بابک راجی کارشناس انرژی
خلاصه مقاله : ایران ترجیح داده است که گاز طبیعی را به جای صادرات مستقیم، در داخل کشور برای تأمین انرژی در بُعد خانوار و صنایع بزرگ مانند پتروشیمی استفاده کند. مصرف روزانه گاز طبیعی در ایران به طور متوسط حدود 750 میلیون متر مکعّب است که سهم نزدیک به 70 درصدی از سبد انرژی کشور دارد. یکی از مهمترین محصولات تولید شده با استفاده از گاز طبیعی در صنعت پتروشیمی متانول است که بخش عمدهای از تولیدات این صنعت را به خود اختصاص داده و به عنوان یک ماده اوّلیه حیاتی در تولید بسیاری از محصولات شیمیایی و صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد. واضح است که این کاهش عرضه میتواند باعث افزایش قیمت محصولات پتروشیمی در بازارهای داخلی و خارجی شده و زنجیره تأمین مواد اوّلیه صنایع وابسته به پتروشیمی را نیز مختل کند. لذا شرکت های پتروشیمی می توانند با سرمایه گذاری در طرح های بهینه سازی مصرف گاز، ذخیره سازی گاز در مخازن طبیعی، توسعه انرژی های تجدیدپذیر، واردات گاز طبیعی، جمع آوری گازهای مشعل یا نگهداشت و افزایش تولید در بالادست برای حلّ چالش تأمین گاز خود اقدام نمایند که در ادامه هر کدام از این روش ها بحث خواهد شد. نظر به این که میزان مصرف روزانه گاز صنعت پتروشیمی 70 میلیون متر مکعّب است، تعریف طرح های مختلف جمع آوری گازهای مشعل، تسریع اجرای این طرح ها توسط وزارت نفت و تسهیل سرمایه گذاری صنایع پتروشیمی برای کاهش سوزاندن گازهای مشعل و بهبود ناترازی گاز طبیعی در ماه های سرد سال به منظور جلوگیری از قطع گاز این صنعت ضروری است.
مقدمه ایران به واسطه ذخایر اثبات شده
عظیم نفت و گاز خود در بین کشورهای برتر جهان شناخته شده و با دارا بودن تقریباً 209
میلیارد بشکه ذخایر نفت خام چهارمین دارنده این ذخایر در سراسر جهان است. علاوه بر
نفت، ذخایر گاز بیش از 34 تریلیون متر مکعّب تخمین زده میشود که از این حیث رتبه
دوّم جهان را به ایران اختصاص داده است. ایران در مجموع رتبه اوّل ذخایر
هیدروکربنی دنیا را دارد و با این اوصاف واضح است که منابع انرژی فسیلی ایران نقش
بسزایی در اقتصاد کشور و بازارهای جهانی انرژی ایفا مینماید. در سالیان اخیر یکی از سیاستهای بسیار مهم کشور در بخش انرژی،
استفاده از گاز طبیعی برای دستیابی به اهداف رشد و توسعه بوده است. مهمترین دلیل
برای تعریف طرحهای گازمحور و توسعه گازرسانی در سراسر کشور، تجارتپذیری پایینتر
گاز طبیعی نسبت به نفت و فرآوردههای نفتی است. برخلاف نفت که به سادگی قابل حمل و
فروش در بازارهای جهانی است، تجارت گاز طبیعی به دلیل نیاز به زیرساختهای پیشرفتهای
مانند خطوط لوله یا پایانههای LNG با چالشهای بیشتری مواجه است. علاوه بر این،
رقابت ایران با قطر در تولید گاز از میدان مشترک پارس جنوبی نیز عاملی کلیدی در
شکلدهی این سیاست بوده است. از این رو، ایران ترجیح داده است که گاز طبیعی را به
جای صادرات مستقیم، در داخل کشور برای تأمین انرژی در بُعد خانوار و صنایع بزرگ مانند
پتروشیمی استفاده کند.
مصرف گاز در کشور
مصرف روزانه گاز طبیعی در ایران
به طور متوسط حدود 750 میلیون متر مکعّب است که سهم نزدیک به 70 درصدی از سبد
انرژی کشور دارد. بیشترین سهم مصرف گاز ظبیعی در کشور به بخش خانگی-تجاری و
نیروگاهها به ترتیب با 330 و 220 میلیون متر مکعّب در روز اختصاص دارد. لازم به ذکر
است که برق تولیدی نیروگاهها نیز عمدتاً صرف تأمین تقاضای ساختمان و صنعت میشود.
باقی گاز تولیدی در کشور صرف صنایع سنگین شامل پتروشیمی، فولاد، سیمان و غیره میشود
که در میان صنایع عمده صنعت پتروشیمی با مصرف روزانه 70 میلیون متر مکعّب بیشترین
مصرف گاز را نسبت به سایر صنایع دارد.
مصرف گاز در صنعت پتروشیمی
صنعت پتروشیمی ایران روزانه بهطور
متوسط 70 میلیون متر مکعّب گاز طبیعی مصرف میکند که معادل 9 درصد از کل مصرف گاز
طبیعی کشور است. از این میزان، 60 درصد برای تأمین انرژی مورد نیاز مجتمعهای
پتروشیمی بهکار میرود، در حالی که 40 درصد دیگر به عنوان خوراک اوّلیه برای تولید
محصولات پتروشیمی استفاده میشود. دو زیرصنعت متانول و اوره بیشترین مصرف گاز صنعت
پتروشیمی در ایران را به خود اختصاص دادهاند. یکی از مهمترین محصولات تولید شده
با استفاده از گاز طبیعی در صنعت پتروشیمی متانول است که بخش عمدهای از تولیدات این
صنعت را به خود اختصاص داده و به عنوان یک ماده اوّلیه حیاتی در تولید بسیاری از
محصولات شیمیایی و صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد. در حال حاضر ظرفیّت اسمی تولید
متانول در ایران حدود 7/15 میلیون تن است که با در نظر گرفتن تمامی طرحهای توسعه
به 27 میلیون تن خواهد رسید. در کنار متانول، زیرصنعت اوره نیز از مصرفکنندگان
اصلی گاز طبیعی در صنعت پتروشیمی است. اوره که از ترکیب گاز طبیعی و آمونیاک به
دست میآید، بهعنوان یک کود شیمیایی مهم در بخش کشاورزی کاربرد دارد. ظرفیّت اسمی
تولید اوره در ایران نیز حدود 7/8 میلیون تن است که با در نظر گرفتن طرحهای توسعه
به بیش از 9/14 میلیون تن خواهد رسید. مصرف گاز طبیعی در تولید متانول و اوره نقش مهمی در تأمین نیازهای
داخلی و همچنین صادرات محصولات پتروشیمی ایفا میکند. این محصولات نه تنها برای
بازار داخلی ضروری هستند، بلکه بخش عمدهای از ارزآوری کشور از طریق صادرات متانول
و اوره حاصل میشود. به همین دلیل، هرگونه تغییر در میزان مصرف گاز طبیعی، به ویژه
در زیرصنایع متانول و اوره، میتواند تأثیرات گستردهای بر تولید و اقتصاد کشور
داشته باشد. لازم به ذکر است، نرخ گازی که از برخی صنایع مانند پتروشیمی
دریافت میشود با قیمت گازی که در آمریکا به واحدهای تولیدی به فروش میرسانند،
برابری میکند که این امر نیز میتواند بحرانزا باشد، امّا در این مقاله از بحث
قیمتگذاری گاز فاصله گرفته و صرفاً در مورد موضوع کمبود گاز بحث خواهد شد.
اهمیت صنعت پتروشیمی دراقتصاد ایران
صنعت
پتروشیمی در ایران یکی از بخشهای کلیدی اقتصاد کشور است که با ظرفیّت تولید بالای
خود نقش مهمّی در درآمدزایی، ارزآوری و اشتغالزایی ایفا میکند. ظرفیّت تولید این
صنعت به بیش از 90 میلیون تن در سال رسیده، اما میزان تولید واقعی آن حدود 70 میلیون
تن است. بخش قابل توجّهی از تولیدات پتروشیمی به ارزش بیش از 12 میلیارد دلار به
بازارهای جهانی صادر میشود که یکی از منابع اصلی تأمین ارز برای دولت محسوب میگردد.
همچنین بخش دیگری از محصولات از طریق بورس انرژی به فروش میرسد و به ارزش بیش از
5 میلیارد دلار در داخل کشور معامله میشود که به رونق بازار سرمایه کمک میکند. از
دیگر نقشهای کلیدی صنعت پتروشیمی در اقتصاد، ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم برای
هزاران نفر است. علاوه بر این، بخش پاییندستی این صنعت شامل صنایعی مانند پلاستیک،
لاستیک، و مواد شیمیایی است که نیازهای خود را از تولیدات پتروشیمی تأمین میکنند.
این تأمین موجب رشد و پویایی بیشتر این صنایع و افزایش اشتغالزایی در کشور میشود.
همچنین، نظر به این که سهامدار عمده اکثر پتروشیمیها صندوقهای بازنشستگی هستند،
درآمدهای حاصل از صنعت پتروشیمی به نوبه خود بهبود وضعیت معیشتی بازنشستگان و
کارمندان دولت را به دنبال دارد. در نهایت، یکی دیگر از تأثیرات مهم صنعت پتروشیمی
تحریک تقاضای فنّاورانه داخلی است. به واسطه این صنعت، نیاز به نوآوری و فنّاوریهای
پیشرفته در فرآیندهای تولید و پالایش مواد شیمیایی بیشتر میشود. در مجموع، با
توجه به نقشی اساسی صنعت پتروشیمی در اقتصاد ایران، ضروری است که به چالشهای این
صنعت خصوصا بحث تأمین گاز نگاه ویژه داشت.
دلیل ناترازی گاز
با آغاز ماههای سرد سال،
تقاضای گاز طبیعی به ویژه به منظور گرمایش محیطی مربوط به بخشهای خانگی، تجاری و
صنایع غیرعمده به طور طبیعی افزایش مییابد، به طوری که از عرضه گاز طبیعی پیشی میگیرد
و بخشی از تقاضای نیروگاهی و صنعتی با سوختهای مایع جایگزین میشود. در روزهای اوج سرما که جایگزینی سوختهای مایع نیز مکفی
نمیباشد، به ناچار اعمال محدودیّت عرضه گاز طبیعی در صنایع اتفاق میافتد. در این
خصوص، مجتمعهای عمده مصرفکننده گاز در صنعت پتروشیمی همواره در اولویت اعمال
محدودیّتهای عرضه گاز طبیعی هستند. حتی در قراردادهای تأمین گاز به صنایع عنوان
میشود که طیّ ماههای پاییز و زمستان تأمین گاز امکانپذیر نخواهد بود. با توجّه به موارد یادشده، علت اصلی اعمال محدودیّت عرضه
گاز طبیعی به مجتمعهای پتروشیمی در ماههای سرد سال، کسری تراز گاز طبیعی در آن
برهه است. گرچه دولتمردان تلاش دارند تمام
قصور را متوجه مصرفکنندگان بدانند و مصرف بالا را عامل کمبود معرفی کنند، امّا
باید اعتراف کرد که ناترازی گاز از سه دلیل ناشی میشود؛
دلیل اوّل عدم سرمایهگذاری در صنایع گاز است. همان طور که اخیراً وزیر نفت
هم اعلام کرده ایران به 5۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنایع گاز برای افزایش
روزانه ظرفیّت تولید تا 500 میلیون متر مکعّب نیاز دارد. دلیل دوّم ناترازی، مصرف بیش از حد گاز در تمامی بخشهای کشور است به طوری که گاز طبیعی رقمی حدود 70 درصد از سبد انرژی کشور را شامل میشود، در نتیجه فشار روی گاز
افزایش پیدا کرده است. آخرین علّت هم این است که علاوه بر کاهش تولید و مصرف به شدّت بالا، هیچگونه
بهینهسازی در مصرف گاز نیز انجام نگرفته است. ناترازی گاز حلشدنی نیست مگر اینکه هر سه مورد بیان شده و یا
حداقل یکی از موارد کاملاً محقق شود.
اثر قطع گاز بر تولید صنعت پتروشیمی
محدودیّت
عرضه گاز طبیعی به صنعت پتروشیمی میتواند تأثیرات منفی جدّی بر تولیدات این صنعت
داشته باشد. با توجّه به اینکه حدود 40 درصد از گاز طبیعی ارسالی به صنایع
پتروشیمی به عنوان خوراک اولیه در فرآیندهای پتروشیمیایی مورد استفاده قرار میگیرد،
هرگونه محدودیّت در عرضه آن مستقیماً بر عملکرد واحدهای تولیدی و میزان خروجی
محصولات پتروشیمی اثر میگذارد. واضح است که این کاهش عرضه میتواند باعث افزایش قیمت
محصولات پتروشیمی در بازارهای داخلی و خارجی شده و زنجیره تأمین مواد اوّلیه صنایع
وابسته به پتروشیمی را نیز مختل کند. علاوه بر این، کاهش تولیدات پتروشیمی به دلیل
محدودیّت در عرضه گاز طبیعی میتواند لطمات جبرانناپذیری به اقتصاد کشور وارد
کند. پتروشیمی یکی از صنایع اصلی صادراتی و درآمدزا برای اقتصاد کشور محسوب میشود
و محدودیّت در تولیدات آن، میزان صادرات و ارزآوری را کاهش میدهد. این موضوع نه
تنها به کاهش درآمدهای ارزی کشور منجر میشود، بلکه باعث افزایش هزینهها و کاهش
قدرت رقابتی این صنعت در بازارهای بینالمللی خواهد شد. در نهایت، تأثیرات منفی محدودیّت
عرضه گاز طبیعی بر صنعت پتروشیمی به زنجیرهای از تأخیرات تولیدی، افزایش هزینهها
و کاهش سودآوری منجر میشود که تأثیرات منفی بلندمدّتی بر منافع سهامداران عمده آن
یعنی صندوقهای بازنشستگی خواهد داشت.
پیشنهاد راهکار
با توجه به این که سمت عرضه گاز
بخش دولتی یعنی وزارت نفت و طرف تقاضا بخش خصوصی یعنی صنایع پتروشیمی میباشد باید
ترکیبی از راهکارها با همکاری طرفین ترتیب اثر داده شود. نظر به وجود بنیّه
اقتصادی قوی در هلدینگهای پتروشیمی کشور، باید توان سرمایهگذاری این شرکتها
برای کمک به بدنه حاکمیتی به کار گرفته شود تا بیشترین مطلوبیّت برای هر دو طرف
ایجاد شود. لذا شرکتهای پتروشیمی میتوانند با سرمایه گذاری
در طرحهای بهینه سازی مصرف گاز، ذخیره سازی گاز در مخازن طبیعی، توسعه انرژیهای
تجدیدپذیر، واردات گاز طبیعی، جمع آوری گازهای مشعل یا نگهداشت و افزایش تولید در
بالادست برای حلّ چالش تأمین گاز خود اقدام نمایند که در ادامه هر کدام از
این روشها بحث خواهد شد. ذکر این نکته هم ضروری است که دولت باید تضامین لازم را
بابت ایفای تعهّد خود در زمینه تأمین گاز صنایع پتروشیمی سرمایه گذار در این طرحها
خصوصاً در زمان اوج مصرف گاز یعنی فصل زمستان ارائه نماید.
بهینهسازی مصرف گاز
صرفهجویی
و بهینهسازی مصرف انرژی میتواند سهم بسزایی در رفع چالش ناترازی انرژی در
کشور داشته باشد. امّا باید توجّه کرد که همکاری بخش دولتی و خصوصی در حوزه بهینهسازی مصرف انرژی از اهمیت
بالایی برخوردار است، زیرا هر دو بخش نقشهای مکمّلی در دستیابی به اهداف کاهش
مصرف انرژی دارند. بخش دولتی با ایجاد سیاستها، قوانین و مشوّقهای مالی میتواند
زمینهساز توسعه فنّاوریها و پروژههای نوآورانه در بهینهسازی انرژی شود، در
حالی که بخش خصوصی با بهرهگیری از دانش فنّی، سرمایهگذاری و اجرای این فنّاوریها
میتواند نقش مؤثری در بهبود بهرهوری انرژی و کاهش هزینهها ایفا کند. همکاری
مشترک این دو بخش میتواند به تسریع فرآیندهای بهینهسازی و ارتقای پایداری زیستمحیطی
کمک کند. در این راستا یکی از اقدامات مهم دولت، ایجاد و
توسعه بازار بهینهسازی انرژی است. این بازار بستر لازم برای جذب سرمایهگذاری
بخش خصوصی در پروژههای بهینهسازی را فراهم نموده و دولت میتواند با تضمين
گواهیهای صرفهجویی انرژی، تخصیص منابع کافی و اصلاح تدریجی قیمت حاملهای انرژی از شکلگیری و رونق این بازار حمایت کند. از طرفی صنایع پتروشیمی هم میتوانند با خرید گواهیهای
صرفهجویی انرژی در بازار بهینهسازی مصرف انرژی، از بروز قطعی گسترده گاز
جلوگیری کنند. ذکر این نکته ضروری است که با توجه به این که عمده نیاز خریداران،
تنها در ماههای سرد میباشد، عدم قطعیّت زمان تحویل موجب میشود تا خریداران انگیزه
لازم برای استفاده از این ساز و کار را نداشته باشند. لذا تضمین دولت بابت ایفای
تعهّد در اوج مصرف و تسریع فرآیندهای صدور مجوز و انعقاد قرارداد با بخش خصوصی از
طریق شرکتهای مادرتخصصی و سایر نهادهای ذیربط، امکان تکثیر طرحهای بهینهسازی را
افزایش میدهد و منجر به مدیریت بهتر تقاضا میگردد. همچنین، بازار بهینهسازی
انرژی میتواند امکان معامله گواهیهای صرفهجویی در قالب قراردادها و اوراق
مشتقه استاندارد در بورس انرژی را فراهم کند. وجود این بازار ثانویه، نقدشوندگی و
جذابیت سرمایهگذاری در پروژههای بهینهسازی را به میزان قابلتوجّهی افزایش
میدهد. همچنین سرمایهگذاران میتوانند با استفاده از ابزارهای مشتقه، ریسک
نوسانات قیمت حاملهای انرژی را پوشش دهند.
از نگاه دیگر یعنی مشارکت بخش
خصوصی، شرکتهای پتروشیمی برای کاهش نیاز به گاز و بهینهسازی مصرف آن میتوانند
از استراتژیها و تکنیکهای متعددی بهره بگیرند. استفاده از فنّاوریهای جدید مثل بازیافت حرارت و بکارگیری کاتالیستهای پیشرفته که بازدهی بیشتری دارند، میتواند
به کاهش مصرف گاز کمک کند. همچنین اطمینان از کارایی بهینه تجهیزات و ماشینآلات و
جلوگیری از نشتیها و عایقکاری در کنار استفاده از سیستمهای هوشمند برای نظارت
بر مصرف گاز و بهینهسازی فرآیندها سبدی از راهحلها برای بهینهسازی مصرف گاز در
صنایع پتروشیمی کشور است.
ذخیرهسازی گاز در مخازن طبیعی
ذخیرهسازی گاز در مخازن طبیعی
به فرآیندی اشاره دارد که در آن گاز طبیعی بهطور موقّت در ساختارهای طبیعی مانند مخازن
هیدروکربوری تخلیه شده (نفتی یا گازی)، مخازن آبخوان یا مخازن با ساختار نمکی به منظور
استفاده در زمانهای اوج مصرف یا در مواقع اضطراری ذخیره میشود. ذخیرهسازی گاز
به بهینهسازی عرضه و تقاضای انرژی کمک میکند و به کشورها این امکان را میدهد که
در مواقع ناپایداری تولید یا انتقال گاز، امنیّت انرژی خود را تضمین کنند. این فرآیند
همچنین از نظر اقتصادی مؤثّر است، زیرا گاز در زمان فراوانی و قیمت پایین (فصل
گرما) ذخیره شده و در زمان قیمت بالا (فصل سرما) مصرف میشود.
ذخیرهسازی گاز طبیعی برای حلّ
مسئله ناترازی فصلی به شدت موثّر است. به همین منظور کشورهای توسعهیافته و همچنین
کشورهای دارای ذخایر بالای گاز نیز جهت استمرار در گازرسانی، از مخازن زیرزمینی
طبیعی بهمنظور ذخیرهسازی استفاده میکنند. درحالی که متوسط نسبت ذخیرهسازی گاز
به کلّ مصرف در دنیا ١١ درصد بوده و در آمریکا، روسیه و اروپا این شاخص حدود ٢٠ درصد
است، ایران دارای ظرفیت ذخیرهسازی 4/1 درصدی از کلّ مصرف است. لذا ضروری است
ظرفیت ذخیرهسازی گاز طبیعی حداقل به ١0 درصد مصرف سالیانه گاز طبیعی کشور
افزایش یابد. در این خصوص پنج طرح قابل اجرای ذخیرهسازی مخازن هیدروکربوری تخلیه شده
در کشور وجود دارد که دو طرح آن مرتبط با توسعه میادین سراجه و شوریجه است و ظرفیّت
ذخیرهسازی کشور را به میزان 75/2 میلیارد متر مکعّب افزایش میدهد که به افزایش
برداشت 55 میلیون متر مکعّبی در روز منجر خواهد شد. با بهرهبرداری از میادین
دیگر، مثل میدان البرز در استان قم، میدان نار در استان بوشهر و میدان سرخون در
استان هرمزگان، ظرفیّت ذخیرهسازی کشور میتواند به 2/9 میلیارد متر مکعّب برسد که
معادل 75 میلیون متر مکعّب برداشت روزانه خواهد بود. شایان ذکر است که با بکارگیری
تمامی انواع مخازن برای ذخیرهسازی گاز طبیعی در کشور، ظرفیّت تأمین گاز از این محل
در ماههای سرد به 224 میلیون متر مکعّب در روز خواهد رسید.
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
از آنجا که بخش بزرگی از گاز
مصرفی در ایران یعنی رقمی در حدود روزانه 220 میلیون متر مکعّب صرف تولید برق میشود،
جایگزینی نیروگاههای گازی با نیروگاههای تجدیدپذیر مانند خورشیدی، بادی و آبی میتواند
مصرف گاز را به میزان چشمگیری کاهش دهد. علاوه بر این، بنا بر گزارشات وزارت نیرو با
توجّه به این که سهم انرژیهای تجدیدپذیر در تأمین برق کشور کمتر از 3 درصد است، توسعه
این نیروگاهها به تنوع در سبد انرژی کشور و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی کمک
میکند، که در نهایت به ایجاد پایداری انرژی و کاهش ناترازی گاز در بلندمدت منجر
خواهد شد. در این صورت، بخشی از گاز طبیعی
برای تخصیص به بخش مولّد اقتصادی آزاد خواهد شد و از تحمیل ضررهای هنگفت به دولت و
صنعت پتروشیمی، پیشگیری خواهد شد.
ذکر این نکته ضروری است که هر
چند برق در ایران با سوخت گاز طبیعی با قیمتهای جهانی تولید نمیشود، اما دولت از
فروش گاز طبیعی با قیمت پایین به بخشهای مصرفکننده به ویژه بخش نیروگاهی در
مقایسه با صادرات یا فروش به عنوان خوراک صنعت پتروشیمی، عدمالنفع زیادی متحمّل
میشود. در نتیجه اگر دولت به دنبال تحقّق درآمدهای واقعی از گاز طبیعی است، میتواند
بخشی از عدمالنفع خود در فروش گاز طبیعی را با احداث نیروگاههای تجدیدپذیر و
کاهش تقاضای بخش نیروگاهی به سوختهای فسیلی، جبران نماید.
واردات گاز طبیعی
واردات گاز طبیعی میتواند یک
راهکار موثّر برای جبران کمبود انرژی و ایجاد تعادل در تراز انرژی کشور باشد. در
این راستا، قرارداد اخیر ایران با روسیه جهت واردات و سوآپ گاز به میزان روزانه ۳۰۰ میلیون متر مکعّب ضمن بازطرّاحی تجارت انرژی ایران مبتنی بر افزایش
سهم از تعاملات گازی بینالمللی و منطقهای میتواند چالش تأمین گاز صنایع
پتروشیمی را تا حدودی مرتفع نماید. امّا باید در نظر گرفت که مسئله واردات گاز با
چالشهای جدّی روبرو است. اصلیترین چالش تأمین مالی جهت واردات
این حجم بالا از گاز به کشور است. وابستگی شدید ایران به درآمدهای نفتی برای تأمین
ارز مورد نیاز خود باعث میشود که حذف این درآمدها و اضافهشدن هزینه
سنگین واردات انرژی، خارج از توان اقتصاد کشور بوده و عملاً غیرممکن به نظر برسد.
از طرفی موضوع امنیّت انرژی برای هر کشوری در سطح موضوعات امنیّت ملّی بوده و عدم تأمین
انرژی مورد نیاز حتّی برای یک بازه زمانی کوتاه، کشور را با چالشهای جدی روبرو
خواهد کرد. واردات گاز موجب افزایش وابستگی انرژی به کشورهای دیگر میشود، که میتواند
در زمان تنشهای سیاسی یا اقتصادی، به عنوان ابزاری برای فشار آوردن به کشور
استفاده شود. این وابستگی میتواند منجر به بیثباتی در تأمین انرژی شود. از طرفی
نوسانات قیمتها میتواند بر اقتصاد کشورمان تأثیر بگذارد. این نوسانات میتواند
برنامهریزی اقتصادی را دشوار سازد و هزینههای غیرقابل پیشبینی ایجاد کند.
همچنین در صورت بروز اختلافات بینالمللی، مشکلات فنّی یا بلایای طبیعی، کشور ممکن
است با قطعیهای انرژی مواجه شود که میتواند بر زیرساختها و اقتصاد ایران تأثیر
بگذارد. پر واضح است که غلبه بر چالشهای ذکرشده، حداقل در کوتاهمدّت
و میانمدّت به دور از ذهن است. به همین دلیل، برای کاهش این چالشها، بهتر است سیاستگذاران بر روی تنوّعبخشی منابع انرژی،
افزایش تولید داخلی و بهبود زیرساختهای انرژی تمرکز کنند تا وابستگی کشور را به
واردات کاهش دهند و امنیّت انرژی ایران را افزایش دهند.
جمعآوری گازهای مشعل
مشعل یکی از مهمترین تجهیزات
ایمنی استفاده شده در پالایشگاه و پتروشیمی است که وظیفه آن سوزاندن گازهای
اضافی فرآیند است. طبیعی است که سوزاندن گاز
توسط مشعل حجم زیادی از مواد مضر را به اتمسفر وارد میکند. لذا، در سالهای اخیر با توجّه به چالشهای زیستمحیطی، قیمت حاملهای
انرژی و توسعه فنّاوری همواره تلاش بر این بوده تا از حجم این گازهای اضافی کاسته
شود که البتّه این به معنی حذف تجهیز مشعل
نیست، زیرا وجود این تجهیز به دلیل مسایل ایمنی،
برای هر فرآیندی ضروری است. از این رو یکی از راههای کاهش ناترازی گاز، جمعآوری و استفاده
از گازهای مشعل است.
بنا بر آمار ارائه شده توسط وزارت نفت، میزان گاز مشعل در
پالایشگاهها و میادین نفتی ایران معادل 50 میلیون متر مکعّب در روز و در در پالایشگاههای
گازی 7 میلیون متر مکعّب در روز است. با توجّه به اهمیت گاز طبیعی و بهینهسازی
انرژی، سرمایهگذاری و بهرهگیری از تکنولوژی مناسب جهت جلوگیری از هدررفت گاز طبیعی
و کاهش گازهای مشعل ضروری میباشد. نظر به این که میزان مصرف روزانه گاز صنعت
پتروشیمی 70 میلیون متر مکعّب است، تعریف طرحهای مختلف جمعآوری گازهای مشعل، تسریع اجرای
این طرحها توسط وزارت نفت و تسهیل سرمایهگذاری صنایع پتروشیمی برای کاهش سوزاندن
گازهای مشعل و بهبود ناترازی گاز طبیعی در ماههای سرد سال به منظور جلوگیری از
قطع گاز این صنعت ضروری است.
نگهداشت و افزایش تولید در بالادست
کشور ایران دارای مقادیر قابل توجّهی
از ذخایر اثبات شده در میادین گازی است که بخشی از این میادین به دلیل کمبود منابع
مالی و نرخ پایین بازگشت سرمایه در اولویّت توسعه توسط مجموعه وزارت نفت قرار نمیگیرند.
لذا پیشنهاد میشود که توسعه میادین بالادستی گاز به وسیله سرمایهگذاری مصرفکنندگان
صنایع عمده تحقق یابد تا گاز این صنایع با محدودیت تأمین گاز در فصول سرد سال
مواجه نشود. با توجّه به این که شرکتهای پتروشیمی توان فنّی و تخصّص تحتالارضی لازم
برای ورود به بالادست حوزه نفت و گاز را ندارند میتوانند در مشارکت با شرکتهای
اکتشاف و تولید داخلی، در توسعه میادین کوچک گازی جهت تأمین گاز طبیعی مورد نیاز
خود سرمایهگذاری نمایند. انگیزه صنایع پتروشیمی برای تأمین خوراک در کنار توان
مالی و فنّی سطحالارضی ایشان میتواند در مسیر توسعه و اجرای پروژههای صنعت نفت
به کار گرفته شود، تا بسیاری از پروژههای نیمه کاره نفت و گاز را تکمیل کنند و
نسبت به تأمین خوراک مجتمعهای خود دغدغهای نداشته باشند. در شرایط تحریمهای بینالمللی
که صنعت نفت را با چالشهای ویژه در تأمین مالی مواجه کرده است، نیاز است که نگاه
به سرمایهگذاری اصلاح شده و صنعت پتروشیمی به یک مسیر جایگزین و راهگشا برای صنعت
نفت تبدیل گردد تا همزمان با سود و منفعت برای خود، برای کشور و کل صنعت نفت مفید و موثّر واقع
شود. ذکر این نکته ضروری
است که برای ورود صنعت پتروشیمی به بالادست محدودیّتهای ساختاری و قانونی وجود دارد.
در حال حاضر که ورود این صنعت به عرصه سرمایهگذاری در بالادست نفت به عنوان یک
هدف راهبردی مطرح میشود، مسئولان اجرایی باید تلاش کنند تا موانع ساختاری و اداری
موجود در این مسیر را حذف کرده و در کنار پیشبرد برنامههای توسعهای این صنعت، سرمایه
هولدینگهای پتروشیمی را به سمت بخشهای دیگر صنعت نفت سوق دهد و از این ظرفیّت
بالقوّه در جهت تحقّق اهداف کلان بهره گیرد.