی فرموده‌اید که «چه کسی گفته که فقط یک راه وجود دارد و آن تنبیه مردم از طریق افزایش قیمت‌ها است. چند بار باید در کشور آزمایش شود تا بفهمیم این غلط است» ۲. الف) به لطف بی‌بدیل مدیران اقتصادی و فارغ‌التحصیلان اقتصادی دانشگاه‌های اروپا و آمریکا و ایران، طی سه دهه گذشته با خصوصی‌سازی (و همه تعابیر ژورنالیستی اختصاصی سازی، واگذاری رانتی، خصلتی سازی و ...)، درآمدهای صنایعی همچون فولاد، پتروشیمی، برق، سیمان، معدن و ... به خارج از دولت منتقل شده است. تنها درآمد باقیمانده در اختیار دولت از صنعت و کشاورزی و ...، فقط انرژی است یعنی فقط درآمدهای حاصل از فروش نفت خام و گاز خام در دست دولت برای توسعه زیرساخت‌های کشور است سؤال از اقتصاددانان دلسوز این است که وقتی شما اصرار دارید همین انرژی با قیمتی کمتر از قیمت تمام‌شده به مردم فروخته شود. با کدامین منبع می‌خواهید کشور را توسعه دهید اصلاً توسعه پیشکش، برای گذران روزمره و مقابله با کسری بودجه، راهی جز افزایش قیمت ارز و تحمیل تورم به مردم باقی‌مانده است مردمی که با افزایش‌های حقوق کمتر از نرخ تورم باید روزبه‌روز فقیرتر و بیچاره‌تر شوند؟ ۲. ب )وقتی مدیران اقتصادی نمی‌توانند تورم را کنترل کنند و قیمت هزاران کالا و خدمات رو به افزایش دائمی است ثابت نگه‌داشتن قیمت انرژی، عملاً چیزی جز ارزان‌تر کردن روزبه‌روز آن است و انرژی هم مثل ریال، روزبه‌روز ارزان‌تر و بی‌ارزش‌تر می‌شود. عیب دفعات قبل افزایش قیمت این بوده که با تورم و متناسب با سایر کالا و خدمات، قیمت انرژی افزایش نیافته است و بازهم نجابت مدیران صنعت نفت به‌عنوان تولیدکننده ۹۰ درصد انرژی کشور است که مانع شده است بر افزایش قیمت انرژی به‌اندازه کافی اصرار شود. آیا مطلعید از سال ۹۴ تاکنون قیمت گاز برای سه پله اول مصرف (۶۵ درصد مصرف گاز تجاری و اداری) ثابت بوده و گاز دو میلیون مشترک بهزیستی و کمیته امداد یعنی ۱۰ میلیون نفر از جمعیت کشور کاملاً رایگان است؟ بله فاجعه انرژی ارزان به‌گونه‌ای است که صنعت نفت ۸۰ میلیارد دلار گاز را به قیمتی حدود سه میلیارد دلار تحویل مردم و اقتصاد داده است تورم، سطح دستمزد، رشد اقتصادی، قیمت ارز و... کدام مسئله را مدیران و متخصصین اقتصاد توانسته‌اند حل کنند؟ ۲. ج ) فاجعه انرژی ارزان به این نقطه ختم شده است که ایران تبدیل به سیاه‌ترین کشور در شدت انرژی شده است شدت انرژی در ایران بیش از ۵ برابر هلند انگلیس آلمان پرتقال، ۴ برابر ترکیه و ۲.۳ برابر آمریکاست. به عبارت عامیانه با آتش زدن اسکناس خودمان را گرم می‌کنیم و برای صنایع انرژی تحویل می‌دهیم زمستان که می‌شود با گرما تاب‌ها پیاده‌روها و رستوران‌های مناطق ییلاقی کشور همچون درکه و پارک جمشیدیه گرم می‌شود تا مردم از گرما در سرمای زمستان لذت ببرند شما خوب با پارامتر اقتصادی شدت انرژی که حاصل انرژی مصرفی به GDP است آشنا هستید وقتی ایران در صدر بد مصرف‌ترین‌هاست یعنی اینکه فاجعه انرژی ارزان موجب شده است که اصلاً بهینه‌سازی مصرف انرژی، صرفه و توجیه اقتصادی نداشته باشد. ۲. د ) امیدوارم با تعابیر ژورنالیستی جواب راقم این سطور را ندهید که عامل بالا بودن شدت انرژی، خودروهای پرمصرف و تجهیزات با کلاس مصرف انرژی پایین است شما بهتر از من می‌دانید که دهه‌هاست پنجره غیرفلزی و شیشه دو جداره در کشور وجود دارد اما به‌جز ساختمان‌های تازه‌ساز (که یک‌درصدی ساختمان‌های موجود است و به‌زور قانون مجهز به پنجره‌های دوجداره می‌شوند)، اصلاً توجیه اقتصادی ندارد که هیچ ساختمان مسکونی، تجاری و اداری ساخته‌شده، پنجره‌های خود را اصلاح کند چرا؟ چون انرژی ارزان است. کمی به دور و بر خود نگاه کنید کدام ساختمان بالای ده سال عمر دارای پنجره غیرفلزی و شیشه دو جداره است؟ و شما بهتر از من میدانید که قیمت خودروهای کم‌مصرف چنان بالاست که در سبد اقتصادی بیش از ۹۵ درصد مصرف‌کنندگان ۱.۳ میلیونی خودرو قرار نمی‌گیرد و الا خودروی کم‌مصرف هم در بازار ایران هست مشتری ندارد. بله فاجعه قیمت ارزان انرژی موجب شده است که سلیقه اندک مردم برخوردار کشور هم به سمت شاسی بلندهای پرمصرف و پرسه‌زن متمایل شود و خودروهای کم‌مصرفی مثل نیسان سیلفی و.‌. خریداری نداشته باشد بخاری‌های کم‌مصرف در بازار وجود دارد اما دلیلی ندارد خانواده‌ها، شرکت‌ها و ... هزینه زیادی انجام دهند تا بخاری کم‌مصرف بخرند‌. وقتی انرژی ارزان است اصلاً استفاده از تجهیزات کم‌مصرف و بهینه‌سازی تأسیسات و کارخانجات، فاقد صرفه و توجیه اقتصادی است چرا باید جامعه به سمت بهینه‌سازی تجهیزات متمایل شود؟ اوضاع چنان وخیم است که اگر شرکت ملی گاز ایران، هوا را فشرده کند و به‌جای گاز طبیعی تحویل نیروگاه‌ها و خانگی و تجاری و صنایع دهد قیمت هوای فشرده بیش از گاز طبیعی می‌شود. انرژی مزیت اقتصادی کشور ماست شناخت ناصحیح مدیران و متخصصین اقتصاد از این مزیت موجب شده است که فکر کنند این منبع لایزال است و تا ابد می‌توانند رایگان آن را در اختیار جامعه قراردهند و مثل حکایت خر ملانصرالدین روزبه‌روز جو آن را کمتر کرده‌اند آیا برای صنعت نفت، حذف بودجه نتیجه‌ای جز مرگ که سرنوشت خر ملا با حذف جو بود قابل پیش‌بینی است؟ صنعت گاز ایران از ابتدای عمر خود تا شب تحریم بانک مرکزی و نفت و گاز در سال ۱۳۸۹، روزانه حدود ۴۰۰ میلیون مترمکعب گاز در این کشور تولید می‌کرد امروز تولید گاز کشور روزانه به ۸۷۵ میلیون مترمکعب رسیده است و مصرف چنان افسارگسیخته شده که باز ۲۰۰ میلیون مترمکعب تقاضا برای گاز بیش از ظرفیت تولید است. این انقلاب تولید گاز که معادل ۶۵ درصد مصرف اتحادیه اروپای ۴۵۰ میلیونی است در دوران فشار تحریم و توسط مدیران و متخصصین صنعت نفت اتفاق افتاده است ولی به‌اندازه‌ای به او بودجه نمی‌دهند که بدهی‌های همین توسعه اعجاب‌آور را پرداخت کند. می‌دانید که گفته‌اند مردی نبود افتاده‌ای را پای زدن آن‌هم افتاده‌ای که زیر لگدکوب دژخیم تحریم در منع دسترسی به سرمایه‌های جهانی، بازار سرمایه داخلی و منع بانک مرکزی برای ارائه تسهیلات شبکه بانکی به صنعت نفت و ‌‌‌... چنین نصاب اعجاب‌آوری را خلق کرده است. در تمام فقرات فوق سخن بسیار است و یک از هزار آورده شد و اعلام آمادگی می‌نماید در باب مهم‌ترین و بزرگ‌ترین صنعت کشور تبادل گسترده اطلاعات با تئوریسین‌های محترم اقتصاد ازجمله جنابعالی و موسسه متبوع داشته باشیم.
۲۱ مرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۵۶
تعداد بازدید : ۶۰