گاز نفتی مایعشده یا الپیجی قدمتی نوستالژیک و قدیمی در سبد اقتصادی هر خانوار ایرانی محسوب می گردد و هم اکنون نیز موارد استفاده در بعضی شهرها و روستاها، همچنین خودروها دارد . شرکت "البرزگاز" با قدمت بیش از شصت سال فعالیت از بنیانگذاران صنعت گاز مایع در ایران است و جزو یکی از سه شرکتی در ایران محسوب می شود که صنعت گاز مایع را توسعه دادند . فرصتی پیش آمد که با "اردشیر دادرس" مدیرعامل البرزگاز در خصوص فعالیت شش دهه این شرکت، همچنین گلوگاه های صنعت گاز و راه حل های عبور از ناترازی این صنعت به گفتگو بنشینیم . اردشیر دادرس دانش آموخته رشته مدیریت استراتژیک در خصوص فعالیت این شرکت در طی دوران مدیریت خود گفت : اواخر دهه 70، اولین بنیانگذار جایگاههای «سی ان جی» در ایران بودیم. اولین جایگاه «سی ان جی» در ایران، موبایلینگ ایران خودرو بود که با اعزام پنج نفر به اتریش دوره اولیه بهره برداری جایگاهها را در سال ۲۰۰۰فراگرفتند و. تا امروز ۲۶۵۰ جایگاه ایجاد شده است که البته به نظرم باید آن جایگاه را به عنوان موزه تاریخ «سی ان جی» در موبایلینگ ایران خودرو نگه دارند.
با اینکه ایران در سال ۱۲.۵ میلیون تن گاز مایع تولید میکند، پروپان و
ایزوبوتان خالص از هند و چین وارد میکنند.
شرکت البرز از سال 1370 گازمایع جزیره کیش را تامین می نماید .
پاشنه آشیل بنزین جهت کنترل و تعدیل آن، دست «سیانجی» است.
ما در همه حوزه ها مثل «مسکن، بانک، حاملهای انرژی، بنزین، برق، آب،
گاز، دارو، صنعت و... » ناترازی داریم.
در « سی ان جی»، 6۵۰۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری بخش خصوصی صورت گرفته
است. حدود 3 میلیارد دلار هم دولت سرمایه گذاری کرده و یکی از صنایع بسیار ارزشمند
با بهرهوری بالاست. در طول ۲۰ سال گذشته 100 میلیارد دلار ارزش افزوده ایجاد و
معادل 100 میلیارد لیتر بنزین صرفه جویی کردیم
ظرفیت۲۶۰۰ جایگاهی که داریم، توانایی ۴۰ تا ۴۵میلیون متر مکعب تولیدگاز
CNG را دارد که الان ۱۹ میلیون متر مکعب مصرف میکنیم؛
یعنی۵۰ درصد پایین تر. همین امروز با ۱۹ میلیون مترمکعب «سیانجی» ، معادل ۱۹
میلیون لیتر بنزین صرفه جوییمیشود؛ پس چرا این را افزایش نمیدهیم؟
گروه
صنعتی گاز «البرز» در این سالها چه اقداماتی را برای توسعه این صنعت انجام داده
است؟
مجموعه
گروه صنعتی البرز گاز طی این شش دهه اثرات ارزشمندی را در تاریخ صنعت گاز مایع و
«سی ان جی» ایران در کارنامه کاری خود دارد. به عنوان پیشرو در تکنولوژی، چهار ثبت
اختراع داشته و اولین گاز شیرین پرو پلنت گاز مایع را برای اسپریسازی در ایران،
احداث کرده است. پس از آن خوشبختانه باعث شد که با اشتغالزایی بیش از ۶۰۰۰ نفر
پرسنل، صنعت اسپری سازی و پلاستوفوم در کشور را توسعه دهد. کارهای ارزشمند دیگری
در حوزه R
& D در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران انجام دادیم و حدود ۱۰ سال بهعنوان
شرکت دانش بنیان در حوزه SNG پروژههای مختلفی داشتیم. «اس ان جی» به این صورت
است که از گاز مایع، گاز طبیعی مصنوعی تولید میکنیم البته سینتتیک و مشابه، این
هم توفیقی بوده که ما توانستیم برای۱۷ کارخانه و صنایع بزرگ و مادر در مقاطعی که
گاز طبیعی افت فشار پیدا میکند و در زمستان قطع میشود، گاز اس ان جی جایگزین می
شود .
از
آنجایی که ما «الپیجی» در کشور زیاد داریم و مقداری ازآن میسوزد و مابقی آن به
خط لوله سراسری تزریق میشود، صنایع دیگر به ویژه صنایعفولاد، نوردکاران، سیمان،
پتروشیمی قطعی گاز نخواهند داشت. اگر این فرایند، برای نقشه راهبردی تامین تنوع
سبد انرژی پیاده شود، یکی از عوامل مهم میتواند الپیجی باشد. امروزه ما تنها
عضو غیررسمی اتحادیه جهانی گاز مایع هستیم و هر
ساله مجموعه البرز گاز در کنفرانسهای گاز مایع شرکت میکند. بحث «الپیجی» برای
اتوگاز، اسانجی و صنایع تبدیلی بسیار مفید خواهد بود و باید حتما در این زمینه
وزارت نفت تجدید نظر کند و «الپیجی» را در سبد تنوع انرژی مورد استفاده قرار
دهد. امروزه در خصوص حملونقل فرآوردههای ویژه ما حرف اول را میزنیم، به نحوی
که درحال حاضر ایزوبوتان و پروپان خالص را در ایران به مرحله درجه خلوص بالا و به
گرید ارزشمندی رساندیم، تا از واردات این نوع کالاها از خارج کشور جلوگیری شود.
هنوز هم متاسفانه با اینکه ایران در سال ۱۲.۵ میلیون تن گاز مایع تولید میکنیم،
پروپان و ایزوبوتان خالص ما از هند و چین وارد میشود. در این
حوزهها مجموعه البرزگاز کار بسیار ارزشمندی انجام داده و برای صادرات ایزو بوتان
و پروپان خالص و پنتان میتوانیم برای کشور حرفی برای گفتن داشته باشیم و به
صادرکنندگان و بازرگانان در این حوزه انرژی کمک شایستهای نماییم . کلیه سردخانهها،
یخچالها و کولرهای ماشین و غیره نجات پیدا میکنند و از واردات این سیلندرها
جلوگیری خواهد شد. مجموعه البرز گاز یک پالایش گاز
شیرین در استان لرستان، منطقه ویژه اقتصادی ازنا دارد و در جزیره کیش هم گازمایع
جزیره را از سال 1370 تامین میکند. همچنین این شرکت ناوگان حمل و نقل بزرگ
فرآورده های ویژه داشته و جایگاههای«سی ان جی» در تهران و در مشهد هم ۹ جایگاه
داریم. در حوزه «سی ان جی» جزو اولین و
برترین شرکت های بهرهبردار احداث جایگاه کشور هستیم.
صادرات
هم داشته اید؟
تنها و
اولین صادرکننده گاز مایع به افغانستان بودیم. از سال ۱۳۷۵ یعنی حدود ۲۸ سال پیش.
از ترکمنستان به افغانستان و پاکستان و اولین تانکرهای حمل را مجموعه ما انجام
داد. ترکیه حتی ۱۸ سال است که از صادرات گازمایع جلوگیری کرده، اما اولین تانکرهای
گاز مایع را به ترکیه بردیم. در صدد هستیم این طلسمی که در مرز ایران و ترکیه است،
شکسته شود و بتوانیم به آنجا هم صادرات داشته باشیم. جدیدا در حوزه سیلندرهای
کامپوزیت کار میکنیم. سیلندرها در اوزان مختلف 2 و 5، ، 11 و 45 کیلویی است که در
ایران برای اولین بار مجوزش را گرفتیم تا در جزیره کیش بتوانیم آنها را توزیع
کنیم. همچنین برای ایزوبوتان و موارد دیگر از این سیلندرهای کامپوزیت استفاده شود.
سهم
بخش خصوصی و دولت در تامین این فرآورده چه میزان است ؟
در
گذشته کلا سهم خصوصیها و دولتیها پنجاه پنجاه بود. اما فروش گاز مایع به علت
گستردگی شبکه گاز رسانی در کشور بسیار افت پیدا کرد. یعنی صنعت گاز مایع در برهه
ای به حدود ۲۸۰ و ۳۰۰ هزار تن در ماه رسیده بود. الان
به زیر 100 هزار تن رسیده و نهایت ۸۰ هزار تن است. و به شدت افت پیدا کرده است. درحال
حاضر فروش گاز مایع یک پنجم گذشته شده و مجموعه ما باید در تنوع حوزه کسب و کار
خود، به سمت «سی ان جی» تغییر پارادایم دهد و پالایش گاز شیرین و فرآورده های ویژه
گازی در حوزه تخصصی مارکتینگی که بتوانیم روی
گازها و فرآوردههای ویژه کار کنیم.
سهم
عمده خوراکتان از کجا تامین میشود؟
برای
کارخانه شیرینسازی گاز، خوراک از پتروشیمی بندرامام تامین می شود. اما مشکلاتی با
پتروشیمی بندر امام داریم. تنها مصوبه خوراک از هیئت مدیرهNPC داریم که متاسفانه پتروشیمی
بندر امام از این مصوبه تبعیت نمیکند و مشکلاتی را به عنوان صنایع پاییندست
پتروشیمی در این حوزه داریم. برای سیلندرهای گاز از شرکت پالایش و پخش فرآوردههای
نفتی استفاده میکنیم. پالایشگاهها به ما گاز ترش میدهند.
در بحث
پالایشگاهها با چه مشکلاتی روبرو هستید؟
در
حوزه پالایشگاهها مشکل خاصی نداریم؛ پالایشگاه به علت افزایش ظرفیت شبکه
گازرسانی، توسعه پیدا کرده و گاز مایع در پالایشگاه اضافه مانده و مشکلی نداریم.
اما به علت سهمیهبندی و برنامههای سامانه سدف و غیره، محدودیت مصرف برای مردم در
کشور ایجاد شده است.
چرا به
صورت انحصاری از پتروشیمی بندر امام خوراک میگیرید؟ آیا این در کار شما خللی
ایجاد نمیکند؟
این
نکته خیلی مهم است. متاسفانه پتروشیمیهای دیگر به فکر صادرات هستند؛ ما دو نوع
گاز مایع داریم، سرد و گرم. گاز سرد را به کشتی میزنند و به صورت انبوه میفروشند.
گاز مایع گرم را به تانکرهای کوچک برای حمل و نقل زمینی می زنند. این پتروشیمیها
گاز مایع گرم تولید نمیکنند، چون برایشان توجیه ندارد و مستقیم به کشتی لودینگ میکنند.
ولی تنها جایی که میتواند به ما گاز مایع گرم با کیفیت خوب بدهد، پتروشیمی بندر
امام است و به دلیل همین انحصاری شدن بندر امام، ما مشکلات تامین خوراک داریم.
به غیر
از پتروشیمی بندر امام، کدام یک از پتروشیمی ها میتوانند حداقل به صورت موازی
خوراک تامین کنند؟
«پتروشیمی
پارس»؛ چند پتروشیمی هم در عسلویه هستند که اگر امکانات و محلی جهت تخلیه بارگیری
بدهند، امکان تخلیه و بارگیری گاز گرم برایشان وجود دارد.
چه نوع
همکاری می توانید با شرکتهای پتروشیمی پاییندست در این حوزه داشته باشید؟
خوشبختانه
تفاوتی که پتروشیمیها با شرکت ملی گاز پالایش و پخش دارند، دفتر توسعه صنایع
پاییندست پتروشیمی است. این دفتر به عنوان حامی ما، بر کارخانجاتی که در صنایع
پایین دست پتروشیمی کار میکنند، نظارت دارد. نقش این دفتر مهم است برای اینکه
بتوانیم در شبکه صنایع پایین دست پتروشیمی با همدیگر بیشتر کار کنیم.
در بحث
حمل و نقلی، توان لجستیک دارید؟
تانکرهای
ویژه داریم؛ تانکرهای گاز خالص با درجه خلوص بالا که شیرین است،. تانکرهای گاز
بی بو، که شیرین نیست ولی ترش هم نیست فقط بی بو است. یک سری تانکرهای گاز ترش
داریم که برای پالایش است و پالایشگاهها برای سیلندرهای خانگی میگیرند.
در بحث
زنجیره تامین، آیا واحدهای پایین دست دیگری هم هست که از شما خوراک بگیرند؟
بله
تمامی اسپری سازان. در اوایل دهه هشتاد که این کار را برای گاز شیرین، شروع کردیم؛
سه اسپری ساز بیشتر نبود. یک کارخانه فوم سازی هم در سنندج بود. اما
امروز۱۲۰کارخانه اسپری سازی بزرگ و کوچک و بیش از ۲۰۰ کارخانه پلاستوفوم با توسعه
و تولیدحدود ۶۰۰۰ هزار فرصت اشتغالزایی در صنایع پاییندستی زنجیره، ایجاد شده
است. ما خوراک و مواد اولیه اسپری سازها رو میدهیم، که میتوان حدود 50 مدل اسپری
تولید کرد. انواع و اقسام اسپری، آرایشی بهداشتی، اسپری فوم، پاک کننده، اسپری رنگ
سر، اسپریهای خوشبوکننده و غیره. پلاستوفوم هم به جهت اینکه تزریق اینجکشن میشود،
۱۸ برابر حجم میدهد، که اصطلاحا به آن عملیات پفزایی میگویند. در لیوان و ظروف
یکبار مصرف، که در دارد و بسته میشود، روزی یک میلیون و 200 ظرف در ایران تولید
و توزیع میشود. متاسفانه سازمان استاندارد ۱۰ سال است که
استاندارد ظروف یکبار مصرف را تدوین نکرده است. و این ظروف با توجه به اینکه
اصطلاحا فودکنتاکت گفته می شود و در
ارتباط با غذا است، هنوز استانداردش پیاده نشده و این برای حوزه سلامت مصرف کننده
نگران کننده است .
با این
حجم از تولید چرا در حوزه آرایشی بهداشتی واردکننده ایم ؟
به
کشور ترکیه میتوانیم صادرات داشته باشیم. ترکیه یک درصد نفت و گاز ما را ندارد،
اما 2/1 میلیارد دلار صادرات اسپری و محصولات آرایشی و بهداشتیدارد.
خوراک
آن را از کجا تامین میکند؟
الجزایر،
ترکیه خودش خوراک ندارد و به ما هم اجازه نمیدهند که برایشان صادر کنیم، که این
برای ما عجیب است. به نظر می رسد، چون نقشه راه صادرات انرژی کشور هنوز تدوین نشده
و نمیتوانیم به ترکیه صادر کنیم. 18 سال است که حتی یک تانکر زمینی قابلیت حمل به
آنجا را ندارد. این خیلی بد است و اتحادیه صادرکنندگان باید این محدودیتها و
مواردی که در این حوزه است را بررسیکنند. یک راه این است که کمیته صادرات مثلا
گاز، گاز مایع «سی ان جی» و غیره در داخل اتحادیه ایجاد شود و از این صنایع دفاع
شود. چرا که ما توان صادرات «سی ان جی»و «ال پی جی» را داریم. در « سی ان جی»، 6۵۰۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری
صورت گرفته است. حدود شش میلیارد دلار هم دولت سرمایه گذاری کرده و یکی از صنایع
بسیار ارزشمند با بهرهوری بالاست. در طول ۲۰ سال گذشته 100 میلیارد دلار ارزش
افزوده ایجاد و معادل 100 میلیارد لیتر بنزین صرفه جویی کردیم. هیچ صنف و صنعتی
نمی بینیم که در طول ۲۰ سال گذشته چنین کمک بزرگی به اقتصاد کشور کرده باشد .
عراق،
افغانستان، پاکستان چه وضعیتی در این زمینه دارند؟
کارخانجات
صنایع درعراق ضعیفتر است. مثلا آنجا چند کارخانه پلاستوفوم و اسپریسازی بیشتر
نیست. پاکستان 7 الی 8 کارخانه دارد و نیاز هم دارند. بنابراین باید این محدودیتها
و موانع صادراتی حوزه گاز را برداریم. پاکستان بصورت ایزوتانک از امارات و قطر میآورد
و ما به دلیل محدودیتهای صادراتی نمیتوانیم نیاز آنها را تامین کنیم. البته
ترکیه هم اجازه واردات زمینی نمیدهند. باید رایزنیها توسط دولت و مجلس انجام شود
که تا به حال اقدامی صورت نگرفته. از این رو، اتحادیه
میتواند نقش بسیار تاثیرگذاری داشته باشد.
چنانچه
چنین فضاهای صادراتی ایجاد شود، آیا شما امکان تامین خوراک این واحدهای اسپریساز
را دارید؟
بله
100 درصد. ظرفیت خوراک ما ۳۶۰۰ تن در ماه است؛ اما به ما نمیدهند و شاید نهایتا
بتوانیم 500 تن بگیریم. در صورتی که با توجه به ظرفیت عملیاتی، تا ۳۰۰۰ تن میتوانیم
تولید و صادر کنیم.
اجازه
بدهید به بحث «سیانجی» بپردازیم؛ ما
در حال حاضر ناترازی بزرگی در حوزه بنزین داریم. این در حالی است که ما می
توانستیم با بهره گیری از ظرفیت «سیانجی» قسمتی از مشکلات مربوط به ناترازی
بنزین را مرتفع کنیم؛ اما این اتفاق رخ نداد، چرا؟
این
سوال مهم و اساسی است. ما اولین بنیانگذار جایگاههای
«سی ان جی» بودیم و بنده هم موسس انجمن صنفی «سیانجی» کشور بودم. در بیست سال
گذشته و بیش از ۸۰ جایگاه سوخت سیانجی و تحت بهرهبرداری داریم و این تجربه
جایگاه داری، نشان از این دارد که همین امروز هزینه حمل و نقل مسافر و هزینه حمل و
نقل بار روی دوش «سیانجی» است. ۸۵ درصد از تاکسیهای ما در ناوگان حمل و نقل
عمومی مانند مینی بوسها، اتوبوس، وانتها و غیره همه سیانجی سوز هستند. ۹۵ درصد
از تاکسیهای مستقیم ما که مسافر کشی میکنند، «سیانجی» استفاده میکنند؛ یعنی
گازسوز شدند. در نتیجه پاشنه آشیل بنزین جهت کنترل و تعدیل آن، دست «سیانجی»
است. همین امروز اگر دولتمردان ۱۰ تا۲۰ درصد از واردات
بنزین را که روزانه ۱۰ میلیون لیتر است، معادل حدود 10 میلیون دلار با ذخیره سازی و حمل و هزینههای مضاعف،یعنی
روزانه یک میلیون دلار (یک درصد واردات بنزین) به صنعت سیانجی بدهند، هزینه حمل
و نقل بار و مسافر هم کاهش پیدا میکند. حاضرند روزانه ۱۰ میلیون دلار برای واردات
بنزین بدهند، برای اینکه مردم راضی شوند. اما اگر یک میلیون دلار از آن را به صنعت
«سی ان جی» بدهند، باعث صرفه جویی۱۰ میلیون لیتری مصرف بنزین می شود. ظرفیت۲۶۰۰
جایگاهی که داریم، توانایی ۴۰ تا ۴۵میلیون متر مکعب را دارد که الان ۱۹ میلیون متر
مکعب مصرف میکنیم؛ یعنی۵۰ درصد پایین تر. همین امروز با ۱۹ میلیون مترمکعب «سیانجی»
، معادل ۱۹ میلیون لیتر بنزین صرفه جوییمیشود؛ پس چرا این را افزایش نمیدهیم؟
چه
موانعی باعث عدم توسعه شده است؟
موانع
متعدد زیادی دخیل بوده است؛ اما اصلی ترین آن عدم افزایش مناسب منطقی قیمت بنزین
در 10 سال گذشته بوده است. عملکرد نامناسب در وزارت نفت سابق، قطع کارتهای سهمیهبندی
بنزین بود. سال۱۳۹۵، بزرگترین اشتباه این بود که کارت سوخت را حذف کردند. اگر به
عنوان کارت سوخت، سهمیه بندی همچنان ادامه پیدا میکرد، اولا رشد مصرف بنزین
تصاعدی نمیشد؛ دوما «سی ان جی» جایگزین شده بود. سوم اینکه قاچاق ۸ تا ۱۰میلیون
لیتری بنزین اتفاق نمیافتاد. پیشنهاد ما این است که در کلیه شهرهای مرزی همه
وسایل گازسوز را رایگان توزیع کنند و سهمیه بنزین قطع شود که کمکی به مردم و
مرزنشینان و استانهای مرزی است.
یعنی
همه از گاز سیانجی استفاده کنند؟
بله هم
«سیانجی» و هم «ال پی جی». اتفاقا یک بحرانی که الان صحبت میشود؛ اینکه طی این
سالها این لوله کشیهای ممتد در استانهای مرزی و روستاهای صعب العبور هیچ منطقی بر
آنها حاکم نبوده است. اگر گاز «ال پی جی» می دادیم خیلی بهتر بود. اما چون نقشه
راه درستی نداریم، همیشه سعی و خطا میکنیم و اجرا میکنیم
و بعد به این فکر می افتیم که حالا باید چه کار کنیم. شبکه گازرسانی در بسیاری از
مناطق
کشور خیانت بزرگی است که صورت گرفته است. جایی که شما 100 کیلومتر خط لوله بردید،
امروزه هر متر خط لوله گاز طبیعی معمولی۲۵۰ میلیون تومان هزینهدارد. به خاطر
فشارهای سیاسی و نمایندگان محترم مجلس، دولت مجبور بوده این کار را انجام دهد .
برای یک روستایی با ۱۵۰ خانوار با ۱۵۰ سیلندر میتوانستید مشکل را حل کنید.
اینکه
بخواهیم در شهرهای مرزی چنین امکاناتی ایجاد کنیم، در یک دوره کوتاه مدت چقدر
زمانبر است؟
ظرف 3
ماه امکانپذیر است. ما الان شبکه و قدرتش را
داریم؛ اگر ظرف 2 ماه واردات را قطع کنیم، بنزین اضافه هم خواهیم داشت، به خاطر
پتانسیلی که در سیانجی داریم. پیشنهاد ما برای ارائه راهکار بستههای حمایتی این
بود که ۳۰۰ متر مکعب کارت سوخت گاز رایگان بدهند. ما ۴۰۰ هزار تاکسی و 2 میلیون
تاکسیهای اینترنتی داریم. به وانتها و حمل ونقل عمومی هم گاز رایگان بدهند.
هزینهها
از کجا پرداخت شود؟
از ۱۰
درصد واردات بنزین. یعنی۹۰ درصد باز به نفع دولت و مردم میشود.
این
پیشنهاد در کدام دولت وتو شد؟
این
پیشنهاد در دولت آقای رئیسی و به کمیسیون انرژی مجلس سابق داده شد. متاسفانه گوش
شنوایی نبود و هر ساله به جایی در این دو سه سال رسیدیم که مصرف عموم از خط قرمز
بالاتر رفت. به هرحال گویا جریانی قصد دارد که بنزین وارد شود و مصرف بالا برود.
عقل سلیم حکم میکند که این کار انجام شود. ما به جراحی اقتصاد انرژی نیاز
داریم. این جراحی باید توسط صاحبنظران، خبرگان انرژی و تشکلهای حرفهای و تخصصی
انجام شود. اما متاسفانه چنین مدلی در کشور نداریم. رکن سوم دولت و مجلس، باید
بخش خصوصی باشد؛ چون نبض این کار دست آنهاست. تشکل های تخصصی و حرفه ای خوبی
داریم. تمام دانشمندهای انرژی کشور در تشکلهای بخش خصوصی حضور دارند. پیشکسوتان بزرگ، خبرگان انرژی در حوزههای مختلف
نیز در تشکل ها هستند. با تجربه ها، پیشکسوتان و
بازنشستگان دولت هم در تشکلهای بخش خصوصی حاضر میشوند. بنابراین دولت اگر به حرف
پارلمان بخش خصوصی و تشکلها گوش دهد، موفق می شود. برای این قصد میتوانیم چند
کنسرسیوم از تشکلها ایجاد کنیم. در دنیا به این شکل است که تشکلها جمع می شوند و
فدراسیون به وجود می آورند؛ فدراسیونها هم کنفدراسیون به وجود بیاورند.
کنفدراسیون هم حرف اول رو باید بزند. باید در شورای عالی انرژی دولت حاضر شوند و
با هم تصمیم بگیرند و راهکار بدهند.
البته ما
هم اکنون بزرگترین معضل را در زمینه
رگولاتوری، تنظیم مقررات و تعرفههای قیمتگذاری انرژی داریم.
از 10
سال پیش تاکنون بیش از ۸۰ نامه زدیم که سازمان رگولاتوری و راهبردی برای انرژی
کشور ایجاد شود. وقتی سه قوه با هم این کار را انجام میدهند، باید یک سازمان
مدیریتی انرژی درست کنند، یک سازمان نرخ گذاری تعرفهها و رگولاتوری انرژی. سازمان
بین المللی انرژی در دنیا، می گوید که سه رکن وجود دارد که الفبا و ادبیات فنی
قیمتگذاری انرژی است. یک باید ببینید عرضه و تقاضا چقدر است؟ توانمندی تولیدات
پالایشگاه و پتروشیمی چقدر است؟ و اینکه عرضه به میزانی است که بتواند تقاضا را
پوشش دهد. رکن دوم؛ قیمت واردات و صادرات فوب خلیج، با قیمت داخلی همخوانیدارد
یا نه؟ بعد باید قیمتگذاری کرد. نمیتوان یکسر قیمتگذاری کرد، همین است که
قاچاق میشود. از یک گوشه کشور صادرات قاچاق میشود و از سوی دیگر، واردات
قانونی.
به نظر
می رسد، اصرار بر نهاد تنظیم گر، در نهایت ما را به بحث
خصوصیسازی میکشاند که آنطور که باید و شاید هم اجرایی نشد. مشکل ما در مصوبات
نیست؛ در ریلگذاری اولیه و ثانویه
است که در نهایت منجر به جریانیمیشود که به نفع بخش خصوصی هم نیست.
حرف
درستی است؛ دولت یا حکومت سه چیز را باید از هم جدا کند؛ یک حاکمیت انرژی. دو
مالکیت و سوم مدیریت. در بحث حاکمیتی ما نمیخواهیم ورود کنیم. بخش خصوصی هم در
ادوار تاریخی ایران نشان داده و بر اساس قانون اساسی حق ورود ندارد و ورود هم
نکرده است. اما الان انحصار مالکیتی و مدیریتی هم
در اختیار حاکمیت است که اینطور نباید باشد. حاکمیت باید حکمرانی انرژی کند، در
کنار مالکیت خوب بخش خصوصی و مدیریت بخش خصوصی. در هیچ جای دنیا آماری نمیبینید
که مالکیت دولتی و مدیریت دولتی انحصاری دست مجموعهها باشد و نتیجه خوبی داشته
باشد. یک دولت دانا، این دو را به بخش خصوصی واگذار می کند و خودش ورود نمی کند.
در
خصوص پیشنهاد ایجاد فضای «سی ان جی» در مرزها، که به دولت ارائه کردید، بهتر نبود
با قرارگاهی این موضوع را مطرح می کردید؟
بله.
اما مسائل قرارگاه ها داستانهای امنیتی و سیاسی بالایی را می طلبد. دولت حریف
قرارگاهها نمیشود؛ چه برسد به بخش خصوصی. چون امنیت سرمایه گذاری و امنیت
راهبردی نیست؛ بخش خصوصی ورود نمیکند. کار ما حرفه ای، تخصصی و فنی است و کار هر
کسی نیست. به همین جهت دخالتهای بی مورد و فشارهای غیر متناسب و غیر متوازن به
بخش خصوصی در این حوزه قابل قبول نیست. از این رو، بخش خصوصی سرمایه و دانش فنی و
تکنولوژی را جایی نمیگذارد که امنیت اجتماعی، قضایی، سرمایهگذاری، اقتصادی
نداشته باشد.
در بحث
ال ان جی چرا هیچ زیرساختی برای انجام این کار نداریم؟
برای
بحث تولید و ذخیرهسازی مشکلات عمدهای داریم. تنها در زنجیره حمل و نقل میتوانیم
موفق عمل کنیم، یعنی نهایتا بتوانیم «الانجی» را از قطر وارد و در اسکله و بنادر
جنوبی ذخیره سازی و از آنجا به داخل کشور حمل و نقل
کنیم. ولی از آنجایی که همیشه به دنبال زیرساخت اساسی بودیم، که از صفر تا صد را
درست کنیم، هیچ موقع هم موفق نشدیم.
در
حوزه گاز فلر چه تحلیلی دارید ؟
گاز
فلر هم یک سری مناسبتهای خاص خود را دارد که اتفاقا کمپرسورهای صنعت «سی ان جی»
نجاتبخش گاز فلر است. اما در دهه گذشته متاسفانه به علت اینکه دولت سوبسید خوبی
به گازهای فلر نداد؛ سرمایهگذاری خیلی کمی برای این کار انجام شد و متاسفانه
همچنان بسیاری از فلرها و مشعلهای ما در حال سوخته شدن هستند. بهترین روش این بود
که فعلا اینها را جمع کنیم و به خط لوله گاز بزنیم و کمبود گاز را جبران کنیم اما
این هم انجام نشد. در صورتی که میتوانستیم سرمایه گذاری گاز فلر کنار این چاهها
انجام شود و به تولید محصولات نهایی هم تبدیلشود. همانطور که پیش تر هم اشاره
شد، از آنجایی که نقشه راه نداریم، برای هر کدام از اینها مشخص نیست باید چکار
کنیم و افق آینده روشنی دیده نشده. لذا همچنان عدم برنامهریزی، منجر به عدم توسعه
شده است. ما خودمان میخواستیم فلر را «سی ان جی» و آن را صادر کنیم؛ سه سرمایه گذار هم اعلام آمادگی کردند، دو سرمایه
گذار خارجی و یک ایرانی. اما متاسفانه زمانیکه به قرارداد رسیدیم که توجیه
اقتصادی آن هم مشخص شود، وزارت نفت جلوی آن را گرفت. بخشنامههای قبلی فرمول خودش
را باطل کرد. میگویند ۳۰۰۰ کارشناس در وزارت نفت کار کرده و ابلاغ کردند، اما در
نامههای بعدی آن را باطل کردند و در نتیجه سرمایهگذار
از دست رفت.
یک
جریان توسعه ایی هم اعتقاد دارد، ما هر چه بتوانیم پترو پالایشگاهها و مینی
ریفاینری ایجاد کنیم، در بحث ارزش افزوده می تواند، خیلی خوب باشد.
بله
پترو پالایشگاه در جایگاه خودش ارزش دارد، اما آنها هم داستان خاص خود را
دارند. ظرفیتهای خاص باید در کنار چاههای بزرگ نفت و گاز ایجاد شود و توجیه
اقتصادی حمل و نقلی هم دیده شود. جایی نباشد که حمل و نقل ثانویه هم هزینه بر
باشد؛ مثل ریفاینریها و پتروپالایشگاه ها. اگر تعداد زیادی در اقصی نقاط کشور
بزنید، یک، عامل تخریب محیط زیست خواهد شد. دوم اینکه با کیفیت پایین تولید می شود
و در شبکه مصرف به عنوان واحدهای سربار تلقی میشوند. بنابراین اینها شاید به ظاهر
خوب باشند، اما باید دید با چه شرایطی و برای چه مصرفی ایجاد میشوند. این یک
زنجیره به هم پیوسته است.
اصلاح قیمت حامل های انرژی شامل
چه نواقص و گلوگاه هایی بوده است ؟
بهترین
دوران قیمت گذاری انرژی را در دوران آقای خاتمی داشتیم. بعد از آن شوکهای فنری
عجیب و غریب داشتیم و پس از آن هیچ افزایشی طی سالها داده نشد . یک دلیلش این است
که حاکمیت همیشه ذهنش معطوف یک جریان خاص میشود. مثلا ما در دوره احمدینژاد با
فروش بالای نفت، درآمد ارزی خوبی داشتیم، اما این درآمدهای ارزی، سرمایه گذاری نشد
و تبعات این عدم سرمایه گذاری را الان داریم میبینیم. علت اصلی هم این است که
برنامه نداشتیم. ریشه ناترازیهای ما ناترازی مدیریتی و بی توجهی به علم و اقتصاد
است. الان ما در همه حوزه ها مثل «مسکن، بانک، حاملهای انرژی، بنزین، برق، آب،
گاز، دارو، صنعت و... » ناترازی داریم. ما
مدیر پرورش ندادیم و علم مدیریتی و مدیریت اقتصادی بلد نیستیم؛ نتیجهاش هم شده
ناترازی اقتصادی در همه بخشها، فقر و شوک به صنایع. کجای دنیا 8 تا ۹ درصد منابع
عظیم ثروت دنیا در اختیار یک کشور باشد، اما نتواند از آن استفاده کند؟ این یعنی
اسرافگرایی!