درباره قیمت‌گذاری گاز برای صنعت

درباره قیمت‌گذاری گاز برای صنعت
سرمقاله آقای دکتر شمس اردکانی را در روزنامه دنیای‌اقتصاد مورخ 5 اردیبهشت 1390 خواندم و به نظرم رسید چند مساله را درباره موضوع پراهمیت قیمت‌گذاری گاز برای صنایع یادآور شوم:. پیش از خواندن نوشته آقای دکتر شمس اردکانی...
تصور می‌کردم مبنای قیمت‌گذاری انجام شده برای فروش به واحدهای صنعتی بر پایه ضریبی از قیمت فوب خلیج‌فارس است و بر میزان ضریب اعمال شده انتقاد داشتم؛ اما با حیرت بسیار اطلاع پیدا کردم که قیمت تعیین شده بر مبنای قیمت‌ معادل نفت در خلیج توکیو تعیین شده است!
استفاده از پایه قیمت تعیین شده معنایش این است که صنایع کشور را با خطر تعطیلی مواجه سازیم. با توجه به قیمت گازی که دولت برای فروش به پاکستان تعیین کرده است و مقایسه آن با قیمت گاز عرضه شده به صنایع کشور، آیا رقابت‌پذیری را سخت و دشوار نکرده‌ایم؟ فعالیت‌های صنعتی در ایران از مزیت نسبی گاز ارزان‌تر استفاده می‌کردند که با این روش قیمت‌گذاری، این مزیت را به صنعتگران خارجی تقدیم می‌کنیم. برای روشن شدن این بحث که قیمت‌گذاری گاز برای صنعت ایران نباید بر مبنای فوب خلیج توکیو باشد، مثالی می‌زنم: می‌دانیم که میزان آب برای کشاورزی در اروپا به دلیل بارندگی قابل توجه، بسیار بیشتر از میزان آب در عربستان و ایران است؛ اما این را نیز می‌دانیم که کشورهای اروپایی مبنای قیمت‌گذاری برای آب کشاورزان خود را بر مبنای قیمت آن در صحرای عربستان تعیین نمی‌کنند.
کارشناس محترم اقتصادی، ‌آقای شمس اردکانی، شما می‌دانید که به لحاظ فنی و اقتصادی گازهای سبک اصولا در نزدیک‌ترین محل باید به فرآورده‌های با ارزش افزوده بالاتر تبدیل شوند و در مقاله مورد بحث به این مساله اشاره کرده‌اید؛ اما آن گروه از کارشناسانی که در تعیین قیمت گاز برای صنایع خانگی مبنای قیمت را قیمت آن در خلیج توکیو قرار داده‌اند، به این موضوع توجه نمی‌کنند. این افراد موثر در قیمت‌گذاری باید توجه داشته باشند که 3 صنعت سیمان، فولاد و برق که ماده اولیه اصلی آنها انرژی است، باید صنایع پایین دستی گاز به حساب آیند و فروش گاز به آنها نمی‌تواند بر مبنای نرخ‌های خلیج توکیو باشد، ‌بلکه باید با نرخی میان قیمت گاز هدر رفته و گاز صادراتی به پاکستان انجام شود.
آقای دکتر شمس اردکانی می‌دانند که در کویت سوخت کارخانه‌های سیمان از کُک نفتی که از پسماندهای پالایشگاهی به دست می‌آید، تامین و تقریبا رایگان در اختیار آنان قرار می‌گیرد. واقعیت این است که ایران می‌تواند و باید علاوه بر صادرات فرآورده‌های پتروشیمی، صادرکننده سیمان،‌ برق و فولاد نیز باشد که شرایط آن فراهم نشده است. معلوم است که با روش قیمت‌گذاری که مبنای قیمت گاز عرضه شده به صنایع را قیمت خلیج توکیو قرار می‌دهد، این کار ناشدنی‌تر خواهد شد. من نیز همانند آقای اردکانی با هرگونه تشویق هدرسوزی گاز خانگی موافق نیستم و باور دارم که می‌توان آن را برای مصارف خاص استفاده کرد که البته لوله‌کشی برای رساندن آن به روستاها به عنوان یک محل مصرف باید امکان‌سنجی شود که آیا مصرف گاز مایع توجیه‌پذیر است ‌یا گاز طبیعی با کلیه هزینه‌های لوله کشی و پمپاژ و غیره.
سرمقاله آقای دکتر شمس اردکانی در روشن شدن ابعاد قیمت‌گذاری گاز برای صنایع در ایران، هشداردهنده و لازم بود؛ اما کافی نیست. این نوشته می‌تواند حتی به عنوان مانیفست صنعت گاز ایران در کانون توجه قرار گیرد و نباید آن را خواند و آفرین گفت و رها کرد. به نظر می‌رسد مقام‌های تصمیم‌گیرنده و فعالان صنعت پتروشیمی و فولاد، برق و سیمان باید درباره آنچه در سرمقاله آمده است، دقت بیشتری کرده و درباره آن بحث و تبادل‌نظر کنند. اگر گاز مزیت نسبی اقتصاد و صنعت ایران نباشد و اگر این تنها مزیت نسبی را نیز از آن بگیریم چه مزیت نسبی دیگری برای رقابت‌پذیری در جهان خواهیم داشت؟
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۶:۰۸
دنیای اقتصاد (فریدون مجلسی) |
تعداد بازدید : ۱,۲۵۵